#نکته ...
ممکنه توی ذهن بعضی از رفقا این سؤال جرقه زده باشه که؛ اگه در مسحیت #خشونت هست، خُب توی اسلام هم خشونت هست! حالا شما چرا به اونا گیر دادید؟!😁
#جواب: هدف از بازگو کردنِ خشونت در #عهدین (#تورات و #انجیل) این بود که بدونیم در #کتاب_مقدس هم موارد بسیاری از خشونت وجود داره که این مطلب برخلاف ادعای #مسیحیت است که امروز دم از اون میزنه؛ نه این که بخوایم بگیم در اسلام نیست و فقط در مسیحیت هست.
پس غرض؛ «نفی کردن ادعای #صلح_طلبی مسیحیت» بود.
پ.ن: انشاءالله مفصل در مورد #خشونت_در_اسلام با همدیگه گفتگو می کنیم.
#عهدین
#تورات
#انجیل
#مسیحیت
#کتاب_مقدس
#خشونت
#خشونت_در_اسلام
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_پنجم
#رابطه_ولایت_فقیه_و_قانون_اساسی
#ولایت_فقیه_فوق_قانون_اساسی_است
#اختیارات_ذکر_شده_برای_ولی_فقیه_تمثیلی_است
بیان شد كه #ولی_فقیه به واسطه ی اجازه ای که از طرف خدا داره، میتونه تصرّف و اِعمال ولایت داشته باشه،و مشروعیت و اعتبار #قانون_اساسى هم از طرف #ولی_فقیه کسب میشه.
پس ولی فقیه فوقِ #قانون_خدا نيست، امّا فوق قانون اساسى هست؛ و اين فقيه هستش كه حاكم بر قانون اساسیه، نه اینکه قانون اساسى حاكم بر ولايت فقيه باشه.
بنابراین اون چیزایی که به عنوان #وظايف و #اختيارات_ولی_فقیه در قانون اساسى شمرده شده، مواردی به عنوان نمونه و تمثيله؛ نه احصائی (شمارش همهء اختیارت). به اين معنا كه شمّهاى از مهمترین وظايف و #اختیارات_ولی_فقیه رو كه معمولا مورد نیازه رو برشمرده، نه اينكه در مقام احصاء همه اون اختیارات باشه.
یا به یه تعبیر دیگه: این اختیارات، در واقع احصاء و برشمردنِ وظايف و اختيارات ولی فقيه «در شرايط معمولى و عادیه»، كه حتى در همين موارد هم احياناً رهبر نيازى پيدا نمیکنه كه از همه اونا استفاده کنه. امّا اگه #شرايط_اضطرارى در جامعه پيش بياد، ولی فقيه با استفاده از ولايتش تصميمهايى رو مىگيره که شاید در #قانون_اساسى هم صراحتاً به اونا اشاره نشده باشه.
#نکته: از نظر خود اصول قانون اساسى هم، مقتضاى مطلقه بودنِ ولايت فقیه، همينه كه وظايف و اختياراتى كه در قانون اساسى براى ولىّفقيه شمرده شده، تمثيلى باشه؛ نه احصائی.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#سی_ثانیه_اندیشه
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_هشتم
#اشکال_دور_در_نظامهای_دموکراتیک
یکی از اساسی ترین اشکالات بر نظامهاى #دموكراتیک و مبتنى بر #انتخابات اینه كه اعتبار #قوانين و مقرراتى كه در يک نظام دموكراتيک توسّط مجالس نمايندگان يا #دولت وضع میشه، بر چه اساسه؟ اونا جواب میدن: اعتبارش بر اساس رأى مردمه؛ يعنى چون مردم به اين نمايندگان، يا به این #دولت رأى دادن، قوانينی که توسّط اونا وضع میشه، اعتبار پيدا میکنه: امّا بلافاصله اين سؤال به ذهن میاد: موقع تأسيس يک #نظام_دموكراتيک و در اولين انتخاباتى كه مىخواد برگزار بشه و هنوز #مجلس و دولتى وجود نداره، خود اين انتخابات نياز به #قوانين ومقررات دارد؛ مثل اینکه آيا زنان هم حق رأى داشته باشن يا نه؟ حداقلّ سنّ رأى دهنده ها چقدر باشه؟ حدّاقل آراى كسب شده براى انتخاب شدن چقدر باید باشه؟ نامزدها از نظر سنّ و ميزان تحصيلات و ... چه شرايطى داشته باشن؟ و ... .
مثلاً بر اساس قانون مصوّب، در بسیاری از كشورهاى غربى -كه پيشگام تأسيس نظامهاى دموكراتيک بودن-، زنان در ابتدا حق رأى نداشتن در صورتی که اگه از ابتدا زنان حق رأى داشتن. تا همين اواخر هم در كشور #سوييس كه بيش از بيست «كانتون» مستقلّ داره، در بسيارى از كانتونها، #زنان #حق_رأى نداشتن.
اما #سؤال_مهم اينه: در اولين انتخاباتى كه در هر نظام #دموكراسى برگزار میشه -و هنوز دولت و مجلسى در كار نیست- چه مرجعى، و بر اساس چه پشتوانهاى #قوانین_انتخابات رو تعیین میکنه؟
بعضی از #متفکران_غربی جواب دادن: بالاخره ما چارهاى نداريم و باید اولین #انتخابات رو بر مبناى يک سرى قوانين و مقررات برگزار كنيم. اما برای انتخاباتهای بعدی باید مجلس یا #دولت_منتخب تصمیم بگیره و قانون وضع کنه.
معلومه اين حرف، جواب صحيحى نيست؛ چون سؤال ما در مورد همين اولين دولت و مجلسیه كه میخواد به دولتها و مجالسِ بعدی اعتبار بده، در حالى كه خودش بر اساس انتخاباتى #غیر_مشروع روی کار اومده.
این همون #اشکال_دور بود که بعضیا میخوان روی گُرده ی نظریه #ولایت_فقیه سوار کنن -که جواب منطقیش داده شد-، اما در حقیقت اين اشكالیه كه بر تمامى #نظامهاى_دموكراسى وارده و هيچ #پاسخ_منطقى و قانع كنندهاى هم نداره.
#نکته: اگه براى اولين دولت و مجلس نتونيم پاسخ درست و قانع كنندهاى بديم، تمامى دولتها و مجالس قانونگذارى بعدی زير سؤال میرن، و #مشروعيت اونها با مشکل مواجه میشه.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh