ابراز محبت بزرگواران نسبت به مطالب کانال ساحت اندیشه پیرامون موضوع #عزت_روحانیت_در_تاریخ
🙏🌹🙏🌹🙏
🛑 آخوندها؛ طبقهی پَست، بیوجدان و مُفسِد جامعه!! 🛑
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_سوم
🌹این هم اون سندی 📄 که وعدهش رو داده بودیم🌹
۴-۵ روز بعد از غائله محاصره حرم حضرت معصومه «علیهاالسلام» توسط رضاخان و لشکر زرهی ارتش، و فحاشی، کتکزدن و دستگیری مرحوم آیت الله بافقی، دفتر مخصوص شاهنشاهی 📝 به سران لشکر و فرماندهان 👮♂ ارسال می کنه.
بد نیست برای بازگشت حافظهی آقای علوی بروجردی و برخی دیگه بخشی از این سند رو ببینیم.
میگن استفاده از «الکتروشوک» برای برگشت حافظه مفیده 😉؛
«از چندی قبل به این طرف به طوری که همه می دانید یک عده از طبقه وعاظ و ذاکرین و آخوندها، که در حقیقت این عده را باید از اشخاص پست و بی وجدان و طبقهی مُفسِد مملکت محسوب نمود ... روزبهروز بر تجرّی و جسارت خود افزوده ... تا اینکه کار بیشرمی را به جایی رسانیدند که در شب اول سال در قم، یکی از نوع آنها مَفسَده بر پا کرده و طوری از حدِّ خود خارج شد که ممکن بود اشخاص آن حوزه همه اعدام شوند و خود آن محوطه (حرم حضرت معصومه «علیهاالسلام») نیز [که] مرکز این فساد قرار گرفته بود، محو و معدوم گردد ...»
پ.ن: سند از فصلنامه «مطالعات تاریخی» شماره۲۸، مقاله «سندهای بدون شرح»
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
😐 آقایون کُتک ها و فحشهایی که روحانیت میخورد رو فراموش کردند 😐
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_چهارم
شب عید نوروز ۱۳۰۷ 🎉، زن دوم رضاشاه (تاجالملوک) و زن چهارمش (عصمت الملوک)، همراه اشرف، شمس و ... به زیارت حضرت معصومه (علیها السلام) آمدند. بعد از زیارت، خانواده شاه به بالای غرفههای رواق و منتظر پایان سال ۱۳۰۶ شدند. زنان دربار که با چادر مشکی به زیارت رفته بودند، میخواستند آن را با چادر سفید عوض کنند. بعد از درآوردن چادر مشکی تا آنکه چادرها سفید را بیاورند، مدت زمانی زنانِ دربار بدون حجاب 🙈 در جایگاه بودند. در این هنگام واعظِ حرم، صحنه بی حجابی و بیخیالی زنان دربار را دید و به شدت اعتراض کرد😡. (در آن دوران حتی پوشیدن چادر سفید برای زیارت، کار قبیحی بود). صدای اعتراض به گوش آیتالله شیخ محمدتقی بافقی (واسطه ماندن حاج شیخ عبدالکریم در قم و از همکاران نزدیک ایشان) رسید. او خود را به محل رساند و از خانواده شاه خواست که آنجا را ترک کنند. آن ها نیز با کمک مأموران به خانه تولیت حرم رفتند.
مأموران تلگرافی برای رضاشاه زدند و ماجرا را برایش توضیح دادند. رضاشاه به شدت عصبی شد 👺و همراه یک لشگر زرهی به قم آمد و در ۲ فروردین، حرم را محاصره کردند. درهای مسجد را ⛏🪓 خرد کرده و به داخل مسجد ریختند. مردم از هر طرف فرار کردند، اما از پشت تیراندازی کردند و عده ای را کشتند. رضاخان وارد صحن حرم شد و دستور داد مرحوم بافقی را پیدا کنند. آیت الله بافقی را آوردند و به پشت روی زمین خواباندند. رضاشاه با چوبی که در دست داشت، این مجتهد 56 ساله را به باد کتک گرفت. تیمورتاش میگه: «آیتالله را با توهین و تحقیر، کشان کشان آوردند. شاه از بغض و کینهای که از او داشت به ضرب و شتم شیخ پرداخت و از کتک زدن و فحش 🤬در حق حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی دریغ نکرد»
آیت الله بافقی را به تهران برده و ۵ ماه زندانی کردند. سپس با وساطت آیتالله العظمی حائری یزدی از زندان رها شد، و به او اجازه دادند که در گوشه ای از حرم حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) زندگی کند (حتی اجازه برگشت به قم را به آیت الله بافقی نداند).
توجه فرمودید که قبلاً عزت آخوندها که آقایون مدعی هستند چقدر بوده 😉
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
🛑 روحانیون در گذشته اینقدر عزیز و محترم بودند که مردم آنها رو گدای محترم میدانستند 🛑
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_پنجم
پای سخن #علامه_مصباح_یزدی ؛
«[رژیم طاغوت] روحانيت را آنچنان تحت فشار قرارداد كه در شُرُف اضمحلال بود ... مدارس علمى يا ويران شده بود، و يا به مراكز ادارى، سربازخانه، بيمارستان، مدارس دولتى و امثال آنها تبديل گرديده بود. تبليغات وسيعى بر عليه روحانيت صورت گرفته و روحانيت تحقير شده بود؛ حتى فرزندان علما و بزرگان و مراجع نيز تمايلى به طلبه شدن نداشتند، و اين را ننگ میدانستند. [در دوران گذشته] مردم روحانى را مثل یک گداى محترم میدانستند! ... اگر كسى مى خواست طلبه شود بايد با عوامل متعدّدى مبارزه مى كرد تا بتواند موفق شود: در بين اعضاى خانواده سرشكسته میگردید، خانوادهی او در بين مردم تحقير میشدند و مورد توبيخ و سرزنش ديگران قرار میگرفتند، [حتی] كتابهای درسى [حوزوی] يافت نمیشد و ... روزگارى بود كه طلبه ها مجبور بودند هر روز صبح قبل از طلوع آفتاب از شهر بيرون روند و در اطراف قم به مطالعه و مباحثه پردازند و شب به مدرسه بازگردند، چون اگر در روز نيروهاى شهربانى آنها را مى ديدند، میگرفتند.
پ.ن: کتاب «مباحثی درباره حوزه»، ص ۴۵-۴۶
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
🛑 آقای علوی! لااقل تاریخ زندگی جدّ بزرگوارتون رو بخونید🤦♂ ببینید روحانیت در گذشته چقدر عزیز و محترم بوده!! 🛑
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_ششم
در سال ۱۳۰۶ شمسی مرحوم آیتالله العظمی بروجردی به حج 🕋 رفت. در بازگشت مسیر رو به سمت عراق تغییر دادند، و چند ماهی در نجف آنجا ماندند. ایشان در جلسات پیرامون اوضاع ایران، اوضاع روحانیون و حوزههای علمیه با علمای نجف به گفتوگو نشستند. حتی آقا سیدابوالحسن اصفهانی، به محل سکونت ایشان میرفت و با هم صحبت میکردند.
در یکی از روزهای پایانی اقامت آیت الله بروجردی در نجف، جلسه محرمانهای در منزل میرزای نائینی برپا شد. در آن جلسه، علاوه بر میرزای نائینی و آیت الله بروجردی، آسیدابوالحسن اصفهانی و شیخ احمد شاهرودی هم حضور داشتند. در این جلسه پیرامون نحوه مقابله با رضاخان گفتگو شد. آقاسید ابوالحسن معتقد بود «باید عشایر را علیه او ( رضاخان) بشورانیم و به حکومت ننگین او پایان دهیم». اما میرزایی نائینی نظر دیگری داشت. بالاخره آقای بروجردی به همراه نتیجهای که از جلسه بدست آورده بود، راهی ایران شد (برخی میگویند به ایشون نامهای دادند تا به علمای قم بدهد). اما غافل از اینکه خبر جلسهی محرمانه به گوش جاسوسان رژیم پهلوی رسیده.
در نتیجه بعد از ورود ایشان (در سال ۱۳۰۷) به ایران 🇮🇷 از مرز خسروی، به سرعت بازداشت و به تهران منتقل 🚓 و سه ماه زندانی ⛓شدند.
در آخر هم با وساطت و التماس 🙏 برخی بزرگان، رضاشاه ایشون رو آزاد کرد (ماجراش مفصله)
پ.ن: ر.ک.به: فصلنامه مطالعات تاریخی، ش۳۱
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
🛑 از برکت انقلاب و امام، ... شدن، حالا بجای شکرگذاری، لجن پراکنی میکنن 🛑
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_هفتم
«اینها از روحانیت میترسند، برای اینکه روحانیت میخواهد اینها را بیدار کند. اینها از بیداری، از آدم بیدار میترسند. از آدم خواب چه ترسی دارند!؟! اگر [ روحانیت] اینها (مردم) را خواب میکردند، روحانیت را به «عرش اعلی» میبردند. اگر اینها (روحانیت) اهل این بودند که مردم را خواب میکردند، رضاشاه، روحانیت را ترویج میکرد؛ نه همچو میکرد که شوفر، سوار اتومبیلشان نکند! شوفرها سوار نمیکردند ما را - بعضیمان را -. یک شوفر گفت که: من قرار دادهام با خدا که دو طایفه را سوار اتومبیل 🚌 نکنم: یکی فواحش را، یکی آخوندها را!»
صحیفه امام، جلد۹، صفحه۴۰۳-۴۰۲
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 سخنرانی رهبری درباره احترام به روحانیت قبل از انقلاب 🛑
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_هشتم
محورهای سخنرانی:
۱- اصالت جریان ضد اسلامی - نه غیراسلامی - قبل از انقلاب
۲- تمسخر متعدّد و بدون علت روحانیون قبل از انقلاب
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
🛑 آقای علوی بروجردی! یه زمانی روحانیون اینقدر پیش مردم محترم و عزیز بودند که بهشون میگفتند «عُمّال انگلیس»🛑
خاطرهی امام خمینی از عزت روحانیون🤦♂ قبل از انقلاب پیش مردم
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_نهم
«من خودم با آقای حائری (مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی حائری؛ فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم) و آن آقای حائری (آیت الله مهدی حائری)ـ در زمان رضا شاه توی اتومبیل 🚌 نشسته بودیم. از آن طرف شهر به تهران 🛣 میآمدیم. چند نفر هم [در اتوبوس بودند]. یکی از آنها شروع کرد صحبت کردن و گفت: من سالهای طولانی بود که این «هیکلها» را نمی دیدم! اینها را انگلیسیها 🇬🇧 آوردهاند؛ برای اینکه نگذارند کارِ ماها درست بشود. اینها عُمّال انگلیس هستند! مادامی که ما سوار بودیم، اینها از این حرفها زدند و گفتند که اینها ( آخوندها) چطورند. اینها (رژیم پهلوی) وضعشان این بود. تبلیغات کرده بودند که هر مُعمّم و آخوندی، درباری🤴 است.»
صحیفه امام خمینی، جلد۷، صفحه۴۴-۴۳ (با اندکی ویرایش)
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
🛑دو خاطره خواندنی از امام خمینی پیرامون عزتِ نداشته آخوندها در دوران پهلوی🛑
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_دهم
«دو خاطره خودم دارم؛ ✅ یعنی یکی را دوست من - خدا رحمت کند ـ مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی (ر.ک.به: پینوشت۱) نقل کرد: که من در اراک بودم و از آنجا میخواستم بیایم به قم. رفتم اتومبیل 🚍 بگیرم؛ شوفر گفت که ما دو طایفه [را] بنا گذاشتیم که سوار اتومبیل نکنیم: یکی فواحش 💃 (زنهای بدکاره) و یکی معمّمین 👳♂! این در زمان آن خبیث اول بود ( رضاشاه) که با روحانیون اینطور [برخورد] کرد. تبلیغاتش اینطور و عُمّالش ( کارگزارانش) اینطور کردند. ✅ یکی هم خودِ من در اتومبیلی که جمعیت در آن بود نشسته بودیم. بنزین ⛽️ تمام شد بین راه. من سید بودم، یک شیخی هم همراهم بود (ر.ک.به: پینوشت۲). شوفر برگشت گفت: بخاطر اینکه این شیخ را سوار کرده بودیم بنزین تمام شد! تمام شدن بنزین را اثر نحوست یک روحانی می دانست! اینطور بود آقا!»
📚 صحیفه امام خمینی، جلد۷، صفحه۷۶-۷۵ (با اندکی ویرایش)
پ.ن۱ : آیت الله حاج شیخ عباس تهرانی: از عرفای معاصر و از اساتید اخلاق و عرفان در قم، از شاگردان آیات عظام نائینی، آقا ضیاء عراقی و شیخ عبدالکریم حائری و از دوستان نزدیک امام خمینی که از حدود سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۴۵ش -حدود ۳۰سال- دروس فقه و اصول، و مباحث عقلی (فلسفی) و اخلاقی-عرفانی در قم تدریس میکردند.
پ.ن۲ : گویا آن شیخ، مرحوم آیت الله شیخ عباس قمی (صاحب مفاتیح الجنان) بودهاند.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
🛑 مغالطه «بزرگنمایی» 🔎 (magnifying) 🔍
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_یازدهم
انشاءالله میخوایم از جهت منطقی صحبتهای آقای علوی بروجردی رو بررسی کنیم و تا مشخص بشه ایشان توی چند دقیقه صحبت دچار چندتا خطای استدلالی و مغالطی شده
مغالطه بزرگنمایی، مغالطهای است که گوینده🗣 بخشی از مطلب رو که دوست داره، بزرگ جلوه میده. بهگونهای که واقعیتها از چشم مخفی بشه یا کوچک به نظر بیاد، یعنی ذهن مخاطب فقط متوجه اون بخشی میشه که گوینده مدّ نظرش هست.
✅توی کاریکاتورها 🤥 و تبلیغات 💯 برای انحراف فکر مشتری از واقعیت و جذبش به سمت فکر و محصولِ دلخواه، از این مغالطه استفاده میشه✅
آقای علوی بروجردی فرمودند: «دیروز این دو طلبۀ بیچاره در خیابان صفاییه، یک ماشین به آنها زده بعد دیده با زیرگرفتن کاری صورت نگرفته پیاده شده با چاقو به گردن و شکم یکی از این دو طلبه زده است ... به هر حال شرایط دشواری است ... بعضی میگویند الان دو ماه است که ما در شهرمان نمیتوانیم از خانه بیرون بیاییم! ... شرایط خوبی نیست.» ( جهت اطلاع بیشتر ر.ک.به اصل سخنرانی)
این صحبت آقای علوی بروجردی مثل کاریه که صفحهی حوادثِ روزنامه 📰 با ذهن مخاطب انجام میده.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
🛑 مغالطه تعمیم ناروا (Faulty generalization)
#عزت_روحانیت_در_تاریخ
#قسمت_دوازدهم
مغالطه «تعمیم ناروا» یا «تعمیم جزء به کل» یکی از مغالطههای رایج است که شخص مغالطهگر با مشاهده چند مصداق، اقدام به تعمیم حکم به همه موارد میکند.
مثل اینکه انسان رفتار چند نفر از اهالی یک شهر یا یک صنف خاص رو به همهی افراد اون شهر یا صنف نسبت بده.
به عنوان نمونه: انسان با مشاهده چند نفر کچل خوششانس😁، به نحوی کلی یا عمومی حکم کنه که «کچلها خوششانس هستند» 😉
جناب آقای علوی بروجردی در این سخنرانی به شدت از مغالطه تعمیم ناروا استفاده کرده است؛
یعنی با بیان « اقدام مجرمانه چند نفر معدود» این نتیجه را میگیرد، که بین روحانیت و مردم فاصله افتاده، و احترام و عزت روحانیون از بین رفته، و سپس بر اساس این مقدمات باطل, سؤالی را به این مضمون مطرح میکند که «باید دید که چرا اینطور مردم به طلبه ها حمله میکنند»؛
«این فاصلهای که بین روحانیت و مردم افتاده، باید ترمیم شود. راه اشتباه بوده. این را ما باید متوجه بشویم. نباید اینگونه باشد. اینها مردمی بودند، که به قول بزرگی، از اولی که ما به دنیا آمدیم کنار ما بودند. بعد هم در طول زندگی همراه ما بودند. از دنیا هم که رفتیم، زیر جنازۀ ما همینها بودند. الان چه شده که اینطور با ماشین به طلبهها حمله میکنند؟»
«ساحت اندیشه پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
https://ble.ir/sahat_andisheh
t.me/sahat_andisheh
🛑 داستانی شیرین و خواندنی 🛑
#ویژه
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
ابوبصير نقل میکنه: همسایهای داشتم كه جزء درباریان بود و از راه حرام، مال بدست آورده بود. مجلس رقص و آواز با زنان آوازهخوان 💃 ترتیب میداد و عدهای رو هم دعوت میکرد. اهل شراب بود 🍻 و منم اذیت میکرد. بارها به خودش، از دست رفتارهایش گِله كردم😡، ولی دست بردار نبود. وقتی زیاد اصرار و پافشاری كردم، بهم گفت: من آدم گرفتاری هستم، و تو مردی باتقوا و باخدا هستی. ایکاش حال و روز من رو برای امامت (امام صادق عليه السلام) بیان كنی؛ حرفهات به دلم نشسته، اميدوارم خدا من رو بوسيله تو نجات بده.
وقتی خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم، ماجرای اون شخص رو بيان كردم، حضرت فرمود: وقتی به کوفه برگشتی، میاد پیشت، بهش بگو: «جعفر بن محمد» میگوید: تو آن کارهایی رو که انجام میدی کنار بذار، من هم بهشت رو از طرف خدا برات ضمانت میکنم🌹.
وقتی به کوفه برگشتم، اون فرد به همراه چند نفر دیگه پیشم آمدند. من اون شخص رو پیش خودم نگهداشتم تا خونه خلوت شد، بعد بهش گفتم: حال و احوالت رو به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم. حضرت فرمود: وقتی به كوفه برمیگردی، اون فرد میاد پیشت. بهش بگو: جعفر بن محمد میگوید: تو اون کارهایی رو که انجام میدی کنار بذار، من هم بهشت رو از طرف خدا برات ضمانت میکنم. اون شخص با شنیدن این حرف به گریه افتاد 😭 و گفت: بگو به خدا امام صادق (عليه السلام) این حرف رو زده؟ من هم قسم خوردم که حضرت این حرف رو زدند. اون شخص رفت و بعد از چند روز، کسی رو پیشم فرستاد، که برم سراغش. وقتی رفتم متوجه شدم توی خونه برهنه نشسته، به من گفت: ابوبصیر! هر چیزی که توی خونه داشتم رو از خودم دور کردم و دادم رفت. الآن داری اوضاعم رو میبینی. ابوبصير میگه: رفتم سراغ بعضی از هممَسلک ها و رفقا، و براش یکم لباس 👖👕 جور کردم. بعد از چند روز باز فرستاد دنبالم كه من بيمارم، بیا پیشم. رفتم سراغش و مشغول دوا و درمانش شدم💉💊، تا لحظه وفاتش رسيد. من پیشش نشسته بودم، دیدم بيهوش شد و بعد بهوش اومد، و گفت: ابابصير! رفقیت به وعدهش وفا کرد. بعدش از دنیا رفت.
بعد از مدتی مشرف شدم حج 🕋 و خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم و اجازه خواستم که وارد بشم، وقتی خدمتشون رفتم، هنوز يک پام توی خونه، و يک پام بیرون خونه بود، كه از داخل اتاق - بدون اینکه چیزی بگم - حضرت فرمود. ابابصير! ما به وعدهمون نسبت به رفیقت وفا کردیم.
📚الکافی، جلد۱، صفحه ۴۷۴
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی 👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh