eitaa logo
شهد شعر
300 دنبال‌کننده
135 عکس
111 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم دلی بی‌غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘غزل نو عاشورایی میان آینه‌ها می‌دوم به سمت فرار اتاق پیله به دورم تنیده از دیوار به قبر کوچک من بی‌سبب گذاشته‌اند درِ بدون کلیدی به نام سنگ‌ِمزار کجای زندگی‌ام را به گل جسور شدم؟ که چشم پنجره افتاد در مسیر غبار به تخت‌ِخواب می‌افتم مگر که بستن چشم مرا عقب ببرد در زمان شبیه قطار: درست راس اذان ایستاده ساعتِ شمس و بین دجله‌فرات آسمان گرفته قرار صدای قرمز شیپور جنگ می‌آید کشیده خنجر خود را خزان به قتل بهار دو لشکرند؛ یکی قبله‌گاه حور و ملک از آن یکی خود ابلیس هم در استغفار   دو لشکرند؛ یکی "لا اله الا الله" یکی "فَما لَهُم اِلّا السَقَر وَ بِئسَ الدار" به شرق می‌نگرم؛ آسمانِ صف در صف به غرب می‌نگرم؛ شوره‌زار ناهموار من از کدام گروهم؟ من از کدام سپاه؟ من از کدام نژادم؟ من از کدام تبار؟ طنین بانگ حبیب است در تباتب جنگ صلای گرم زهیر است در کشاکش کار زره گشوده و از دور می‌رسد عابس کبوتری شده اینک بدون بند و حصار وهب می‌آید و اشهد نگفته می‌داند که جز به خون نرود هیچ پرده‌ای به‌کنار برای سیر کدام آسمان شتابان است؟ که پر گشوده چنین شاه ذوالجناح‌سوار که چشم‌ نافذ عیساست پشت پلک حسین که راس شامخ یحیاست زیر آن دستار که مهربانی احمد دوباره آمده است که بازوان علی بازگشته در پیکار خلیل و آتش نمرود را ببین از نو ولی حدیث گلستان نمی‌شود تکرار سلام بر شهدائی که گفته‌اند درود بدون هیچ تعلل به ترک دار و دیار چقدر راس مبارک نشسته بر سر نی چقدر شاخه‌ی طوبی رسیده است به بار سلام می‌دهم و می‌‌برد به خواب مرا نسیم سرخوش عطری سرشته با تن یار در انزوای اتاقم به‌ هوش می‌آیم کنار کاغذ و بشقاب و چندپاره‌ انار https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ🥀 https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
لنگر بیندازید اینجا آخر دنیاست حالا بهشت از پشت چشم­ اندازتان پیداست   سکّان به دست ناخدای کشتی نوح است مقصد به‌ سوی بادهای ظهر عاشوراست   قلاب‌ها در راه دریا گوش خواباندند این بندر آشفته قربان­گاه ماهی‌هاست   از ظهرهای تَف زده تا ماسه­‌های داغ یادآور آوای «هَل من ناصر» مولاست   یادآور دردی­ است روی سینۀ تاریخ یادآور مردی که بین دردها تنهاست   از مرغ دریایی دو بال سرخ می‌­ماند این آخرین دیدار نافرجام با دریاست   با جشن ماهی­گیرها و رقص چاقوها روی زمین و در دل هفت آسمان غوغاست   کشتی نمی‌افتد به گل با هیچ طوفانی تا بادبانش تکّه­‌ای از چادر زهراست 🍃 خورشیدهای توامان ۱۳۹۰ https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد نخواست او به من خسته ـ بی‌گمان ـ برسد شکنجه بیشتر از این‌؟ که پیش چشم خودت‌ کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد چه می‌کنی‌؟ اگر او را که خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد… رها کنی‌، برود، از دلت جدا باشد به آن‌که دوست‌تَرَش داشته‌، به آن برسد رها کنی‌، بروند و دو تا پرنده شوند خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد گلایه‌ای نکنی‌، بغض خویش را بخوری‌ که هق‌هق تو مبادا به گوششان برسد خدا کند که‌… نه‌! نفرین نمی‌کنم‌، نکند به او، که عاشق او بوده‌ام‌، زیان برسد خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
تقدیم به غُربتِ عاشورایی حضرتِ اباعبدلله الحسین علیه السلام کربلا در کربلایِ خنجر و حنجر گُم است تازه عاشـورا شروعِ کارِ او با مردم است آمده این دشت را سیراب از کوثر کُـــند آمده تا کــــربلا را کربلایــــی تـــر کُـــند آمده تا عشق را با خونِ خود امضا کُـــند تا خودش هیهات من الذلّه را معنـا کُـــند حجِّ واجب را رها کرده خدا واجب تر است مرگِ با عزّت برایِ شیـــرمردان بهتـــر است کوفیان اینبار هم حمد و سپاس آورده اند نـامه در نـامه برایش التمــــاس آورده اند خوب می داند که اینها مردِ میدان نیستند دستِ پیمـــان داده امّا پایِ پیمــان نیستند کینه دارند از علی مولا " ولی " آورده است تا توانسته  به همراه اش  علی آورده است در مسیرش سنگ را لعلِ بدخشان کرده است با نگاهِ خود وهب ها را مسلمـــان کرده است با فقط یک جمله اش عالم حسینی می شود عاقبت " حرِّ یزیدی " هم حسینــی می شود عاقبت خیری برایِ غـــیر می خواهد حسین تا دمِ آخر بر اینها خـــیر می خواهد حسین آمده تا فـــاش سازد رمـــز و رازِ عشـــق را در دلِ مـــیدان به پا دارد نمـــازِ عشـــق را شوکت و آرامشش در جنگ فوق العاده است زیرِ خنجر هم " حسین بن علی "  آزاده است اکبرش الحقّ و الانصاف پیغمبر شـــده ست بر زمین افتاده و انگــار اکــبرتر شـــده ست هر مسیری غیر راهِ کـــربلا بیـراهــه اســت آخرین مردِ قیامِ کـــربلا شش ماهــه اســت کربلا تفسیرِ خوبی هاست ، بد تعــریف شــد روضـه در روضـه قـیـامِ کـربلا تحریف شـــد غُربتش بی آبی و تعدادِ زخم و تیـــر نیست دردِ او از زخمِ تیغ و نیزه و شمشیـــر نیست غُربتش اینجاست میگویند جان را باخته ست او برایِ کسبِ قــدرت جنـگ راه انداخته ست کسبِ قدرت خنجر و حنجر مگر می خواسته نامسلمان هــا علی اصغـــر مگر می خواسته ؟ کسبِ قدرت با زن و فرزنــد می آیـــد مگـــر بـا رقــیّه دخــــترِ دلـــبـــند می آیـــد مگـــر ؟ او هدف دارد هدف اصلاحِ دین و مکتب است قدرتِ کرب و بلا در خُطبه های زینـــب است قدرتِ کرب و بلا در عشق و در دلداده گیست کــــربلا اوجِ شکــــوهِ عـــزّت و آزاده گــیست تن به تیــــر و نیزه داد امّا به ذلّت تـــن نـداد سر به دشمن داد امّا دســـت با دشمـــن نـداد https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102 https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102