eitaa logo
شهد شعر
296 دنبال‌کننده
116 عکس
93 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤦🏻✊🏻 غزلی تقدیم به در راستای .............. هر زمان خسته شدی، ... باز کن را، در دل شب، بکش با که نبرده ست کسی راه از پیش! بردار، کمی بِکَن، بکش بعد از آنکه به همه رو زدی و شدی جرعه ای شو و منّتِ بکش تا بدانی چقدَر دلش غم دارد! دلوْ در چاه بینداز و از آن، بکش در مسیری که نفس های تو را می خواند را پشت سرت، همدل و همراه بکش دل، سه‌تار است و بر آن گَرد فراموشی ها! بر خود، زخمه ی کوتاه بکش را راه بده تا که برود کلبه و دهکده را خالی از بکش پاسخِ باش به صد حنجره «» آسمان را همهْ شب، عرصه «» بکش قم المقدسه
😭🖤 پیشکش به سروده شده در در چه توفیقی! .................. لانه کرده روی ، چه تلفیقی! و ، چه توفیقی! هزاران تکه ام اما را نمی دانم چقدر الماسی اند اینجا... چه تطبیقی! شرابی از نوشیدم گرفتم گُر خواند از چشمت برایم گمانم کرده ای بر زائری دیگر شنیدم از میان صحن هایت می رسد جیغی ، حال و روز دیگری دارد خودش می شود بی هیچ تبلیغی همینکه می رود با دستان بر سینه با می رود در حال تعلیقی قم المقدسه .........................................
🤦🏻🙏🏻 تقدیم به .......... در روزهای سرد و لبریز از یخ اسفند خورشید رویت می زند بر کوچه ها لبخند من کاسبی هستم که در شهر شما گل کرد همشهری قیصر، جوان خامی از گتوند اینکه من اینجایی شدم هم ماجرا دارد پشتش هزاران قصه است و مِهر یک دلبند قم، مقصد ماهِ عسل بود آن زمان و... کرد ما را نمک گیر خودش این خاک ارزشمند اوقاتمان در جمکران و در حرم طی شد اینجا برامان دلنشین تر باشد از دربند قرآن و عترت در زمین قم چه پربارند بیش از هزاران آیه، هر آیه... جهانی پند در شهرتان هر سمت و سویی روی گرداندم بر سینه آمد دستم و گفتم: ارادتمند! گاهی به هم می ریزم از حال بد مردم بالا و پایین می پرم، آتش تر از اسپند از مردمی که جیبشان خالی تر از خالی ست از کسب و کاری که شده سرتاسرش سوگند از وام هایی که ربا اندر ربا هستند از سودهایی با هزاران حیله و ترفند باید که سر بر شانه ی یک کوه بگذارم تا دردهای خویش را کمتر کنم یک چند گاهی حرم، گاهی کنار رود پر ماشین این رودخانه کم ندارد چیزی از اروند در شهرتان گنبد زیاد است و خدا را شکر خورده به کاشی های آبی، قلب من پیوند آشفتگی می بارد از گیسوی هر گنبد گلدسته ها از این جهت، در ربنا غرقند بگذار قلبم -این کبوتر بچه ی زخمی- باشد کماکان در ضریحِ خاطرت در بند با اینکه دلتنگ دیارم می شوم گاهی ماندم چرا اینقدر پابندم به تو پابند!؟ دیگر خودم را یک قمی می دانم ای بانو همشهری ام دلگیر خواهد شد از این هرچند تنها امید ما قمی ها، صحن آیینه ست اصلا مگر که می شود از این حرم دل کَند!؟ قم المقدسه
🙏🏻🌷 برای ................. برای عابران طرز نگاهت، خود غزل بوده برای شاعران نقد نگاهت، راه‌حل بوده تمام شهر را گشتم! دهان ها از تو می گویند چه ابیاتی شنیدم! یک به یک ضرب المثل بوده زبان شعر تو رودی روان از سینه ی کوه است که «دستور زبان عشقِ» تو شیخ اجل بوده تنفس می کند صبح از «تو» و شب با «تو» می خوابد زمان در ناگهانِ آینه غرق بغل بوده تو را پاییز با خود برد و ما چون برگ آویزان اگر که انتخابش بوده‌ای، حق با اجل بوده! تو را ای کاش برگرداند این دنیا به ما قیصر که بعد از تو جهان، انبوه شعر مبتذل بوده میان این همه شاعر، کنار منزوی جانم تو را گفتم، به هرکه تشنه شعر و غزل بوده نمی بینم غروبی در تو ای خورشید، ای مهتاب طلوع چشم هایت یادگاری از ازل بوده قم المقدسه ................................................... در غزل اشاراتی به نام کتاب های قیصر امین‌پور به نام های دستور زبان عشق، تنفس صبح، آینه های ناگهان شده است.
🤦🏻👌🏻 برای آنها که به دنبال حذف پوشش برتر هستند و تقدیم به مهسا دختر خانم کلیابی که بهانه این شعر شد دچارِ چادر ................ چادر تو، خیمه گاه زینب است آتش افتاده به جانش، در تب است چادرت را بیشتر جدی بگیر نیمی از زیبایی ماه از شب است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🔥🖤 برای حضرت زهرا (س) بین آتش .................... جنگلی را فرض کن تنهای تنها بین آتش گُر گرفته! می کند اما مدارا بین آتش رودِ شعله، شد سرازیر از لب آتشفشانی تا بسوزد حضرت باران و دریا بین آتش برگ های زرد می گوید خزان، مهمان باغ است می دهد گل، این بهارِ سبز اما بین آتش داغِ مِهر است اینکه بر پیشانی مسجد نشسته مثل یک مأموم می سوزد مصلیٰ بین آتش شعله ها از چادرش بالا و بالا رفت... بالا جلوه ی نورٌ علیٰ نور است زهرا بین آتش نخل ها خرما به دامن ریختند از اشک هایش آب شد خورشید و خود را دید صحرا بین آتش دختری کرب و بلایی گوشه ای کز کرده امشب بی خبر از آنکه خواهد رفت فردا بین آتش قم المقدسه
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه
🖤🤦🏻 به پیشگاه تمام در این 🥺 به سفارش یکی از اعضای کانال👇🏻 هست و نیست .............. مهربان تر از مادر در تمام دنیا نیست! او که بی خبر رفت و با خبر از اینجا نیست نورِ چشم ما بود از آفتابِ لبخندش سایه ی سرِ ما رفت، سایه ی سرِ ما نیست از همان غروبی که حالمان دگرگون شد در گذشته غرقیم و چشممان به فردا نیست موج دامنش هر صبح، از نگاه من رد شد ای دریغ در چشمم، رد پای دریا نیست! موی من پریشان و حال من پریشان تر شانه کن مرا مادر، خنده ی تو سلمانی ست خیره بر تو خواهم شد فرصتی اگر باشد خاک بر سر من که! فرصت تماشا نیست آن روبانِ مشکی را باورم نشد اما سنگ قبر تو می گفت، رفتن تو رویا نیست کامِ تلخ مان ای کاش، می شد از لبت شیرین سفره ی سحر خالی ست، زندگی مربّا نیست در نبود تو ای صبح، هر شبم شده کابوس جای خالی ات هست و هیچ جای حاشا نیست! هر زیارتی رفتم خاطراتت آنجا بود عکس های تو هستند، گریه هایت اما نیست هر زمان که افتادم یاد تو، به خود گفتم شکر...! لااقل گاهی، روضه های زهرا هست! قم المقدسه 🤲🏻 خدا را مثل مادر خودم حفظ کنه و را در بهشت جاودان، متنعم!
🤦🏻✋🏻🌹 در پاسداشت مقام که همواره زنده است و زندگی می بخشد .............. بی جلیقه، بی محافظ، خاکریزی را قدم زد رعد و برقی شد همینکه ابر ابرو را به هم زد نقشه‌ی نابودی ، گذشت از ذهن قلبش با سرانگشتش به خاک مرده، نقشی از عدم زد شیر میدان بود و نامش بر لب آمد ناخودآگاه هرکجا هرکس به جمعی، حرفی از یک جو جنم زد ذوالفقارش در غلاف صبر و تدبیر و حیا بود هر زمان گفت ای ، می زنم... زد! گاه، شد شبیه و سرها هوا رفت گاه، مضطر شد شبیه و سر به حرم زد روستایی‌زاده‌ای بود و دمادم گفت از ولایت بود و عمری از نیز دم زد بارها دیدند چون ارگ‌بمی در خود فرو ریخت هر کجا اما کم آورد او، دم از زد در میان سیل آتش، زلزله در دل بپا کرد خنده‌های گاهگاهش، دست رد بر هرچه غم زد او بود دست‌هایش را قلم کرد و به عَلم زد دست‌های میوه دارش، ریشه زد یک بار دیگر شاعری نقاش آمد بال هایش را قلم زد دست‌هایش... دست‌هایش، شانه‌هایم را تکان داد چشم‌هایش... چشم‌هایش، سرنوشتم را رقم زد قم المقدسه
👌🏻🌷 نثار موج ................ اصالت در وجودش موج می زد ارادت در سجودش موج می زد تمام پلک های خسته و خواب به هنگام ورودش موج می زد هزاران ماهیِ در خون تپیده میان سرخرودش موج می زد چه دریاها که غرق اشک او بود و در وقت فرودش موج می زد در آن ساحل که کشتی ها شکستند شکوه رهنمودش موج می زد دهان شامیان را بست چشمش که امواج سرودش موج می زد به گوش جان رسید آیات قرآن از آن سر که شهودش موج می زد قم المقدسه
🌺 به رسم ادب به پیشگاه باب الحوائج امام کاظم (ع) باب الکرم ............... می ستایم چون تو من هم مادرم را بیشتر می سرایم چون تو من هم را بیشتر و آستان دیگرت هستند و من دیده ام با چشم سر، این دیگرم را... بیشتر لایق وصلت نبودم مثل طوسی و مفید ۱ دلخوشم که می پذیری کمترم را بیشتر تا که از دستانت ای پُر شوم باید از خود بگذرم یا باورم را بیشتر... تا ببینم روی ماهت را در این خلوتکده خوب باید بنگرم دور و برم را بیشتر از میان نام هایی که به صحنت می خورد می پسندد آسمان، را بیشتر آسمان در گنبدِ مینای تو چادر زده جای صحنت، خیره ام سقف حرم را بیشتر آسمان هفتمت را نای پروازم نبود یا بکُش یا که بکِش بال و پرم را بیشتر قم المقدسه ........................................... ۱. افراد مشهوری همچون شیخ مفید، ابن قولویه، خواجه نصیرالدین طوسی و معزالدوله دیلمی در حرم کاظمین مدفون هستند
👌🌺 تقدیم به بهانه هستی محمد (ص) دلداده صبح .............. در شبِ فاصله گم شد دلِ آزاده صبح کاش از راه می آمد پسرِ زاده صبح ماه، تسبیحِ ستاره ست به دستش امشب تا که خورشید بیاید مگر از جاده صبح چهارده کنگره افتاد به خاک از کسریٰ آسمان نه... که زمین هم شده آماده صبح ماه می خواست تو را سیر ببیند که نشد چون به تن کرد زمین، پیرهن ساده صبح پرده ی کعبه تکان خورد و جهان شد بیدار شد نسیمی، نفسِ در قفس افتاده صبح تا قدم رنجه کند حضرت انگور به باغ تشنه شد آمنه و... مست شد از باده صبح پیش از آنکه همه ی شهر خبردار شوند کعبه شد مُهر نمازش سر سجاده صبح چشم در چشم محمد شد و از شوق، گریست نام او شد پس از این فاصله، «دلداده صبح» قم المقدسه