#خدا_یا_خرما
#مادر چند عدد خرما داخل زیر دستی گذاشته و برایش آورد.
جلو او نشست. خرماها را به او تعارف کرد.
خرمایی برداشت. در دهان گذاشت.
شیرین و لذیذ بود.
مادر نوش جانی گفت. تبسمی کرد و پرسید:«خرما را بیشتر دوست داری یا خدای آفریننده خرما را؟»
شیرینی خرما هنوز به کامش بود. در فکر افتاد. گفت:«چه سؤال سختی. خب هر دو.»
مادر لبخندی زد. گفت:«نمی شود. یا #خدا یا #خرما. دوستی خدا و دنیا هرگز در یک قلب جمع نمی شود.»
سرش را بالا گرفت. گفت:«خدا.»
مادر پرسید:«چرا خرما نه؟»
جواب داد:«مگر خدا، خرما را نیافریده؟» مادر برای تأیید، سری تکان داد.
فرزند خرمایی برداشت. به آن نگاه کرد. ادامه داد:« ارزش آفریننده بیش از مخلوقش است. چون اوست که اگر بخواهد، می آفریند و اگر نخواهد، نه. اگر بخواهد، این را قسمت و روزیم می کند و اگر نخواهد، نه. پس تنها او شایسته #دوستی است.»
رسول اللّه صلى الله عليه وآله : حُبُّ الدُّنيا وحُبُّ اللّهِ لا يَجتَمِعانِ في قَلبٍ أبَدا .
تنبيه الخواطر : 2 / 122
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
از روزی که مادرش به او گفت: «شخصی از امام صادق علیه السلام درباره #صبرجمیل سوال کرد. امام فرمودند: صبرى كه در آن شكايت نزد مردم نباشد.»
از هیچ پیش آمد ناگواری #شکایت نکرد.
سختی بسیار می کشید؛ اما زبان شکایت، نزد احدی نمی گشود؛ حتی برای #مادر.
فهمیده بود شکایت نزد #مردم سودی برایش ندارد. تنها اجر و آبرویش را از بین می برد.
قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَرْحَمُكَ اَللَّهُ مَا اَلصَّبْرُ اَلْجَمِيلُ قَالَ: ذَلِكَ صَبْرٌ لَيْسَ فِيهِ شَكْوَى إِلَى اَلنَّاسِ .
الکافي , جلد 2 , صفحه 93
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
وارد #قبرستان شد. بالای سر قبر پدرش نشست.
فاتحه ای خواند. به #قبر خیره شد. فکر و خیال او را با خود برد.
کنار #مادر نشست. صورت او را بوسید. از خوشحالی نمی توانست یک جا ثابت بنشیند.
پدر خانه نبود. برایش تبلت خریده بود.
مادر دستی روی سرش کشید. گفت:« دخترم، یادت باشد خداوند از دنیا هر چه نصیبت کند برای #عبرت گرفتن است و هر چه را از تو بگیرد برای #امتحان است.»
اشک از چشمانش جاری شد. روی سنگ قبر #پدر ریخت. با خود گفت:«چه امتحان سختی.»
قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ :
مَا أُعْطِيَ عَبْدٌ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ اِعْتِبَاراً وَ مَا زُوِيَ عَنْهُ إِلاَّ اِخْتِبَاراً
الکافي , جلد 2 , صفحه 261
امام صادق(عليه السّلام)فرمود: به هيچ بندهاى چيزى از دنيا داده نشده جز براى عبرت گرفتن،و از بندهاى چيزى دريغ نشده جز براى آزمودن.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
هر شب برای #نماز_شب بیدار می شد. حال و هوای #سکوت_شبانه را دوست داشت.
وقتی دستش را برای بخشش گناهان بالا می برد، گرمای اشک را روی گونه هایش حس و با خدا عشق بازی می کرد.
خلوت با خدا برایش بهترین #نعمت بود.
صبح #نشاط خاصی داشت. آن روز کار زیاد داشت. اصلاً وقت نداشت.
مادرش از او خواست برایش سبزی بخرد. رو به مادر شد و با حالتی عصبی گفت:«مادر وقت گیر آوردی؟ می دانی امروز خیلی کار دارم، سفارش سبزی می دهی؟»
غم صورت #مادر را گرفت. گفت:«ببخشید حرف بی جایی زدم. سبزی نمی خواهم.»
از خانه بیرون رفت. نیمی از کارهایش ماند. خسته تر از همیشه سر بر بالش گذاشت. صبح نزدیک قضا شدن نماز #بیدار شد.
نمازش را خواند. فکر کرد. گفت:«آه، مادرم را ناراحت کردم. به همه کارها نرسیدم. خلوت با خدا را هم از دست دادم.»
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
إِنَّ اَلرَّجُلَ يُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَيُحْرَمُ صَلاَةَ اَللَّيْلِ وَ إِنَّ اَلْعَمَلَ اَلسَّيِّئَ أَسْرَعُ فِي صَاحِبِهِ مِنَ اَلسِّكِّينِ فِي اَللَّحْمِ .
الکافي , جلد 2 , صفحه 272
امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا شخص گناهى مرتكب مىشود و بر اثر آن از نماز شب محروم مىشود و تأثير كار بد در صاحبش از تأثير كارد در گوشت زودتر است.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها!
#باران #رحمت ت را بر سر #پدر و #مادر هایمان فرود آور و ما را قدردان زحماتشان قرار ده.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
#آرامش
#مناجات
#صدف
@sahel_aramesh
#تلنگرک
همیشه دنبال یه چیزی می گشتم که #معجزه کنه. 🧐
خیلی وقته پیداش کردم. 🤩
همش خلاصه میشه تو یه کلمه: #محبت 😍
با #محبت خارها 🌵 #گل 🌹 می شود رو حتما شنیدین؟!
اگه به شنیده هامون 👂 عمل کنیم مطمئن باشید دنیا 🌎 گلستون 💐 میشه.
حالا نگید: بلد نیستم که واقعا این دیگه از اون حرفاس. 😒
کار نداره.
#هدیه دادن 🎁 یکی از راهاشه.
برداشتن دردی از دردهای طرف یا حتی #کمک کردن (مثلا #فرزند وقتی تو کار خونه به #مادر یا #شوهر به #همسر کمک کنه کلی #مهر و محبتشون بهم زیادتر میشه) و ...
مواردش خیلی زیادن. 😌 از #لبخند روی لباتون موقع #ملاقات همدیگه گرفته 😊 تا #کمک_مالی 💵 و #جانی 😇 (مثل #اهدا خون یا عضو)
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#فرمانبرداری از #پدر و #مادر و #نیکی کردن من در #حق ایشان را برای من از #آب #خنک در کام #تشنگان گواراتر ساز تا #خواهش ایشان را بر #خواهش خود ترجیح دهم.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#دانش آنچه از #حقوق #پدر و #مادر بر من #واجب است به من #الهام فرما و دانش همه آن #حقوق واجبه را برایم فراهم آور. سپس مرا به آنچه در این #زمینه الهام کرده ای به کار گیر و برای #انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی #توفیق ده تا به کار بستن چیزی که به من آموخته ای از دستم نرود و اندامم از #خدمت کردن بر اساس حقوقی که به من #الهام فرموده ای #سنگین نشود.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
📜 #داستانک
❤️ #مادر
راحله محکم به دیوار کاهگلی چسبیده بود. با صدای بلند اشک می ریخت. تمام اطرافیانش از کوچک و بزرگ با او گریه می کردند. هیچ کس نمی خواست دیگری را آرام کند. سرش را قدری بالا آورد. به زحمت نفسش بالا می آمد. گفت: "دیدید، دیدید آخر بدون ما رفت. امروز تولدشه؛ ولی ما کنارش نیستیم؛ یعنی بدون ما تولد بهش خوش میگذره؟"
همه یکصدا با زاری جواب دادند:" نه، مادر اونقدر مهربونه که بدون ما بهش خوش نمیگذره."
هق هق راحله بلند شد. بریده بریده گفت: "اینجا همه اذیتش کردن. اصلا همون بهتر که ما رو تنها گذاشت و رفت."
صدای گریه ها شدت گرفت. گرمای دست نوازشگری قدری آرام شان کرد. صورت دخترکی کنار آنها به دیوار بوسه زد. اشک از چشمانش جاری شد.
راحله دست روی سر دخترک کشید و گفت:" بشکنه دست اون کسی که مادر ما یتیمارو ازمون گرفت و تنها قدری از خونشو روی دیوار برایمان باقی گذاشت."
🖊 #به_قلم_صبح_طلوع
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#پدر و #مادر و هر که بر من حقی دارد به بهترین وجه #پاداش ده و مرا تنها در آنچه برای آن #خلق کرده ای #مشغول دار.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
هدایت شده از نامه خاص
✨ سلام بر تو ای ام ابیها
✋ اجازه هست #مادر صدایتان کنم؟
مادرجان نور ولادتان سرتاسر #گیتی را پوشانده است.
بر سر ما هم دست #پرنورتان را هبه کنید.
✋ اجازه هست شکایتی محضرتان عرضه کنم؟
شکایت می کنم
از طولانی شدن #غیبت فرزندتان.
از بی پناهی #شیعیانتان.
از دورماندن از اماممان.
مادرجان یقین دارم منتظر واقعی #ظهورشان خودتان هستید.
شما که عزیز خدایی، برای آمدنشان دعا کن.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
✨ با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با #انوار_مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#صمیمانه_با_مادر
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#امام_زمان ارواحنا فداه
🆔 @parvanehaye_ashegh