eitaa logo
ساحل رمان
8.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
989 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌وهفتم / قسمت صدونودوهفتم اما شب که هر کدام رفتند تا دوش بگیرند و شام بخورند و بعد خواب شب آخر را در آغوش بکشند، یک سکوتی افتاده بود وسط ذهن و دلشان، دقیق دقیق وسط ذهن متحیر و دل سرگردانشان. - آقا مهدوی شماها رو که می‌بینم، حس بدبختی بهم دست می‌ده! سر سفره شام بودند که جواد جمله را گفت. غذا تقریباً تمام شده بود، مهدوی سرش را بالا آورد و گفت: - ای بابا! - باور کن تا حالا فکر می‌کردم موبایل که دست می‌گیرم، اونم از نوع اپلش رو، توی اتاقم که می‌شینم، اونم بالای شهر تهرانش رو، وقتی می‌خورم، اونم از هر چیزی بهترینش رو، یعنی دیگه ته تهشم، فراتری وجود نداره، اما شما استاد به هم ریختن تمام بی‌نظمی‌های زندگی‌هایی! بهت تبریک می‌گم! وحید گفت: - جمله‌ات ناب بود، استاد به هم ریختن تمام بی‌نظمی‌ها! جواد شانه بالا انداخت: - دقت کن! نظمی نداشتیم، فکر می‌کردیم داریم طبق یه دستور ناب پیش می‌ریم! مزخرف! مهدوی ظرف‌ها را جمع نکرد، سفرۀ پهن را جمع نکرد، بچه‌ها هم. این‌حال نشستن را دوست داشتند. آرشام گفت: - کاش بلد بودید قبل از این‌که نسل‌ها به چاه رسانه بیفتن، مدیریت کنید! مهدوی نگاه به آرشام کرد و شنید: - کاش بلد بودید کار جمعی کنید تا ما با کمک شما به فهم برسیم! وحید گفت: - کاش دشمن نبود، رسانه نبود، مدرسه نبود، دانشگاه نبود! و علیرضا: - مزخرف می‌گید. عقل نداریم می‌اندازیم گردن همه الا خودمون! - خدا ناراحت نمی‌شه اگه بگم همش تقصیر خداست! . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗣 دانشمندای مطرح اروپائی می‌گن که... @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌وهفتم / قسمت صدونودوهشتم به حرف آرشام خندیدند و مصطفی گفت: - ما یه حرف داریم می‌گیم آخر همه روضه‌ها می‌رسه به کربلا! وحید گفت: - حالا ماها همینیم ته تمام خوبیا می‌شه من، تمام بدی‌ها رو هم به زور می‌رسونیم به الله. آرشام آرام لب زد: - نمی‌رسه؟ ان‌قدر صبر می‌کنه تا هزار تا غلط بکنیم! علیرضا گفت: - چیه؟ با اولین خطا بزنه دهن همه رو سرویس کنه! خوبه! دوست داشتی این تعامل باهات بشه الان! - نه! حرف و حس آرشام صادقانه بود، همه حرف‌هایش این روزها صادقانه بود. خدا را می‌خواست و نمی‌دانست چگونه بخواندش، می‌خواند و نمی‌دانست چگونه بشناسدش، می‌شناخت و گمش می‌کرد. کی سفره جمع شد و کی جمع کرد مهم نبود و فقط بچه‌ها تا حدود یازده شب پرسیدند و شنیدند و گفتند و تکفیر نشدند، جواد زمزمه کرد: - من خیلی فکر می‌کنم اگر خدا مثل ما بود، قبولش می‌کردم یا نه؟ دوست ندارم مثل ما باشه، من انجیل رو خوندم که مسیحی بشم، خدای تورات و انجیل سطح پایین بودند، روح من رو بزرگ نمی‌کردند، دوست نداشتم خدا جسم باشه، قبل من جزءجزء جمع شده باشه مرکب شده باشه، تغییر کنه، توی یه مکانی باشه، قابل لمس باشه، اینا برام یعنی محدودیت، چه می‌دونم محتاج بودن، ضعیف بودن، مسلط نبودن، همه‌جا و همه‌کس از دست دادن، می‌دونید آقا! مصطفی گفت: - همون صفات سلبی توی کتابای دینی! من همیشه دوست داشتم به جای این‌که معلم بگه بچه‌ها این درسی رو که دادم فهمیدید، ببینه با دینی و قرآن روح و روانمون یه شوری پیدا کرده! . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
وقتی پلاسکو آتیش گرفت، یسری خودتحقیر شروع کردن به سرکوفت که ما چرا تجهیزات نداریم، ما بدبختیم، ما بی عرضه‌ایم و ... اما در برابر خاکستر شدن کالیفرنیا هیچ حرفی از اون مدیریت بحران و تجهیزات فوق مدرن و ... نمیزنن. @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
36 ساعته که در آمریکا برق نداریم! سلبریتی خود تحقیر هم ندارید @SAHELEROMAN
هدایت شده از  تک رنگ
اینکه بعضی ها بمب انرژی ان 💪 و بعضی ها بیشتر وقتا خسته و بی حال👎 اونا سالمن کمتر مریض میشن🌺 اینا بیشتر درگیر مریضی 🤧 مهمترین دلیل چیه ؟؟؟ می خوای طعم واقعی سلامتی را بچشی؟ تبریک، درسته🌼 « سبک زندگی » با چی شروع کنم؟ تغذیه سالم 🍎 باقیات را بشناس، با طبیعت همراه شو و غذای خودت و خونواده ات را سالم انتخاب کن ما توی باقیات جمع شدیم تا با ارائه محصولات طبیعی و سالم ، این تأثیر معجزه آسا رو نشون بدیم شرطش اعتماد و مداومت است از تولید کننده مطمئن خرید می کنیم ولی بازم محصولات را به آزمایشگاه میدیم 🧨 راستی یه مژده قراره به مناسبت روز پدر تخفیف هم داشته باشیم 🙏 ما اینجاییم 👇 https://eitaa.com/joinchat/2810904578Cdd13d1053e شهر قم و پردیسان پیک رایگان 🛵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌وهفتم / قسمت صدونودونهم نه این‌که بده‌ها، اما مثلاً صفات ثبوتی هست که می‌گن دو دسته است صفات ثبوتیِ ذاتی و نسبی، بعد می‌گفتن عظمت و کبریایی و قوت و قدرت ذاتی خداست، یه طوری بگن که من حس کنم این عظمت توی وجود من داره ریخته می‌شه! می‌دونید چی می‌گم آقا! یا مثلا می‌گفتن روزی دادن، خلق کردن و مرداندن از صفات نسبیه، که خدا رو مقایسه می‌کنیم با این‌که کسی نمی‌تونه روزی بده، اون حس ناتوانی طوری بهم تلقین بشه که ناخودآگاه طالب خدا بشم. می‌گفتن ذاتی ثابته، تغییر نمی‌کنه باید طوری بگن که من به توکل برسم و افتخار، یا صفات نسبی رو طوری بگن که من احساس ناتوانی‌ام، فقیری‌ام، به نماز وادارم کنه، نشد آقا، نمی‌گن این‌طوری. مهدوی نفس عمیقی کشید و همراه بچه‌ها شد با مدل درخواستی‌شان: - شما دلتون عاشق شدن می‌طلبه! یک لحظه سکوت افتاد روی ذهن بچه‌ها! یک لحظه‌ای که شاید بهت و ناباوری‌اش تنها همان یک لحظه بود و بس! قبل از آن‌که کلامی از میان ابرهای پر باران ذهن بچه‌ها بنشیند روی زبان و از لب‌هایشان متولد شود، مهدوی گفت: - خدا فقط به درد عاشقی می‌خوره، رابطۀ من و خدا، تو و خدا! همه و خدا فقط و فقط باید بشه ته ته محبت! - مسخره که نمی‌کنید! مهدوی نگاه انداخت در چشمان مات شدۀ آرشام و گفت: - حرف من نیست، حرف اول و وسط همۀ حرف‌های خداست، عظمت و بزرگیش رو بفهم، مقابلش تواضع کن. دیدی اول نماز میگی؛ الله اکبر. این خدای بزرگ و عظیم رحمان و رحیمه! جواد گفت: . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرسیدند: فرقِ [ڪریم] با [جواد] در چیست؟ فرمودند: از شخصِ ڪریم همینكه درخواست ڪنے به شما عنایت مے ڪند ولے جواد؛ خود به دنبالِ سائل مے گردد تا به او عطا ڪند... @SAHELEROMAN