◇°°°◆°°°◇
﴿دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست
دارو‌فروشِ خسته‌دلان را دکان کجاست﴾
#خواجوی_کرمانی
☕️¦ #یک_جرعه_شعر
🏝¦ #ارسالی‌اهالی‌لب‌ساحل;)
🌿@Saheleroman...
| | | | | | | | | |
| | | | | | | | | |
| | 🍇 | | | | | | 🌱
🦋 | 🌙 | 🎊 | ☀️ |
🌸 | | ☔️
🌏 |
🎉
《 یاامیࢪالمۆمنیݩ-علیھ‌السلام 》
🌴| #عید_غدیر
🕌| #بزرگترین_عید
💌| #پیشنهاد_پروفایل
✦❘🏝 @saheleroman 🏝❘✦
🌃^• شب شده و من،
مثل همیشه غرق در خیالات خویش...
🌿^• دستی به شمعدانی های لب پنجره می‌کشم و لب می‌زنم:
[چقدر دنیا
پـَســ🕯ـت است!
چقدر کوچـ🔍ـک!
چقدر تیــره و تــ🌫ـار!]
🌍^• هربار که به دنبالش می‌دوم،
سخت تر از پیش زمین می‌خورم اما باز هم...
🌘^• شب بلند تر از این حرف هاست!
انگار قصد سپری شدن ندارد...
💔^• دردِ تنهایی،
میان وجودم می‌پیچید و به لحظه ای،
دلم می‌شکند...
🌙^• من گریه میکنم و ماه مبهوت نگاهم می‌کند...
#ادامه‌دارد...
#درجست‌وجوی‌آرامش
#قسمت‌اول
╭┅──────┅╮
🌊 @Saheleroman
╰┅──────┅╯
🏙+• چشمانم را باز میکنم و
نگاهم را تا پنجره چوبیِ اتاق بالا می‌کشم.
🖋+• با حجم عظیمی از سوالات،
به یار همیشگی‌ام پناه می‌برم:
🌾...•°[قلم]°•...🌾
🕊+• آزادش می‌گذارم اما برخلاف همیشه،
تنها کلمه‌ای بر وسط کاغذ می‌نشاند و کنار می‌کشد!
💡... ﴿آرامش﴾ ...💡
🌏+• سری تکان می‌دهم و لب می‌زنم:
- کجا به دنبالش بگردم؟...
🌕|• دستانم را رو به نورِ خورشید می‌گیرم و گرمایش را با تک تک سلول‌هایم نوش میکنم...
نــ✨ـور
گرمـ🔥ـا
آرامـ🌱ـش
#ادامه‌دارد...
#درجست‌وجوی‌آرامش
#قسمت‌‌دوم
╭┅──────┅╮
🌊 @Saheleroman
╰┅──────┅╯