👌 سبحان ربك رب العزة عما یصفون
⏪ فرزند استاد #صبحدل : مادرم بعد از رحلت پدر خواب دیده بود که ایشان به او گفتهاند دعای عشرات بخوانید ما دعای #عشرات را نمیشناختیم به مفاتیح مراجعه کردیم و دیدیم که این دعا دعای بسیار زیبا و گرهگشایی است که در مفاتیح آمده جالب است که یکی از فراز های این دعا عبارت سبحان ربك رب العزة عما یصفون است که این همان فرازی است که پدر در ابتدای #اذان خود میخواند.
🔈 plink.ir/zSsXJ
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
⏪ #انس_با_قرآن
⏪برنامه ی روزنامه ی
✅ #ختم_قرآن کریم
👈 روزی یک صفحه
#صفحه_353
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #شنبه
👉🏻 1da.ir/TXfZ6s2I
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بیانات آرامش بخش مقام معظم رهبری درباره آینده انقلاب
👌 داستان حضرت ابراهیم (ع) و اطمینان قلبیاش راجع به زنده شدن مردگان، و آینده #انقلاب
🔗کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
❇️ مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخهای باشد ز لوح خال هندویت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
زهی همت که #حافظ راست از دنیی و از عقبی
نیاید هیچ در چشمش به جز خاک سر کویت
#حافظ_غزل_95
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #مثنوی_خوانی به همراه شرح
❇️ تفسیر و هو معکم اینما کنتم
♦️ این معیت با حق است و جبر نیست
این تجلی مه است این ابر نیست
ور بود این جبر جبر عامه نیست
جبر آن امارهی خودکامه نیست
جبر را ایشان شناسند ای پسر
که خدا بگشادشان در دل بصر
غیب و آینده بر ایشان گشت فاش
ذکر ماضی پیش ایشان گشت لاش
اختیار و جبر ایشان دیگر است
قطرهها اندر صدفها گوهر است
هست بیرون قطرهی خرد و بزرگ
در صدف آن در خرد است و سترگ
طبع ناف آهو است آن قوم را
از برون خون و درونشان مشکها
تو مگو کاین مایه بیرون خون بود
چون رود در ناف مشکی چون شود
تو مگو کاین مس برون بد محتقر
در دل اکسیر چون گیرد گهر
اختیار و جبر در تو بد خیال
چون در ایشان رفت شد نور جلال
بار دیگر ما به قصه آمدیم
ما از آن قصه برون خود کی شدیم
گر به جهل آییم آن زندان اوست
ور به علم آییم آن ایوان اوست
ور به خواب آییم مستان وییم
ور به بیداری به دستان وییم
ور بگرییم ابر پر زرق وییم
ور بخندیم آن زمان برق وییم
ور بخشم و جنگ عکس قهر اوست
ور بصلح و عذر عکس مهر اوست
ما که ایم اندر جهان پیچ پیچ ؟
چون الف، او خود چه دارد؟ هیچ هیچ
#مثنوی_معنوی_81
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2