Makaremolakhlagh07_(Hosnekholgh)_lobolmizan[H].mp3
11.35M
#شرح_صحیفه_سجادیه
✳️دعای #مکارم_الاخلاق
#دعا_بیستم_3
🔹 استاد اصغر #طاهرزاده
✔️ جلسه 7
🔹 #انس با خدا از اثرات دعا
🔹 نتایج حسن خلق
#بیستم #مکارم_اخلاق
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
#شرح_صحیفه_سجادیه ✳️دعای #مکارم_الاخلاق #دعا_بیستم_3 🔹 استاد اصغر #طاهرزاده ✔️ جلسه 7 🔹 #انس با خ
#دعا_بیستم_3
🔹اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاكْفِني ما يَشْغَلُنِي الاِهْتِـمامُ بِهِ، وَاسْتَعْمِلْني بِما تَسْئَلُني غَداً عَنْهُ وَاسْتَفْرِغْ اَيّامي فيـما خَلَقْتَني لَهُ، وَاَغْنِني وَاَوْسِعْ عَلَيَّ في رِزْقِكَ، وَلا تَفْتِنّي بِالنَّظَرِ، وَاَعِزَّني وَلا تَبْتَلِيَنّي بِالْكِبْرِ، وَعَبِّدْني لَكَ، وَلا تُفْسِدْ عِبادَتي بِالْعُجْبِ، وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلي يَدَيَّ الْخَيْرَ وَلا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَهَبْ لي مَعالِيَ الاَخْلاقِ، وَاعْصِمْني مِنَ الْفَخْرِ
#بیستم #مکارم_اخلاق
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حکایت شتردار طمعکارو #مرد_مفلس
🌺 بود شخصی مفلسی بی خان و مان
مانده در زندان و بند بی امان
لقمهٔ زندانیان خوردی گزاف
بر دل خلق از #طمع چون کوه قاف
زهره نه کس را که لقمهٔ نان خورد
زانک آن لقمهربا گاوش برد
هر که دور از دعوت رحمان بود
او گداچشمست اگر سلطان بود
مر مروت را نهاده زیر پا
گشته زندان دوزخی زان نانربا
گر گریزی بر امید راحتی
زان طرف هم پیشت آید آفتی
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز بخلوتگاه حق آرام نیست
کنج زندان جهان ناگزیر
نیست بی پامزد و بی دق الحصیر
والله ار سوراخ موشی در روی
مبتلای گربه چنگالی شوی
آدمی را فربهی هست از خیال
گر خیالاتش بود صاحبجمال
ور خیالاتش نماید ناخوشی
میگذارد همچو موم از آتشی
در میان مار و کزدم گر ترا
با خیالات خوشان دارد خدا
مار و کزدم مر ترا مونس بود
کان خیالت کیمیای مس بود
صبر شیرین از خیال خوش شدست
کان خیالات فرج پیش آمدست
آن فرج آید ز ایمان در ضمیر
ضعف ایمان ناامیدی و زحیر
صبر از ایمان بیابد سر کله
حیث لا صبر فلا ایمان له
گفت پیغامبر خداش ایمان نداد
هر که را صبری نباشد در نهاد
آن یکی در چشم تو باشد چو مار
هم وی اندر چشم آن دیگر نگار
زانک در چشمت خیال کفر اوست
وان خیال مؤمنی در چشم دوست
کاندرین یک شخص هر دو فعل هست
گاه ماهی باشد او و گاه شست
نیم او مؤمن بود نیمیش گبر
نیم او حرصآوری نیمیش صبر
گفت یزدانت فمنکم مؤمن
باز منکم کافر گبر کهن
همچو گاوی نیمهٔ چپش سیاه
نیمهٔ دیگر سپید همچو ماه
هر که این نیمه ببیند رد کند
هر که آن نیمه ببیند کد کند
یوسف اندر چشم اخوان چون ستور
هم وی اندر چشم یعقوبی چو حور
از خیال بد مرورا زشت دید
چشم فرع و چشم اصلی ناپدید
چشم ظاهر سایهٔ آن چشم دان
هرچه آن بیند بگردد این بدان
تو مکانی اصل تو در لامکان
این دکان بر بند و بگشا آن دکان
شش جهت مگریز زیرا در جهات
ششدرهست و ششدره ماتست مات
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_16
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت شتردار طمعکارو #مرد_مفلس 🌺 بود شخصی مفلسی بی خان و مان مانده در زندان و بند بی امان لقم
✳️ حکایت شتردار طمعکارو #مرد_مفلس
🌺 مفلسي بي خان و مان بود كه در زندان سپري مي كرد و در بند بود. او هر روز هر چه غذا براي ساير زندانيان مي آورند همه را مي خورد و آنها گرسنه مي ماندند و جرأت گلايه نيز نداشتند...
تا كه روزي همه زندانيان جمع شدند و به فرستاده قاضي شهر كه براي سر كشي به زندان رفته بود، شكايت كردند و ماجراي آن مفت خوار را گفتند. آنان گفتند: «سلام ما را به قاضي برسان و بگو اين مردك در هر طعام و غذا و خوراك خود را شريك مي كند و بي اينكه رعايت حالي كسي را بكند، طعام همه را مي خورد و چيزي براي كسي نمي گذارد. انگار سه سال است در زندان قحطي آمده و غذايي براي كسي يافت نمي شود. زيرا او به چيزي رحم نمي كند. اكنون ما در خواستي داريم. يا اين گاوميش از اين زندان برود، يا اين كه خود قاضي هر روز غذاي او را به مقدار لازم براي او بفرستد و ما را از شر او خلاص كند. وكيل به نزد قاضي رفت و شكايت زندانيان را برايش بازگو كرد.
قاضي كه اوضاع را چنين ديد، آن زنداني را به نزد خود خواند و علت را جويا شد. بعد از مدتي پرس و جو متوجه شد كه حرف زندانيان راست بوده. رو به آن زنداني پر خور كرد و گفت: برخيز و از اين زندان برو و ساكن خانه خود باش. مرد با پر رويي تمام به قاضي گفت: خان و مان و زندگي من توهستي. اين زندان براي من چون بهشت است. پس مرا از آن بيرون نكن و بگذار همينجا زندگي كنم.
قاضي پس از شنيدن سخنان او، رو به او كرد و گفت:اين حرف ها را تمام كن. شاهد تمام كارها و آزارهايت زندانيان بوده اند كه تعداد آنها كم هم نيست. مرد جواب داد: آنها دروغ مي گويند. زيرا غرض ورزند و از اين رو به غلط گواهي و شهادت داده اند.
قاضي رو به وكيل خود كرد و گفت:اين مرد را دور تا دور شهر بچرخانيد و در همه جا جار بزنيد كه او دروغگو و مفلس و قلاش است و بگوييد كه هيچ كس نسيه اي به او ندهد.
زيرا هر كس چنين كاري كند و اين مرد قرض او را پس ندهد و شكايت به پيش من بياورند، من اين مرد را به زندان نخواهم افكند.
سربازان حكومتي او را بر شتري نشاندند و دور تا دور شهر گرداندند و بر سر هر گذر و كوي و برزن فرياد زدند كه اين مرد، مفلس است و هيچ چيز ندارد. هيچ قرض و وامي به او ندهيد در صورت چنين عملي، عقوبت آن با خودتان خواهد بود. وي را به همه جا بردند و مردم جمع شده و بر چهره او به درستي خيره مي شدند تا چهره اش در ياد آنها بماند.
شب شد و مرد را از شتر پياده كردند. صاحب شتر آمد و گفت: منزلم اكنون دور است و دير هم شده. مي شود به اين حيوان زبان بسته كاهي بدهي تا بخورد؟ زيرا از صبح شترم را سوار شده بودي. اكنون هزينه اي بده.
مرد مفلس جواب داد: تا كنون داشتيم چه مي كرديم؟ اين همه دور تا دور شهر جار زدند كه من مفلسم و هيچ چيز ندارم، اينك تو طلب كاه و هزينه از من مي كني؟ تو از طمع پر بودي براي همين گوشهايت كر شده بود و هيچ چيز نمي شنيدي.
مولانا در اين داستان قصد بيان اين را داشت كه گاه چنان #طمع و حرص، چشم و گوش دل را كر مي كند، كه صداي حقيقت را نمي شنويم.
🔈 http://radio.iranseda.ir/timeArchivePart/?VALID=TRUE&ch=16&ti=03:00&d=5/13/2017
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_16
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_208
دعای #سی_هفت
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" هنگام اعتراف به کوتاهی در ادای #شکر خداوند "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_سی_هفت_12
دعای سیدالساجدین(ع ) " هنگام اعتراف به کوتاهی در ادای #شکر خداوند " :
🔹و لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ، وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ، وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ، وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ🔹
🔸و اگر پاداش مطيع را به قدر كارى كه توفيقش داده اى عطا كنى، شايد مستحق ثواب نباشد و نعمت تو هم از دست او برود، اما تو به كرم خود در ازاى مدت كوتاه گذران به مدت دراز بى پايان مزد دادى و در مقابل مسافت اندك و پايان پذير به قدر مسافت بسيار و بى كران ثواب ارزانى داشتى🔸
#سی_هفت
🔗کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_سی_هفت_12
✳️ در اینجا امام سجاد علیه السلام سراغ #مطیع میرود و ابتدا وضعیت او را توضیح میدهد.
کلمهی مطیع در اینجا تمام مراتب اطاعت را در بر میگیرد. از شخصی که تصمیم قطعی برای بندگی حضرت حق در مسیر طاعت دارد و در ابتدای راه و قدم اول است تا کسی را که در اطاعت حضرت حق به اوج و قله رسیده که همان انسان کامل است، همه را شامل میشود. شرح حضرت در مورد کرم حضرت حق در مواجهه با مطیع، شامل حال همهی اشخاص این داستان میشود؛ چه مبتدی، چه متوسط و چه منتهی (بهمقصدرسیده). بعداً به آن فکر کنید. حتی خود حضرت سجاد (علیهالسلام) را نیز در بر میگیرد!
«وَ لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ». اگر پای تکافو به میان بیاید، یعنی فرض بر این باشد که میخواهی با او با عدل برخورد کنی ـ که حضرت یکی دو خط بعد، از آن با کلمهی قصاص تعبیر میکنند ـ و بنا را بر این بگذاری که با او حساب کنی، چون تمام مقدّمات طاعت را خودت به مطیع دادی، به نقطهی حساسی میرسیم که گویا شخص هیچ استحقاقی برای پاداش و ثوابِ تو ندارد. محاسبهی تو، مطیع را به نقطهای میبرد که هیچ نعمتی متوجه او نباشد و مستحق دریافت هیچ نعمتی نباشد.
تمام مطلب روی کلمهی «أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ» است. بیانگر آن است که اصل وجود شخص و عزم و محیط انفسی و آفاقی و ... را خدای متعال برای او فراهم آورده است. هر یک از این عوامل اگر مهیا نبود، شخص موفق به طاعت نمیشد؛ هرچند امام سجاد (علیهالسلام) باشد.
«وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ». اگر تو بخواهی با عدل رفتار کنی، هیچ کس نجات پیدا نمیکند. اما تو با کرم خود مواجه میشوی و به مطیع پاداش میدهی. نتیجه آنکه به مطیع در برابر مدت کوتاه فانی، پاداشهایی میدهی که دارای زمان طولانی است. این زمان بهقدری طول میکشد که میتوان از آن به خلود و جاودانگی تعبیر کرد. او در فضای دلنشین پاداشهای تو مستقر است و آنجا جاودانه میماند.
سهم جنابعالی از این متاع قلیل چقدر است؟! وقتی مقیاسها به میان میآید، خودت را با کرهی زمین مقایسه میکنی و مقیاسها را توسعه میدهی و خود را در برابر منظومهی شمسی و کهکشانهای دیگر قرار میدهی. بزرگتر از تو هم در این عرصه هست. حلقههای پیرامون زحل، حدود چهار پنج میلیارد سال عمر دارد؛ در حالی که انتهای عمر حضرتعالی در این دنیا، نهایتاً صد سال است. اگر زمان و مکان را تطبیق دهید، این فاصلهها خود را بهخوبی نشان میدهد. جنابعالی هشت دقیقهی نوری (فاصلهی ما تا خورشید) را هم نمیتوانی بهخوبی درک کنی، تا چه رسد به فاصلهی ما با ستارهی شباهنگ که نُه سال نوری است! اگر یک بچه با هواپیمایی که با سرعت هزار کیلومتر بر ساعت میرود، از اینجا تا خورشید برود، هنگام برگشت حدود ۲۷ سال سن خواهد داشت.
مولا طاعت تو را ذیل نام کرم خود میبرد و در برابر اطاعت کوتاهمدت تو، پاداشی میدهد که «مده طویله خالده» است. قدم اول آن، بهشت برزخی است؛ مانند موقعیتی که اکنون شهدا و صالحین درجهیک در آن قرار دارند. از جهنم برزخی به خدا پناه میبریم که اولیای خدا از آن به خدا پناه میبرند.
اگر کسی به بهشت برزخی وارد شود، تا زمانی که آسمانها و زمین است، در آن کامیاب است؛ با آنکه این هنوز بخش مقدماتی است و خلود قیامتی نرسیده است. همین بهشت برزخی را قرآن کریم با واژهی «خلود» بیان میکند. جهنم برزخی و فضای ابهام برزخی نیز همینطور ترسیم میشود.
«وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ». شما در دنیا یک هدفگذاری طاعتی میکنید و برای یک عمل صالح برنامهریزی میکنید که نقطهی غایت و پایان دارد. انسان، نماز یا روزه یا خدمتی را شروع میکند و به اوج و سرانجام و اتمام میرساند. سختترین کارها هم پایان دارد و به اتمام میرسد. جهاد و روزه و امر به معروف و نهی از منکر، همگی تمامشدنی هستند؛ اما خدا با چنین کسی چه کار میکند؟! افق عملش را امتداد میدهد تا به نقطهی بقا ملحق شود و در اوج بهجت و لذت و بهرهمندی باقی بماند.
👤استاد #حاج_علی_اکبری
دعای #سی_هفت
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2