✳️در زمین مردمان خانه مکن
🔴در سرزمین دیگران خانه بنا نکن و ساکن نشو تو بکار خود بپرداز و کار بیگانه را بعهده خود نگیر .
بیگانه کیست؟ بیگانه همین تن خاکى تو است که تمام غم و اندوه تو براى آن است .
تا تو بتن خود غذاى چرب و شیرین داده عزیزش مىدارى جوهر جان تو فربه نشده قوى نخواهد گردید .
این تن خاکى را اگر دائما میان مشک جاى دهى روز مردن گند او آشکار مىگردد .
مشگ را بتن خود نزن بلکه بدل بمال مشگ چیست؟ نام خداوند ذو الجلال است .
منافق مشگ بتن مىمالد و روح را در قعر گلخن جاى مىدهد.
بر زبان نام حق دارد و ذکر مىگوید ولى از جانش از کفر و بىایمانى بوهاى بد استشمام مىگردد.
ذکر او مثل سبزهایست که در گلخن روئیده یا چون گلیست که بر مبرز سبز شده.
آن گل و گیاه در آن جا عاریه بوده و جاى او محفل انس و مجلس عشرت است .
فرمودهاند زنان پاک براى مردان پاک و مردان ناپاک براى زنان ناپاک هستند .
🔴توصیهْ مولانا این است که خود را نجات بده و کارخود کن، کار بیگانه مکن. به اموری که در جهت کمال و سیر و #سلوک الی الله نیست، دوری گزین و در چنین موقعیتی #خلوت گزیدن، شرط طریق و راه نجات است.
هر آن چه انسان را از مسیر شناخت حقایق آن جهانی و امور ماورای این جهان باز دارد یا موجب ایستایی انسان از حرکت و سیرالیالله شود و همچنین، عوامل وابستگی مادی را تقویت کند، ولو رسیدگی به امور معیشتی و توجه به جسم عنصری شخص باشد، از نظر مولانا بیگانه محسوب میشود؛ در زمرهْ بیگاری و هدر دادن زحمات و باز ماندن از بهرههای معنوی است و به مثابه خانه ساختن در زمین دیگران است. "در زمین مردمان خانه مکن"، امیال نفسانی از موانع بزرگ بر سر راه هر سالک الیالله به حساب میآید. مولانا میگوید: تا هنگامی که درحال تنیدن و ریشهدار کردن خود در امور مادی این جهانی هستید و همه همّتان صرف مسائل زندگی دنیایی و پاسخگویی به امیال گوناگون نفسانی تان هست، هرگز روح و جانتان را فربه و بانشاط نمییابید. تن و زندگی مادی در سیر الیالله بیگانه است و تا انسان در خدمت این بیگانه است، شادی ندارد.. تا انسان اسیر تن است، این گوهر او جلوه نمیکند. به قول #سعدى :
همىمیردت عیسى از لاغرى
تو در بند آنى که خر پرورى
تن و غوطهور شدن در گنداب زندگی مادی، ساختارشان طوری است که با مُشک و عنبر هم نمیشود تعفن آن را پوشاند. در اینجا مولانا سخن از مشک دیگری میکند که دل را خوش بو و شادمان میکند؛ این مشک " #ذکر_خدا " است. منظور مولانا این است که حتی تمسک به ظواهر دین و شریعت، برای خوب جلوه دادن خود هم راه گشاه نیست و به مثابه مشک بر تن مالیدن است که یک رفتار مذهبی منافقانه است. منافقان که دلشان را از نور حق بهرهاى نیست، پیوسته در پى ارضاى خواهشهاى نفسانىاند و با مؤمنان به دو رویى کار کنند. به ظاهر با مسلمانان اند و در باطن همراه شیطان. «
وَ إِذا لَقُوا اَلَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»
ظاهرى آراسته دارند و دلى تاریک همچون سبزه در خرابه ها.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_9
بخش3
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2