eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ تتمه ی حکایت (در 12 قسمت ) قسمت 7 ( ) 🌺 یاد ده ما را سخنهای دقیق که ترا رحم آورد آن ای هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن کیمیا داری که تبدیلش کنی گرچه جوی خون بود نیلش کنی این چنین میناگریها کار تست این چنین اکسیرها اسرار تست آب را و خاک را بر هم زدی ز آب و گل نقش تن آدم زدی نسبتش دادی و جفت و خال و عم با هزار اندیشه و شادی و غم باز بعضی را رهایی داده‌ای زین غم و شادی جدایی داده‌ای برده‌ای از خویش و پیوند و سرشت کرده‌ای در چشم او هر خوب زشت هر چه محسوس است او رد می‌کند وانچ ناپیداست مسند می‌کند عشق او پیدا و معشوقش نهان یار بیرون فتنهٔ او در جهان برنامه ی - قسمت 7 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ تتمه ی حکایت #مرد_مفلس (در 12 قسمت ) قسمت 7 ( #مناجات ) 🌺 یاد ده ما را سخنهای دقیق که ترا ر
🔴بار الها اى کسى که "یا " یکى از اسماء تو است بما سخنان رقیق‏ تعلیم کن که رحم تو را بر انگیزد. هم دعا از تو است و هم اجابت دعا از طرف تو است هم ایمنى از تو و هم مهابت و ترس از طرف تو است‏ . اگر من در سخن خود بخطا رفتم اى پادشاه سخن تو خود سخنم را اصلاح کن چون مصلح فقط تویى‏ . تو داراى کیمیایى هستى که مى‏توانى هر خطا را تبدیل بصواب نمایى اگر جوى خون باشد مى‏توانى به آب نیل بدل کنى‏. این میناگریها کار تو و این اکسیرها از اسرار تو است‏. آب و خاک را بهم زده از آب و گل نقش تن آدم را ساختى‏. و آدم را منتسب بخویشاوندان چون پدر و مادر و زوج و عمه و عمو ساخته هزاران اندیشه‏هاى غم و شادى در آن قرار دادى‏. دو مرتبه بعضى از ابناء آدم را از غم و شادى جدایى داده و رها ساخته‏اى‏. آنها را از خود و از منسوبان خود حتى از سرشت و خمیره خودش بیرون برده و هر خوب این جهان را در نظرش زشت نموده‏اى‏. آن چه که محسوس است در نظر او مردود و آن چه ناپیداست مقبول است‏. عشق او آشکار و معشوقش نهان، یار از این جهان بیرون و فتنه او جهان را پر کرده است‏ . 👈 روی سخن مولانا با پروردگار است، بار پروردگارا!: سخنانی بر زبان ما بگذار که بیان حقایق باشد و تو را به خشم نیاورد و بر ما مهربان‌تر کند. اطلاق سلطان سخن به پروردگار از این نظر است که هر سخنی به فرمان او بر زبان ما می‏آید و همهْ افعال ما فعل حق است. ای خدا! اگر سخن ما کفرآمیز است تو آن را به سخن توحیدی و ایمانی تبدیل کن. خداوندا؛ تو آب و خاک را در هم‌آمیختی و از آب و گل، انسان را بیافریدی. ای خدایی که هزاران اندیشهْ شادی و غم برای انسان آفریدی! باز بعضی را رهایی داده‌ای و این رهایی یافتگان، مردان و واصلانِ به حق‏اند که نیک و بد این جهان و مقیدات زندگی مادی آنها را به خود مشغول نمی‏‏دارد و فقط متکی به پروردگار‏اند که در چشم ظاهر ناپیداست. اینان عارفانی هستند که از کمند محسوسات رسته‏اند و یکسره مجذوب عالم معنا شده‌اند. چنین انسانی عشق و دوستی‌اش آشکار و معشوقش پنهان است، به همین مناسبت، یار در خارج از این عالم محسوسات است، ولی ابتلای به عشق او در همین دنیاست. قسمت 7 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ تتمه ی حکایت (در 12 قسمت ) قسمت 8 🌺 این رها کن عشقهای صورتی نیست بر صورت نه بر روی ستی آنچ معشوقست صورت نیست آن خواه عشق این جهان خواه آن جهان آنچ بر صورت تو عاشق گشته‌ای چون برون شد جان چرایش هشته‌ای صورتش بر جاست این سیری ز چیست عاشقا وا جو که معشوق تو کیست آنچ محسوسست اگر معشوقه است عاشقستی هر که او را حس هست چون وفا آن عشق افزون می‌کند کی وفا صورت دگرگون می‌کند پرتو خورشید بر دیوار تافت تابش عاریتی دیوار یافت بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم وا طلب اصلی که تابد او مقیم برنامه ی - قسمت 8 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ تتمه ی حکایت #مرد_مفلس (در 12 قسمت ) قسمت 8 🌺 این رها کن عشقهای صورتی نیست بر صورت نه بر رو
🔴 هان عزیز من عشق‏هاى صورى را رها کن نه تنها عشق روى زنان بلکه عشق مطلق صورت‏ . آن که معشوق است صورت نیست خواه عشق این جهان باشد یا جهان دیگر . اگر صورت معشوق باشد چرا وقتى جان از بدن معشوق بیرون رفت او را رها مى‏کنى؟ . صورت که در جاى خود ثابت است پس براى چه از او سیر مى‏شوى؟ پس تأمل کن و ببین معشوق تو کى است‏ . اگر چیز محسوس معشوق باشد باید هر کس که حس دارد عاشق باشد. عشق در عاشق وفا ایجاد کرده و هر دم آن را فزون‏تر مى‏سازد اگر عشق کار صورت باشد کى صورت مى‏تواند وفا را هر لحظه دگرگون و افزون سازد . پرتو خورشید بدیوار مى‏تابد دیوار نور عاریتى مى‏یابد . عشق صورى هم عیناً دل بستن به آن دیوار است براى چه بکلوخى دل مى‏بندى اصلى و منشأ را بجوى که پایدار باشد . 👈 مولانا بر این باور است که: که عشق‌های این جهانی هم «عشق برصورت» یا بر روی زیبای یک بانو نیست. حتى خریداران و عاشقان محسوس هم به صورت کارى ندارند. اگر عشق بر صورت است، چرا پس از بیرون رفتن جان، این جسم را رها می‌کنی؟ مولانا می‌گوید: حتی واسطهْ عاشقی هم حواس ظاهر نیست؛ اگر این چنین بود، همهْ موجودات زنده عاشق بودند. او براین باور است که: آن‌چه عشق را می‌افزاید، وفاست و وفا را صورت دگرگون نمی‌کند و حتی اگر صورت و جسم بمیرد، عشق می‌تواند برجای بماند.پس عشق کار صورت نیست، باید به منبع عشق راه یافت. مولانا سرچشمه همهْ عشق‌ها «حضرت حق» را به خورشید تشبیه می‌کند و می‌گوید: وقتی که روشنی حق بر موجودات این جهانی بتابد، عشق به آنها پایدار می‌شود. «اصلی که تابد او مقیم» همان خورشید حقیقت است که می‌تابد و جاودانه می‌تابد. چون تو نمودى جمال، عشق بتان شد هوس رو که از این دلبران کار تو دارى و بس‏ ( ) پس آن چه از زیباییها در عالم طبیعت مى‏بینیم چنان که گفته است: «یک فروغ رخ ساقى است که بر جام افتاد.» ( ) و اگر آن خورشید فروغ خود را بر گیرد جز تاریکى نماند. پس ابلهى است به زیبایى ظاهرى دل بستن و زیبایى اصلى را نادیده گرفتن. قسمت 8 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ تتمه ی حکایت (در 12 قسمت ) قسمت 9 🌺 ای که تو هم عاشقی بر عقل خویش خویش بر صورت‌پرستان دیده بیش پرتو عقلست آن بر حس تو عاریت می‌دان ذهب بر مس تو چون زراندودست خوبی در بشر ورنه چون شد شاهد تر پیره خر چون فرشته بود همچون دیو شد کان ملاحت اندرو عاریه بد اندک اندک می‌ستانند آن جمال اندک اندک خشک می‌گردد نهال رو نعمره ننکسه بخوان دل طلب کن دل منه بر استخوان برنامه ی - قسمت 9 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 اى کسى که عاشق عقل خود شده‏اى تو هم خود را در شمار صورت پرستان بدان‏. او پرتو عقل است که بر حس تو تابیده و چون مسى که مطلا شده باشد زرین مى‏نماید و عاریه است‏ . زیرا که خوبى در بشر چون رنگ زر در مس زر اندود عاریه است و گرنه شاهد صاحب جمال تو چه شد که پس از مدتى پیر و فرتوت مى‏گردد . اول چون فرشته بود و آخر چون دیو گردید براى اینکه خوبى او عاریتى بود . جمال را اندک اندک از او مى‏گیرد و کم کم آن نهال خشک مى‏شود . آیه و من نعمره ننکسه را بخوان: کسى که باو عمر زیاد مى‏دهیم قواى خلقى او را کم و ضعیف مى‏کنیم آیا تعقل نمى‏کنند] و طالب دل باش و به استخوان دل مبند . 👈در این ابیات، مولانا به گروهی می‌پردازد که با تکیه بر عقل, عاشقان را سرزنش می‌کنند و خود را برآنان ترجیح می‌دهند؛ می‌گوید: این عقل هم عاریه است و مانند طلایی است که روی مس کشیده باشند. همهْ خوبی‌ها که جلوهْ خوبی حقند، مانند زراندود روی فلزات کم‌بهاست. این خوبی عاریه نمی‌ماند و روزی معشوق زیبا «پیره‌خر» می‌شود. مولانا زیبایی‌های ظاهری را که چون زراندود، بر فلز کم‌بها قرار می‌گیرد و باز از میان می‌رود. به آیهْ 68 سورهْ یس مستند می‌کند: و«آنها که عمر دراز به ایشان می‌دهیم در پیری کاستی و نقص درخلقت آنها می‌آوریم، آیا به این فکر نمی‌کنید؟» مولانا می‌گوید: حال که می‌بینی زیبایی جسم پایدار نیست و عشق را نمی‌شاید، دل طلب کن. قسمت 9 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ تتمه ی حکایت (در 12 قسمت ) قسمت 10 🌺 کان جمال دل جمال باقیست دولتش از آب حیوان ساقیست خود هم او آبست و هم ساقی و مست هر سه یک شد چون طلسم تو شکست آن یکی را تو ندانی از قیاس کن ژاژ کم خا ناشناس معنی تو صورتست و عاریت بر مناسب شادی و بر قافیت معنی آن باشد که بستاند ترا بی نیاز از نقش گرداند ترا معنی آن نبود که کور و کر کند مرد را بر نقش عاشق‌تر کند کور را قسمت خیال غم‌فزاست بهرهٔ چشم این خیالات فناست برنامه ی - قسمت 10 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ مولانا می گوید: «جمال دل» آن زیبایی معنوی است که با چشم ظاهر دیده نمی‌شود، اما «جمال باقی» است و از پیوستگی به جمال حق جاودانه است ،و عنایت حق مانند ساقی به جمال باقی آب حیوان نوشانیده و او را پاینده و جاوید ساخته است. این پیوستگی به درجه‌ای است که حد و مرز برای ساقی و مست و آب حیوان نیست. به گفته بایزید: عاشق و معشوق و عشق همه یکی دیدم.. او می‌گوید: این سخن از روی قیاسات عقلی و منطقی شناخته نمی‌شود. برای ادراک حقیقت آن باید بندگی کنی و از ژاژ خاییدن و بیهوده گفتن بپرهیزی. آن‌چه تو با قیاس و دلیل آن را معنی می‌شماری، صورت است و عاریت. تو از چیزهایی شاد می‌شوی که مناسبت‌های ظاهری دارند و مثل الفاظ قافیه باهم جور می‌آیند؛ "معنی" آن است که «تو را از تو بستاند» به‌طوری که وجود صوری تو مطرح نباشد. در واقع معنا آن نیست که انسان را کور و کر کند؛ و او را بر نقش ظاهر شیفته‌تر کند. مولانا می‌گوید: کور کسی است که اسیر نقش و صورت و گرفتار لفظ است. کور از هر چیز؛ خیالی در ذهن دارد و چون آن را نمی‌بیند، این خیال برای او «غم فزاست». آن‌چه چشم ظاهر از دنیا می‌بیند حقیقت امور و اشیاء نیست. خیالی از این موجودات فناپذیر است. چشم ظاهر هم در دیدن حقیقت، همان حالتی دارد که کور در دیدن صورت‌ها و نقش‌ها دارد. قسمت 10 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ تتمه ی حکایت (در 12 قسمت ) قسمت 11 🌺 حرف قرآن را ضریران معدنند خر نبینند و به پالان بر زنند چون تو بینایی پی خر رو که جست چند پالان دوزی ای پالان‌پرست خر چو هست آید یقین پالان ترا کم نگردد نان چو باشد جان ترا پشت خر دکان و مال و مکسبست در قلبت مایهٔ صد قالبست خر برهنه بر نشین ای بوالفضول خر برهنه نی که راکب شد رسول النبی قد رکب معروریا والنبی قیل سافر ماشیا برنامه ی - قسمت 11 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ تتمه ی حکایت #مرد_مفلس (در 12 قسمت ) قسمت 11 🌺 حرف قرآن را ضریران معدنند خر نبینند و به پا
🔴 اشخاص کورند که فقط بحروف قرآن مى‏چسبند خر نمى‏بینند و بپالان نگاه مى‏کنند. تو که بینایى خر را که از دست تو رفته دنبال کن اى پالان پرست تا کى مشغول پالان دوزى هستى‏. وقتى خر باشد پالان هم خواهد آمد البته اگر جان داشته باشى نان از تو کم نخواهد شد. پشت خر دکانى است که در آن کسب کرده و مال بدست مى‏آورند چنان که جان سرمایه صد قالب و بدن است‏. تو خر برهنه سوار شو وقتى رسول خدا سوار خر برهنه شده از برهنه بودن خر نام مبر. پیغمبر ص (در غزوه بدر) خر برهنه سوار شد و گاهى نیز پیاده سفر مى‏نمودند. 👈مولانا کسانی را که به لفظ و ظاهر قرآن چسبیده‌اند, مانند کوری می داند که خر او گریخته و او پالان خر را به جای خر گرفته است و آن را می‌زند؛ طبیعی است که پالان نه می‌رود و نه بار می‌برد. او می‌گوید: «انسان‌های صورت‌پرست با آن که حامل روح لطیف هستند؛ ولی از آن غافلند و فقط به تیمار تن مشغولند.» مولانا می‌گوید: «لفظ، وسیله زندگی مادی است، مثل دکان و مال دنیا. اما حقیقت، مانند قلب در درون این الفاظ است و «دُرّقلب» مرواریدی است که صد برابر تن و قالب ارزش دارد. برای رسیدن به مقصود باید بدون این ظواهر بر خر معنا سوار شد، چنان‌که پیامبر(ص) در بازگشت از جنازه ابن الدّحداح بر اسپ بی‌زین سوار شد و در سفر‌ها هم، گاه سواره بود و گاه پیاده.»«کانَ یَرکِب الحِمارَ عُریاناً لَیسَ عَلَیهِ شَى‏ءٌ.» و در سخن على (ع) است که رسول (ص) سوار خر برهنه مى‏شد و یکى را هم ردیف خود سوار مى‏کرد.[ قسمت 11 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ تتمه ی حکایت (در 12 قسمت ) قسمت 12 🌺 شد خر نفس تو بر میخیش بند چند بگریزد ز کار و بار چند بار صبر و شکر او را بردنیست خواه در صد سال و خواهی سی و بیست هیچ وازر وزر غیری بر نداشت هیچ کس ندرود تا چیزی نکاشت طمع خامست آن مخور خام ای پسر خام خوردن علت آرد در بشر کان فلانی یافت گنجی ناگهان من همان خواهم مه کار و مه دکان کار بختست آن و آن هم نادرست کسب باید کرد تا تن قادرست کسب کردن گنج را مانع کیست پا مکش از کار آن خود در پیست تا نگردی تو گرفتار اگر که اگر این کردمی یا آن دگر کز اگر گفتن رسول با وفاق منع کرد و گفت آن هست از نفاق کان منافق در اگر گفتن بمرد وز اگر گفتن به جز حسرت نبرد برنامه ی - قسمت 12 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ تتمه ی حکایت #مرد_مفلس (در 12 قسمت ) قسمت 12 🌺 شد خر نفس تو بر میخیش بند چند بگریزد ز کار
🔴 اگر گفتن: اشاره است به حدیث «إیَّاکُم وَ اللَّوَّ فَإنَّ اللَّوَّ یَفتَحُ عَمَلَ الشَّیطانِ: از اگر بپرهیزید که اگر کار شیطان را مى‏گشاید.» و مقصود مصمّم شدن و ترک دو دلى کردن است. 🔴 کآن منافق: اشاره است به آیه «سَیَقُولُ اَلَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اَللَّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا:» مشرکان خواهند گفت اگر خداى خواستى ما و پدرانمان مشرک نبودیم.» ونیز اشاره دارد به آیه 10 ازسوره منافقینکه: منافق هنگام مرگ، به پروردگار می‌گوید: اگر مرگ مرا به تأخیر می‌انداختی انفاق و احسان می‌کردم و از نیکوکاران می‌شدم. 👈 خر نفس خود را بر میخ ببند این خر تا کى از کار کردن و بار بردن مى‏گریزد. بایستى در مدت عمر بار صبر و شکر خداوند را برد خواه صد سال و خواه سى یا بیست سال‏. هیچ گاه کسى وزر و وبال دیگرى بگردن نخواهد گرفت ، و هیچ کس نکاشته درو نخواهد کرد. اگر طمع دارى که نکاشته درو کنى طمع خامى است این خام را مخور که خام خوردن بمزاج انسان زیان مى‏رساند. مگو که فلان کس گنج پیدا کرد پس چرا زحمت کسب و دکاندارى بخود بدهم‏ . این بر حسب بخت است آن هم نادر اتفاق مى‏افتد انسان باید تا توانایى دارد کار کند . بعلاوه کسب کردن تو مانع از این نیست که اتفاقاً گنج پیدا کنى تو کار بکن احتمال گنج پیدا کردن همیشه هست‏ . بلى کار کن تا گرفتار کلمه اگر نشوى و نگویى اگر چنین مى‏کردم چنان مى‏شد. رسول اکرم (ص) از اگر گفتن منع فرموده و گفته است از نفاق است [ حدیث نبوى است که مى‏فرماید: از اگر گفتن بپرهیز که محققاً اگر گفتن از شیطان است]. منافق در حال اگر گفتن مرد و جز حسرت و تأسف از اگر گفتن نصیبى نبرد . 👈 مولانا آدمی را به خر تشبیه می‌کند. نفس اماره تو که به مثابه خر است، از فرمان خدای تعالی گریخته، پس افسارش را با ریاضت محکم ببند. این نفس باید رام شود و در راه حق به خدمت روح درآید و خر نفس باید بار صبر و شکر را بر دوش کشد؛ خواه در صد سال آن‌را بر دوش کشد و خواه در بیست یا سی سال. هیچ حمل کننده‌ای بار دیگری را حمل نمی‌کند، و انتظار درو‌ کردن بدون کاشتن، طمع خام است و تو را به حاصلی نمی‌رساند. مولانا می‌گوید: رسیدن به مراد بدون کوشش یا رسیدن به حقیقت بدون ریاضت، اتفاقی ممکن است اما تو باید بکوشی تا به آن برسی. این‌که ناگهان گنجی برای کسی پیدا شود، کار شانس و اقبال است و بسیار اندک است. تا وقتی که جسم توان دارد باید کار کرد:«وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى». مبادا دچار «اگر» گفتن شوی، زیرا پیامبر مردم را از «اگر» گفتن باز داشته و فرموده است که: «اگر» گفتن، نشانه دورویی و نفاق است. قسمت 12 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2