❇️ حکایت رفتن #گرگ_و_روباه در خدمت شیر به شكار
قسمت دوم
👈گفت شیر ای گرگ این را بخش کن
معدلت را نو کن ای گرگ کهن
نایب من باش در قسمتگری
تا پدید آید که تو چه گوهری
گفت ای شه گاو وحشی بخش تست
آن بزرگ و تو بزرگ و زفت و چست
بز مرا که بز میانهست و وسط
روبها خرگوش بستان بی غلط
شیر گفت ای گرگ چون گفتی بگو
چونک من باشم تو گویی ما و تو
گرگ خود چه سگ بود کو خویش دید
پیش چون من شیر بی مثل و ندید
گفت پیش آ ای خری کو خود خرید
پیشش آمد پنجه زد او را درید
چون ندیدش مغز و تدبیر رشید
در سیاست پوستش از سر کشید
گفت چون دید منت ز خود نبرد
این چنین جان را بباید زار مرد
چون نبودی فانی اندر پیش من
فضل آمد مر ترا گردن زدن
کل شیء هالک جز وجه او
چون نهای در وجه او هستی مجو
هر که اندر وجه ما باشد فنا
کل شیء هالک نبود جزا
زانک در الاست او از لا گذشت
هر که در الاست او فانی نگشت
هر که بر در او من و ما میزند
رد بابست او و بر لا میتند
#مثنوی_معنوی_143
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ حکایت رفتن #گرگ_و_روباه در خدمت شیر به شكار قسمت دوم 👈گفت شیر ای گرگ این را بخش کن معدلت را
👈 در بخش اول داستان تا به آنجا رسیدیم که شیر به کوته فکری آنها می خندید و با خود فکر میکرد که جهان را از ننگ آن افراد پاکیزه می کنم تا همه از این داستان عبرت بگیرند.
شیر به گرگ گفت: ای گرگ این شکارها را میان ما قسمت کن، ای گرگ سالمند، عدالت خودت را نشان بده. به هنگام تقسیم تو جانشین من باش تا گوهر و اصل ذاتت، شناخته و معلوم گردد که تو چه اصل و خمیر مایه ای داری؟
گرگ گفت: ای شاه و سلطان جنگل، گاو وحشی قسمت تو باشد، زیرا گاو وحشی بزرگ است و تو نیز بزرگ و سترگ و چالاکی. ولی این بز هم سهم من باشد که اندامی میانه و متوسط دارد، از این رو مناسب حال من است و ای روباه قسمت تو نیز همین خرگوش است، آن را بگیر بی آنکه خطایی مرتکب شوی.
شیر به گرگ گفت: چه گفتی؟ یک بار دیگر سخنت را تکرار کن. با چه گستاخی و جراتی این حرف ها را زدی؟ بگو ببینم در جایی که من حضور داشته باشم تو با چه جراتی اظهار وجود می کنی و از خود بینی و "مایی" و "تویی" دم میزنی؟
گرگ چه سگی است که در حضور شیر بی مانندی مثل من اظهار وجود کند؟
شیر به گرگ گفت: پیش بیا ای خری که خودپسندی داری و قاتل خود هستی. وقتی که گرگ جلوی شیر رفت او پنجه بر وی زد و هلاکش نمود.
شیر به این دلیل گرگ را کشت چون گرگ فاقد عقل و تدبیر بود. پس به عنوان مجازات او پوستش را کند.
شیر گفت: چون جود من را ندیدی و این وجود قاهر من، تو را از وجود موهوم و مجازی ات فانی نکرد، باید اینطور به خواری بمیری.
چونکه در محضر من فانی نشدی و از موجودیت عاریتی و اضافی ات دست نشستی، لذا فضل من چنین اقتضا کرد که گردن تو را بزنم و تو را از این جسم مجازی ات رها سازم.
همه چیز فنا می شود به جز ذات خداوند و تا وقتی که وجود خودت را در هستی خدا فانی نکرده ای بقا و هستی نباید بخواهی. زیرا در اینجا هستی در نیستی و فانی شدن است.
هر کس و هر چه در ذات ما فانی شود، شامل این قائده نمیشود که: همه چیز رو به نیستی می رود. یعنی تو با فانی شدن در ذات حق، مثل او جاودانه میشوی.
هر کس که از قلمرو لا ( نیست شدن وجود موهوم) بگذرد، یعنی به مقام فنا برسد، وارد مرتبه الّا ( بقای بعد از فنا) می گردد و هر که به این مرتبه شریف برسد دیگر فنا او را نمیگیرد. زیرا به هستی محض رسیده است.
هر کس که بر در خانه خدا برسد و دم از "من" و "ما" بزند، آن شخص مردود درگاه الهی خواهد بود و مقهور نیستی می گردد.
#مثنوی_معنوی_143
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️کل شیء هالک جز وجه او
چون نهای در وجه او هستی مجو
هر که اندر وجه ما باشد فنا
کل شیء هالک نبود جزا
زانک در الاست او از لا گذشت
هر که در الاست او فانی نگشت
هر که بر در او من و ما میزند
رد بابست او و بر لا میتند
#مثنوی_معنوی_143
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2