eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
ضامن خداست ... برو ازدواج کن ! خداوند در قرآن کریم می فرماید : مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکار را اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است. (1) یاد آوری : به نظر شما خداوند آسمان ها و زمین، و ماه و خورشید و ستارگان که در هر روز چند میلیارد انسان و ... را رزق و روزی می دهد نمی تواند نیاز های زندگی دختر و پسر های فقیر را به آن ها برساند ؟؟؟ ! سوره ی نور : 32.
#مال_حرام مثل پشمک است فقط حجم دارد! فقط یه لقمه است.. یعنی هیچ برکتی ندارد! حلال خور باشیم...
🌷زمانی که در قرارگاه رعد بودیم بنابر ضرورت های پروازی و موقعیت های ویژه جنگی، تیمسار بابایی دستور دادند تا برای خلبانان شکاری غذای مخصوص پخته شود، ولی خود جناب بابایی با توجه به اینکه بیشترین پروازهای جنگی را انجام می دادند از غذای مخصوص خلبانان استفاده نمی کردند و همان غذای معمولی را می خوردند. 🌷در پاسخ به اعتراض ما در مورد این که گفته بودیم چرا شما از غذای خلبانان استفاده نمی کنید؟ گفتند: یک فرمانده باید حتماً از غذایی که همگان استفاده می کنند بخورد تا آن سربازی که در خط مقدم است نگوید غذای من با فرمانده ام فرق دارد.... 🌹به ياد خلبان شهيد تيمسار عباس بابايى ❌ مديران امروز ما فقط شيشليك دوست دارن بخورن مثل مردم! مثل مردم....
🌷فرمانده شهید، #علی_صیاد_شیرازی🌷 مثل کارمندها نمی آمد ستاد کل؛ که هفت و نیم ، هشت صبح کارت ورود بزند و چهار بعد ازظهر کارت خروج. زود می آمد و دیر می رفت. خیلی دیر. می گفت: ما توی کشور بقیة‌الله هستیم. خادم این ملتیم. مردم ما رو به اینجا رسوندند. باید براشون کار کنیم. 📚یادگاران، ج ۱۱ شادی روحش #صلوات
🌷 شهید #عبدالله_میثمی 🌷 شب جمعه دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به خواندن #دعای_کمیل تا رسید به این جمله که: «خدایا! اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی بیندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد؟» افتاد به سجده و های های گریه کرد. سرش را که بلند کرد، دید هم سلولی کمونیستش که خیلی اذیتش می کرد. سرش را گذاشته کف سلول و او هم گریه می کرد. 📚تنها سی ماه دیگر
علمدار روایتگری #حاج_عبدالله_ضابط سرو صدا زیاد شد. بلند شد چیزی را بهانه کرد و رشته صحبت را دست گرفت. #تا_توانست_از_شهدا_گفت. همه ساکت بودند و فقط گوش می‌دادند. از رسالت پیامبر  تا ولایت سید علی, همه چیز برایشان حل شده بود. یک ساعت مانده به اذان, بحث‌ها تمام شد. نماز صبح ، همان دختر و پسرها, اولین کسانی بودند که پشت سر حاجی صف بستند. 📚شیدایی
#صورتی_که_با_لگد_دشمن_بعثی_خرد_شد.... 🌷شهید وحید محمدی شهید دقیقه ۹۰ دفاع مقدس است. شهیدی است که شاهد زهر خورانده شده بر امامش بود. و وقتی امام فریاد زد حسینیان بپا خیزید بر پا خواست و روز اول مرداد ماه ۶۷ قبل از عید قربان به قربانگاه شتافت و در نبردی تن به تن در جاده اهواز خرمشهر در حالیکه مجروح شده بود در محاصره دشمن قرار گرفت و بدن مجروحش به دست دشمن افتاد. 🌷دشمن بعثی همه ی حقد و کینه اش را از امام و انقلاب امام، با بدن نازنین او تسویه کرد. آثار لگدهای دشمن بعثی بر صورت زیبای شهید وحید محمدی نمایان است. وحید محمدی با ضربات لگد مزدور بعثی به معراج رفت و صورت زیبایش این گونه شد. صورت اهل دنیا و تمتعات آن چگونه است؟ آیا خاری برای حفظ انقلابِ امام بر پایشان خلیده است؟ ❌❌ قلم ها بشکند، اگر ننویسند بر فرزندان خمینی (ره) چه گذشت.... #شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
هی نگاهت بکنم، گم بشوم در چشمت گم شدن در شبِ چشمان تو پیدا شدن است... #فرازی_از #وصیت_نامه : دوست دارم اگر شهید شدم ؛ پیکری نداشته باشم از ادب دور است که در پیشگاه سیدالشهدا با تنی سالم و کفن پوش محشور شوم... شهید #مرتضی_عبداللهی🌷
زندگی زیباست دقت کن آرام رد شو ، حس کن ، نفس بکش همه چیز نعمت است روز گسترش زمین مبارک شب روزه فردا فراموش نشه
.... 🌷دم دماى غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه. من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر. چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد، زد رو ترمز و رفت طرف اونا. 🌷....پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت: «کرمانشاه» _رانندگی بلدی؟ کُرد متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا، توی سرمای زمستان! 🌷باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم. لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟» اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت:.... 🌷....گفت: «آره می شناسمش، اینا دو – سه تا از اون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود؛ به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس.... 🌹به ياد فرمانده شهيد على چيت سازيان
🌷شهیدان داود، رسول و علیرضا #خالقی‌پور 🌷 فیلمبردار از مادرشون میپرسه ناراحت نیستی که همه رفتن؟ حاج خانوم میگه چرا ناراحتم میگه پس چرا گذاشتی بره؟ حاج خانوم میگه ناراحت نیستم که چرا جبهه رفتن، ناراحتم که چرا بیشتر از ۳ پسر ندارم تا بفرستم جبهه... #کاش_به_اندازه_موهای_سرم_پسر_داشتم_و_اونها_رو_هدیه_میکردم فیلمبردار ( شهید آوینی) اشک در چشمهاش جمع شد. شادی روحشان #صلوات
🌹 شهید ابراهیم هادی 🌹 همیشه آیه‌‌ی «وَ جَعَلْنا» را زمزمه می کرد. ‌گفتم: آقا ابراهیم، این آیه برای محافظت در مقابل دشمـن هست اینجا که دشمن نیست! نگاه معنا داری کرد و گفت: #دشمنی_بزرگتر_از _شیطان هم وجود داره!؟؟ شادی روحش #صلوات
🌷 شهید #مهدی_خندان 🌷 #از_شدت_خستگی_نشسته_بود_ولی_دراز_نکشیده_بود. بلند شد که دستش را گرفتم و فریاد زدم: دراز بکش تا آتش سبک بشود. لحظه ای دراز کشید و بعد به سرعت بلند شد ایستاد گفت این یک دقیقه ای که اینجا دراز کشیدم برای این بود که شما گفتید. و الا من تا به حال در مقابل آتش این نامردها سر خم نکرده‌ام به خاطر رشادتش بین بچه ها به #شیر_کوهستان معروف شده بود
وسط عملیات ... ! زیر آتیش ... ! فرقی براش نداشت ؛ اذان که میشد ، میگفت : من میرم موقعیت اللّه . 🌷 سردار شهید حاج حسین خرازی🌷
کانال کمیل
وسط عملیات ... ! زیر آتیش ... ! فرقی براش نداشت ؛ اذان که میشد ، میگفت : من میرم موقعیت اللّه .
نشسته بودم روی خاک ریز . با دوربین آن طرف را می پاییدم . بی سیم مدام صدا می کرد. حرصم در آمده بود. – آدم حسابی . بذار نفس تازه کنم . گلوم خشک شد آخه . گلویم ، دهانم ، لب هام خشک شده بود . آفتاب مستقیم می تابید توی سرم. یک تویوتا پشت خاکریز ترمز کرد. جایی که من بودم، جای پرتی بود.خیلی توش رفت و آمد نمی شد. گفتم« کیه یعنی؟» یکی از ماشین پرید پایین . دور بود درست نمی دیدم. یک چیز هایی را از پشت تویوتا گذاشت زمین . به نظرم گالن های آب بود. بقیه اش هم جیره ی غذایی بود لابد. گفتم «هر کی هستی خدا خیرت بده مردیم تو این گرما.» برایم دست تکان داد و سوار شد. یک دست نداشت. آستینش از شیشه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان می خورد.
کانال کمیل
@salambarebrahimm ⬇️#انگشت_اتهام ⬇️ 💠معمولاً اگه برای دو نفر مشکلی پیش بیاد شروع می‌کنن به متهم ک
@salambarebrahimm ⬇️⬇️ 💠 ثابت شده زبون خوش خیلی کارایی داره. خوب حرف زدن با بقیه یعنی احترام گذاشتن بهشون. مردم از احترام خوششون می‌یاد و واکنش مثبت نشون میدن. زبون خوش باعث می‌شه مردم با هم دوست بشن و با آرامش مشکلاتو حل کنن. اما اگه کسی بد دهن باشه و تند حرف بزنه حتی اگه حق هم باهاش باشه بقیه جلوش مقاومت می‌کنن و تو کارش سنگ میندازن. برای همین هست که خدا گفته: 🔻قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً 🔻با مردم با زبان خوش حرف بزنید 📔بخشی از آیه ۸۳ بقره
می گفت: پاسدار یعنی کسی که کار کنه ، بجنگه ، خسته نشه کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره... ... یه بار توی جلسه ی فرماندهان داشت روی کالک شرایط منطقه رو توضیح می داد ؛ یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد . از خستگی خوابش برده بود . دلمون نیومد بیدارش کنیم . چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد ، عذرخواهی کرد ؛ گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام... سردار شهید مهدی باکری
همراه دو تن از همرزمانش برای شناسایی خطوط دشمن به داخل خاک عراق می‌روند که مین زیر پای علی و همرزمش جانباز یدالله کوهستانی منفجر می‌شود. 🔹بر اثر این انفجار پای چپ علی و پای راست آقای کوهستانی قطع می‌شود. چون اطلاعات مهمی دستشان بود اسناد و اطلاعات را به نفر سوم می‌دهند و با اصرار از او می‌خواهند به خط خودی برگردد. 🔹بعد این دو نفر با وجود هوشیاری دشمن و کوهستانی بودن منطقه، حدود چهارکیلومتر را چهار دست و پا طی می‌نمایند تا اینکه صبح نیرو‌های خودی آن‌ها را پیدا می‌کنند. راوی برادر شهید سردار مدافع حرم #شهید_حمید_محمد_رضایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تفسیر نور《سوره نوح 》.pdf
211.9K
فایل pdf تفسیر نور سوره نوح
داشتیم برای عملیات آماده می شدیم #اذان_صبح گفتند، سریع آمدیم توی چادر تا نماز بخونیم و حرکت کنیم منطقه شناسایی شده بود و بمباران شروع شد توی چادر مشغول نماز خواندن بودیم که دو سه تا راکت افتاد کنار چادر ما برادری که درحال تشهد بود یکهو به #سجده رفت وهمانطور ماند... دیدم از کنار پیشانی اش رگه خونی بیرون زد یاد ضربت خوردن حضرت علی(ع) افتادم این بچه ها به آقای خودشان اقتدا کردند حتی شهادتشان هم #علی_گونه بود...
🌷 شهید‌ احمد‌ علی نیری🌷 هیچگاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد،میترسید کسیکه ندارد و مشکل مالی دارد ببیند و ناراحت شود.
مردانگی به شناسنامه نیست ؛ همّت بلند و غیرت را در نگاهش ببین ... #نوجوانان #دفاع_مقدس