#خط_عاشقی🌷
پایش را می گذاشت توی میدان مین، همان اول می نشست زمین و با خاکش تیمم می کرد...
می گفت اینجا #نفس کشیدن برایم راحت تر است...
جایی که باید با تمام وجودت می ترسیدی ، برای او آرامش بخش ترین جای دنیا بود...
#طلاییه...
طلاییه بودیم...
چند روزی بود هر چه می گشتیم ، #شهید پیدا نمی کردیم...
یک شب خواب دید پرتوهای نور از یک نقطه از زمین به #آسمان می رود...
فردا همان جا را کندیم؛
کلی شهید پیدا شد...
اولین بار نبود که توی خواب آدرس می گرفت...
@salambarebrahimm
#تفحص_گر_و_جانباز_شهید_مجید_پازوکی🌷
فرمانده دلاور تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله ص
💠 #خاطرات_شهدا 🌷
🌷⇐ #جواد فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به #پدر_و_مادر داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، #دست_مادر را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود
🌷⇐در بین دعاهای #قنوت نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد، « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ».
🌷⇐به خانواده شهدای #فاطمیون درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها #غریبند و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول کلاس #خدمت_رسانی به خلق خدا بود.
🌷⇐روحیه #شهادت_طلبیــ جواد، منوط به حضورش در #سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.
🌷⇐وقتی #تیر به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت:# منتظر شهادتـــ من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در #مسجدالاقصی به زمین بزنیم و در رکاب #امام_زمان شهید شویم.
🌷⇐وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی #صهیونیسم جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است.
🌷⇐خاطره ای از #آقای_احمدیان
همین امسال در #طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم. دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: #تهمت، #فحش، #کنایه، #نیش و ...آخرشم ان شاءالله #گلوله. و رفت...
🎤راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان #شهید_جواد_محمدی
#یادش_با_صلوات🌸🍃
@SALAMbarEbrahimm
#طلاییـــــــــــــه
🔰صدای حاج ابراهیم #همت درون گوشم میپیچد !
مهدی #باکری دارد از آخرین دیدار با برادرش میگذرد و میگوید همه شهدا🌷 برادرهای من هستند اگر همه را میتوانید بیاورید #حمید را هم بیاورید!
🔰هنوز ابراهیم همت تاکید میکند که ♨️ما همچون #حسین وارد شدیم و همچون حسین هم باید به شهادتــ🕊 برسیم...
💯به شهادت برسیم ...
💯به شهادت برسیم...
🔰حسین #خرازی وسط عملیات دستش قطع میشود و با یک دست تا آخر عملیات #میجنگد...
حس میکنم 💭خنکای خاک #طلائیه را زیر پاهایم !
باید خاک معطرش را در مشت هایم پنهان کنم و ب سر و صورت بریزم!!
🔰نه اصلا باید #سجده ای طولانی بروم روی خاک پاکش تا عجین بشود با روح و پوست و استخوانم...!
💥صدای خمپاره و ترکش!
💥گویی که عملیات آغاز شده است!
🔰شوق #وصال_معبود در وجودم طنین انداز میشود...
ناگهان؛رشته افکارم را در هم می ریزند🗯 بوق ماشین ها🚙!!
صدا!
صدای خمپاره و گلوله نبود...🚫
🔰صدای #آهنگ لس آنجلسی ماشین مدل بالایی🏎 بود ک دلش میخواست تمام من را به انضمام افکارم زیر بگیرد!!
هندزفری🎧 و مداحی بعدی...
چ به موقع پلی میشود👌!
🔰مداح میخواند:🔊
یه #شهید،یه پرچم عشـقــ❤️،
توی شهر ما غریبه
نه فقط نام و نشونش...
خودشم خیلی #غریبه!
🔰و اینجا بود ک فهمیدم وسط دورترین نقطه• به #طلائیه هستم !
وسط هوای دود آلود شهر که آدمهایش از هوایش دود آلوده تر اند!!
اینجا عده زیادی رنگ بوی #خدایی ندارند...📛
اینجا برای خیلی ها #افتخار است که راه شهدا را برعکس بروند↪️!!
🔰اینجا عده ای همه قرار هایمان را با #شهدا فراموش کرده اند!🗯
عده ای دیگر که دم از خدا و امام و شهدا میزنند!
♨️فقط شده اند ظاهر و در باطن...
🔰اینجا بی منت ببخشید و از هیچکس هیچ نخواهید!
اینجا دیگر منش و رفتار #شهدایی نیست...📛
اینجا فقط نام شهدا را یدک میکشیم!!
باز هم بگویم!
👈ریا
👈تظاهر
👈حسادت
👈تهمت
👈بی اخلاقی!!
دلــــــــم پر است آی آدم هاااااا...
🔰خوش ب حال آنهایی ک در این حال و هوای آلوده حال هوای #دلشان آفتابی و بدون ابر است...
🔰دل من انقدر بهانه نگیر!
اینجا که #طلائیه نیست...
اینجا آسمان شهر است، #شهر!!
یازهرا(س)
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
@SALAMbarEbrahimm
-عباس!
+جونم داش حسن...
-اون #دختره رو میبینی تو #دانشگاه...
+اره
-امسال اومده بود #فکه پیشمون؛
.
خیلی قسمم داد که حاجتشو بدم...
کلی #گریه کرد ...
حالش خوب بودا...
ولی ببین الان ...
ببین جون حسن...
ببین چطوری میره تو خیابون...
به خدا خیلی هواشو دارم من...
ولی انگار گاهی خودش نمیخواد...
.
تازه تو #فضای_مجازی ندیدیش چه جور عکسایی میزاره از خودش...
کلی #نامحرمم میبینن عکساشو...
.
یعنی واقعا خودش نمیفهمه دنیای مجازی فرقی نداره با واقعی؟
یعنی واقعا نمیفهه ما تو دنیای مجازی هم کنارشیمو می بینیمش؟
یا اینکه خودش دلش نمیخواد خوب بشه؟
.
.
+اره حسن جون...
یادمه که اومده بود...
اصن این هیچی ...
اون #پسره رو میبینی...
اوناهاش...
اونم امسال #طلاییه پیش من بود...
حالا برو ببین تو فضا مجازی چه جوری با #نامحرم صحبت میکنه...
تو فضای مجازی چه کارا که نمیکنه...
منم همه کار کردم واسشاا...
ولی گاهی نمیتونه ...
کم میاره #داداش ...
.
.
میفهمم چی میگی ...
همه اینا که میگی منم زیاد دیدم...
ولی گاهی #کم میارن...
این نَفسِشون پدرشونو درآورده...
اما حسن جون اگه ما هم ولشون کنیم... کیو دارن اینا؟
کجا برن اگه سال به سال پیش ما نیان...
از کی #کمک بخوان؟
.
من هر وقت یکی از این بچه هارو میبینم؛
جای نا امید شدن میگم ایندفعه بیشتر هواشو دارم...
این دفعه بیشتر کمکش میکنم...
.
.
-اره عباس...
حق باتوئه...
حالا ما که هیچ...
گاهی که دل #حضرت_حجت رو میشکونن خیلی قلبم #درد میگیره...😔
.
پاشو...
بیا بریم پیش بقیه بچه های #گردان...
با اونام صحبت کنیم #هوای اینارو بیشتر داشته باشن...
+باشه
اصن این #شب_جمعه با خود ارباب صحبت میکنیم...
.
.
.
شهید سید مرتضی آوینی:
عالم محضر شهداست؛
اما کو #محرمی که این حضور را دریابد...
@SALAMbarEbrahimm