eitaa logo
سلام بر آل یاسین
23.5هزار دنبال‌کننده
833 عکس
1.4هزار ویدیو
4 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
پارت عیدانه برای دوستان عزیزم عیدتون مبارک 🌸🌸🌸 حرفی ندارم بزنم جز اینکه بگم از الان تپش قلب گرفتم😓😬
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 دوستان عزیزی که درخواست vip رنج عشق رو دارند به کانال زیر مراجعه بفرمایید 📌لطفا لطفا شرایط رو کامل مطالعه بفرمایید و بعد درخواست بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/2619605629C0053ba088f ✅دوست داشتین رمان و کانال خودتون رو ساپورت کنید. وگرنه اینجا توی کانال اصلی تا پایان رمان، رایگان تقدیم حضورتون میشه. 💢💢💢💢💢💢💢💢💢
🌴برای پدران آسمانی💖🌸 بازنده اصلی این دنیا ماهایی هستیم که زود پدرمان را از دست دادیم وقتی رفت انگاری یک شهر خالی شد ، مرد بزرگ مگه چند نفر بودی تو ،،، روزت در آسمانها ⛅️مبارک پدر عزیزم🥀 🌱فراهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان توصیه هایی که در این ویدئو آقای دکتر عزیز بیان می‌کنند رو جدی بگیرید 👌 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🤍صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها: اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ این شب و روزا از دست ندیم فرصت توسل به مادری که کل این جهان هستی رو خدا به بهانه و عشق او خلق کرد! ‎‌‌‌╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : _ کجا می‌برید ؟ مگه طبقه بالای خونه ی شما نیست ؟ به هم که نگاه کردن فهمیدم اینم دروغ بوده ، با حرص دسته چمدونمو کشیدم و با قدم های بلند به سمت بیرون پا تند کردم و هر دوشون دنبالم دویدند _ بیتا : مریم تو رو خدا وایستا برات توضیح میدم _ من نمیدونم چطوری روت میشه اصلا تو روی من نگاه کنی وقتی این همه بهم دروغ گفتی با صدای بغض داری گفت : همش تقصیر توئه مصطفی چقدر گفتم بزار بهش بگم مدام گفتی نه ، الان امیرحسین خیلی ناراحته بزار مرور زمان حلش می‌کنه ... کو ؟؟؟ الان به جایی رسید که دیگه بهم اعتماد نداره ایستادم و برگشتم به سمتشون امیرحسین ناراحته ؟ چرا ... از کی ناراحته ؟ هیچی نگفتند _ یک کلام حرف نمی‌زنید ببینم چی به سرم اومده ؟ _ مصطفی : مریم خانوم من شرمنده ی شما هستم کار ما درست نبوده اما باور کنید من می‌خواستم عصبانیت امیرحسین فروکش کنه من چند ماهه دارم باهاش صحبت می‌کنم که با هم برگردیم ایران این سوء تفاهمات برطرف بشه وا رفتم _ چند ماهه دارید باهاش صحبت میکنید ؟؟!! اصلا چه سوء تفاهمی ؟؟؟ _ شما که این همه صبر کردید یه شبم روش ... امیرحسین امشب شیفت داره خیلی دیر میرسه خونه دو _ سه نصف شب میاد ؛ بزارید فردا می‌برمتون کلینیک بیمارستانمون یه بار دیگه به من اعتماد کنید باور کنید اون زمان شرایط بهتریه خشک شده نگاهشون میکردم که چمدونو از دستم کشید رفت جلو محمد کوچولو دستشو دراز کردو مامانشو صدا کرد _ بیتا : دارم میام مامان جان بیا بریم مریم _ ینی وقتیکه از آسایشگاه اومد بیرون اصلاً طبقه بالای شما نبوده ؟ _ نه ... متأسفانه نیومد اینجا اشکی که از چشمش چکید رو سریع پاک کرد و گفت : شرمندم به خدا اما ما فکر می‌کردیم به مرور درست میشه اما نشد 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : _ چی بگم بهت بیتا ؟ _ بزار فردا بعد از اینکه با امیرحسین حرف زدی هر چی خواستی بهم بگو ، قربون اون دلت بشم بیا بریم خونه و دستمو کشیدو به اجبار باهاشون راه افتادم آقا مصطفی رسوندمونو خودش رفت بیمارستان ؛ و من موندم و بیتا اون فندق کوچولوی بانمکشون که مدام سرشو خم می‌کردو تا نگاهمون به هم می‌افتاد ‌میخندید و فرار می‌کرد _ بیتا : مریم جونم این اتاقو برات آماده کردم ، حمامم بیرونه خیالت راحت باشه مصطفی تا ۸ شب خونه نیست ، دیرتر از این ساعت ممکنه بیاد اما زودتر نمیاد پس راحت باش و مطمئن باش مردی نداریم _ ممنون ... این وروجکتون خیلی خوش اخلاقه _ آره خدا رو شکر ... با اینکه مدام با خودم تنهاست اما بیرون که میریم خیلی خوب با آدما ارتباط می‌گیره _ خدا حفظش کنه _ خدا بچه‌های شما رو هم حفظ کنه ، انشالله تموم این مشکلات ختم بخیر بشه و آقا امیرحسین برگرده پیشتون _ بیتا نمیشه از اون سوء تفاهم بگی ؟ غمگین نگاهم کرد و گفت : به خدا من در جریان همین چیزش نیستم _ چرا نمیفهممت ؟ _ حق داری ، به نظرم درستش اینه که اول با خودش حرف بزنی ؛ من اینو خیلی وقت پیش به مصطفی گفتم اما گوش نکرد و مدام مخالفت کرد ... می گفت الان امیرحسین اصلاً حالش خوب نیست تا صبح من از دست این دو تا دیوونه میشدم با این طفره رفتناشون دم عمیقی گرفتم و پرسیدم : می‌تونم برم حمام ؟ _ آره آره حتماً ... انتهای این راهرو حمامه صبح با شنیدن بالا پایین شدن دستگیره چشمامو باز کردم و نگاهی به سمت در انداختم ی کله یِ خوشگلِ مو فرفری ، از لای در سرک کشید _ سلام فندق چطوری شما ؟ سایلنت بودو فقط با خنده ای بی صدا جوابمو می‌داد ، بلند شدمو به ساعتم نگاه کردم ، ده شده بود !!! 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
طفلی مریم چقدر علامت سوال تو سرشه ، اینا که هیچی نمی‌خوان بگن
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 دوستان عزیزی که درخواست vip رنج عشق رو دارند به کانال زیر مراجعه بفرمایید 📌لطفا لطفا شرایط رو کامل مطالعه بفرمایید و بعد درخواست بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/2619605629C0053ba088f ✅دوست داشتین رمان و کانال خودتون رو ساپورت کنید. وگرنه اینجا توی کانال اصلی تا پایان رمان، رایگان تقدیم حضورتون میشه. 💢💢💢💢💢💢💢💢💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلقت بدون امیر المومنین بدون نمکه👌👌👏👏👏 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درست وقتى كرم ابريشم فكر میکرد كه زندگيش تموم شده ،و فشار پیله‌ش در حال خفه کردنشه پیله باز شد و شروع به پرواز كرد... سختیهای ما هم مثل پیله است وجودشون برای تکامل ما لازمه ☺️👌 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401