eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
9 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣📣📣📣 الهی! الحمدلله رب العالمین🤲🌹 🌒رسیدیم به آخر شب و زمان محاسبه اعمال روزانه ... سلام‌ شبتون نورانی رسیدیم به محاسبه📝👇 امروز چقدر حواستون به صفت شجاعت بود؟!! آیا نقاط قوت و ضعف خودت رو تو این خصلت کشف کردی ؟!! 📝 می تونید گزارش کارتون رو هم برامون ارسال کنید. برای ارسال گزارش به ادمین ایتا مراجعه کنید😊↙️ 💬 @Admiin114@salehe_keshavarz ⚜ ⤴️💯🔅💯⏺💯🔅💯⤵️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۲ 💍💞خوشبخت ترین زن عالم جلسه ای گذاشته شد و رسم و رسومات رو بالا پایین کردند ، بالاخره مادر مسعود برنده شد و قرار شد که جشن نامزدی منزل آنها برقرار شود . چند روزی خریدمان طول کشید حلقه ، ساعت و لباس نامزدی با دامن پفی دنباله دار ، لباس من نبود به اصرار مادر و خواهرش اون رو خریدم . از آرایشگاه وقت گرفتند و از صبح روز جشن با خانمهای طرف داماد به آرایشگاه رفتیم . مادرم نیامد. قبلش از مادرم اجازه گرفته بودند که صورتم را بند بیندازند . ابروهای قهوه ای دخترانه ام را باریک کردند ، می گفتند ابروی باریک مد شده . خودم را در آینه نمی شناختم با آن ابروهای باریک چقدر صورتم بی روح شده بود . هر چه اصرار کردم که آرایشم باشد اما با مدیریت مادر مسعود چنان آرایش غلیظی با موهایی که سر به فلک گذاشته بود درستم کرد که دیگر شیرین نبودم. سر چادر کردنم کلی حرف شنیدم آخرش نشستم سر جایم که یا با چادر می آیم یا خودتان من بروید . مادرش از شدت عصبانیت نزدیک به انفجار بود. چادرم رو سر کردم و کورمال کورمال تا دم در آرایشگاه رفتم . دستم را در هوا می چرخاندم که مسعود دستم را گرفت . + عروس خانم تحویل بگیر ما رو ... _ وای مسعود خسته شدم از صبح تا حالا زیر دست این آرایشگره پدرم در اومد ... + عوضش خوشگل شدی دیگه خانومم . وارد کوچه که شدیم صدای آهنگی که از خانه پدر مسعود می آمد ماشین را می لرزاند . کوچه چراغانی بود. با کمک مسعود پیاده شدم و وارد خانه شدیم ، سر سفره عقد چادرم همچنان روی صورتم بود بعد از عقد آقایان به حیاط رفتند مسعود هم با آنها رفت و من چادرم رو در آوردم. با دیدن مادرم کم مانده بود اشک شوقم سرازیر شود. مادرم با نگاهم می کرد. آن شب می توانست بهترین شب زندگیم باشد اما ... خواهر مسعود اعلام کرد : دوماد می خواد بیاد پیش عروسش به افتخار دوماد قشنگمون ... همه ی خانمهای فامیل ما چادرهایشان را سر کردند اما همه ی خانمهای فامیل مسعود با همان در حال دست زدن و هل هله کردن بودند . مسعود وارد شد با اینکه با همه سلام علیک کرده بود به اصرار فیلمبردار دوباره شروع به سلام علیک کرد . و من برای اولین بار به عمق ها پی بردم ... انگار همه چیز جلوی چشمانم به صورت فیلم آهسته پخش می شد و من بهت زده فقط نگاه می کردم و هر لحظه دعا می کردم که از شدت شوک از هوش نروم ... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz نمی دانم چقدر مانده تا رفتن من... نمی دانم چقدر مانده تا آمدن شما... اما اگر آمده بودید و من رفته بودم مثل همیشه آقایی کنيد و سری به مزارم بزنيد! همان قبری که رویش فقط یک جمله نوشته شده: این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ سلام عزیزانم روزتون متعالی 📝مبحثی که امروز براتون میخوام در موردش صحبت کنیم ... برای یک زندگی مؤثر و‌ خوب واقعا نیازه و باید به اون دقت لازم رو داشته باشیم ان شاءالله🌺✅ 👈مثبت اندیشی به این معناست که تصور خوبی از خودمون داشته باشیم نه اون که همواره خودمون رو سرزنش کنیم. عزیزانم! 👈مثبت اندیش بودن یعنی نیک اندیشیدن درباره دیگران و با آنان به صورت مثبت برخورد کردن. ✔️این واژه به معنای ، نادیده گرفتن کاستی ها ، انتقاد نکردن و عدم تلاش در جهت بهبود اونها نیست🚫🚫 بلکه ...🔰 به معنای دیدن واقعیت و برنامه ریزی دقیق، هدفمند و امیدوارانه برای تغییر اونهاست.👌👌 😍⬅️معمولا افراد مثبت اندیش در یک موقعیت ثابت ارتباطی، بیشترین لذت رو می برند و اثربخش ترین ارتباط رو برقرار می کنند.  آفرین!👏👏 دقیقا میخوام همین رو بگم که حتما از عینک خوش بینی استفاده کنید. و امروز شرط ما همینه😉👌 ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ 💭 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ 😍👏بانو بیست تو در خوش بینی نظیر نداری ... 📌یادتون باشه که ۴ کار روتین رو با انرژی و توان مضاعف پیش ببرید چون ما به موفقیت در اون خوش بین هستیم ... با این تلاش و همت ، اراده و انگیزه شما عزیزان تقویت میشه و حال دلتون متعالی ان شاءالله ...🤩🤩 🖇خداوندا! امروز با تو شرط می گذارم که با عینک خوش بینی به تمام عالم نگاه کنم و هر آنچه زیباست رو زیباتر و هر آنچه ناپسند هست رو پسندیده ترین ببینم ...👌✅🌺 🤲خداااایا شکرت🤲 که چشم نعمت بینم رو به همه زیبایی های عالم اینگونه خلاقانه گشودی و امروز نیز روزی دیگر است ... من همه و همه رو زیباترین می بینم🤝 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا👓ꕥ💫ꕥ☄ꕥ اꕥ💫ꕥ ا☄ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و نازنینانم! 👓این عینک در بازار پیدا نمیشه ، اصلا تو هیچ مغازه ای شما نمی بینی این عینک رو بفروشند👀👇 میدونم منتظری که بگم پس از کجا تهیه کنیم ... عزیزدلم! 📌🔍این عینک از دوران کودکی همراه من و توست ؛ با توجه به رفتار و آموزش خانواده برای هر شخص ساخته میشه و باید بگم‌ که اکتسابی هست. ☄و منبع انرژی اون چیزی نیست جز نگرش صحیح و تفکر سالم ... 🖇🔎📍یادتون باشه خوش بینی یک نگرش مثبت هست به جهان پیرامون ما و هر فردی با چنین نگرشی قطعا دنیای زیبایی داره که لذت بخش ترین هست😍😍 ⚜بانو بیستی ها ... به خوش بینی معروفند. اونها همواره در تلاش هستند که وجوهات مثبت تمام اتفاقات رو به نظاره بنشینند که امیدوار باشند که جهان به سمت خیر و خوبی در حرکته ...😇✌️✌️ 💯🔅✅این نکته هم مهمه بدونید که این خوش بینی از روی آگاهی و با استفاده از قوه تعقل صورت میگیره و‌ برای اون حد و مرزی وجود داره. ⚜در واقع بانو بیستی ها ... 🥃فقط نیمه پر لیوان رو نمی بینند بلکه با نگاهی واقع بینانه همه نیمه پر و همه نیمه خالی لیوان رو می بینه و براش تلاش مضاعف میکنه که تمام کاستی ها و کمبودها رو مرتفع کنه ...👏👏👏👏 🚫عزیزانم اینطور نیست که بگیم خوش بینی قوه احتیاط رو از او گرفته باشه نه ‌... 🚫یا یه حالت شیدایی به او دست بده که دیگه واقعیت رو نبینه ، اصلا اینطور نیست.❌❌ ⚠️دقت کنید!!! ⚜بانو بیستی ها ... برای تداعی خوش بینی ، اهداف خودشون رو در زندگی به طور واضح مشخص و سعی می کنند حس برنده بودن رو هیچ وقت از دست ندهند و در مقابل با افکار منفی و مزاحم خودشون به مبارزه می نشینند.🙃 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-2⃣9⃣🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر دوست داری که همسرت بیشتر باهات صحبت کنه این ویدئو رو از دست نده 😉 🆔 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۱ واقعیت تلخ🙁👇 ... چیزی که با چشم می دیدم باورم نمی شد مسعود من به خانمی که میرسید دستش را دراز می کرد و دست می داد بعضی از آنها رویش را هم می بوسیدند یقینا همه آنها محرم او نبودند . احساس می کردم الان حتما غش خواهم کرد. فقط به مادرم اشاره ڪردم کمی آب به من برساند ، مسعود به من که رسید به من هم دست داد و پیشانیم را بوسید ، همه دست و سوت زدند ... به زور می خندیدم... تازه سر جایمان نشسته بودیم که مادر مسعود آمد و گفت : مسعود جان تازه رسیده ... مسعود با خشم به مادرش گفت : آخر کارخودتو کردی؟ نیمه برهنه آمد با من و مسعود دست داد و تبریک گفت آن لحظه نمی دانستم این دختر چه پررنگی در زندگیم خواهد داشت ... نفس کشیدن برایم سخت شده بود. آنجاخدا را شکر کردم که آرایشم غلیظ است و حالات صورتم را می پوشاند. مسعود نگاهم کرد و پرسید: خوبی؟ نمی دانستم چه بگویم فقط گفتم بعداً صحبت می کنیم. تا آخر شب زدند و رقصیدند ، مسعود بیشتر در قسمت مردانه بود. به خودم لعنت فرستادم که چرا قدرت کنترل خودم را ندارم. دلم می خواست همان لحظه از آن خانه میرفتم دلم امام رضا (ع) رو می خواست . آن شب با همه ی سختی هایش گذشت. با همه ی اعتماد به نفس و شجاعتی که داشتم اما نمیدانم چرا از دلخوریم به مسعود چیزی بگویم . مسعود هم بدحالی آن شب مرا به حساب بداخلاقی های مادرش گذاشت و بهم حق داد. قرار بود یک سال نامزد بمانیم و سال بعد زندگی مشترک را شروع کنیم . بجز موارد این چنینی همه چیز عالی بود نزدیک شدن هر چه بیشتر من به مسعود و وابستگی شدیدی که هر دو به هم داشتیم زبانزد دوست و آشنا شده بود. همیشه و همه جا باهم بودیم تمام رستوران های تهران را به نوبت رفتیم و در عرض یک سال بیشتر درآمدمان را خرج تفریح کردیم دوبار کیش و یک بار مشهد که خیلی مسافرت خاطره انگیزی بود . با مادر مسعود هم ارتباط بهتری برقرار کردم ، می دیدم وقتی که با مادرش رابطه ام بهتر می شود مسعود خوشحال تر و آرام تراست ، پس من هم تلاشم را بیشتر کردم . قرار های آرایشگاه رفتنم را با مادرشوهرم تنظیم می کردم . بعد از گرفتن گواهینامه ام با کمک مسعود و پدرم پراید دست دومی خریدیم و رفت و آمدم به خانه پدری مسعود شد . مادر مسعود هم کم کم به داشتن عروس چادری عادت کرد حتی دکتر اعصابش را هم من می بردم پدر شوهرم لقب شیرین را بهم داده بود. مادر برای همه این کار ها می کرد و می گفت رسم مادرشوهرداری اینه. در این رفت و آمد ها خیلی بیشتر با خانواده مسعود آشنا شدم. چون مسعود خیلی اهل حرف زدنهای اینجوری نبود منم تمام سوالاتم را از طریق مادرش و خواهرهایش جواب می گرفتم. البته رابطه من و جاریم هیچ وقت خوب نشد. یک روز مادر شوهرم داشت از قهر خواهرش صحبت می کرد و از اینکه چقدر دلش برایش تنگ شده پرسیدم: راستی مامان جان چرا با این خواهرتون ارتباط ندارید؟ خیلی سرش درد می کرد ترافیک‌ هم امانش را بریده بود با همون چشم های بسته گفت : سر قضیه و دیگه خواهرم حاضرنیست اسم منو بیاره ... با تعجب گفتم مسعود و عاطفه!!! ـ مگه خبر نداشتی؟ به دروغ گفتم چرا خب یه چیزایی میدونستم اما دقیقشو نه خبر ندارم ـ مسعود و عاطفه 3 سالی باهم دوست بودن همه هم میدونستیم که همو میخوان اما نمیدونم یه دفعه چی شد که زدن به تیپ و تاپ هم ، خواهرم همه چیز رو از چشم مسعود می دید و کلا قطع رابطه کرد ، دو سال بعدش هم که مسعود تو رو گرفت ... عاطفه رو دیدی که شب عقدتون اومد ، اما آبجیم نمیاد خیلی دلم براش تنگ شده ... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz خوشبخت منم! که با تمام بدی ها شما را دارم با تمام خوبی ها... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ سلام عزیزانم روزتون بخیر عنوانی که امروز انتخاب کردیم خیلی مهمه و نقش بسزایی در زندگی هامون داره⤵️⤵️ 👌میدونید عدالت‌ یعنی نهادن هر چیزی به جای خود و لفظی است که با معنایی وسیع در کلیه شئون آدمی حضور مؤثر دارد. ⚖قانون عدالت یک قانون کلی و عمومیست و هر نوع داوری و حکومت رو چه در امور بزرگ و چه کوچک شامل می‌شود. 🔅در اصل عدل و ظلم از جمله واژه‌هایی هستند که بحث درباره اونها، دامنه‌ای وسیع دارد. 💯🔅و اینکه رفتار انسان، از وظایفی که نسبت به خداوند دارد، تا جزئی‌ترین فعلی که از او در ارتباط با خودش و با دیگران سر می‌زند رو می‌تونیم بگیم که مصداق عمل عادلانه و یا ظالمانه هست. و این امر شرطیست مهم در گذر زندگی هامون☺️✋ ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ 💭 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ 😉👌بانو بیست تو می توانی در عدالت ، عادل ترین عادلان‌ باشی ... 📌آفرین عزیزانم! الحمدلله ۴ کار روتین رو به خوبی پیش می برید ، اما لازمه بدونید که این امر هم لازمه یک زندگی حداکثریست که ما آدم معمولی ها انسجام خاصی بگیریم در زندگی و کارهامون ... که بحمدلله کمک کننده هست در امورات و روزمرگی هامون ...👌👌 🖇پروردگارا! امروز با تو شرط می گذارم که در مبحث عدالت ، عادل ترین عادلان عالم باشم. چرا که تو تمام وسعت زمین را بر پایه عدالت چیدی🌺✅👇 از من بنده نیز همین انتظار رو داری که عادل باشم ، آمدم که لبیک بگویم ... میدانم هر لحظه کمکم می کنی ؛ چه در قبال خودم ، چه در قبال دیگران ...🤝 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
شورای اسلامی کرج ائتلاف وحدت ملی البرز 🔅بهترین انتخاب با بهترین فرآیند وحدت ملی لایق مردمان نیک البرز ✔️لیستی بدون لابی گری ✔️بدون سفارش ✔️بدون مهندسی ✅با اتکا بر تعهد ، تخصص و انقلابیگری لطفا منتشر کنید @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا⚖ꕥ📍ꕥ🏵ꕥ اꕥ📍ꕥ ا🏵ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و 📚✔️در طول تاریخ رو که گذر کنیم متوجه خواهیم شد که عدالت مورد احترام مردم بوده و بسیاری از انقلاب ها و تحولاتی که رخ داده برای ایجاد عدالت بوده ... عزیز دلم!😊👇 عدالت به معنای واقعی یعنی انصاف داشتن و دادگری کردن که انجام اون کار بسیار سخت و دشوار هست ... ♻️💯🔅عدالت تعاریف و تقسیم بندی های مختلفی داره ، اما در وجه مشترک که بخواهیم بررسی کنیم همان رفع تبعیض ها و توازن در امور اقتصادی و دیگر امور میان مردم هست. عدالت همان⤵️⤵️ 🔺ایجاد تعادل 🔺برقراری حد وسط 🔺اعتدال و رعایت حقوق افراد مختلف جامعه می باشد. ⚜بانو بیستی ها ... می دونند که یکی از ملاک های مهم پیشرفت جامعه بشری و تحقق آرمانها و رویاها که‌ همه دنیا از اون لذت ببرند ، برقراری عدالته . 😍👈اونها همیشه سعی می کنند در مسیر عدالت گام بردارند و ملاک و میزان عدالت رو در همه امور رعایت کنند. 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-3⃣0⃣🌹
📣📣📣📣📣 بزرگ روز دختر با طعم انتخابات 🌸 🗓 جمعه ۲۱ خرداد باغستان مجموعه ورزشی انقلاب ساعت ۱۸ الی ۲۰ سرشار از نشاط به همراه مسابقه با جوایز ارزنده ۱۰۰۰ هدیه مخصوص دختران😍 ستاد مرکزی آیت الله رئیسی صالحه کشاورز معتمدی @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣📣📣📣📣 الهی! الحمدلله رب العالمین🤲🌹 🌒رسیدیم به آخر شب و زمان محاسبه اعمال روزانه ... سلام‌ شبتون نورانی رسیدیم به محاسبه📝👇 عزیزدلم! شما عدالت رو چطور تفسیر می کنی؟!! به نظرتون چقدر حواسمون به عدالت هست ؟!! و اینکه اگه حواسمون به عدالت نباشه چه اتفاقاتی رو متحمل میشیم ؟!! خوشحال میشم نظرتون رو بدونم😉👌 📝 میتونید گزارش کارتون رو هم برامون ارسال کنید. برای ارسال گزارش به ادمین ایتا مراجعه کنید😊↙️ 💬 @Admiin114@salehe_keshavarz ⚜ ⤴️💯🔅💯⏺💯🔅💯⤵️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۲ واقعیت تلخ🙁👇 ترافیک بود آفتاب هم گرم و این حرفها توانی برام نگذاشته بود. باز هم این موضوع را به مسعود بگویم هر کاری کردم عزت نفسم اجازه نداد چیزی از او بپرسم . تب زده بودم یک هفته کامل هر روز زیر سرم بودم اما حالم بهتر نمی شد فقط خودم میدانستم دردم از کجاست... مسعود عین پروانه دورم می چرخید ، تازه پاییز شده بود اما برایم لیمو شیرین گیر آورده بود خودش می برید و آب می گرفت و زور به خوردم می داد. به بهانه بیماری من شب ها هم خانه ما می ماند ، دوستش داشتم و کاش اینهمه برایم خواستنی نبود . ذهنم یاری نمی کرد ، قدرت حلاجی این قضایا را نداشتم هنوز شب عقد اینقدر شدید بود که موضوع عاطفه هم اضافه شد . کم کم خودم را جمع و جور کردم نمیدانم چرا هیچ وقت دوستی نداشتم که بتوانم با او درد و دل کنم ، دوستانم زیاد هستند و اما دوستیهایم نیستند و آن روز ها نداشتن یک همدم بیشتر از همیشه آزارم می داد . 👇👇👇👇 👆👆👆👆 چاره ای نداشتم یعنی ای نداشتم مسعود برایم کم نمی گذاشت که بهانه ای داشته باشم. صبح ها که برای نماز بلند می شدم چند دقیقه به چهره غرق خوابش خیره می ماندم ، ذهنم غرق در فکر و سعی می کردم از این پریشانی در بیایم . همیشه سر نمازهایم از خدا می خواستم که مسعود را به سمت خودش بکشاند ، در حرم امام رضا (ع) فقط برای مسعود دعا کردم که حب ائمه اطهار در دلش متبلور شود. 5 روز مشهد ماندیم اما فقط یکبار به زیارت آمد آن هم خیلی سریع و تند خارج شد. دنیای زیبایی برایم ساخته بود ، اما در این دنیایی که مسعود برایم ساخته بود نداشت ، محرم در آن نبود ، روزه ی ماه مبارک در این زندگی که مسعود برایم ساخته بود جایی نداشت... به من می گفت تو هر اعتقادی داشته باشی اما با من کاری نداشته باش ... این موضوع کمی نبود ... یکبار ازش پرسیدم که با چادری بودن من مشکلی نداری ؟ خندید و گفت: مگه تو چادری هستی؟ ـ عه مسعود مسخره بازی در نیار دیگه ... باز هم خندید و شوخی کرد . +نه حاج خانوم ما کی باشیم شما رو مسخره کنیم... ـ جدی می گم می خوام نظر واقعیتو بدونم. داشت رانندگی می کرد که این سوال را پرسیدم کمی سکوت کرد ماشین را به کنار زد و خیلی جدی رو به من گفت: + شیرین جانم من واقعا چادر تو رو نمی بینم اما نمی تونم بگم در تو چی دیدم که جذبت شدم ، هنوز هم نمیدونم اون چیه ؟ اما مطمئن هستم بودن تو یا بی حجابی تو برام نداره این به خودت مربوطه ، من دنبال جواب سوالم هستم و هنوز پیداش نکردم ، چیزی در تو هست که منو مجذوب خودش کرد چیزی که تو دختر های اطراف من نبوده و نیست ، برای همینه که عاشقت شدم . خودت می دونی یه پسر ۳۰ ساله حتما تجربه های عاطفی قبلی داشته (تصویر نیمه برهنه جلوی چشمام بود) اما به جرات می تونم بگم چیزی که در تو به من آرامش میده وقت جای دیگه پیداش نکردم ، پس نگران چادر و حجابت نباش ، هرجور دوست داری زندگی کن . نمیخوام ذهنت بیشتر از این درگیر این موضوع بشه. بعد از مدتها حالم خوب شده بود مسعود با این حرفش خیالم رو راحت کرد. آن روز نمیدانستم که آن چیزی که در من مسعود را جذب کرده بود چه بود ؟ سالها بعد فهمیدم که دیگر فایده ای نداشت.... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا