eitaa logo
صالحین پرند
229 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
408 ویدیو
96 فایل
کانال اطلاع رسانی صالحین ناحیه حیدر کرار شهر پرند استان تهران ارتباط با ما 📌ایدی ؛ @tarbiat_heydarkarar
مشاهده در ایتا
دانلود
💮 حلقه جوان به صورت آنلاین . ۹۹.۹.۶ 💮 آغازگر جلسه تلاوتی از آیات قرآن کریم . ⚘ بیان نکته احکامی ⚘ موضوع جلسه : لزوم داشتن بصیرت (در زمینه های مورد نظر رهبری) ⚘ ابتدا تبریک به مناسبت هفته بسبج و تسلیت به مناسبت وفات حضرت معصومه (س) گفته شد . ⚘ محورهای بحث : ۱. مفهوم بصیرت درکلام رهبر ۲. جایگاه بصیرت دردیدگاه رهبر ۳. پیامدهای فقدان بصیرت ازسوی مقام معظم رهبری ۴. آثاربصیرت در کلام امیرالمومنان علیه السلام . 💮 با تشکر از سرگروه محترم خواهر فلاح .
حلقه_کودک_سطح۲ شهیده_راضیه_کشاورز سرگروه_نرجس_قوام حلقه با دعای فرج آغاز شد سپس ۲ نفر از متربیان آیاتی از سوره نبا رو قرائت کردند. ▪️احکام؛ در مورد لزوم داشتن مرجع تقلید برای کسانی که تازه به سن تکلیف رسیده اند صحبت کردیم. ▪️تربیتی؛ اجتناب از بازی با پسرها در هر سنی به خاطر ظرافتهای دختر خانمها، و تفاوت ساختار جسمی، و اینکه بازی های پسرانه باعث تغییر در رفتار و پوشش دختران می شود. ▪️بصیرتی؛ پخش کلیپ مزایا و معایب پیام رسانهای داخلی و خارجی ۹۹/۹/۱۲
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به حسین از طرف وصله ی ناجور سلام ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از معارج
به شهر برگشتیم و در کمیته‌ی نجات امدادی که تشکیل داده بودیم،مستقر شدیم.خبر دادند که هشتاد درصدخانه‌های شهر ویران شده وتمام خانه‌هایی راهم که ویران نشده،آب فراگرفته است.بیشتر خانه‌های ایرانشهر یک طبقه است. ناگهان به ذهنم رسیدکه مردم شهرازدیروزظهرتاکنون غذایی نخورده‌اندوگرسنه‌اند.نانواها به علّت سیل،نانوایی‌ها رابسته بودند.آب،هم واردمغازه‌هاشده بودو هم واردانبارها؛ورفع این مشکل چندروزی طول میکشید.بنابراین گرسنگی،شهرراتهدیدمیکرد.به دوستان گفتم:بیایید...تلاش کنیم ازهرراهی که شده،برای مردم غذاتهیّه کنیم.دیدم مردم،سرگردان ومبهوت درراه‌هاپراکنده‌اندوحادثه آنهاراازگرسنگی غافل کرده... به اداره‌ی پست رفتم وبه آقای کفعمی درزاهدان...تلفن زدم ودرباره‌ی ابعادفاجعه بااوصحبت کردم وگفتم:مابه نان وخرما...هرچه زودتروبه هراندازه که بتوانید،نیازداریم.ازاوخواستم باآقای صدوقی دریزد،وبامشهدوتهران نیزتماس بگیردوبه همه اطّلاع دهدکه مابه غذانیازداریم.چندبارباصدای بلندتکرارکردم:به همه بگویید من بابی‌صبری منتظرنان وخرمایم. وقتی گوشی تلفن راگذاشتم،دیدم مردمِ پشت سرمن باشگفتی به التماس واهتمام شدیدمن گوش میدادندوباحالت ستایش وتعجّب،به یکدیگر نگاه میکردند...اهالی شهربه تلاش‌های من دل سپردند؛زیرااز ناتوانی علمایشان ونیزناتوانی مقامات رسمی درامدادرسانیِ فوری مطّلع بودند.علماقدرت نداشتندومقامات رسمی هم اهمّیّتی نمیدادندوبلکه عاجزازآن بودند. @salehinhoze فصل چهاردهم : سیل در تبعید
هدایت شده از معارج
به مسجدآل‌الرّسول رفتم تا آنجا را آماده کنم که مرکز امدادرسانی باشد.همه‌ی نگاه‌ها به مسجد دوخته شد.دوسه ساعت بیشتر طول نکشیدکه یک کامیون پراز نان وخرما وهندوانه وپنیررسید.بلندگوی مسجد راباتلاوت قرآن باز کردیم وبعداعلام کردیم که مسجدآل‌الرّسول مرکزکمک به مردم و رساندن غذا برای نجات مردم است.به برادرانم گفتم:به هرکس که می‌آید،غذا بدهید؛اگرگفت کم است،بیشتربدهید؛اگردوباره هم آمد،به اوبدهیدو نگویید قبلاً گرفته‌ای.باید بدین‌وسیله نگذاریم مردم حریص شوند.البتّه مطمئن بودم که برادرانِ سایر شهرها نیزبه کمک ماخواهندآمد.واین چنین ماکارامدادرسانی را آغاز کردیم. من خودم میان برادران به دقّت تقسیم کار کردم.یک تشکیلات جدّی شکل گرفت.ومن ازتجربه‌ی سابق خود در زلزله‌ی فردوس درسال۱۳۴۷ استفاده کردم.درشهریورآن سال،درفردوس واطراف آن زلزله‌ی نسبتاً شدیدی اتّفاق افتاد.من وگروهی از برادران برای کمک‌رسانی به آنجارفتیم وبیش ازدوماه ماندیم وطیّ آن،تجربیّات ارزشمندی در زمینه‌ی کمک به مردم ونیزبسیج نیروهای مردمی به دست آوردیم.من ازآن ایّام خاطرات جالبی دارم.درهرحال،کارما درایرانشهرپنجاه روز ادامه یافت.به دیدار مردم در خانه‌ها وآلونکهاوچادرها میرفتیم.تعدادافرادخانوارهاراآمار گرفتیم.گاهی ارقامی که به ماداده میشد،دقیق نبود؛ولی حمل برصحّت میکردیم وبررسی مجدّدنمیکردیم.مابه اعماق احساسات وعواطف مردم نفوذکرده بودیم... @salehinhoze فصل چهاردهم : سیل در تبعید
هدایت شده از معارج
درآن روزهای امدادرسانی،آقای حجّتی ازسنندج به ایرانشهرآمد.او درسنندج بیمارشده بود ومرخّصی گرفته بودتابه کرمان برود،آنها هم به اواجازه داده بودند.او ازکرمان برای دیدن مابه ایرانشهرآمد.آمدنش فرصتی برای تجدید دیداربود.باهم شب راتاصبح بیدارماندیم.صبح ازاو دعوت کردم تابه شهر برویم وباماشین من در شهربگردیم.خودم پشت فرمان نشستم واو کنارمن نشست.وقتی دید مردم،از زن ومرد وکودک،موقعی که اتومبیل مارا می‌بینند،برای مادست تکان میدهند وبه ماسلام میکنند،شگفت‌زده شد.باتعجّب گفت:به یاد داری درآغاز،مردم حتّی ازسلام دادن به ما دریغ میکردند؟گفتم:بله،به یاد دارم؛امّا وقتی فردی شریک غم وشادی مردم میشود،این چنین جایگاهی در دل آنها می‌یابد. درپایان پنجاه روزامدادرسانی،وپس ازبرطرف کردن آثارسیل تاجایی که میتوانستیم جشن بزرگی برپاکردیم.ومن در آن جشن سخنرانی کردم؛که هنوز متن ضبط‌شده‌ی سخنرانی و تصاویرجشن موجوداست. @salehinhoze فصل چهاردهم : سیل در تبعید
برگزاری حلقه"ویژه"نونهالان شهید حسین فهمیده پایگاه شهید سید مجتبی هاشمی با حضور حجت الاسلام و المسلمین یوسفوند مربی محترم تربیتی پایگاه شهید مجتبی هاشمی و فرماندهی محترم پایگاه حاج محمود رزاقی تاریخ:99/9/12
سخنرانی تربیتی حجت الاسلام و المسلمین وفایی منش برای متربیان حلقه"ویژه"نوجوانان شهید همدانی پایگاه شهید شهریاری تاریخ:99/9/12
برگزاری حلقه نوجوانان سطح"الف"پایگاه شهید زین الدین توسط برادر ابوالفضل عرفانیان تاریخ:99/9/12