eitaa logo
صالحین خراسان رضوی
1.5هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
241 فایل
شجره طیبه صالحين خراسان رضوی امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است.
مشاهده در ایتا
دانلود
1549730501947A80QzdyjgDa6nv3GZbhE5F1VCc4sUq72.docx
49.3K
📚 بهترین الگوها📚 سيره حضرت رسول اکرم(ص) و (س) ➖➖➖➖➖ ‌🇮🇷 صالحين خراسان رضوي ‌🆔 @Salehin_razavi
به به👏👏👏 ❤ نـان و خــرمـا و کـمـی شـیر هم آمـد اوّلـیـــن گُـل پــســـرِ هم آمد آب و آیــیـنـہ بـیـاریـد، بـابـا شـــد   نــورِ دلِ آمـد ➖➖➖➖➖ 🇮🇷 لشكر سايبري صالحين خراسان رضوي 🆔 @Salehin_razavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 از سلسله جلسات 🔻حضرت فاطمه(سلام‌الله علیها)، الگوی مهرورزی 🔸مهر خالصانه را از حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) باید آموخت. 🌙جلسات در ایام ماه مبارک 📽پخش زنده از صفحه دوم اینستاگرام به آدرس: 📱instagram.com/ostadnezafat.ir ➖➖➖➖➖ 🇮🇷 لشكر سايبري صالحين خراسان رضوي 🆔 @Salehin_razavi
هدایت شده از  ایستگاه_نماز
(سلام الله علیها) 💌 زندگینامه بانو مجتهده امین اولین بانوی مجتهد 🌹 بانو امین در توصیف حالات خود می فرماید: "بعد از گذشتن زمان طفولیت و کودکی، همواره قلبم را متعلق و متوجه به شیء و امر ناشناخته (خداوند متعال) می دیدم و نفسم را طالب ادراک و فهم آن می دیدم لکن نمی دانستم حقیقت آن چیست و راه وصول و رسیدن به آن چگونه می باشد تا اینکه عطا کرد پروردگارم مرا و چشمم را به نور توحید روشن گردانید و بر قلبم درهای اشراقات الهی گشوده شد." ⬅️ در دنیای کنونی که فرهنگ غرب مانند سیلاب، در حال رسوخ کردن در همه ی جوامع است و ارزش های ملی و بومی جوامع را به انقراض و نابودی می کشاند، یافتن الگوهای مناسب انسانی، کار دشواری است. در فرهنگ غرب،  الگوهایی برای زنان و مردان معرفی می شود که از فطرت اصلی این دو جنس کاملا به دور است. ⬅️ البته آنکه در این فرهنگ آسیب بیشتری دیده، زن  است. چرا که در این فرهنگ، روح و فطرت او کاملا در انزوا قرار گرفته و جنسیت و ظاهر او اهمیت اصلی را از آن خود کرده است. به معنای دیگر بر اساس آموزه های فرهنگ غرب، زن هنگامی که از فطرت معنوی و احساسات لطیف و مادرانه ی خود دوری می کند و تمام توجه خود را معطوف ظاهرش می سازد، ارزشمند و قابل توجه است. ⬅️ در این فرهنگ غیر انسانی، زنان فداکار و خانواده دوست، و آنان که به معنویت توجه بیشتری داشته و از تجملات دوری می کنند، قابل توجه نیستند. این در حالی است که فرهنگ اصیل اسلامی، در حالیکه زیبایی زن را به هیچ وجه انکار نمی کند و از او می خواهد به ویژه برای همسر خود زیبا و آراسته باشد لیک ارزش واقعی را به پرورش روح معنوی و می دهد و از او می خواهد که ظواهر دنیا او را از زیبایی های معنوی و انسانی غافل نسازد. 💌💞 در این دین آسمانی، (س) برترین الگوی عملی و عینی برای زنان مسلمان است که می تواند در همه زمینه ها سرمشق نسل امروز و فردا قرار گیرد. 💌❤️ زنی که در همسرداری و برقراری زیباترین رابطه ی عاطفی و مهربانانه با همسر خود الگو است، و در تربیت فرزندان و رسیدگی به امور خانه بی بدیل است. و در کنار همه این امور، آنچنان غرق معنویات و کمالات انسانی است که گویی فرشته ای از عالم ملکوت است. ❤️حضرت (س) الگوی زن مسلمان 💝در عالم اسلام همواره زنان شایسته و متعهدی وجود داشته ‌اند که در عرصه‌ های مختلف با تأسی به شیوه و منش حضرت زهرا(س) منشأ آثار و برکات فراوانی بوده ‌اند. 💎❤️ یکی از این بانوان ارزشمند و شایسته ، بانو "سیده نصرت بیگم امین" معروف به " مجتهده بانو امین" است . 🔰✅ آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی ایران درباره ی این بانوی بزرگوار و عالم دینی می فرمایند: ⬅️ " تجلیل از این بانوی اصفهانی (خانم امین) و ارائه شخصیت عرفانی و فقهی و فلسفی برجسته یک زن در کشور ما، کاری سودمند و در جهت احیای ارزش های اسلامی در زنان، به نظر می رسد." 💌 ادامه دارد....... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ ╔═🍃🕊🍃════╗ @Estgahnahjolbalaghe ╚════🍃🕊🍃═
سلام ما به مهربانترین مادر دو عالم # حضرت_زهرا_س امروزمان را شروع می کنیم به نام خدا ونگاه پر مهر (سلام الله علیها) و در کنار مهدی فاطمه(عج)
✍️ 💠 واقعاً حرف های دوستانم دلم را خالی کرده بود که کودکانه پرسیدم :«شماها واقعاً گرای بچه ها رو میدید؟؟؟» هر آنچه از حجم حرف هایم در دلش جمع شده بود با نفسی بلند بیرون داد. دقیقاً مقابلم ایستاد، کف دستش را به دیوار کنار سرم گذاشت، صورتش را به من نزدیک تر کرد طوری که فقط چشمانش را ببینم و صادقانه شهادت داد :«فرشته جان! من اگه تو دفتر میشینم واسه با بچه هاس، همین! همونطور که بچه های دیگه مناظره می کنن، نشریه می زنن، فعالیت می کنن، ما هم همین کارا رو می کنیم!» 💠 برای لحظاتی محو نگاه گرم و مهربانی شدم که احساس می کردم هنوز برایم قابل هستند، اما این چه شومی بود که پای عشقم را می لرزاند؟ باز نتوانستم ارتباط نگاهم را با نگاهش همچون گذشته برقرار کنم که مژگانم به زیر افتاد و نگاهم زیر پلک هایم پنهان شد و او می خواست بحث را عوض کند که با مهربانی زمزمه کرد :«مثل اینکه قرار بود فردا که تولد (علیهاالسلام) هستش، بیایم خونه تون واسه تعیین زمان عروسی، یادت رفته؟» 💠 از این حرفش دلم لرزید، من حالا به همه چیز شک کرده بودم، اصلاً دیگر از این مرد می ترسیدم که بیشتر در خودم فرو رفتم و او بی خبر از تردیدم، با آرامشی ادامه داد :«یه برگزار شد، من و تو هر کدوم طرفدار یه بودیم، این مدت هم کلی با هم کلنجار رفتیم، حالا یکی بُرده یکی باخته! اگه واقعاً به سطح شهر و مردم هم نگاه می کردی، می دیدی اکثر مردم طرفدار بودن.» سپس با لبخندی معنادار مقنعه سبزم را نشانه رفت و برایم دلیل آورد :«اما بخاطر همین رنگ سبزی که همه تون استفاده می کردید و تو تجمعات تون می دیدید همه هستن، این احساس براتون ایجاد شده بود که طرفدارای بیشترن، درحالی که قشر اصلی جامعه با احمدی نژاد بودن. خب حالا هم همه چی تموم شده، ما هم دیگه باید برگردیم سر زندگی خودمون...» 💠 و نگذاشتم حرفش به آخر برسد که دوباره کاسه صبرم سر رفت :«هیچ چی تموم نشده! تو هنوزم داری می گی! میرحسین نباخته، اتفاقاً میرحسین انتخابات رو بُرده! شماها کردید! شماها دروغ میگید! اکثریت جامعه ما بودیم، اما شماها مون رو دزدیدید!!!» سفیدی چشمان کشیده اش از عصبانیت سرخ شد و من احساس می کردم دیگر در برابر این مرد چیزی برای از دست دادن ندارم که اختیار زبانم را از دست دادم :«شماها میخواید هر غلطی بکنید، همه مردم مثل گوسفند سرشون رو بندازن پایین و هیچی نگن! اما من گوسفند نیستم! با تو هم سر هیچ خونه زندگی نمیام!» 💠 از شدت عصبانیت رگ پیشانی‌اش از خون پُر شد، می دیدم قلب نگاهش می لرزد و درست در لحظه ای که خواست پاسخم را بدهد صدای بلندی سرش را چرخاند. من هم از دیوار کَندم و قدمی جلوتر رفتم تا ببینم چه خبر شده که دیدم همان دوستان دخترم به همراه تعداد زیادی از دانشجوهای دختر و پسر که همگی از طرفداران و بودند، در انتهای راهرو و در محوطه باز بین کلاس ها، چند حلقه تو در تو تشکیل داده و می چرخند. 💠 می چرخیدند، دستان شان را بالای سرشان به هم می زدند و سرود "" را با صدای بلند می خواندند. اولین باری نبود که دانشگاه ما شاهد این شکل از بود و حالا امروز دانشجوها در اعتراض به تقلب در انتخابات، بار دیگر دانشکده را به هم ریخته بودند. 💠 می دانستم حق دارند و دلم می خواست وارد حلقه اعتراض شان شوم، اما این دست و پایم را بند کرده بود. دیگر حواسم به مَهدی نبود، محو جسارت دوستانم شده بودم که برای احقاق حق شان کرده و اصلاً نمی دیدم مَهدی چطور مات فرشته‌ای شده است که انگار دیگر او را نمی شناخت. 💠 قدمی به سمتم آمد، نگاهش سرد شده بود، اصلاً انگار دلش یخ زده بود که با نفسی که از اعماق سینه اش به سختی برمی آمد، صدایم کرد :«دیگه نمی شناسمت فرشته...» هنوز نگاهم می کرد اما انگار دیگر حرفی برای گفتن نداشت که همچنانکه رویش به من بود، چند قدمی عقب رفت. 💠 نگاهش به قدری سنگین بود که احساس کردم همه وجودم را در هم شکست و دیگر حتی نمی خواست نگاهم کند که رویش را از من گرداند و به سرعت دور شد. همهمه یار دبستانی من، دانشجویانی که برای به پا خواسته بودند، عشقی که رهایم کرد و دلی که در سینه ام بیصدا جان داد؛ اصلاً اینها چه ارتباطی با هم داشتند؟ 💠 راستی مَهدی کجا می رفت؟ بی اختیار چند قدمی دنبالش رفتم، به سمت دفتر بسیج دانشکده می رفت، یعنی برای می رفت؟ بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم عشقم را بگیرم که تقریباً دنبالش دویدم... ✍️نویسنده: 💚 💚 🍃🌸🌸 🌸🌸🍃
✍️ 💠 واقعاً حرف های دوستانم دلم را خالی کرده بود که کودکانه پرسیدم :«شماها واقعاً گرای بچه ها رو میدید؟؟؟» هر آنچه از حجم حرف هایم در دلش جمع شده بود با نفسی بلند بیرون داد. دقیقاً مقابلم ایستاد، کف دستش را به دیوار کنار سرم گذاشت، صورتش را به من نزدیک تر کرد طوری که فقط چشمانش را ببینم و صادقانه شهادت داد :«فرشته جان! من اگه تو دفتر میشینم واسه با بچه هاس، همین! همونطور که بچه های دیگه مناظره می کنن، نشریه می زنن، فعالیت می کنن، ما هم همین کارا رو می کنیم!» 💠 برای لحظاتی محو نگاه گرم و مهربانی شدم که احساس می کردم هنوز برایم قابل هستند، اما این چه شومی بود که پای عشقم را می لرزاند؟ باز نتوانستم ارتباط نگاهم را با نگاهش همچون گذشته برقرار کنم که مژگانم به زیر افتاد و نگاهم زیر پلک هایم پنهان شد و او می خواست بحث را عوض کند که با مهربانی زمزمه کرد :«مثل اینکه قرار بود فردا که تولد (علیهاالسلام) هستش، بیایم خونه تون واسه تعیین زمان عروسی، یادت رفته؟» 💠 از این حرفش دلم لرزید، من حالا به همه چیز شک کرده بودم، اصلاً دیگر از این مرد می ترسیدم که بیشتر در خودم فرو رفتم و او بی خبر از تردیدم، با آرامشی ادامه داد :«یه برگزار شد، من و تو هر کدوم طرفدار یه بودیم، این مدت هم کلی با هم کلنجار رفتیم، حالا یکی بُرده یکی باخته! اگه واقعاً به سطح شهر و مردم هم نگاه می کردی، می دیدی اکثر مردم طرفدار بودن.» سپس با لبخندی معنادار مقنعه سبزم را نشانه رفت و برایم دلیل آورد :«اما بخاطر همین رنگ سبزی که همه تون استفاده می کردید و تو تجمعات تون می دیدید همه هستن، این احساس براتون ایجاد شده بود که طرفدارای بیشترن، درحالی که قشر اصلی جامعه با احمدی نژاد بودن. خب حالا هم همه چی تموم شده، ما هم دیگه باید برگردیم سر زندگی خودمون...» 💠 و نگذاشتم حرفش به آخر برسد که دوباره کاسه صبرم سر رفت :«هیچ چی تموم نشده! تو هنوزم داری می گی! میرحسین نباخته، اتفاقاً میرحسین انتخابات رو بُرده! شماها کردید! شماها دروغ میگید! اکثریت جامعه ما بودیم، اما شماها مون رو دزدیدید!!!» سفیدی چشمان کشیده اش از عصبانیت سرخ شد و من احساس می کردم دیگر در برابر این مرد چیزی برای از دست دادن ندارم که اختیار زبانم را از دست دادم :«شماها میخواید هر غلطی بکنید، همه مردم مثل گوسفند سرشون رو بندازن پایین و هیچی نگن! اما من گوسفند نیستم! با تو هم سر هیچ خونه زندگی نمیام!» 💠 از شدت عصبانیت رگ پیشانی‌اش از خون پُر شد، می دیدم قلب نگاهش می لرزد و درست در لحظه ای که خواست پاسخم را بدهد صدای بلندی سرش را چرخاند. من هم از دیوار کَندم و قدمی جلوتر رفتم تا ببینم چه خبر شده که دیدم همان دوستان دخترم به همراه تعداد زیادی از دانشجوهای دختر و پسر که همگی از طرفداران و بودند، در انتهای راهرو و در محوطه باز بین کلاس ها، چند حلقه تو در تو تشکیل داده و می چرخند. 💠 می چرخیدند، دستان شان را بالای سرشان به هم می زدند و سرود "" را با صدای بلند می خواندند. اولین باری نبود که دانشگاه ما شاهد این شکل از بود و حالا امروز دانشجوها در اعتراض به تقلب در انتخابات، بار دیگر دانشکده را به هم ریخته بودند. 💠 می دانستم حق دارند و دلم می خواست وارد حلقه اعتراض شان شوم، اما این دست و پایم را بند کرده بود. دیگر حواسم به مَهدی نبود، محو جسارت دوستانم شده بودم که برای احقاق حق شان کرده و اصلاً نمی دیدم مَهدی چطور مات فرشته‌ای شده است که انگار دیگر او را نمی شناخت. 💠 قدمی به سمتم آمد، نگاهش سرد شده بود، اصلاً انگار دلش یخ زده بود که با نفسی که از اعماق سینه اش به سختی برمی آمد، صدایم کرد :«دیگه نمی شناسمت فرشته...» هنوز نگاهم می کرد اما انگار دیگر حرفی برای گفتن نداشت که همچنانکه رویش به من بود، چند قدمی عقب رفت. 💠 نگاهش به قدری سنگین بود که احساس کردم همه وجودم را در هم شکست و دیگر حتی نمی خواست نگاهم کند که رویش را از من گرداند و به سرعت دور شد. همهمه یار دبستانی من، دانشجویانی که برای به پا خواسته بودند، عشقی که رهایم کرد و دلی که در سینه ام بیصدا جان داد؛ اصلاً اینها چه ارتباطی با هم داشتند؟ 💠 راستی مَهدی کجا می رفت؟ بی اختیار چند قدمی دنبالش رفتم، به سمت دفتر بسیج دانشکده می رفت، یعنی برای می رفت؟ بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم عشقم را بگیرم که تقریباً دنبالش دویدم... ✍️نویسنده: ♥️ ♥️
هدایت شده از  ایستگاه_نماز
🌷 هنگامی که ...و.....هماهنگ شدند تا را از سلام الله علیها باز دارند و خبر این موضوع به آن بانورسید 🌷🍃 سربند خویش را بر سر و (صورتش )استوار بست و خود را در چادر (بالاپوش ) خویش پوشاند و با همراهی گروهی از بستگان و بانوان خویشاوندش روی به مسجد آورد 💚 جامه آن حضرت چنان بلند بود که هنگام حرکت سراپای پیکر شریفش را پوشیده داشت 🌹 راه رفتن آن بانو همانند راه رفتن پدرش صلی الله علیه وآله بود!🌹 حضرت زهرا بر ابوبکر وارد شد درحالی که وی در جمع مهاجر و انصار و سایر مردم بود . پس پرده ای میان مردم و آن حضرت آویخته شد و آن نشست . 🍃🌷 آنگاه چنان نالید که براثر آن همگان گریستند و مجلس پرخروش و منقلب شد 🌷🍃 سپس اندکی درنگ نمود تا آنگاه که صدای گریه مردم فرو خفته و هیجانشان آرام گرفت با ستایش خداوند و ستودن او و درود بر صلی الله علیه وآله سخن را آغاز کرد ✅ مردم دیگر بار گریستند و چون آرام شدند آن گرامی سخن خود را پی گرفت و فرمود⬇️⬇️ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ╔═🍃🕊🍃════╗ @Estgahnahjolbalaghe ╚════🍃🕊🍃═╝
✳ انقلابی‌ ماندن هنر است! 🔻 در آخرين فراز ، پس از آن كه (س) خطاب به كه مجاهدان سينه‌چاك اسلام در زمان حيات (ص) بودند، صحبت فرمودند و يادآوری كردند كه چگونه آن‌ها تحت فرمان رسول خدا(ص) جهت پيروزی اسلام زحمت‌ها كشيدند و آتش را خاموش و را برقرار كردند، می‌گويند: چرا اين و را نيمه‌كاره رها كرديد؟ و خطر چنين كاری را گوشزد می‌كنند و به همه‌ی بشريت نهيب می‌زنند كه، مهم نيست، هنر است. در واقع حضرت می‌خواهند متذكّر شوند اگر در غرور زحمات گذشته‌ی خود متوقف شديد، نه‌تنها زحمات گذشته‌ی خود را بی‌حاصل خواهيد كرد، بلكه خطر بازگشتِ شخصيت خود و جامعه را به قبل از اسلام نيز پايه‌ريزی نموده‌ايد. 👤 📚 از کتاب (سلام الله علیها) ✅ نگاه بهشتی ➖➖➖➖➖ 🇮🇷 لشكر سايبري صالحين خراسان رضوي 🆔 @Salehin_razavi ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲
جای لگد، اصابت سیلی و میخ در آه ای خدا چه بر سر این پیکر آمده میخ سه شعبه بوده مگر یا عمود این یا این که باز حرمله ی دیگر آمده $نادر_حسینی 🍃 🌷🍃
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 407.mp3
8.3M
🔻روضه (س) ⏱ | 07:34 👤استاد ➖➖➖➖➖ 🇮🇷 لشكر سايبري صالحين خراسان رضوي 🆔 @Salehin_razavi ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲
با گریه رو به کرب‌وبلا میدهم سلام دوری ز تو، امانِ دلم را بریده است... شب جمعه و شب جمعه و کرب وبلا شب جمعه و یاد شهدا شب جمعه و سردار دلها شب جمعه و عرضه نامه اعمال ✍ امضای پای حاجات تون التماس دعای فرج تا سلامی دیگر یا حق 👋 ➖➖➖➖ 🇮🇷 لشكر سايبري خراسان رضوي 🆔 @Salehin_razavi 🌼🌸🌺 🍃🍃 🗑
با گریه رو به کرب‌وبلا میدهم سلام دوری ز تو، امانِ دلم را بریده است... شب جمعه و شب جمعه و کرب وبلا شب جمعه و یاد شهدا شب جمعه و سردار دلها شب جمعه و عرضه نامه اعمال ✍ امضای پای حاجات تون التماس دعای فرج تا سلامی دیگر یا حق 👋 ➖➖➖➖ 🇮🇷 لشكر سايبري خراسان رضوي 🆔 @Salehin_razavi 🌼🌸🌺 🍃🍃 🗑
•┈┈••✾❀✾••┈┈• 🏴حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای (مد ظلّه العالی): ◾️ارزش فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) نبود، او صدیقه‌ی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و می‌گوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ می‌شود صدّیق؛ ◾️«اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین»، «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. 🗒۱۳۸۴/۰۵/۰۵ سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏‏💠درس شجاعت، درس فداکاری، درس زهد در دنیا، درس معرفت‌آموزی و معرفت را انتقال دادن به اذهان مخاطبین و دیگران، در مقام معلّم دانشور بشر قرار گرفتن، درسهای فاطمه‌ی زهرا (سلام‌‌الله‌علیها) است به همه‌ی بشر. ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ ☀️
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🖼 🛑 سلاحِ اشک 🍃🌀🍃 💠 امام خامنه ای(حفظه‌الله): ⁉️چرا مسئله‌‌ى گریه‌‌ى حساب‌شده، گریه‌‌ى درازمدّت و طولانى در خاندان پیامبر اتّفاق افتاد!؟ ▫️گریه‌ی حضرت زهرا(ع)، گریه‌ای حساب‌شده و طولانی‌مدت بود. دختر پیغمبر(ص) به یک شکل خاصّی گریه کرده و وضع را به گونه‌ای فراهم آورده که رقبا و مخالفین از آن گریه احساس خطر کردند. ▫️گریه‌ی دیگر، گریه‌‌ى امام سجّاد(ع) است که چهل سال به هر مناسبتى براى حسین‌بن‌على(ع) گریه کرده... ▫️گریه‌‌ى سوّم هم گریه‌‌اى است که امام باقر(ع) بسى حساب‌شده و دقیق معیّن و مقرّر کرد. ➕خب، شیعیان ملتفتند؛ خاندان پیغمبر(ص) اهل گریه و زارى و ندبه و نوحه نیست. 🔹 گفتار هفتم، کتاب همرزمان حسین علیهم‌السلام 🖇 🖇 •••👇👇👇••• 🆔 Eitaa.com/Samen_Razavi 🆔 Rubika.ir/Samen_Razavi 🆔 Splus.ir/Samen_Razavi 🆔 T.me/Samen_Razavi 🍃 🇮🇷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖍 تذکر امام خامنه ای به دکتر رفیعی هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حضرت فاطمه سلام الله علیها را می دیدند چهار کار انجام می دادند: ۱. قام الیها: به سمت او می دویدند ۲. رحَّبَ بِها : به او خوش آمد می گفتند ۳. جای خود را به او می دادند ۴. دستش را می بوسیدند ..... 🌹
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🖼 🛑 فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی 🍃🌀🍃 💠 سپهبد : اگر این جمله معروف پیامبر (ص) را مبنا قرار بدهیم، میتوانیم این نتیجه را بگیریم که هر کس به فاطمه زهرا(س) سیلی زد، به پیامبر(ص) سیلی زده است. 🖇 🖇 🖇 🖇 •••👇👇👇••• 🆔 Eitaa.com/Samen_Razavi 🆔 Rubika.ir/Samen_Razavi 🆔 Splus.ir/Samen_Razavi 🆔 T.me/Samen_Razavi 🍃 🇮🇷🍃
🌷 تقارن تشییع پیکر شهدای گمنام با روز شهادت سلام الله علیها 🍃 ◾️ رهبرمعظم انقلاب اسلامی به مناسبت تشییع شهدای گمنام : این مسافران به خانه برگشته ، با روزشهادت سلام الله علیها 👈 یاد وخاطره آنان ومژده بخش است که از ناحیه آنان برای کشور روحی فداه فراهم خواهد آمد . انشاء الله ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ 🌷
منبر کوتاه.zip
6.58M
فیش به مناسبت میلاد سلام الله علیها با موضوعات: 📃عاشقانه ترین نامه 📃مادر معمار تربیت 📃شرح سه روایت در باب جایگاه مادری 📃مقام والای مادر در قرآن 🎙کرامات حضرت زهرا (س)؛ دکتر رفیعی؛ 5دقیقه 🎙علاقه رسول خدا صلّی الله علیه و آله به حضرت زهرا سلام الله علیها؛ حجت الاسلام فرحزاد؛ 4 دقیقه 🎙ارزش مادر 🎙ثواب نگاه به چهره پدر و مادر؛ دکتر رفیعی 🎙حرمت مادر؛ آیت الله جاودان ــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فَبَلِّغْهُ مِنّاٰ تَحِیَّةً وَ سَلاٰماً... «أَللّٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌ٱلْفَرَج» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 لشكر سايبري خراسان رضوي 🆔 @Salehin_razavi 🌼🌸🌺 🍃🍃 🗑
🌴سبک زندگی مطلوب ✅در محضر حضرت فاطمه علیها السلام 🌴قالَتْ علیها السلام: حُبِّبَ إلَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ کِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فى سَبیلِ اللّهِ. سه چیز از دنیا براى من دوست داشتنى است: تلاوت قرآن، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و کمک به نیازمندان در راه خدا. 🔹توضیح: زندگی مطلوب با نوع و سبک ارتباط با دیگران محقق میشود. حضرت زهرا سلام الله علیها سبک زندگی مطلوب و محبوب خود را در ارتباط با سه چیز می داند ۱. ارتباط با خدا با تلاوت قرآن کریم ۲. ارتباط با ولی خدا ۳. ارتباط با مردم با انفاق ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نماآوا|◾️سه آیه آه... 🥀به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🎧همخوانی استدیویی: 💠گروه تواشیح تسنیم اصفهان💠 ⭕️اشعار فارسی در مدح سیدة النساء العالمین و صلوات خاصه حضرت زهرا(س) 📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/I37lr