🔶مکتب فقهی صاحب جواهر (4)
پنجمین خصوصیت این است که ایشان قوت فکر هم داشت، اما شاید آن جنبه ها بر قوت فکر ترجیح داشته باشد،
و لذا از تعبیرات شیخ اعظم هم روشن مىشود شیخ اعظم هنگامى که از صاحب جواهر نام میبرد ، تعبیراتش تعبیراتى نیست که از نظر تحقیقى بلند باشد، ولو اعتنا دارد; مثلاً گمان مىکنم از تعبیرات شیخ برمى آید که نراقى را بالاتر مىداند ; چون از ایشان با عبارت »بعض الاساطین« تعبیر مىکند، ولى از صاحب جواهر چنین تعبیرى نمىکند و این القاب نشاندهنده رتبه فکرى افراد است.
در مباحثى هم که الآن طرح مىشود ، درست است که صاحب جواهر منبع فقهى بزرگى است، اما آنچه بیشتر اهمیت دارد این است که ایشان فروع را طرح کرده و به ادله اشاره فرموده، اما مختار ایشان و ادلهاى که ایشان بر مختار خودش استناد مىکند ، مثل شیخ نیست; البته با آن عظمتى که ایشان دارد، آن جنبهها بر این جنبه استدلال مى چربد.
_) لطفاً مسئله انضمام ادله را توضیح دهید؟
استاد : ایشان در فروعات فقهى که مطرح مىکند ، گاهى ادله مختلفى را جمع و ضمیمه مى کند، ولو اینکه هریک از ادله ممکن است مناقشه داشته باشد، اما انضمام اینها با یکدیگر، به نظر ایشان براى اثبات مطلب کافى است.
شیخ اعظم هم چنین کارى انجام مىداد و می فرمود براى اثبات مسئله کافى است، گرچه ما در هریک از ادله هم مناقشه کنیم، اما تراکم این امور در یکجا کفایت مىکند ; این هم یک سبکى است.
عدهاى هم هستند که مثلاً در هر پنج دلیل مناقشه مىکنند و به نظرشان مدعا اثبات نمىشود ، اما گرچه هرکدام از ادله به تنهایى مشکل دارند، ولى انضمام هرکدام از ادله با یکدیگر باعث اطمینان به حجیت مىشود .
مرحوم شیخ گاهى این سبک را دارند و این سبکى است که در فقه خیلى اثر دارد.
#مکاتب_فقهی
#صاحب_جواهر
🔆 @salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(62)
البته مرحوم آقای خویی(رضواناللهعليه) این توثیقات عامّه را در اواخر عمر شریفشان رد کردند! اوائل قبول داشتند، بعد فرمودند: قبول نداریم- البته ما این توثیقات عامّه مثل توثیق کتاب علی بن ابراهیم آن مقداری که معلوم بشود که تألیف علی بن ابراهیم است و همچنین ابن قولویه را قبول میکنیم- در مورد این هم بگوییم كه از آن قبیل است.
ایشان جوابی که ذکر میفرمایند به این مطلب و البته در اينجا جواب درستی است، این است که: ممکن است به نظر این بزرگوار، یک روایتیِ صحیح باشد ولی به نظر ما اگر چنانچه سند ذکر میشد، صحیح نبود؛ چون او نمیگوید که من از افراد موثّق نقل کردم. چون شهادت به وثاقتِ واسطهها نمیدهد، میگوید: من صِحاح را نقل کردم، ممکن است ایشان از یک طریقی به یک روایتی اعتماد پیدا کرده است، کأنّها صحیحةٌ؛ اگر آن قرینه برای ما قائم میشد، ما چنین اعتمادی پیدا نمیکردیم.
بله، اگر ایشان میفرمود به نظر من رجالِ این روایات همهشان ثقاتند، این شهادت، شهادتِ خوبی بود. چون شهادتِ بر وثاقتِ رُوات نداده است، شهادت بر صحّتِ روایت داده است، ملاکِ صحّت از نظر او چیست؟ ما نمیدانیم. شاید ایشان سهلگیر بوده.
پس بنابراین، چون شهادتشان، شهادتِ به وثاقت وسائط و طریق نیست، بلکه شهادت به صحّت روایت است و ما نمیدانیم ملاکِ ایشان برای قول به صحّت روایت چیست و ممکن است با ملاکی که در نظر ما معتبر است متفاوت باشد، لذا به این تصحیح- تصحیح اجمالی و عامّ- نمیتوانیم عمل کنیم.
مطلب دوّم این است که: ما وثاقت خودِ جناب قاضی نعمان هم برایمان ثابت نیست. آنچه در مورد ایشان ذکر شده است و گفتند، جلالتِ قدر ايشان از لحاظ علمي است؛ مرد عالمی بوده، مردی بوده که تسلّط به احکام داشته است، شیعه بوده، با نفوذ بوده، اینها را گفتند. در کتب تاریخ هم پر است: ابن خلّکان، دیگران همه از ایشان تجلیل کردند. تمامِ این کتب تراجمِ علماء، غالباً هم سنّیها، شیعه هم همینطور، این کسانی که ترجمۀ رجال را نوشتند، ایشان را تجلیل کردند، لکن از مقام علمی او تجلیل کردند، تصریح به وثاقت او نکردهاند؛ یعنی ما برخورد نکردیم به موردی که بگویند: ثقةٌ. علم، مقام بالا و جلالتِ قدر، اعمّ از وثاقت به معنای خاص است.
بله، اگر در تعبیراتِ اهل رجال، مثلاً از شخصی به جلالت یاد شود، به معنای وثاقت اوست. مثلاً اگر جناب نجاشی کسی را توصیف کند به جلالتِ قدر، یا مِن أعیانِ أصحابنا، از آن، وثاقت فهمیده میشود؛ چون در مقامِ بیان وثاقت يا عدمِ وثاقت است. امّا ابن خَلِّکان یا فلانکسِ ترجمهنویس، اصلاً در مقام بیانِ وثاقت و عدم وثاقت نیست، و مقامِ علمی و شخصیّت والا و از اين قبيل را ذکر میکند. لذا از کلام آنها نمیشود وثاقت را فهمید. بله، اگر همین جلالتِ قدر و این تعظیمها و تجلیلها مثلاً در کلام کسی از قبیلِ نجاشی و ... باشد، از آن وثاقت هم فهمیده میشود. بنابراین، این روایت با همان مضمونی که عرض کردیم که حرمت تکلیفی را متکفّل و متعهّد نیست، بلکه بطلانِ معاملۀ شیءِ حرام را بیان میکند، سندش سندِ قابلِ اعتمادي نیست. پس نميتوان از اين روايت قاعدۀ کلّی بدست آورد.
روایت چهارمی که شیخ نقل میفرمایند، روایتِ نبوی است که ایشان به «النبویُ المشهور» تعبیر میکنند. متن روایت همین یک جمله است: «إنّ الله إذا حَرّم شیئاً حَرَّم ثمَنَه». این، یک قاعدۀ کلّی. هرگاه خدا چیزی را حرام کرد، ثمنِ آن را هم حرام میکند. فرض بفرمایید خمر را خدای متعال حرام کرده است، پس ثمنِ خمر هم حرام است؛ یعنی اگر فروخته بشود، ثمن آن هم حرام است. لازمۀ حرمتِ ثمن، بطلان معامله است؛ یعنی اگر معاملهای صحیح باشد، معنا ندارد که ثمن آن حرام باشد، چون لازمۀ صحّت معامله این است که بایع، مالکِ ثمن میشود، مشتری مالکِ مثمن میشود. انسان در ملکِ خودش هم میتواند تصرّف کند.
تصرّف هر کسی در ملک خود حلال است. لذا اگر گفتند که این بایع نمیتواند در ثمن تصرّف کند، معنایش این است که در مِلک او نیست، و إلّا اگر در مِلک او باشد، چرا نتواند تصرّف کند؟!
از اينجا معلوم ميشود كه: معنای حرمت ثمن این است که این ثمن وارد مِلک بایع نشده است، و وارد مِلک بایع نشدن، عبارةٌ اخرای بطلانِ معامله است. و إلّا اگر معامله صحیح بود، ثمن وارد ملکِ او میشد، مثمن واردِ ملک مشتری میشد. نتیجه اینکه: اگر ما این روایت را به همین شکل قبول کردیم، معنایش این است که: اگر خدای متعال شيئی را حرام کرد، معاملۀ بر روی آن شيء، باطل میشود. از این روایت، حرمتِ تکلیفی بدست نمیآید! آنچه حاصل میشود، حرمت وضعی است؛ یعنی بطلان معامله.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
سلمان رئوفی
🔅مکتب فقهی صاحب جواهر (1) 🔅بررسى مکتب فقهى صاحب جواهر و ویژگىهاى این مکتب در مصاحبه با استاد شب زند
🔶مکتب فقهی صاحب جواهر
مصاحبه با استاد شب زنده دار در مجله فقه دفتر تبلیغات
بررسى #مکتب_فقهى صاحب جواهر و ویژگی هاى این مکتب
ادامه دارد....
#مکاتب_فقهی
#صاحب_جواهر
🔆 @salmanraoofi
#نشر_حداکثری
❗️توجه ❗️توجه
⭕️ پنجاه درصد تخفیف ویژه کتب
«انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام»
منتشر شده در سایت و کتابخوان طاقچه
🌹به مناسبت سالگرد شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی
⏰ از تاریخ 9 دیماه لغایت 13 دیماه
🔷پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(ع)
🔗 برای تهیه کتابها اینجا کلیک فرمایید.
—---—
🇮🇷 کلام انقلابی | مرکز مطالعات و گفتمان سازی مکتب امام ره
🔗http://eitaa.com/joinchat/1921384452C9bef678243
🔶 مکتب فقهی صاحب جواهر(5)
🔅 لطفاً مسئله انضمام ادله را توضیح دهید؟
🔅 ایشان در فروعات فقهى که مطرح مى کند و گاهى ادله مختلفى را جمع و ضمیمه مى کند و ولو اینکه هریک از ادله ممکن است مناقشه داشته باشد، اما انضمام اینها با یکدیگر، به نظر ایشان براى اثبات مطلب کافى است.
شیخ اعظم هم چنین کارى انجام میداد و مى فرمود براى اثبات مسئله کافى است، گرچه ما در هریک از ادله هم مناقشه کنیم، اما تراکم این امور در یکجا کفایت مى کند ; این هم یک سبکى است. عدهاى هم هستند که مثلاً در هر پنج دلیل مناقشه مى کنند و به نظرشان مدعا اثبات نمى شود و اما گرچه هرکدام از ادله به تنهایى مشکل دارند، ولى انضمام هرکدام از ادله با یکدیگر باعث اطمینان به حجیت ميشود.
مرحوم شیخ گاهى این سبک را دارند و این سبکى است که در فقه خیلى اثر دارد.
بعضى ها در حواشى اشکال کرده اند و گفته اند اگر چند تا صفر را کنار هم بگذارید مگر عدد مى شود.
جواب این است که موارد انضمام فرق ميکند; گاهى انضمام باب تواتر است که هر شخصى که خبر آورده به تنهایى براى ما علم آور نیست ولى این انضمامها علم میآورد و گاهى چنین نیست، و این خودش بحثى است که ما ببینیم از انضمام چه حاصل میشود.
#مکاتب_فقهی
#صاحب_جواهر
🔆 @salmanraoofi
🔆بیانیه آیت الله جاودان شاگرد مبرز و برجسته آیت الله حق شناس و علامه عسکری پیرامون اظهارات اخیر آقای امجد
👇👇👇
"وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا"
من از دوستان شما شنیده بودم که بارها با حالت تضرع، از عاقبت بخیری و ترس از عاقبت بهشری سخن گفته بودید.
شما کتاب لب اللباب، درسهای اخلاق مرحوم علامه طباطبائی، را قاعدتا به یاد میآورید، این عبارت از ایشان در آنجا آمدهاست:
«حاج امامقلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسن آقا قاضی، والد مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا قاضی-رضوان الله تعالی علیهم-بود و نزد مرحوم آقا سیدحسین قزوینی در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی مینمود، گوید: پس از آنکه به سن پیری و کهولت رسیدم شیطان را دیدم که هر دو ما در بالای کوهی ایستادهایم، من دست خود را بر محاسن خود گذاردم و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فراگرفته اگر ممکن است از من درگذر.
شیطان گفت: این طرف را نگاه کن.
وقتی نگاه کردم درّهای را بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت میماند. شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته، اگر چنگال من بر تو بند گردد، جای تو تهِ این دره خواهد بود که تماشا میکنی.»
آیا همچنین خطری دامنگیر شما شده است؟!
از یکی از دوستان مطمئن شنیده بودم، یک صبح جمعهای در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه -سلام الله علیها- شما با جمع دوستانتان و در واقع شاگردان و مریدانتان، به مرحوم آقای پهلوانی-رضوان الله علیه- برخورد کردید، در حالی که دائما شعار صلوات با عددهای بزرگ میدادید و دوستان شما صلوات میفرستادند -بنده نیز این جریان را در اعتکاف رجبیه ی مسجد دانشگاه تهران، دیده بودم.- مرحوم آقای پهلوانی وقتی شما و این جمع و جریانات را مشاهده کردند، به شدت با شما برخورد کردند و این عمل را داستان مرید و مراد بازی دانسته بودند.
بنده میدانستم که شما خدمت مرحوم آقای بهجت و مرحوم آقای بهاءالدینی، به شکلی شاگردی میکردید یا حداقل به صورت شاگرد و مرید به آن دو بزرگوار مراجعه داشتید، و همه میدانند که این دو بزرگوار و علیالخصوص مرحوم آقای بهاءالدینی نسبت به رهبر کبیر انقلاب و رهبر کنونی، چقدر علاقه و ارادت داشتند و تأیید و تقویت میکردند.
من میدانم شما پسر خودتان را مجتهد و عادل دانسته(درحالی که شاهدان معتبر میگویند، حتی دروس سطح را هم درست نخواندهباشد!)
شما و آقازاده، ظلم و جور، ضرب و جرح و کور کردن چشمان مردم فرانسه را شاهد نبودید، ولی نه آهی و نه فریادی از شما شنیده نشد. آن دولت، دولتِ کفر است و علناً به ساحت مقدس و نورانی رسول اکرم -صلوات الله علیه و آله- اهانت کرده است، اصلا این مسئله اوقات شما را تلخ نکرده است؟!
یک ملیون الجزائری در جنگ های استقلال الجزائر، به دست فرانسویان نابود شدند، و آن دولت با نهایت قساوت به وسیلۀ لژیونرهای خارجی خود، این مسلمانان مظلوم را به خاک وخون کشید.
این دولت و دولتهای اروپائی دیگر، همچون انگلیس و آلمان در چنبرهی صهیونیسم گرفتار و اسیرند. آیا ترجیح دادن این دولت به کشور مسلمان ایران، شرعا جایز است!؟
شما حتی کشتن نصیری، هویدا و افسرانی که دستور شلیک و قتل عام مردم تهران و سایر نقاط کشور را داده بودند، همه را مظلوم خواندید و شهید!
ده سال از دولت اسلامی ایران در ولایت امر حضرت امام-رضوان الله علیه-گذشت، شخصیتی که بزرگان او را ولیّ از اولیای خدا میدانستند، در حالی که شما همه آنچه آن روزگار اتفاق افتاده را ظلم و کشتارِ بیگناهان دانسته و بدتر اینکه آنها را بر عهدهی رهبر بزرگوار کنونی دانستهاید!؟ آیا این یک افترای بزرگ نبود؟! آیا میتوان در روز جواب این سخنان را جواب داد؟!
۱۷۰۰۰ شهید ترور در کوچه ها و خیابان های ایران را اصلا به یاد نیاوردید و اعدام اینگونه منافقان را -در حدود ۷۰۰ نفر- شهادت فرض کردهاید؟!
ناگزیر در حمله عراق به ایران هم، باید کشته ها، جانبازان و اسیرانی که بیش از یک ملیون نفر بودند را مستحق جهنم بدانید و ثمرهی دفاع از اسلام و میهن را یک ظلم مضاعف بشمارید!
شما معتقد نیستید که ما يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ !؟
من میدانم که قضاوت هرکس بر اساس اطلاعات اوست. درست یا نادرست.
آیا امکان ندارد در منابع اطلاعاتی بیست سال اخیر عمر خودتان بازنگری کنید؟
تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ
محمد علی جاودان
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(63)
مراد از «حَرّم شیئاً» چیست؟ اینجا هم همان حرفی که در باب آن روایت عرض کردیم، میآید؛ یا مراد این است که: حَرّم شیئاً فی الجمله، یعنی یکی از جهاتی را که در این شیء است، حرام کرده باشد. مثلاً اکل آن را، یا شرب آن را، یا لبس آن را، یا تصرّف دیگر در آن را، این را حرام کرده باشد. اینجا معاملۀ آن باطل است؛ که اگر مراد این باشد، ظاهرش این است که اگر معاملۀ آن برای این منفعت واقع بشود حرام است، یعنی باطل است.
مثل آنچه که در روایت قبلی عرض کردیم؛ یعنی اگر شربِ مايعی حرام شد، اکل شيئي حرام شد، معاملۀ آن شیء لِأکلِه یا لِشربِه باطل خواهد بود، امّا اگر چنانچه برای منفعت محلّلۀ دیگری معامله کند، باطل نخواهد بود.
یا مراد این است که «إذا حَرّم شیئاً» یعنی حرّم بالکلیّة، که بکلّ، همۀ تصرّفات در این حرام باشد! آن وقت «حرّم ثمنَه» معنایش این است که برای هر تصرّفی از تصرّفات هم که معامله کند، معامله باطل خواهد بود. این، حاصلِ مضمون این روایت است.
حال ببینیم این روایت از لحاظ ریشه و اصل وابستۀ به کجاست؟ معتبر است یا نیست؟ شیخ(علیهالرحمه) میفرماید: «النّبویُّ المشهور». شاید نظر شیخ(علیهالرحمه) از تعبیر «مشهور» به این است که شهرتِ فتوایی بر طبق آن است؛ که اگر نظر ایشان بر این باشد که «شهرتِ فتوایی بر طبق این است»، مرادشان این خواهد بود: اگرچه این روایت از لحاظ سند ضعیف است، ولی چون مشهور فتوا دادهاند، پس ضعفِ آن منجَبَر است به عملِ مشهور.
امّا اگر مراد ایشان از «مشهور»، مشهورٌ نقلُه باشد؛ یعنی شهرتِ نقل دارد، آن شهرت فتوایی را هم بعد عرض میکنیم که چقدر میتوانیم ما به اینطور شهرتِ فتواییای اعتماد بکنیم.
بنابراین، اگر ما گفتیم شهرت فتوایی بر این روایت هست کما یُستَشعَر مِن تعبیر شیخ(علیهالرحمه)، آن وقت خواهیم گفت که این شهرت، ضعفِ اين نبوي را جبران کرده است. بنابراین، این میشود یک قاعدۀ کلّی. هر چیزی که خدای متعال آن را از هر جهتي از جهات حرام کرده است، معاملۀ آن هم به سبب آن جهت، حرام خواهد بود.
لکن حقیقتِ امر این است که در مجامیعِ ما چنین روایتی وجود ندارد! در مجامیعِ اهل سنّت هم این روایت با این الفاظ وجود ندارد، جز در یک مورد که عرض میکنیم. عبارت: «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، اينچنین روایتی در هیچ کتابی از کتب حدیث ما، قدیماً و حدیثاً، وجود ندارد. در کتابِ «خلاف»، شیخ(رضواناللهعليه) در دو مسأله این عبارت را ذکر کردند. لکن در کتاب استبصار مطلقاً از این روایت خبری نیست. ابن ادریس(رحمهالله) در سرائر هم - علی ما حُکی عنه - در همان مسأله، این روایت را با همین عبارت ذكر كرده است. مرحوم علامه در کتاب مختلَف، کلام ابن ادریس را نقل کرده است که ذکر این روایت هم در آن کلام هست و رد نکرده است؛ چون علامه در مختلف غالباً اختلاف بین شیخ(علیهالرحمه) و بعضی دیگر از علماء را ذکر میکنند، غالباً اینطوری است، و انتصار میکنند برای شیخ. به خصوص آنجایی که ابن ادریس با شیخ اختلاف نظر دارد! چون میدانید ابن ادریس در كتاب سرائر، در بسیاری از مسائل فتاوای شیخ را عیناً نقل میکنند و در موارد متعدّدي که اختلاف بین فتوای ایشان و فتوای شیخ است، فتواي شيخ را ردّ میکنند.
علامه در مختلف غالباً طرف شیخ را گرفته است و دلیل ابن ادریس را ابطال کرده. اینجا کلام ابن ادریس را نقل میکنند و ردّ نمیکنند. پس پیداست که قبول دارند. ایشان هم استناد به این روایت را قبول دارند. ما این سه نفر از بزرگان از علماء را- علی ما حُکی عنهم، که خود ما مراجعه نکردیم به کلام این بزرگان- میشناسیم که این افراد، این روایت را به همین صورتی که ذکر شد، نقل کردهاند و به آن استناد کردهاند. از این، شهرت در نمیآید! یعنی سه نفر از فقهای بزرگ ما، هر چند قدماء، فتوا دادند، به خصوص که شیخ در مبسوط این را فتوا نداده است، یا در کتب دیگر خودش، در خلاف این را ذکر کرده است. خلاف، برای مواجهۀ و مقابلۀ با عامّه است. هیچ بعید نیست که ایشان استناد کرده باشد به دلیلی که از نظر خود آنها حجّت است، ايشان خواسته است مثلاً آن را ذکر بکند. بنابراین، این روایت، با این الفاظ، در هیچ جا نیست جز همین که عرض کردیم که این هم «لایُسمِن و لایغنی مِن جوع».
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔶 مکتب فقهی صاحب جواهر (6)
🔅 اگر مطلب خاصى در رجال یا حجیت خبر واحد به نظرتان مى رسد و بیان کنید.
🔅 ایشان اصحاب اجماع را در رجال قبول دارند یعنى اگر در یک سندى اصحاب اجماع قرار داشتند، لازم نیست بعد از این فرد بررسى شود، اگرچه از آن به بعدِ سند ضعیف هم باشد، باز حجت است
و آن »اجمعت الاصابة على تصحیح ما یصح عن جماعة« را ایشان این طور معنا مىکند.
این یک مکتبى است که در استنباط خیلى اثر دارد و بسیارى از روایات اینطور تصحیح می شوند.
در حجیت خبر واحد، خبر واحدى را که مورد عمل مشهور و فتواى مشهور قرار گرفته باشد، معتبر ميداند و این خودش خیلى مؤثر است.
اما ضابطه ایشان در اینکه بفهمیم مشهور به این خبر عمل کرده، این است که اگر شهید در دروس و در لمعه چیزى گفته، این همان نظر مشهور است.
استخراج این نکات و نکات دیگر با شواهد و به نحو دقیق، خودش کارى است که کسى باید انجام بدهد، البته اصول صاحب جواهر به دست ما نرسیده است.
در احوالات ایشان دیدهام که تألیفاتى در این زمینه داشته است، ولى الآن در دسترس نیست.
#مکاتب_فقهی
#صاحب_جواهر
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🔴 #اطلاعیه
بسمه تعالی
در خلال روند درمانی آیت الله مصباح یزدی، حال ایشان رو به وخامت گذاشته است؛
لذا از تمامی مؤمنین خواستاریم با تضرع به درگاه خداوند متعال و توسل به اهل بیت (ع)، خصوصا حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا بفرمایید.
۹۹/۱۰/۱۱
💻 @mesbahyazdi_ir
سلمان رئوفی
📔کتاب " سیر و سلوک ، طرحی نو در عرفان عملی شیعه " اثر آیت الله شیخ علی رضائی تهرانی كتاب بسیار موفّقی است.
ایشان از تلامذه ی اولیه ی عارف بزرگ مرحوم آیت الله علامه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره) هستند و مورد وثوق می باشند .
🔶 اگر کسی از ما دغدغه سیر و سلوک دارد و هوای کمال ، بهتر است که قبل از هر قدمی مقصدی را که جویای آنیم بشناسیم ، خودمان و توانمندی هایمان را در نظر بگیریم، از رفتگان این راه آدرس هایی بپرسیم و سپس راهی شویم.
🔆 این كتاب در یک پیش گفتار و چهار بخش كه شامل بیست و دو فصل می باشد تدوین شده است كه بدین ترتیب می باشند :
پیش گفتار:
خاستگاه عرفان – بیدارسازی فطرت آدمی – حكمت تفاوت ادیان – خاستگاه عرفان اسلامی – توضیح معانی واژه عرفان – عرفان نظری، عرفان عملی - تفاوتهای عرفان نظری بافلسفه-تفاوتهای دوشیوه ی تربیتی عرفان عملی واخلاق - وحدت شخصی وجود واثبات آن-بررسی اجمالی كتب الطریق الی الله،بحرالمعارف،تذكرة المتقین،رساله زاد السالک،رساله لقاءالله – ویژگی های كتابی جامع در عرفان عملی
فصل اول : آگاهی های مقدماتی
1. چشم انداز سفر
2. ماهیت سفر
3.ضرورت سفر
4.موانع شروع سفر
5.سفارشهای پیش ازسفر
6 .تعداد سفر
7.مدت سفر
فصل دوم : لوازم سفر
8. مسافر سفر
9.همراهان سفر
10.مركب سفر
11.راهنمای سفر
12.زادوتوشه سفر
فصل سوم : مقاطع سفر
13.مبدأ سفر
14.منازل سفر
15.مقصدسفر
16.كریوه ها وگردنه های سفر
17.راه میان بر سفر
فصل چهارم : آگاهی های تكمیلی
18.راه های انحرافی ومشابه سفر
19.رهزنان سفر
20.آفات سفر
21.سبك بالی درسفر
22.زبان سفر
بنده به همه ی دوستان توصیه می كنم كه این كتاب را در اسرع وقت تهیه و مطالعه نمایند.
#عرفان_شیعی
#معرفی_کتاب
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🏴انا لله و انا الیه راجعون
لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم
💻 @meabahyazdi_ir