eitaa logo
سالن مطالعه
192 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۲ به طرف میگن شغلت چیه مگه کاربندم💪 میگن آهان کارمندی 😍😊 میگه نه گفتم که کاربندم😡 هر وقت یکی میره سر کار زیرآبشو میزنم تا کارش بند بیاد😂😜😜 *به نام خدای روزی ده* *سلام* *پیامبر مهربانیها فرمودند* *کسی که برای اداره زندگی خانواده اش تلاش می کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند (متن و آدرس آخر پست👇👇)* *اهل بیت عصمت و طهارت برای طلب روزی حلال و کار و تلاش و دوری از تنبلی و کسالت اهمیت ویژه ای قائل شده اند تا جایی که در روایتی طلب روزی حلال را بر هر زن و مرد مسلمانی واجب کرده اند (بحار ج۱۰۰ ص۹) و در روایت نیز پیامبر می فرمایند خداوند دوست دارد بنده اش را در راه کسب حلال و در رنج و زحمت ببیند (کنزل العمال حدیث ۹۲۰۰) در روایتی نیز فرموده اند انسان سالم و بیکاری که نه مشغول کارهای دنیایی و نه مشغول کارهای آخرتی باشد، مورد خشم پروردگار است و این اشاره به بیزاری خداوند از تنبلی و تن پروری و به بطالت گذراندن عمر دارد. در این میان روایتی جذاب که مهر تاییدی بر همه این روایات قلمداد می شود سخن ابن عباس است که می گوید هر زمان پیامبر از کسی خوشش می آمد اول از شغلش پرسش می فرمود و اگر می فهمید طرف شغلی ندارد حضرت می فرمودند از چشمم افتاد و در بیان علت این از چشم افتادن فرمودند مؤمن اگر شغلی نداشته باشد با دین فروشی زندگی خودش را اداره می کند (بحار ج۱۰۰ص۹)* *اَلکادُّ علی عِیالِهِ کَالْمُجاهدِ فی سَبیلِ الله* *بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۳* -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
برای دریافت اخبار و اطلاعاتِ صندوق قرض‌الحسنه امام هادی علیه‌السلام مسجد حضرت زینب علیهاالسلام شهرک شهید زین‌الدین لطفا در یکی از گرو‌های زیر عضو شوید: ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2839740595C1a25e6a078 واتساپ: ‏ https://chat.whatsapp.com/EWzw1e6OFctD7MCjrLmgMG 🔷 ️این صندوق هم اکنون با ۳۱۷ عضو و سرمایه حدود ۲۱۷ میلون تومان، تعداد ۲۲۱ وام بلند مدت پرداخت کرده است. 🔷 ️شما هم می‌توانید با افتتاح حساب و پرداخت ماهانه هم در اجر قرض‌الحسنه شریک باشید و هم در موقع نیاز درخدمت‌تان هستیم.
KayhanNews75979710412148514950150.pdf
10.77M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز یکشنبه ۱ خرداد ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
5️⃣ توجه و اندیشیدن در راه نجات 🔰بیش ترین مشکل افراد افسرده، گرفتاری و غوطه‌ور شدن در افکار رنج دهنده است. 🔅 فکر عدم موفقیت و شکست در جریان خاص، محرومیت از مطالب مورد نظر، وجود رقیبی مخالف و مضر، مریضی صعب العلاج، و امثال این‌ها دائماً شخص مضطرب را در فشار روحی قرار می‌دهد و موجب افزایش افسردگی او می‌شود. 🔅اگر شخص به جای مجذوب شدن به افکار نگران کننده، اندیشه و قوای خود را در پیدا کردن راه خلاص از مشکل و وضعیت موجود صرف نماید قطعاً نتیجه مناسب تری خواهد داشت و چه بسا با همین حالت از نگرانی او کاسته و راه خروج از مشکلات برای او فراهم شود. 📌گاهی پرنده ای در فضای بسته‌ای وارد می‌شود و همین که خود را محبوس و گرفتار دید شروع به بی‏تابی می‌کند و از هر طرف خود را به در و دیوار و شیشه‌ها می‌کوبد و گاهی صدمات زیادی به خود می‏زند. پرو بال خود را می‌شکند و حتی گاهی خود را به هلاکت می‌رساند، در حالی که در مجموع این فضا پنجره و راهی برای خروج وجود دارد بلکه شاید راه‌ها و درهای متعددی باز باشد؛ اما این پرنده به خاطر نداشتن تدبیر مناسب بجای این که در حین گرفتاری، پنجره باز و راه نجات را ببیند و دنبال کند در مسیرهای بسته پرواز می‌کند و دائماً خود را صدمه می‌زند. افراد گرفتار در بسیاری موارد همین موقعیت را دارند. ‼️اگر تدبیر و اندیشه انسانی باشد، باید بجای غوطه‌ور شدن در افکار مضر و جزع و بی‏صبری، راه خلاص را دنبال کند و در آن بیندیشد؛ اما آن حیوان چون از بینش و تدبیر آدمی محروم است آن گونه عمل می‌کند. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۵۸م وقتی از گیلان‌غرب به سمت روستا می‌رفتیم، تعداد زیادی تانک و ماشین‌های عراقی را دیدم که به کلی سوخته‌اند. این سر و آن سر جاده، پر بود از نشانه‌های شکست دشمن. تکه‌های لباس، پوتین و کلاه‌های آهنی، کنار جاده افتاده بود. دلم می تپید. دو سال از خانه و روستایم دور بودم. وقتی کنار جاده از ماشین پیاده شدم، سر جایم خشکم زد. اصلاً روستایی نبود! گورسفید سر جایش نبود. همه‌اش با خاک یکسان شده بود. همان‌جا روی جادۀ گورسفید ایستادم. ساک از دستم سر خورد و روی زمین افتاد. علیمردان هم در حالی که رحمان را بغل کرده بود، با دهان باز به روستا نگاه می‌کرد. او هم شوکه شده بود. رفتم جلو. خانه‌ها را با وسایل داخلشان خراب کرده بودند. توی خاک‌ها، تکه‌های شکسته و خرد شدۀ وسایل را می‌شد دید. پوکۀ بمب و تفنگ و خمپاره و ماشین‌های سوخته همه جا پر بود. تنها چیزی که سر جای خودش باقی بود، زمین گورسفید بود. همان‌جا، روی ویرانه‌ها نشستم و مشغول تماشا شدم. دلم داشت از غصه می‌ترکید. سعی کردم به یاد بیاورم هر خانه کجا برپا بود و در هر گوشۀ این زمینِ ویران چه خاطره‌ای داشتم. علیمردان هم این طرف و آن طرف می‌رفت و دست رو دست می‌کوبید. با خودم می‌گفتم: «این گورسفیدی بود که آرزو داشتم روزی برگردم به آن!» مردم یکی‌یکی آمدند. همه نالان و غمگین بودند، اما خوشحال از اینکه دوباره همدیگر را می‌بینیم. با دیدن مردم کم‌کم جان گرفتم. رحمان را بغل شوهرم دادم و تا آوه‌زین دویدم. توی راه نفس‌نفس می‌زدم، اما دلم می‌خواست زودتر به آنجا برسم. آوه‌زین هم سر جایش نبود! کومه‌ای از خاک باقی مانده بود؛ ویران و مظلوم. چند تا از اهالی روستا که زودتر رسیده بودند، کنار چشمۀ آوه‌زین نشسته بودند و با هم حرف می زدند وقتی رسیدم کنار چشمه، پدرم پیشانی‌ام را بوسید و آرام ‌گفت: «خوش آمدی به خانه‌ات، روله... خوش آمدی.» رفتیم به جایی که روزی خانه‌مان بود. همه چیز از بین رفته بود. نشستم و روی خاک‌های خانه‌ای که در آن بزرگ شده بودم، دست کشیدم و خاک را زیر و رو کردم؛ شاید چیزی پیدا کنم. خودم هم نمی‌دانستم دنبال چه می‌گردم. یاد وقتی افتادم که با چه وسواسی خانه را تمیز می‌کردم. پنجره‌ها را پاک می‌کردم و بوی خوش، خانه را پر می‌کرد.احساس کردم صدام غرور ما را شکسته است. نیروهای امداد و جهاد و بنیاد جنگ‌زدگان پشت سر ما آمدند. وقتی مردم با قیافه‌های وحشت‌زده و ناراحت وارد گورسفید و آوه‌زین می‌شدند، آن‌ها را دلداری می‌دادند و می‌گفتند: «ناراحت نباشید، همه چیز را از اول می‌سازیم.» ادامه دارد .... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
آغاز خونین زرسالاری جهانی 🖋قسمت سیزدهم در اواخر سده شانزدهم، به تدریج قدرت دریایی پرتغال رو به افول نهاد و استفاده از راه «دماغه امید نیک» برای سایر اروپاییان ممکن شد. نخستین کسانی که این انحصار را درهم شکستند هلندی‌ها بودند. آنها در سال ۱۵۹۵ موفق شدند از این مسیر چهار کشتی تجاری خود را به هند برسانند. سه سال بعد، هلندی‌ها تهاجم به مستملکات پرتغال در سواحل قاره آفریقا را آغاز کردند. مع‌هذا، تا اوایل سده هفدهم برتری پرتغالی‌ها در دریاها و سواحل و جزایر شرق تداوم یافت و تنها در این زمان بود که در پی یک رشته از حوادث این اسطوره درهم شکست: تصرف گجرات (۱۵۷۳) و بنگال (۱۵۷۹) به وسیله اکبرشاه گورکانی و امتداد اقتدار دولت مرکزی دهلی به سواحل هند تصرف جزایر ملوک (شرق اندونزی) که از مستملکات مهم پرتغال و مرکز مهم تجارت فلفل به شمار می‌رفت به وسیله هلندی‌ها (۱۶۰۵) (۸۰)، جنگ دریایی پرتغالی‌ها با ناوگان «تجاری» کمپانی هند شرقی انگلیس به فرماندهی کاپیتان بست (۸۱) (۱۶۱۲) که به شکست پرتغالی‌ها انجامید، اخراج پرتغالی‌ها و سایر اروپاییان از جزیره هرمز و پایان دادن به سلطه ۱۰۸ ساله آنان بر این بندر مهم تجاری به وسیله امامقلی خان حکمران فارس و سردار شاه عباس صفوی (۱۶۲۲)، پایان دادن به قریب به یک سده سلطه پرتغالی‌ها و سایر اروپاییان بر بندر حقلی به وسیله قاسم خان حکمران بنگال و سردار شاه جهان گورکانی (۱۶۳۲)، تصرف مستملکات پرتغال در مالاکا (۱۶۴۱) و سیلان (۱۶۵۸) و سواحل مالابار (۱۶۶۳) به وسیله کمپانی هند شرقی هلند، و سرانجام انضمام مدرس و بنادر جنوبی هند به دولت مرکزی دهلی به‌وسیله اورنگ زیب و پایان دادن به بیش از یک و نیم قرن سلطه اروپاییان بر این منطقه (۱۶۸۷). مجموعه حوادث فوق، بر سلطه بلامنازع این نخستین امپراتوری مستعمراتی معاصر غرب نقطه پایان نهاد؛ هر چند تا سده نوزدهم پرتغال همچنان یکی از قدرت‌های مهم استعماری در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی به‌شمار می‌رفت و تا سال ۱۸۸۹ اعضای خاندان سلطنتی پرتغال به نام «امپراتور برزیل» کنترل این سرزمین پهناور را، که دارای معادن غنی طلا و الماس بود، به دست داشتند. پس از افول قدرت پرتغالی‌ها، آنها تنها بنادر گوا، دامان و دیو را در سواحل هند حفظ کردند. پرسیوال اسپیر (۸۲) بندر گوا در سده هیجدهم را «موزه امپریالیسم سده شانزدهمی می‌خواند که در آن تعداد کلیساها بیش از تجارتخانه‌هاست و تعداد کشیشان بیش از سربازان»! (۸۳) این بنادر تا سال ۱۹۶۱، یعنی دوازده سال پس از استقلال هند، همچنان در تملک دولت پرتغال بود. بدین‌سان در سده هفدهم میلادی امپراتوری مستعمراتی پرتغال در شرق فروپاشید و میراث آن به «ملت»های دیگر اروپایی، به ویژه انگلیسی‌ها و هلندی‌ها انتقال یافت -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۱۹