eitaa logo
کارگاه های بازی ثمره
1.5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
78 ویدیو
5 فایل
آدرس مهدیه ثمره: تهران خ پیروزی خ پرستار میدان ۱۳ ابان خ افراسیابی ک سیف اللهی مسجد پنج‌تن. جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با کاربر @samarreh_janam تماس بگیرید
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام برچسب باهوش بودن و البته بابایی (به معنی دختر لوس باباش) بودن، دومی برام افتخار هم بود چون بچه بودم ولی اولی بدجور داغونم کرد، توی نوجوونی نمیفهمیدم اون همه فشاری که روم بود از چی بود و چرا به جایی رسیدم که از همه چیز فراری بودم که نکنه توش شکست بخورم ولی الان میدونم و تمام سعیم رو میکنم که به همه بفهمونم دخترم یه بچه عادی ه و هییییچ برچسبی بهش نزنن، گرچه سخته و حتی خودم گاهی دچار اشتباه میشم. @samarreh
سلام در مورد برچسب زدن، خواستم بگم به من خیلی برچسب میزدن، لجباز، یه دنده، غرغرو، دست و پا چلفتی و متاسفانه تا دلتون بخواد از سمت خواهر و برادر بزرگتر و پدر و مادرم سرزنش میشدم به خاطر کارهای اشتباهم😕 خیلی روی اعتماد به نفس و عزت نفسم تاثیر گذاشته، خیلی استرس دارم و ترسو هستم. بعد از اینکه مادر شدم و فهمیدم این کارها باعث کم رویی و عدم اعتماد به نفس و... میشه، فهمیدم ریشه مشکلاتم چی هست و مدتیه دنبال حل مشکلات هستم. @samarreh
سلام من کوچیک بودم دختر عمه ام که قدبلند بود و خیلی خیلی لاغر بود. از حد نرمال همه بچه های همسنمون لاغرتر بود. چون هم‌سن بودیم و همبازی همش منو با اون مقایسه میکرد من کوتاه تر بودم و اندازه اون لاغر نبودم ، همش همه منو با اون مقایسه میکردن بهم میگفتن کُپُل🥲 همیشه همه روزهای زندگیم احساس میکردم تپلم 😕 با اینکه الان عکسامو که نگاه میکنم میبینم اصلا چاق نبودم😕 الان نگاه میکنم یه دوره ای خیلی لاغر شده بودم ولی حتی حسم تو اون زمان این بود که تپلم🥲 اون بنده خدا هم در امان از برچسب نموند دختر عمه ام که هرچی چربی نداشت دست و پاش مو داشت👻 برخلاف من ، بازم اونو با من مقایسه میکردن و همش بهش میگفتن پشمالو👽 یادمه اونم همیشه با این موضوع در گیر بود و حتی سالهای اخیر همش دنبال لیزر و این چیزا بود😔 برچسب نزنیم لطفا حتی چیزایی که به نظرمون جنبه فان داره😔 @samarreh
سلام ثمره جان. درمورد برچسب باید بگم من بااینکه نزدیک ۴۰ سالمه هنوزم درگیرشم😔 مادرم همیشه بهم میگفت پا گنده چون رون پام تپل بود.همین باعث میشد باور کنم اینطوره.سالهای زیادی ورزش کردم که رون پام کوچیک بشه.اما هیچ وقت توی آینه یا لباس حس خوبی به پاهام نداشتم. با اینکه دوستام بهم میگن پاهات خیلی خوش فرم هست اما خودم باورم نمیشه. این باعث درس عبرت شد درمورد بچه‌های خودم اینکارو نکنم. @samarreh
من تو یکی از اطرافیان این حرکتو دیدم که وقتی یک بچه کوچیک یه وسیله میخواد از بچشون بگیره ولی اون بچه بزرگتر، از دادن وسیله ش اکراه داره هی بهش میگن که تو مهربونی دختر مهربون من وسایلشو میده به همه! و این باعث شده ک دخترشون همیشه با اکراه و از روی زور و اجبار وسیله شو به بقیه میده و من حس میکنم تو اون سن مالکیت هم جا مونده بچه شون. البته حدس خودمه. انگار چون حق مالکیت براش قائل نشدن الان که دیگه هشت سالشه بازم عین بچه کوچولوها رو همه چیزش حس مالکیت شدید داره و تو‌مهمونی ها بجای لذت بردن از بازی همش میگه باید اجازه بگیرید و تا مامانش نباشه اجازه هم نمیده هیچوقت. من حس میکنم برچسب مهربون بودن خیلی فشار زیادی رو این بچه وارد میکنه @samarreh
تجربه برچسب زدن سلام ثمره جان من از موقعی که یادم میاد بهم می گفتن مظلوم نمیدونم دلیلش چی بود به خاطر حالت چهره ام بود یا رفتارم؟ ولی گفتن این صفت از سمت اطرافیان در طول کودکی باعث شده بود من خودم رو فردی مظلوم بدونم و این بزرگترین ظلم بود. حالا که به مسیر زندگی ام در طول ۳۵ سال نگاه میکنم میبینم چقدر این برچسب به من ضربه زد و مرا ظلم پذیر کرد یک ازدواج نا موفق و تجربه زندگی بسیار عذاب آور بایک انسان غیر عادی و خانواده غیرعادی تر که البته به لطف خدا پایان یافت و الان همسری خوب و مهربان و فرزندانی شیرین دارم . اما وقتی به آن روزها فکر میکنم میبینم که اصلا من به آن فرد بله نگفته بودم ولی او مرا در عمل انجام شده قرار داد و جلوی خانواده ها گفت من نظرم مثبته در حالی که من هنوز تصمیم قطعی نگرفته بودم و اون موقع هیچی نگفتم و در منجلابی گرفتار شدم که تا ۳ سال جز رنج چیزی نصیبم نشد. @samarreh
من یه مسیر افزایش وزن رو تو نوجوونی شروع کردم خیلی جزئی و قابل برگشت بود اما خب اونموقع خودم نه متوجه کم و زیادیش بودم نه راه حلی براش داشتم. والدینم و فامیل بجای اینکه کمک کنن فک میکردن با مسخره کردن میتونن منو لاغر کنن و تو جمع بمن میگفتن چاق. وقتی نوجوون بودم همش میگفتن تو خیلی چاقی به عکس اون روزا نگاه میکنم اصن چاق نبودم اما الان چاقم چون فک میکردم هیچ راه برگشتی نیس و خودم رو بعنوان یه آدم چاق پذیرفته بودم. نمیدونم چه راهی هست که ادم نذاره نوجوونش بیفته تو مسیر چاقی ولی خب برچسب زدن قطعا راهش نیس. @samarreh
سلام و درود در راستای صحبتتون درباره ی خونه تکونی، من سبد اسباب بازی های دخترمو میدم دستش خودش کم کم جمعش میکنه. یا خیلی دوست داره از این پیس پیسیا بزنه با دستمال پاک کنه جارو هم خیلی بادقت میزنه، کلی وقت میزاره برای یه قسمت 😂 و در همین حد راضیم ازش. @samarreh
سلام وقت بخیر پسرم ۲۶ماهشه.وقتی میخوام گردگیری کنم یه دستمال هم به اون میدم و خیلی با اشتیاق شروع میکنه گردگیری.یا موقع جارو زدن جارو رو میگیره و جارو میزنه. برای لباس تاکردن لباس آویزون کردن ازش کمک میگیرم همیشه. @samarreh
دختر من عاشق لباس تا کردنه😅 گاهی ک غرق تماشای تلویزیونه موقع لباس تا کردن لباسایی ک دکمه یا قسمت سفت ندارن رو میارم میریزم رو سرش اونم بازیاش شروع میشه... گاهی میاد لباسای من و باباشو میپوشه میخندیم گاهیم جورابا که تعدادشون زیاد باشه میاد میگرده از تو لباسا، دوستای همرنگ و گمشده هر جوراب رو پیدا میکنه که جوراب یه لنگه‌ هه گریه نکنه😁 @samarreh
سلام شب بخیر. من نه فقط برای خونه تکونی حتی وقتی مهمون دارم یا ندارم هم از بچه‌هام کمک میگیرم. گرد گیری رو به کوچیکه میسپرم...جارو و تی کردن رو به بزرگتره. شاید اونجوری که من دلم میخواد انجام نشه ولی وقتی مهمون میاد با افتخار میگم که فلان کار رو بچه‌هام کمکم کردن. اونا هم ذوق میکنن،بچه‌هامم تشویق میشن بازم کمک کنن😊 @samarreh
دوست دارم یه سطل رنگ بگیرم بدم دیوارایی که با خط خطیشون به فنا رفته رنگ کنن اما فقط دوست دارم جراتشو ندارم. @samarreh