eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
906 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
11.9هزار ویدیو
329 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
ملت یه جوری از دست می نالن که چرا عکس شهید رو حذف می کنه، انگار نه انگار که اینستاگرام سلاح و مجری سیاستهای ی تروریسته!!! اما اینکه چرا انقد این شبکه کثیف مجازی پرو شده رو باید ردشو تو مسئولین خودمون ببینیم و بازخواستشون کنیم. ضمنا: نترسید. دوباره پست بذارید. اونقدر بگذارید تا روانی بشن @fanos25
🔶 من هم #دختر اویم.. من هم #پسر اویم.. همه ما از #خون او هستیم.. سلام بر خون مطهرت #حاج_قاسم 💔 #شهید_سلیمانی #سردار_سلیمانی #سلیمانی #ترامپ #آمریکا #ترور #کودک #مهربانی #انسان #انسانیت #انرژی_مثبت #قانون_جذب #سلبریتی #بازیگران #فوتبال #سپاه #سپاه_قدس #ایران #سردار #آرامش #شهید #شهیدان_زنده_اند #پدر_ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تظاهرات ضدآمریکایی مردم عراق علیه حضور نظامیان آمریکایی پس از ۱۶ سال اشغالگری 🔴جمعه استقلال و حاکمیت عراق 🔹مردم یکصدا خواهان خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی از کشورشان هستند 🔹تظاهرات کنندگان شعار "بره بره آمریکا" (آمریکا برو بیرون) سرمی دهند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصویر دیدنی از مردم زیر باران !! چتر به دستان در راهپیمایی ۲۲ بهمن 🌧🌧 اینجا ایران است، سرزمین شیعیان و آزادگان 💚❤️ این مردم ایران هستن.. ای ای ای لشکریان شیطان، میتونید با این ملت بجنگید، بسم الله💪💪😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 الله اکبر! مردم زیر برف و کولاک در راهپیمایی ۲۲ بهمن 🌧🌧 اینجا ایران است، سرزمین شیعیان و آزادگان 💚❤️ کاش دولت ها و مسئولین قدر این مردم را بدانند.. کجای دنیا مردم تا این حد پشت نظام شون هستن؟ کجا؟؟؟؟💪💪😉
🚩 : من حضرت آیت الله العظمی را خیلی و می بینم. او نیازمند همراهی و شماست و شما حضرات معظم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان می بایست جامعه را جهت دهدی. 🔺اگر این آسیب دید، حتی زمان ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر محض و انحراف عمیق غیرقابل بازگشت خواهد بود. ❤️
های جدید درباره سردار شهید 1️⃣ 💠سردار آسمانی 💠حاج قاسم 💠نخل سوخته @fanos25
های جدید درباره سردار شهید 2️⃣ 💠حاج قاسم 2 💠ذوالفقار 💠سلیمانی عزیز 💠این مرد پایان ندارد 💠سردار دلها @fanos25
های جدید درباره سردار شهید 3️⃣ 💠حاج قاسم 💠سربازان سردار 💠برادر قاسم 💠حسین پسر غلامحسین 💠خاتم سلیمانی @fanos25
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_سی_و_دوم 💠 باور نمی‌کردم ابوالفضل مرا دوباره به این جوان #سُنی سوری سپرده
✍️ 💠 طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با به مصطفی التماس می‌کردم :«تورو خدا پیداش کنید!» بی‌قراری‌هایم را تمام کرده و تماس‌هایش به جایی نمی‌رسید که به سمت در رفت و من دنبالش دویدم :«کجا میرید؟» 💠 دستش به طرف دستگیره رفت و با لحنی گرفته حال خرابش را نشانم داد :«اینجا موندنم فایده نداره.» مات رفتنش مانده و من دو بار قامت غرق خونش را دیده بودم و دیگر نمی‌خواستم پیکر پَرپَرش را ببینم که قلبم به تپش افتاد. دل مادرش بزرگتر از آن بود که مانع رفتنش شود، اشکش را با چند بار پلک زدن مهار کرد و دل کوچک من بال بال می‌زد :«اگه رسیدن اینجا ما چیکار کنیم؟» 💠 از صدایم تنهایی می‌بارید و خبر رگ غیرتش را بریده بود که از من هم دل برید :«من ، اما یه عمر همسایه سیده زینب بودم، نمی‌تونم اینجا بشینم تا بیفته دست اون کافرا!» در را گشود و دلش پیش اشک‌هایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید و نشد حرف دلش را بزند. نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت و با همان نگاه نگران سفارش این دختر را کرد :«مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه شیعه‌اس یا !» و می‌ترسید این اشک‌ها پای رفتنش را بلرزاند که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج شد. 💠 او رفت و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد و من می‌ترسیدم دیگر نه ابوالفضل نه او را ببینم که از همین فاصله دخیل ضریح (علیهاالسلام) شدم. تلوزیون فقط از نبرد حمص و حلب می‌گفت، ولی از و زینبیه حرفی نمی‌زد و از همین سکوت مطلق حس می‌کردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته که از ترس سقوط داریا تب کردم. 💠 اگر پای به داریا می‌رسید، من با این زن سالخورده در این تنهایی چه می‌کردم و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود که صدای تیراندازی هم به تنهایی‌مان اضافه شد. باورمان نمی‌شد به این سرعت به رسیده باشند و مادرش می‌دانست این خانه با تمام خانه‌های شهر تفاوت دارد که در و پنجره‌ها را از داخل قفل کرد. 💠 در این خانه دختری شیعه پنهان شده و امانت پسرش بودم که مرتب دور سرم می‌خواند و یک نفس نجوا می‌کرد :«فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين.» و من هنوز نمی‌دانستم از ترس چه تهدیدی ابوالفضل حاضر نشد تنها راهی ایرانم کند که دوباره در این خانه پنهانم کرد. حالا نه ابوالفضل بود و نه مصطفی که از ترس اسارت به دست تروریست‌های جانم به لبم رسیده و با اشکم به دامن همه ائمه (علیهم‌السلام) چنگ می‌زدم تا معجزه‌ای شود که درِ خانه به رویمان گشوده شد. 💠 مصطفی برگشته بود، با صورتی که دیگر آرامشی برایش نمانده و چشمانی که از غصه به خون نشسته بود. خیره به من و مادرش از دری که به روی خودمان قفل کرده بودیم، حس کرد تا چه اندازه کردیم که نگاهش در هم شکست و من نفهمیدم خبری ندارد که با پرسش بی‌پاسخم آتشش زدم :«پیداش کردید؟» همچنان صدای تیراندازی شنیده می‌شد و او جوابی برای اینهمه چشم انتظاری‌ام نداشت که با شرمندگی همین تیرها را بهانه کرد :«خروجی شهر درگیری شده بود، برا همین برگشتم.» 💠 این بی‌خبری دیگر داشت جانم را می‌گرفت و ابوالفضل پای رفتنش را سُست کرده بود که لحنش هم مثل نگاهش به زیر افتاد :«اگه براتون اتفاقی می‌افتاد نمی‌تونستم جواب برادرتون رو بدم!» مادرش با دلواپسی پرسید :«وارد داریا شدن؟» پایش پیش نمی‌رفت جلوتر بیاید و دلش پیش مانده بود که همانجا روی زمین نشست و یک کلمه پاسخ داد :«نه هنوز!» 💠 و حکایت به همینجا ختم نمی‌شد که با ناامیدی به قفل در نگاه کرد و صدایش را به سختی شنیدم :«خونه اطراف دمشق رو آتیش می‌زنن تا مجبور شن فرار کنن!» سپس سرش به سمتم چرخید و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده که خودم دست دلش را گرفتم :«نمی‌ذارم کسی بفهمه من شیعه‌ام!» و او حرف دیگری روی دلش سنگینی می‌کرد و همین حرف حالش را زیر و رو کرده بود که کلماتش به هم پیچید :«شما ژنرال رو می‌شناسید؟» 💠 نام او را چند بار از ابوالفضل شنیده و می‌دانستم برای آموزش نیروهای سوری به دمشق آمده که تنها نگاهش کردم و او خبر تلخش را خلاصه کرد :«میگن تو انفجار دمشق شده!» قلبم طوری به قفسه سینه کوبیده شد که دلم از حال رفت. می‌دانستم از فرماندهان است و می‌ترسیدم شهادتش کار نیروهای ایرانی را یکسره کند که به نفس‌نفس افتادم :«بقیه ایرانی‌ها چی؟» و خبر مصطفی فقط همین بود که با ناامیدی سری تکان داد و ساکت شد... ✍️نویسنده:
یکی از اقوام عاشق هست، اما هنوز این تیکه کلام کثیف ها و براندازهای مجازی را با خودش تکرار میکنه: "بجای خرج مردم کشور خودمون، خرج و و و میکنیم!" عزیز برادر!! 🔺 اولا مشخصه! کمترین بودجه رو بین کشورهای خاورمیانه داره! فقط 3 درصد از کل بودجه کشور.. که به موذی گری دولت از 5 درصد شده 3 درصد! یعنی بودجه و و.. رو باید از خودشون سوال کنی.. 🔺ثانیا! تو که عاشق هستی و میگی اون برامون آورد، بالاخره یه خرجکی داره. دوس داشتی بجای 16 میلیارد،👈 هزار میلیارد دلار خرج کنی (خسارت جنگ تحمیلی به ایران) با 300 هزار شهید ؟! 🔺ثالثا! چرا کسی به خرج و و و بقیه کشورا تو گیر نمیده؟! که رسما گفت تا حالا 7 تریلیون دلار تو خاورمیانه خرج کردیم.. اونا مردمشون نگرفتن؟! اونا از کمبود و مواد غذایی و ماکارونی به هم نمیپرن؟ اونا با کیسه زباله، برا دکتراشون گان درست نکردن؟! 👌پس دیگه نگو این جمله رو.. پولای ما خرج سوریه و عراق و.. اونا بازوهای ما هستن.. اگه اونا نجنگن، تو بجای قرنطینه تو خونه و غر زدن، باید پاشی بجنگی.. بفهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مکالمه با سردار رشید در قرارگاه فتح پس از آزادسازی شهید کاظمی تو این مکالمه میگه خداوند خرمشهر رو آزاد کرد (قبل از اونکه این حرف حکیمانه رو بزنه❗) حاج قاسم هم می‌گفت احمد فاتح واقعی خرمشهر بود، اما هیچ وقت از نقش خودش در این چیزی نمی‌گفت...❗ 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110