قسمت سیزدهم
#یافاطمه_معصومه
"فَدُونَكَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاكَ یَوْمَ حَشْرِكَ"
اکنون ای ابن ابی قحافه! این فدک را در حالی که افسار و جهاز او آماده است بگیر تا در روز حشر تو را ملاقات کنم.
"فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ، وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ"
خداوند داور خوبی است و پیغمبر هم رهبر خوب ما در قیامت است و قیامت هم خوب و دیدگاهی می باشد؛ یعنی درست است که فعلاً توانستی رهبری امت را قطع کنیم اما در قیامت که دیگر تو رهبر نیستی بلکه رهبر واقعی پیغمبر است.
"وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ"
و هنگام قیامت است که زیان کارها وضعشان آشکار می شود، یا زیان روندگان راه باطل روشن میشود؛ یعنی کجروان در قیامت زیانکاران کنند.
"وَ ال یَنْفَعُكُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ"
و دیگر در آن روز اظهار پشیمانی سودی برای شما ندارد، یعنی روزی میآید که پشیمان میشوی اما راه برگشت دیگر بسته است.
"وَ لِكُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ"
و برای هر خبری وعده گاهی است و به زودی خواهید فهمید که بر چه کسی عذاب خوار کننده نازل می شود.
"وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیم"
و به زودی می فهمید که بچه کسی عذاب پایدار حلول میکند یعنی تازه از آب پایدار و دائمی انسان در قیامت نازل میشود.
*روی سخن با انصار
"ثم رمت بطرفها نحو الانصار، فقالت: یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ"
سپس حضرت نگاهشان را به طرف انصار انداختند و فرمودند: ای جماعت جوانمردان! ای باقی مانده و بازمانده گذشتگان! و بازوان دین و شریعت! تعبیر بازوان شریعت یعنی این انصار بودند که اسلام را یاری دادند.
"وَ حَضَنَةَ الْاِسْالمِ!"
و شمایی که از اسلام محافظت که می کردید.
"ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّه؟"
پس چه شده که در شما نسبت به حق خودم سستی میبینم؟
"وَ السِّنَةُ عَنْ ظُالمَتی؟"
و آیا در این ظلمی که به من شده خوابتان برده؟ آیا چرتان گرفته است؟ آیا خوابیده اید؟
"اَما كانَ رَسُولُاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَبی یَقُولُ: اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ"
آیا پدرم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که احترام هر شخص را با احترام به فرزندانش حفظ میکنند؟ آیا نفرمودند احترام به فرزند احترام به پدر است؟
"سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْالنَ ذا اِهالَةٍ"
اما چه زود حادثه آفرید دید و چه زود چربی ها از بینی های شما خارج شد. حضرت به انصار میفرماید: شما دست روی دست گذاشتید و تماشاگر شدید. به تعبیری عملاً آنچه واقع شده را پذیرفتید درحالی که شما سوابق تان خوب بود و در گسترش اسلام نقش داشتید.
"وَ لَكُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ"
و حال آنکه شما به آنچه من از شما می خواهم توانایی دارید و توانایی شما از بین نرفته است.
حضرت در واقع انصار را به قیام علیه ظلم دعوت می کند آن هم به صراحت زیرا میگوید: شما حرکت کنید، شما نیرو دارید، دست روی دست نگذارید و بر علیه ظلم اقدام کنید.
"اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟"
آیا میگویید پیغمبر مرد و تمام شد؟ یعنی آیا از نظر شما حرکت علی حضور و حمایت از حقوق فقط تا زمان حیات رسول اکرم بوده است و دیگر وظیفه ای ندارید؟
"فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ"
آری رحلت پیغمبر مصیبت بزرگی بود که سستی و شکاف پهناوری بر اثر این مصیبت به وجود آمد و آن همبستگی را از بین برد، یعنی تا پیغمبر زنده بود مسلمین ید واحده بودند.
"وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ كُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ"
و زمین به واسطه رحلت پیامبر تاریک شد و خورشید و ماه رو به تاریکی نهادند. کنایه از آن است که حضرت رسول تا زنده بود می درخشید و عالم خاکی به نور روشن بود.
"وَ اَكْدَتِ الْامالُ"
و آرزوها به ناامیدی کشیده شد. منظور این است که رجا و امید این بود که اسلام عالم گیر شود اما این آرزوها با رحلت پیامبر اکرم و عملکرد زشت شما از بین رفت.
"وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ"
و کوه ها همه خاشع شدند.
"وَ اُضیعَ الْحَریمُ"
و حریم پیغمبر ضایع شد؛ یعنی شما هر بت پیغمبر را شکستید.
"وَاُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ"
و حرمت پیغمبر را هنگام مرگش ضایع کردید و از بین بردید.
"فَتِلْكَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْكُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، المِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لابائِقَةٌ عاجِلَةٌ"
به خدا قسم مثل این حادثهها پیشامدهای بزرگی بود که هیچ مصیبتی مانند او نیست و هیچ نظیری نداشت.
| قسمتی از شرح خطبه فدک حاج اقا مجتبی تهرانی |
به امیدِ گوشه نگاهی...
١٨:٠٠
#یازهـــــــــــراء