°•| بسم الله الرحمن الرحیم |•°
مقدمه
شرح خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها
پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، دو حادثه مهم و سرنوشت ساز روی داد که تمامی حوادث بعد از خود را تحت تاثیر قرار داد. این دو حادثه یکی تشکیل سقفیه و غصب خلافت مسلمین و دیگری غصب فدک یعنی قطعه زمین اهدایی پیغمبر گرامی اسلام به دخترش فاطمه زهرا علیها سلام بود.
پس از مدت ها بسیار کوتاهی از این دو رویداد و بعد از چند بار پیگیری برای باز پس گیری فدک و بی نتیجه بودن آن حضرت زهرا علیها سلام در مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم حاضر شد و خطبه ای را در حضور مهاجرین و انصار ایراد فرمود که از آن پس به خود به فدک معروف گردید.
این خطبه نه تنها مسائل مربوط به فدک را به خوبی و حقوق اهل بیت علیهاسلام در آن را به روشنی اثبات میکند ، بلکه مشتمل بر مضامین بلند در معارف اعتقادی است و بیان اصول اعتقادی با بیان بابیانی شیوا از توحید گرفته تا نبوت و معاد اسراء اسرار احکام و اوامر و نواهی الهی ذکر وضع مردم قبل از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، مبارزات و سختی های پیامبر صل الله علیه و اله و سلم و علی علیه السلام برای پیروزی و تثبیت دین خدا فتنههای دشمنان و برخی منافقان در تمام این زمان ها، تعیین جانشینی علی علیه السلام از طرف خدا در روز غدیر ، رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و عهد شکنی اصحاب ، غصب خلافت و مخالفت با حکم خدا در قرآن ، غصب فدک و کنار زدن احکام صریح ارث و هبه و بسیاری موضوعات دیگر ، از جمله مطالب این خطبه است که در نهایت به اختصار و در اوج استحکام و زیبایی بیان شده است.
حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی در سال ۱۳۷۴ طی ۱۷ جلسه به شرحی مختصر از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها پرداختند متن کتاب با صوت مباحث تطبیق شد و در ایام فاطمیه سال ۱۳۸۷ گرد آمد.
از این پس ۱۸ پست به مدت ۱۸ روز مانده به دومین روایت شهادت سیدتی و مولاتی فاطمه الزهرا سلام الله علیها قسمت هایی از این شرح ِ خطبه فدک حاج اقا مجتبی تهرانی بارگذاری خواهد شد.
به امید ِ گوشه نگاهی
#یازهـــــــــــراء
#شرح_خطبه_فدکیه
@samensaadatmand342
قسمت اول
#یاابالزهراء
مسئله فدک در واقع مسئله ای است که هم عامه و هم خواصه آن را قبول دارند.
روایات متعددی هم داریم که این زمین ملک شخصی پیغمبر بود و یهود آن را به حضرت بخشیده بود پیغمبر هم آن را به خاطر مصالحی به حضرت زهرا بخشید که توضیح آن خواهد آمد.
وقتی که غاصبین خلافت فدک را از دست کارگزاران حضرت خارج کردند حضرت زهرا برای احقاق حق شان به مسجد تشریف آوردند و این خطبه پرمغز را خواندند.
حضرت در این خطبه روی دو مسئله دیگر تکیه کرد که مطلب مهمی در آنها نهفته است هر دو مطلب هم مربوط به قرآن بود.
مطلب اول این بود که حضرت دید در برابر این حق خوری ها کسی حرفی نمی زند و غاصب این هم ادعا دارند که اصلاً حکم الهی این نیست اینجا اصل دین و احکام الهی در خطر بود.
بخش دیگر مسئله خلافت بود. خلافت هم مثل قضیه ارث مسئله شخصی نبود بلکه انکار حکم الهی بود یعنی غاصبین داشتند اصل وجود حکم را منکر می شدند و این هم ضربه به دین بود لذا حرکت حضرت چند بعدی بود حضرت داشت به مسئله حکم الله با اینها مهاج میکرد فرمود شما دارید حکم الله را زیر پا می گذارید.
" رُوی عبدُالله بنِ حَسَن بِاسِنادهِ عَن آبائِه "
عبدالله بن حسن از پدران بزرگوارش روایت میکند:
"لَمّا أَجمَعَ اَبوبَکر وَ عُمَر عَلی مَنعَ فاطمةَ فَدَکا وَ بَلَغَها ذالِک"
زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند مانع رسیدن فدک به حضرت زهرا علیها سلام شوند این خبر به حضرت زهرا علیه السلام رسید.
"لاثَت خِمارَها عَلی رأسِها"
حضرت برخاسته و خمار را بستند.
از لفظ "خمار" معلوم می شود تن طوری آن روسری را به کار برده بودند که روی گردن و سینه ایشان را پوشیده شده بود.
"وَ اشتَمَلَت بِجِلبابِها"
حضرت "جلباب" نوعی "پوشش سراسری" بوده شاید شبیه عبای امروز یا پیراهن بلند عربی را به سر افکندند که تمام بدن ایشان محیط شود.
"وَ أقبَلَت فی لُمَّةِ مِن حَفَدَتِها و نِساءِ قَومِها"
حضرت زهرا علیها السلام همراه با گروهی به اصطلاح هم سن و سال یا هماهنگ حرکت کردند.
"تَطَأُذُیولَها ما تَخرِمُ مِشیتُها مِشیةَ رَسُولِ الله"
راه رفتن حضرت هیچ کم از راه رفتن پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نداشت یعنی با همان متانت و وقار رسول اکرم حرکت میکرد و همه آنچه را که شایسته یک زن است رعایت میکرد.
"حَتّی دَخَلَت عَلی أَبی بَکر وَ هُوَ فی حَشد مِن المُهاجِرینَ و الأَنصارِ وَ غَیرِهِم"
حضرت در مسجد بر ابیبکر وارد شد در حالی که گرد اگرد او جمع زیادی از مهاجرین و انصار و دیگر مسلمین گرفته بودند.
"فَنیطَت دونَها مُلاءة"
سپس میان حضرت و مردم پرده ای نصب شد.
"ثُمَّ أَنّت أَنّة اَجهَشَ القَومُ لَها بِالبُکاءِ"
حضرت وقتی نشست ناله ای کرد و ناله اش آن چنان جانسوز بود که تمام مهاجرین و انصار و هر زن و مردی که در مسجد حضور داشت شروع به گریه کردن نمود.
این گریه معمولی و عادی نبود زیرا تعبیر "اَجهَشَ اَلقَومُ" یعنی انسان از ناراحتی زیاد به حالت زاری بیفتد و به خود بپیچد و به این طرف و آن طرف بیفتد.
"فَارتَجِّ المجلِسُ"
مجلس متشنج شد.
"ثُمَّ أمهَلَت هُنَیئَة حَتّی إِذا سَکَنَ نَشیجُ القَومِ وَ هَدَأت فَورَتُهُم"
ناله حضرت زهرا اینطور مجلس را برهم زد حضرت مقداری مهلت دادند تا این قوم آرامش پیدا کنند یعنی مردم مدتی ضجه می زدند و به اصطلاح بی تابی می کردند و حضرت مدتی مهلت دادند تا مجلس آرام گیرد.
| قسمتی از شرح خطبه فدک #حاج_اقا_مجتبی_تهرانی |
۱۸:۰۰
#یازهـــــــــــراء
#خطبه_فدکیه
#شرح_خطبه_فدکیه
@samensaadatmand342
قسمت دوم
#یاخدیجه_الغرا
"اِفتَتَحت الکلامش بِحَمدِالله وَ الثَّناءِ عَلیهِ وش الصّلاةِ عَلی رَسولِ الله"
باهم و ثنای الهی و درود بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شروع به سخن کرد.
"فَعادَ القَومُ فی بُکائِهِم"
وقتی حضرت زهرا علیها سلام شروع به سخنز کرد مردم باز هم به گریه افتادند.
"فَلمّا أَمسَکوا عادَت فی کَلامِها"
پس از اینکه مردم ساکت شدند حضرت به سخن باز گشتند.
"فَقالَت:اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ"
پس فرمود ستایش خداوند را بر آنچه امام فرمود و شکر خدای را بر آنچه به ما انسان ها الهام کرد حمد ستایش نسبت به کمال است و شکر قدردانی نسبت به فعل شکر یا شهود منعم در متن نعمت است لذا در ابعاد وجودی انسان آثار مختلفی دارد شکر در زبان به شکل ثنا و حمد و در اعمال و افعال به صورت اطاعت مصرف نعمت در راه رضای منعم.
حمد و ستایش از صفت است اما شکر قدردانی از فعل است که خود فعل ناشی از صفت است. الهام در لغت به معنای القای مطلبی در نفس است و وحی به معنای اشاره سریع در اینجا منظور از الهام آن معرفت و شعور درونی است که خداوند به انسان عنایت می فرماید. وی اعم از الهام است زیرا وحی نسبت به جمیع موجودات به کار می رود حتی نسبت به حیواناتی مثل زنبور عسل. نسبت به انسانها یک الهام عمومی داریم در اصطلاح علمی از مصادیق این الهام عمومی عقل عملی است یعنی ادراک خوبی ها و بدی ها.
"وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ"
ثنای خدای راست به آنچه پیش فرستاد حضرت به این اشاره دارند که خداوند نعمت هایی را قبل از خلقت و به دنیا آمدن ما فرستاد که اگر آنها نبود اصلاً من و تو به وجود نمیآمد.
"مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها"
عموم نعمتهایی که خداوند ابتدائاً عطا نموده است.
حضرت زهرا در اینجا به آن نعمت هایی که بدون درخواست عنایت می شود اشاره دارد.
"وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها"
فراوانی نعمت هایی که عطا کرده است تا اینجا حمد و ثنا بر آن نعمت هایی است که خداوند بدون درخواست عنایت فرموده بود یعنی ثنا برای آن نعمت های بدون درخواست و فراوان.
"وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها"
شکر و سپاس نسبت به خداوند برای همه منت هایی که برای ما وصل نمود
"جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها"
این نعمت ها افزون از شمارش است.جمّ به اصطلاح طلبهها به معنی کثر است یعنی زیادی یعنی این نعمت ها از شمارش من و تو بیرون است.
°• من هر گاه این خطبه را میخوانم میبینم جملات آن از قماش آیات است . هر جمله آیه است یک وقتی این تعبیر را کردم که برای برخی ثقیل بود گفتم : اگر انسان ادعا کند پیکر حضرت، زهرا علیها سلام پیکره ای است که اوصاف الهی از جلال از جمله کلام الله در آن بروز و ظهور نموده ادعای اغراقی و گزافی نکرده است. •°
"وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها"
ابتدا نعمت ها از طرف خداوند به اصطلاح ما دورتر از آن است که ما بتوانیم جزای آن را بدهیم زیرا اگر انسان بخواهد به کسی که به او عنایت کرده پاداش و جزا بدهد باید ابتدا آن نعمتها را تقدیر به اندازه گیری و سنجش کند و بعد به نسبت پاداش بدهد.
"وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراكِ اَبَدُها"
ادراک بشر نه تنها اول و ابتدایی این نعمت که آخرش را هم نمی تواند بفهمد و درک کند لذا بشر که خود محدود است نمیتواند از نعمت های نامحدود قدردانی و شکرگزاری کند.
"وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّكْرِ لاِتِّصالِها"
حضرت می فرمایند: خداوند ما را به وسیله شکر و قدردانی و ستایش از او به نعمتهای متصل شده دعوت کرده است این اتصال یعنی او متصل ندارد به تو نعمت می دهد و تو هم متصلا شکر کن تا او بر نعمت هایش نسبت به تو بیفزاید همانطور که گفتم تمام این جملات حضرت زهرا علیه السلام را می توان در قرآن پیدا کرد.
°• همین سخنان از نعمت ها نیستند؟ آیا این حنجره و حلقوم و این قلب و صدر و سینه که مملو از معارف الهیه نعمت الهی نیست؟ آیا او از بزرگترین نعمت های الهی نیست؟ آیا از این نعمت الهی قدردانی کردند؟ آیا شکر این نعمت را به جا آوردند؟ آیا شما این نعمت را شکر کردهاید. دیگران چگونه از این قلب و سینه شکرگزاری کردند؟! بگذریم...•°
"وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها"
خداوند از خلایق در مقابل کثرت نعمتها طلب حمد کرده است.
"وَ ثَنی بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها"
خداوند تکرار دعوت شما را به امثال این نعمت ها فرموده است در اینجا مراد این است که خداوند تنها نمی خواهد به شما نعمت های دنیایی ببخشد بلکه می خواهد به شما نعمت های اخروی هم عطا کند.
| قسمتی از شرح خطبه فدک حاج اقا مجتبی تهرانی |
به امیدِ گوشه نگاهی...
١٨:٠٠
#یازهـــــــــــراء
#خطبه_فدکیه
#شرح_خطبه_فدکیه
@samensaadatmand342
قسمت سوم
#یاامیرالمومنین
"واَشْهَدُ اَنْ ال اِلهَ اِالَّ اللَّهُ وَحْدَهُ ال شَریكَ لَه"
پس از اینکه حضرت علیها سلام حمد و ستایش خدا فرمود به اقرار توحید میپردازد و گواهی میدهد که خدایی جز الله تعالی نیست.
"كَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْالصَ تَأْویلَها"
برای کلمه توحید خداوند تأویلی قرار داده است یعنی نتیجه و تأویل کلمه ای به عنوان "شهادت به وحدانیت" میگوییم "اخلاص در اعمال" است.
توجه کنید! توحید اگر درختی باشد میوه ای هم دارد میوه و ثمره این درخت "اخلاص در عمل" است. توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی همه نتیجه ای دارد و آن "توحید در عبادت" است.
یعنی میوه توحید در عبادت میوه توحید ذات و صفات و افعال خواهد بود.
اخلاص در عمل یعنی ما در اعمالمان هیچ موجود دیگری را در نظر نگیریم. یعنی حصول باور، چون تصدیق های عقلی غیر از باورهای قلبیه است.
"واردات قلبی" یعنی اینکه دل باور کند که همه در مقابل او هیچ اند. این باور قلبی است که اخلاص در عمل میآورد و دیگر محال است چنین انسانی در عمل دچار ریا شود.
°• لدا اهل معرفت می گویند: باید اول قلب را خالص کرد، چون با خلوص قلب، خلوص در عمل پیدا میشود. یعنی اول قلبت را موحد کن بعد عملت توحیدی میشود این یعنی همان "خلوص در عمل".
لذا اگر میبینیم در اعمالمان خللی وجود دارد باید بدانیم که خلل در توحید ما است.
"ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها"
و همه دل ها وابستگی به خدا را در بردارند.
حال اگر سوال شود چگونه دلمان را توحیدی کنیم؟
پاسخ این است که این توحید را خدا در دل ها جاسازی کرده. خدا همه دل ها را حتی مشرک و ملحد و کافر به معنای اخصش را مفطور به توحید کرده است.
اما مطلب این است که وقتی ما پا به عرصه دنیا میگداربم شیطان دل ما ار آن توحید جاسازی شده الهی تخلیه میکند. ادمی خود دل را مشرک میکند و لا دل موحد است.
"وَ اَنارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولَها"
خداوند فکرها را به همان اندازه ای که بسبت به کلمه توحید تعقل میکنند نورانی کرده است.
حضرت در اینجا بحث قلب را به بحث عقل وارد میشود و میفرماید: همین کلمه توحید که در قلب وجود دارد تفکر معقول تو را نورانی کرده است.
"الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ كَیْفِیَّتُهُ"
دیدگان ممتنع است، قادر نیست، که خداوند را رویت کند و زبان ها نمیتوانند او را آنچنان که هست وصف کنند.و اوهام هم نمیتواند حقیقت او را دریافت کند.
"اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ ال مِنْ شَىْءٍ كانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِالَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها"
در این بخش حضرت به مسئله خلقت الهی اشاره میکنند یعنی مسئله "ساختن".
ساختن بدون هر نوع الگوگیری و سابقه را ابداع مینامند و ابداع به غیر خداوند نسبت داده نمیشود. خداوند از کتم عدم، ماده، صورت و شکل را به صورت دفعی میسازد و بیرون میدهد.
"كَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ"
خداوند به سبب قدرتش آن ها را اینجاد فرمود و به خواست و مشیتش آن ها را آفرید.
"مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَكْوینِها، وَ ال فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِالَّ تَثْبیتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی
طاعَتِهِ"
در حالی که این خلقتش نه برای احتیاجی بود و نه برای او سودی در این صورت بندیها حاصل میشد. مگر اینکه این خلقت موجودات برای تثبیت حکمتش بوده است. "حکمت" به معنی قدرت بر یک شی اما بر طبق مصلحت میباشد.
و خداوند خلق کرد برای اینکه ما را بر طاعتش آگاه سازد. "وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ" یعنی آگاه کردن انسان برای اطاعت از خدا. معنایش این است که اطاعت خدا یک امر فطری است و اگر یادت رفته باید آگاهت کرد.
"وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ"
و برای اینکه قدرتش را ظاهر کند و برای آنکه مخلوقاتش او را پرستش کنند.
"وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ"
اعزاز در اصطلاح به معنای تقویت و تثبیت است.در اینکه انبیا آمده اند تا بشر را به سوی خداوند دعوت کنند شبهه ای نیست اما هر دعوتی یک پشتوانه و دلیل و برهان میخواهد و پشتوانه نبوت همین نظام آفرینشی است که خداوند ایجاد کرده.
| قسمتی از شرح خطبه فدک #حاج_اقا_مجتبی_تهرانی |
به امیدِ گوشه نگاهی...
۱۸:۰۰
#یازهـــــــــــراء
#خطبه_فدکیه
#شرح_خطبه_فدکیه
@samensaadatmand342
قسمت چهارم
#یامعزالمومنین
"ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ"
آنگاه خداوند بر طاعتش پاداش و بر معصیتش کیفر قرار داده است.
اگر دقت کنید حضرت زهرا علیها سلام گام به گام پیش آمده اند؛ از توحید به نبوت، از نبوت به معاد و همه این امور را در ارتباط با هم مطرح میکنند.
"ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ"
برای اینکه بندگانش را از کار های زشت باز دارد.
یعنی ابتدا تطمیع و پاداش و اگر با پاداش نشد آن وقت تهدید صورت میگیرد.
" اَشْهَدُ اَنَّ اَبیمُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ"
و گواهی میدهم که پدرم بنده خدا و فرستاده او بود. یعنی پدرم عبدالله و رسول الله بود.
"اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ"
خداوند پدرم را قبل از اینکه به او رسالت بدهد اختیارکرد و برگزید.
'"وَسَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ"
یعنی همین که او را زیر نظر گرفت قبل از آنکه جدایش کند او را ذکر کرد.
"و اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ"
و او را قبل از آنکه مبعوث کند برگزید. یعنی خداوند او را برای خود انتخاب کرد؛ یعنی در سراسر عالم خداوند موجودی برتر از پدر من ندارد.
"الْخَالئِقُ بِالْغَیْبِ مَكْنُونَةٌ وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَةٌ"
یعنی این انتخاب پدرم از سوی خداوند آن گاه بود که همه خلائق پوشیده و به چوشش هول ها محفوظ بودند.
"وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً
بِمَواقِعِ الْاُمُورِ"
و هنوز موجودات به منتهای عدم مقرون بودند. یعنی از آنجا که خداوند به نظام وجود، علم و بر آینده همه امور از ازل تا ابد، به موقعیت همه مقدورات آگاهی و شناخت دارد.
°• همه هستی طفیل وجود پیامبر اکرم صل الله علیه و اله وسلم خلق شده و حضرت در بین اشرف مخلوقات خدا، کامل ترین انسان و مظهر انسان کامل است.
"اِبْتَعَثَهُ اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ"
خداوند پیغمبر را مبعوث کرد تا امر خود را تمام کند. علت غایی خلقت انسان کامل و کمال انسانی است و پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم مبعوث شد تا امر الهی را که رسیدن انسان به کمال لایقش میباشد به اتمام رساند.
"وَ عَزیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُكْمِهِ"
و خداوند به وسیله بعثت پیغمبر همان حکمی را که از ازل داشته بود امضا کرد یعنی آن حکم ازلی را به اجرا در آورد.
°• انسان کامل علاوه بر هدایت های لفظی حتی پیکره اش نیز الگو است؛ یعنی انسان کامل با آن جاذبه روحانی خود انسان ها را به اصطلاح مجذوب میکنند و به دنبال خود میکشانند. لدا رسول اکرم فرمود: إنَّما بُعِثتُ لِأُتمِّم مَکارِمَ الأخلَاق.
یعنی اصلا بعثت من برای اتمام مکارم اخلاق است.
اخلاقیات همان ملکات نفسانیه درونی انسان هستند.
"وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ حْمَتِهِ"
و خداوند به وسیله بعثت پیغمبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم خواسته تا مقدرات حتمی خود را تنفیذ کند.
"فَرَأَى الْاُمَمَ فِرَقاً فی اَدْیانِها"
در احتمال اول خداوند وقتی مردم را دید که از نظر دینی فرقه فرقه شده اند، یکی آتش میپرستد، یکی خورشید، یکی ماه و...
و در حالت دوم پیغمبر در موقع بعثت مردم را این گونه دید.
"عُكَّفاً عَلی نیرانِها"
و دید که این مردم ملازم با آتش های آن ها شده اند؛ یعنی اینکه آتش پرست شده اند یا به احتمال دیگر راهی را رفته اند که به جهنم منتهی می شود.
"عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْكِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها"
و بت هایشان را عبادت میکنند.
و با اینکه فطرتا نسبت به خدا شناخت داشتند خدا را منکر شدند.
"فَاَنارَ اللَّهُ بِاَبی مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ ظُلَمَها"
سپس خداوند به وسیله پدرم ظلمت های این امت ها و فرقه ها را مبدل به نور کرد یعنی رسول اکرم ظلمت بت پرستی و امثال آن ها را از بین برد و نور ایمان و توحید را جای گزین آن ساخت.
"وَ كَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها"
و مبهماتشان را از دل ها منکشف کرد. یعنی این ها شناخت قلبی داشتند اما انکار میکردند.
"وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها"
و روشن کرد از چشم های آن ها پوشش هایشان را.
پیامبر چشم دلی را که کثافت روی آن را گرفته بود و لذا نمیتوانستند خدا را ببینند پاک کرد و جلوه داد.
"وَقامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ"
و پدرم در بین مردم برای هدایت آن ها قیام کرد.
"فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ"
پس ان ها را از گمراهی رهایی بخشید.
"وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ"
و از کوری نجاتشان داد و بینا ساخت.
| قسمتی از شرح خطبه فدک حاج اقا مجتبی تهرانی |
به امیدِ گوشه نگاهی...
١٨:٠٠
#یازهـــــــــــراء
#شرح_خطبه_فدکیه
#خطبه_فدکیه
قسمت پنجم
#یااباالشهدا
"وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَدَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیم"
و آن ها را به دین محکم هدایت کرد و به راه راست دعوت نمود.
از این جملات به دست میآید که هدف از بعثت این بوده که قلوب انسان ها متوجه خدا شود تا قلب خداشناس بتواند کار خودش را انجام دهد؛چون لازم نیست خداشناسی را به قلبت یاد بدهی، او تود خداشناس است، تو سعی کن شیطان شناسی را کنار بگذاری!
پس پیغمبر آمده تا انسان ها را از فرقه فرقه شدن و انحراف از صراط مستقیم باز دارد.
°•حضرت زهرا علیها سلام تا اینجت فرمود که هدف از خلقت و غایت از بعثت، آدم شدن من و تو است. برای این کار هم کافی است راه شیطان را نروی و بگذاری که همان فطرت اولیه ات کار خودش را بکند•°
"ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِقَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ"
سپس خداوند پیغمبر را قبض روح کرد و با قبض روحی که از روی رافت و انتخاب بود او را به سوی خود برد.
در اینجا دو احتمال وجود دارد اول این که پیامبر به خاطر اذیت های مردم مرگ خود را از خدا درخواست کرد دوم این که قبض روح پیغمبر با اذنِ خود او صورت گرفت.
"وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ"
و پیامبر با رغبت و از خود گذشتگی قبض روح شد.
"فَمُحَمَّدٌصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِفی راحَةٍ"
پس پدرم از سختی ها و رنج های این دنیا راحت شد. در واقع در این عبارت به نوعی تعریض به عملکرد مردم هم وجود دارد.
"قَدْ حُفَّ بِالْمَالئِكَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِكِ الْجَبَّارِ"
همانا گرداگرد آن حضرت را فرشتگان نیک سرشت احاطه کرده اند و آن حضرت مشمول رضایت پروردگار غفار و در قرب سلطان جبار قرار دارد. در این عبارت هم اشاره به مقام رضوان الله است که بالاترین مقامات معنویه پس از مرگ می باشد.
"صَلَّى اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ عَلی الوَحی و صَفِیهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ رَضیه"
درود خداوند بر پدرم که پیامبری الهی و امین خداوند در وحی و برگزیده و منتخب او است پیامبری که خدا او را از میان خلق برگزید.
"وَ السَّالمُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ"
درود و رحمت و برکات پروردگارش بر او باد. °• حضرت زهرا علیها سلام تا اینجا تاریخچه ای از خلقت و فهرستی از اصول اعتقادات ارائه کرد و با اشاره به مبدا تا معاد راجع به نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بحث نمود.
"ثم التفتت الى اهل المجلس و قالت:
اَنْتُمْ عِبادَ اللَّهِ نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ"
پس حضرت علیها سلام روکرد به کسانی که در مسجد نشسته بودند و آنها را مورد خطاب قرار داد و گفت: ای بندگان خدا شما مورد امر و نهی خدا هستید. "نصب" به معنی علامت است مثل بیرق ها و علامت هایی که در مکان هایی قرار می دهند.
یعنی شما کسانی هستید که پیغمبر خاتم را ادراک کرده اید و با او مصاحبت داشتهاید چه مهاجر و چه انصار.
شما حتی برای آیندگان و برای کسانی که در این مجلس نبودند تابلو و علامتی هستید که گویای همه مسائل است. شما محور احکام الهی هستید که دیگران از شما که پیامبر را درک کردهاید اطاعت میکنند.
"وَ حَمَلَةُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ"
و شما حامل این دین خدا و وحی او هستید؛
یعنی شما مهاجرین و انصار بودید که نزول قرآن و وحی و مصاحبت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را درک کردید؛ یعنی با اینکه به یک معنا حامل وحی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، اما این تابلوهای تاریخ بشریت!
°• شما باید این را به آیندگان و موجودات دیگری که در محلهای دیگری هستند منتقل کنید. حمل دین و وحی این رسالت رساندن صحیح بدون کم و زیاد به دیگران است. •°
"وَ اُمَناءُ اللَّهِ عَلى اَنْفُسِكُمْ، وَ بُلَغاؤُهُ اِلَى الْاُمَمِ"
شما باید نسبت به خودتان امین های خدا و رسانندگانی از ناحیه خداوند به امت ها باشید؛ یعنی خدا شما را امین خود قرار داده و این اشاره به آن است که به خودتان خیانت نکنید و برخلاف آنچه می دانید عمل نمایید.
"زَعمتُمُ حَقا لَکُم"
و آیا شما گمان میکنید که این مقامها حق شما بود؟! آیا این مقام ها سزاوار شما بود؟! آیا شما مستحق این بودید که برای بشریت تابلو و علامتی باشید؟! یعنی آیا شما که برخلاف آنچه می دانستید عمل کردید امین هستید؟ شما مسیر تاریخ بشری را تغییر دادید...
°• حضرت از اینجا به بعد شروع به اعتراض میکنند اشاره به اینکه شما لایق این مقام یعنی امامت و خلافت نیستید، چون هم به خود و هم به امتها خیانت کردید، رعایت امانت الهی را به جا نیاوردید و مسیر دین خدا را پس از رحلت پیغمبر منحرف ساختید، لذا شایستگی این مقام را ندارید! •°
دلیل این امر را حضرت در عبارت بعد می فرمایند.
| قسمتی از شرح خطبه فدک حاج اقا مجتبی تهرانی |
به امیدِ گوشه نگاهی...
١٨:٠٠
#یازهـــــــــــراء
#خطبه_فدکیه
#شرح_خطبه_فدکیه
قسمت ششم
#یاجبل_الصبر
"لله فیكُمْ وَ عَهْدٍ قَدَّمَهُ اِلَیْكُمْ، وَ بَقِیَّةٍ اِسْتَخْلَفَها عَلَیْكُمْ"
برای خداوند در بین شما عهد و پیمانی است که آن را سابقاً به شما گفته اند و برای خداوند میان شما یادگاری است که خداوند آن را خلیفه بر شما قرار داد.
در اینجا باید دید مراد از "عهد و بقیه" چیست در ظاهر آن چیزی است که می گیرند و بقیه آن چیزی است که می گذارند عهد وصیت و سفارش است و بقیه آن چیزی است که شخص بعد از خود در اهلش باقی می گذارد در اینجا احتمال از هر آن است که این پیمان و عهد مربوط به عترت است یعنی به مسئله ولایت امام علی علیه السلام اشاره دارد حضرت زهرا می فرمایند: مگر شما نبودید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از شما عهد و پیمان گرفت.
در اینجا صحبت از عهد و پیمان میشود زیرا هنوز چند ماهی از غدیرخم نگذشته است. غدیرخم ظاهراً در هجدهم ذی الحجه اتفاق افتاد و تا برگزاری این مجلس دو ماه و نیم بیشتر نمی گذرد. پیغمبر به همین مردم فرمود: "اِنی تارِکُ فیکُم الثَّقَلین کِتابَ الله و عِترَتی"
پس در عهد دو احتمال وجود دارد یکی اینکه منظور غدیرخم باشد و دیگری اینکه منظور کتاب الهی باشد که باز در این صورت کتاب الهی هم خود دلالت بر عترت دارد چنانچه در آیه شریفه آمده است: "لا اَسئَلُکُم عَلیهِ اَجرَا اِلا اَلمَوَدة فی القُربی" پس مراد از عهده همان #عترت است و مراد از بقیه آن یادگار و #خلیفه ای است که خدا در میان آنها قرار داد این جمله نیز خود متضمن اعتراض به عملکرد مردم است.
"كِتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ، و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاّمِعُ"
کتاب گویای خداوند که گویا به حکم الهی میباشد، صادق است و در آن هیچ باطلی راه ندارد؛ نورش چنان تلألو می کند که فراگیر است؛ آن روشنی دهنده و درخشنده ای که خود نورانی است و ظلمت ها را از غیر خود میزداید.
"بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْكَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ"
حجت و برهان های قرآن آشکار است؛ یعنی در آن پیچیدگی وجود ندارد که فقط دانشمندان خاصی بتوانند مخاطب آن باشند، در آن اسراری نهفته قرار دارد، ولی سربسته نیست.
درست است که کسی به اسرار قرآن راه ندارد اما هرکسی به قدر فهم خود با رعایت مقدماتی می تواند از آن بهره ببرد.
"مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ"
یعنی پیروان قرآن مورد غبطه و حسرت های امت دیگرند.
اشیاع جمع شیعه است به معنی پیروان یعنی کسانی که به قرآن عمل میکنند مورد غبطه دیگرانند، نه کسانی که به قرآن عمل نمی کنند.
اشاره به این که قرآن هم درس زندگی دنیوی است و هم مربوط به امور اخروی.
قرآن دستورالعملی برای عمل است یعنی صرف این که پیروان آن را بدانند برای تکامل کافی نیست بلکه آنچه مهم است عمل به آن می باشد.
"قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ"
پیروی کردن از قرآن انسان را به رضوان رهبری میکند رضوان بالاترین درجات بهشتی است.
"مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُه"
استماع قران سبب نجات می شود یعنی هرگاه قرآن خوانده شود استماع کنید. در اینجا خطبه نیز حضرت زهرا علیها سلام دائماً آیات قرآن را میخواند.
"بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ"
و به واسطه قرآن آدمی به حجت های نورانی خدا دست پیدا می کند. ببینید چقدر تعبیر زیبا است! هم خود قرآن حجت است و هم به وسیله قرآن به حجت های نورانی دست خواهید یافت یعنی به سنت و عترت.
"وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ الْكافِیَةُ"
و به وسیله قرآن به واجبات تفسیر شده و محرمات منع شده و دلیل های ظاهر و برهانهای کافی به دست می آید؛ یعنی به واجبات، محرمات و ادله و براهینی که پشتوانه آنها است دست پیدا میکنند.
"وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَكْتُوبَةُ"
و به مستحبات و مباهات و احکام نوشته شده آن دست می یابید.
عجیب است که حضرت زهرا علیها سلام همه مسائل را به ترتیب ذکر کردهاند؛ از مبدا خلقت گرفته تا واجبات و محرمات و مستحبات و همینطور مباهات و حتی احکام و قوانین، تا آنجا که به ذکر آثار هریک از آنها میپردازد و دوباره از اعتقادات شروع میکند.
| قسمتی از شرح خطبه فدک حاج اقا مجتبی تهرانی |
به امیدِ گوشه نگاهی...
١٨:٠٠
#یازهـــــــــــراء
#خطبه_فدکیه
#شرح_خطبه_فدکیه
@samensaadatmand342