چــٰادُرَٺرا
ڪہ بہ ســر ڪردے
دلــم هُــرّے ریخـٺ
چقــدر خصلـت "زهـرایی"
ٺو ڪامل شـد✨🌱:)
#چادرانھ
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡
🧡🌱
📚ࢪمآن
🧡خیـــآلتــــــــــو🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت24
#غزال
لباس توی دست شو باز کرد و گفت:
- خوبه؟
دقیقا همون چیزی بود که می خواستم سری تکون دادم و گفتم:
- اره.
خداروشکری زیر لب گفت و گذاشت روی میز و گفت:
- کلاه هایی که می شه باهاش ست کنید توی ویترینه.
سرمو پایین انداختم و گفتم:
- کلاه نمی خوام روسری سفید بلند می خوام.
رفیق ارباب زاده گفتت:
- والا ما همچین چیزی نداریم باید فروشگاه حجاب بگیرید طبقه دوم فقط کفش مجلسی داریم قفسه سمت چپ.
نگاهی انداختم و گفتم:
- من یه چیز ساده می خوام یه کفش سفید ساده با پاشنه حداقل سه سانت.
متعجب گفت:
- والا نداریم طبقه اول فکر کنم باشه.
ارباب زاده گفت:
- ولی اینا هم کفش های مارکه!با طرح های امروزی واقعا نمی خوای،؟
سری تکون دادم و گفتم:
- من کاری به مارک بودن و امروزی بودن ش ندارم چیزی انتخاب می کنم که با سلیقه ام و عقیده ام یکی باشه.
ارباب زاده لباس و حساب کرد از بقیه خداحافظ ی کرد و بیرون اومدیم.
توی اسانسور رفتیم و طبقه دوم رو زد.
نگاهی بهم کرد و گفت:
- تو و تا شیدا زمین تا اسمونی چرا وقتی کسی باهات حرف می زنه بهش نگاه نمی کنی؟
لب زدم:
- خوشم نمیاد به نامحرم نگاه کنم.
#رمان
#خانمها_بدانند💕🌱
‼️ هيچ مردی طاقت مقايسه شدن را ندارد.
پس حتی كم اهميتترين كار او را با ديگران قياس نكنيد.
🔸 مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچوقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد.
🔹 اگر انتظار داريد شوهرتان حرفهايتان را رمزگشايی كند، متاسفم! آنها سادهتر از اين حرفها هستند.
🔸 هرگز با حرفهایتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتی اگر واقعا استقلالی در كار نباشد.
🔹مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند؛ نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
🔸 برای قدرت دادن به او كافی است از هيچ مرد ديگری صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهای ديگر بد بگوييد.
#همسران_مثبت
━━🍃💠🍃🔸🍃🌹🍃━━━
📣 قابل توجه آقایون 😊
♥️کلام مرد باید پر باشه از حس حمایتگری، پشتیبانی و مراقبت از همسر مثل :
_ نگران نباش
_ من درستش میکنم
_ غصه نخور، بسپارش به من😊
#سیاست_مردانه
#همسران_مثبت
━━🍃💠🍃🔸🍃🌹🍃━━━
بسیار کلنجار رفت..
با مرغابی ها و
بعد با میخ در ..
هر کدام می پرسیدند : چرا؟؟؟
آرام گفت:
دل تنگ فاطمه ام..!💔
_علی جان..
اسطورهے صبرُ ڪوهِ درد اسٺ علے
در نیمہے شب ڪوچہ نورد اسٺ علے
از سفرهے خویش نان بہ قاتل مےداد
مرد اسٺ، بہ ولله ڪہ مرد اسٺ علے
#شهادت_امام_علی(ع)🥀
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان🌙
#شب_قدر🌙
هر چند که خسته از گناه آمده ام
با حال بد و روی سیاه آمده ام
امشب شب قدر است ،یقین می بخشی
با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام
#درگوشی_با_خدا
#شب_قدر