eitaa logo
🌷سنگر عشق🌷
77 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
39 فایل
#معارف اسلامی و #رهبر انقلاب و #شهدا فضای مجازی و اینترنت برای شما سنگری از سنگر های جنگ امروز است . کپی آزاد با ذکر #صلوات مدیر https://eitaa.com/Shahed_zn
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴◼️🌴 جدال و ؛ قصه ی کربلا همین است. 👈 کدام عاقلی، دست از طلا و مال و منال بر میدارد؟ عقلِ محدود و بی چیز ما آدمیان، هیچ گاه زندگی دنیایی که امویان ساخته بودند را رها نمیکند تا به حسین(ع) ، گرچه حقیقت باشد و پسر پیامبر(ص) هم باشد ، رو بیاورد. خصوص زمانی که حسین(ع)، اقلیت است و هرچه لشکر است، از آنِ یزید. ✅ برای رفتن به سوی حسین(ع) باید بود. باید گفت : چون حسین گفته ، چشم. همین ⭕️ آنها که برای جبران مافات هم دست به دامان حسین(ع) شدند، وقتی دیدند به نفع دنیایشان نیست رنگ باختند . حسین(ع) را نباید برای خودمان بخواهیم ؛ که خود را برای حسین(جانم به فدایش) بخواهیم... این چند روز، قصه ی ذهن پر تلاطمم همین است در و دیوار روضه خوان شدند برایم که در کربلای خود هستم یا ؟ 🔆برای رفتن به لشکر حسین(ع)، باید التماس کرد. اگر نه امام که در تاریکی شب، گفت که میتوانی بروی ... 🔸عشق علیه السلام است و کیست فرمانبردار عشق؟ ڪاش عرضه ی دل ڪندن از این دنیای ڪثیف را داشته باشیم.... 🌴◼️🌴
عیارِ #عاشــق ... زمانی مشخص می‌شود، ڪہ ببینـی تا ڪجـا پایِ #معشـوق می‌مـاند !؟ شهیـد 🌷 یعنـی انتهایِ عشــق یعنـی ایستادن تا پای #جــان .. 🍃🌷🍃
عیارِ #عاشــق ... زمانی مشخص می‌شود، ڪہ ببینـی تا ڪجـا پایِ #معشـوق می‌مـاند !؟ شهیـد 🌷 یعنـی انتهایِ عشــق یعنـی ایستادن تا پای #جــان .. 🍃🌷🍃
...🌷 دلم بدجور دارد ... مےخواهم شوم ! ولے !! با شهادتم آبروی را هم ببرم ! درست ... اهل نیستم...! فقط شهادتم... ...! که عیب نیست ... هست ؟! آن هم برای........ ... ای شهدا😔😭 💜 💜 🌷🍃🌷🍃🌷
#شهید_زنده چه جوری تو داری #نفس میکشی توو این #سرفه ها ، زخم این تاولا هنوز مونده بشناسمت #صبرِ مرد به درد #مقدس بشم مبتلا تو درد میکشی من نفس میکشم تا تو سرفه های تو #عاشق بشم #جانباز_شیمیایی 🌹
🌱 اگہ بخواهے زندگے کنے باید منتظر مرگ باشے تا به سراغت بیاید ولے...اگہ شدی♥️ به سمت مرگ پرواز میکنے... این خاصیت کسانے است کہ جاودانہ خواهند شد ! وشهدا جاودانہ هایِ تاریخ اند
... به ما کمک کن تا بدانیم،که وقتی پاهایمان خسته است،می توانیم به رفتن ادامه دهیم به خاطر قدرتی که در دلهایمان نهفته است... و زمانی که دلهایمان خسته است،هنوز هم می توانیم پیش برویم،به خاطر قدرتی که در ایمانمان نهفته است. به ما کمک کن تا مانند تو باشیم ... 🌱
😔 اول که نشناختمت ولی نگاهت آشنا بود در ذهنم به دنبال پیرمردی ٥٠_٦٠ ساله میگشتم سر و صورت خاکی و پوتین های کهنه ات را که دیدم گفتم تو اینجا ٢٨ سالت است، ولی چرا انقدر خسته؟ شک ندارم که این عکس خستگی های بعد را نشان میدهد؛ فکر کنم ٣_٤ شب نخوابیده ای که چشمهایت از خستگی باز نميشود سادگی و سر و روی خاکی ات. عاشق و تواضع ات عاشق بی ادعایی ات راستی سر دوشی ات کو؟ لباس فرمت؟ آقا رحیم صفوی ميگفت: "دوست داشتی مثل بقیه باشی و فرقی نکنی گاهی حتی رزمنده ها و سربازانت هم نمیشناختند فرمانده لشگرشان را آقامهدی اما میدانم به پیوستی و شدی آه که چقدر با تو حرف دارم چقدر از خودم خجالت میکشم از سالهای عمری که طی شدوحتی لحظه ای شبیه تو نبودم حال این روزهای من شاید خوب باشد اما بالم. روزمرگی ها، تعلقات و عادات دنیای ما و را بسته و حسابی زمین گیر شدیم. دنیای این روزهای ما،مثل شما راکم دارد 25اسفند
🌷سنگر عشق🌷
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ پنجاهم تو شش
💖💐💕🔆 واقعی و بسیار جذاب پنجاه و یکم مامان و باباش بعداز یه ساعت رفتن تو حیاط کباب بزنن رضا داشت میخورد یهو بهش گفتم بامن میکنی؟ انگور پرید گلوش رفتم براش آب آوردم گونه هاش مثل دخترا قرمز شده بود خخخخ سرش انداخت پایین هیچ حرفی نمیزد گفتم چیه من دوست دارم همسرم باشه خب ازت خوشم اومده 😁😁😁 هیچی نگفت تا عصر اصلا بهم نگاه نمیکرد،و سرش پایین بود ... آره من چندماه بود رضا بودم فرداش رضا زنگ زد خونمون، بابام که حرفاش شنید داد و فریاد راه انداخت ... بهم گفت ازخونه برو از محرومم کرد از خونه که بیرونم کردن برگشتم خونه خودم یک هفته بعد رضا و مادر و پدرش اومدن با ۱۴سکه و یه سفر به عقدش دراومدم 😍😍😍😭😭😭.... خونه مجردیم به اسم خودم بود خونه فروختم و جهزیه خریدم البته رضا نمیذاشت اما من کار خودم کردم و خونه فروختم و جهزیه آماده کردم رضا نذاشت من مراقبش بشم بازم پرستارا میومدن مراقبش البته خیلی این موضوع اذیتم میکرد...... رضا داشت نماز میخوند ۵روز زندگی شروع شده بود ... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید ... : بانو....ش