˼سنگرشھدا˹
رفقا ولادت آقا😍♥️برا فرج دعا نکنیم؟! ذکر اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج https://EitaaBot.ir/co
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیمه شعبان
برا دیدن نشون تو چکنم؟!
سنگر شهدا
بسماللہالرحمنالرحیم
بہمناسبفرارسیدنماهمبارکشعبان
ونزدیکشدنبهمیلادمولامونآقا
صاحبالزمانقصدتجدیدبیعتبا
مولاداریم...!
قشنگترینعھــــــدوپیمانهمکہدر
دعاۍعھدذکرشدهッ
بنابراینماعاشقانیارۍمولاصاحب
الزمانتصمیمبراینداریمکہ((بااستناد
برحدیثیازامامصادقعلیہالسلام
کهمیفرمایند:
هرکہچھلصبحدعایعھدبخواند
ازیاورانقائم﴿عجلاللّٰہتعالۍفرجہ﴾
ماباشواگرپیشازظھورازدنیابرود
خدااورااقبربیرونآورکہدرخدمت
آنحضرتباشد))
فعالیتکانالهایمذهبیومجامع
بچہشیعههاباایندعاشرو؏بشه
بهامیدروزیکہلشکر۳۱۳نفرهیحضرت
تکمیلبشہوشاهدظهورعالمسازقائم
آلمحمدمولاصاحبالزمانباشیم...
لذاهرکدامازادمینهایےکہقصدارندکانال
خودشونرودراینطرحشرکتبدهنداینبنر
روبہهمراهصوتپایینهرصبحدرکانالشون
قراربدند...:)
#بیعت_عاشقی
#شهیدشناسی
« شهید محمدحسین محمدخانی »
#عمارفرماندهتیپسیدالشهدا
#صدقهحاجقاسم 🙂♥️
تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۰۹/۰۴
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : دمشق-حلب-سوریه
محل شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
🌻🌿• شهید حاج قاسم سلیمانی :
« رشادتها و شجاعتهای شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه میگذاشتم :)-!
و میگفتم مراقب خودتان باشید .
#مدافعینعشق •♥️•
˼سنگرشھدا˹
#شهیدشناسی « شهید محمدحسین محمدخانی » #عمارفرماندهتیپسیدالشهدا #صدقهحاجقاسم 🙂♥️ تاریخ تولد
#مدافعینعشق •♥️•
به روایت رفیق شهید :
گفتم: خدا توبه رو برای همین گذاشته و گفته که من گناهاتون رو میبخشم!
گفت : «وقتی یه قطره جوهر میافته روی آینه، شاید دستمال برداری و قطره رو پاک کنی ولی آینه کدر میشه :)-!»
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی 🕊
#تلنگر
راستۍ فڪر نکنۍ گناه فقط
توۍ دنیای حقیقۍ هست ها
نہ توۍ این دنیایی کہ با گوشیت
براۍ خودت ساختۍ
بیشتر میتونۍ گناه کنی…(:
باڪانالهاۍکہداری
باغیبتهایۍکهپشتسر
دوستمجازۍیاحقیقیتمیکنی
باتهمتهاۍڪہمیزنی
با لایڪی کهتوی مجازۍبه حرف اشتباه یاهرچیزی برای یڪی میکنی
ببین داری چڪار میکنۍ باخودت):
#سرانجامماچہمیشود؟؟؟!!!
سنگر شهدا
[رهـــــآݜـــدهـ](آراز)
✍🏻نویسنده≈ #میــم_دور_از_میـم
1⃣9⃣ #19
چی داری میگی؟!
مگه میشه یه روز بیاد ، تو نباشی؟!
میفهمی داری چی میگی؟
ترانه:خب حالا!جوش نیار!
فقط سوال پرسیدم.
من:ترانه!این فقط ی سوال نبود!!!
چی تو سرته؟
ی خنده مسخره زدو حرف رو عوض کرد.
ولی من چیزی بیشتر از ی سوال کنجکاوانه ، توی چشمش دیدم.
رفتار های عجیبش، رد تماسای بی اندازه مشکوکش ، داشت عصبیم میکرد .
ب روش نیاوردم ولی حسابی اعصابمو ضعیف کرده بود.
برام مهم بود اون کجاس و وظیفش میدونستم ک بهم توضیح بده، بابت دیر اومدناش.
ولی ترانه ، اینو دخالت میدونست .
و حرف آخرش بود که آتیشم زد...
یاداوری این همه اتفاقِ بد حالمو بد کرده بود.
سیگار قایم کردمو از جیب پشت شلوارم دراوردمو با جرقه اجاقگاز روشن کردم.
میدونی الان چیزی ک همه چیرو بدتر میکنه، اینه ک
دیگ هیچی حالمو خوب نمیکنه ، هیچی!!
بعد دو روز گوشیمو چک کردم، چقدر پیام از مسی!!!
از تمام فحشایی ک داده بود ، فهمیدم چقدر نگرانم شده این چند روز.
امروزم ک مدرسه نرفتم، همه چیز دست ب دست هم داده بود ک نتبجش بشه ۵۸تا فحش و ۱۴تا« آراز چرا جواب نمیدی».
جواب اینهمه پیامو تو ی «خوبم😐» خلاصه کردمو ب دنیای فکرو خیال برگشتم....
سنگرشهدا