🌹شهیدان سیزدهم آذر گلستان حسینعلی برزنونی.نعمت الله پلنگ .حمزه دوستی وعلی اکبر باقری از گرگان یحیی اخلی از علی آبادکتول وخلیل بابایی از گنبدکاووس
@sangareshohadababol
سنگر شهدا
🌷شهید جعفر نقدی مشهدی کلایی
نام پدر : رمضان
نام مادر : -
تاریخ تولد :1344/02/03
تاریخ شهادت : 1365/11/15
محل شهادت : شلمچه
گلزار : روستای تیرکلا ساری
فرمانده گروهان ویژه دوشکا ادوات
🕌پروردگارا تو به من همه چيز عطا كردي ولي من جفا نمودم روي گناهانم پرده مي گذاشتي ولي من خطا مي كردم اگر كه ضعيف و ناتوانم ولي تو رحيم و رحماني به همين علت من اميدم به توست از زماني كه خود را شناختم خود را شيفتة اسلام و انقلاب مي دانستم و هميشه مي خواستم همانند ديگر دلاوران سرباز جان بركف و پاسدار دلاور باشم و جوانمردانه بجنگم ولي به آن درجه نرسيدم من از خداوند بزرگ مي خواستم تا به من يك جسم سالم و فكر سالم عطا نمايد تا شايد بتوانم هميشه در جبهه هاي نور عليه ظلمت حضور فعال داشته باشم
❤️از خداوند طلبيدم كه مرا در بستر نميراند و شهادت را كه همانا مرگ سرخ و با عزت است نصيبم بفرمايد براي اولين بار كه لباس مقدس سبزرنگ سياه را به تن كردم مي گريستم و هميشه بياد پاسداراني بودم كه معلمان اخلاق بودند و با لباس مقدس سپاهي به ديار عاشقان رفتند دوست داشتم هميشه در اين لباس باشم و با اين لباس به شهادت برسم دوست داشتم و دارم سرم چون حسين دستانم چون عباس و گلويم چون علي اصغر و جگرم چون امام حسين پاره پاره شود و دست از اسلام بر ندارم من درس ايثار و شهامت را در دانشگاه گرم و سوزان خوزستان و سرد و يخبندان كردستان از سلحشوران و رزمندگان آموختم.
🌹آموختم چگونه زندگي كردن را و از خداوند بزرگ چگونه مردن را طلب نمودم من درس مقاومت را از شهدايي آموختم كه با بدن خون آلود خود چگونه در نمك زارهاي جنوب مقاومت كرده و سپس به شهادت مي رسيدند و لحظه اي به ياد دنياي فاني نبودند برادران و نورچشمان عزيزم من چگونه تحمل مي كردم و در خانه مي ماندم هر روز گلي از گلستان ما پرپر مي شدند هر روز خبر شهادت بهترين ياران امام را مي شنويم و خاموش مي نشستم هر وقت كه به خانه مي آمدم بار سنگيني را روي دوشم احساس مي كردم و خاطرات دوستان شهيدم مثل حلقة فيلمي از جلوي چشمانم مي گذشت و فكر مرا مي آزرد و كمر مرا مي شكست و چگونه مي توانستم آن همه درد و رنجهايي كه دوستانم مي كشيدند ناديده مي گرفتم و خاموش مي شدم.
🌷برادران عزيز محل و محلهاي هم جوار! فكر كوله بار آخرت باشيد ببينيد كه آيا مي توانيد در مقابل اين همه مسئوليتهايي كه به گردن شماست انجام وظيفه كنيد يا نه مديون شهدا مي شويد بيائيد كوله بار خود را سبک كنيد و سبكبال باشيد حركت كنيد و به سوي جبهه بيائيد و پرچم از دست افتادة شهداي ما را برداريد و بر روي مرتفع ترين نقطة جهان بكوبيد و به نداي اباعبدالله الحسين لبيك بگوئيد و نگذاريد خون شهداي ما پايمال شود
🌸 از شما عاجزانه مي خواهم قدري بنشينيد و فكر كنيد و بجاي كارهاي بيهوده قال الصادق و قال الباقر ياد بگيريد و فكر زرق و برقها و لذائذ دنيا نباشيد چون دنيا مسافرخانه اي بيش نيست و ما نيز مسافريم و در اينجا اعلام مي كنم كه من نيز با قطره قطره خون خود قاصبان حرم اباعبدالله و قدس و[] را به محاكمه مي كشم ما در سنگر نماز جمعه ها و مساجدها به منافقان در سنگر جبهه ها به صدام و حاميانش در سنگر حفاظت از اسلام و امام به مشركان و مخالفان و ليبرالها ثابت خواهيم كرد كه در خط اسلام هستيم و آگاهانه اين را انتخاب كرديم و امام را نيز تنها نخواهيم گذاشت.
@sangareshohadababol
سنگر شهدا
🍃چندبار دیگر تقویم را چک میکنم، درست بود! انگار ذهنم درست میگفت او فرزند #جمعه بود! سندش جمعه پنجم اسفند بود. مصادف با شب #مبعث رسول اکرم خانواده احمدی جوان، صاحب طفلی شدند. پدر خانواده بنا بر حدیث #پیامبر و اینکه عید مبعث بود نامش را محمد گذاشت. و از اینجا روزگارِ #محمد_احمدی_جوان آغاز میشود.
🍃سالها با عجله جلو میروند و #محمد را با خود میبرند. بزرگ میشود، مرد میشود و خودش را وقف کار #خیر میکند. از تکریم خانواده #شهدا تا شبهای #تاسوعایی که برنامه مفصلی داشتند. محمد همه جوره ایستاده بود، بیهیچ گله و شکایتی، فقط برای #خدا ! و خدا چه زیبا آنها که از مالها و جانها و #خانوادهشان میگذرند را مژده داده...
🍃محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پروندهاش تکمیل شد که هوای #سوریه در سرش افتاد. نمیشد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا میگفت، #رضایت_مادر را میخواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه میدانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی #دل که این قاعده و قانونها سرش نمیشد...
🍃حلال کردند و فهمیدند بار دیگر او را به اسم محمد احمدی جوان نمیبینند بلکه پیکری خوابیده در #تابوت را با نام #شهید میبینند. و قصه در سوریه همینگونه رقم خورد. شب جمعه همزمان با تاسوعای حسینی وقت #پرواز بود. باز هم #شب_جمعه!
🍃رزقهایی که از این شبها به دستش میرسید تمامی نداشت! حالا رزق #جانبازی در این شب و مناسبتی که همیشه برایش از جان مایه میگذاشت نصیبش شده بود. چند روز در بستر خوابید و درد کشید، دقیق نمیدانم. ولی خوب میدانم شب جمعه بود که جام #شهادت را به کامش ریختند و سند پرواز را به نامش زدند. و امروز #ششمین سالی است که از پروازش میگذرد و امشب نیز شب جمعه است. در شب زیارتی #ارباب یادمان باش برادر...
♡ #سالگرد_شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #محمد_احمدی_جوان
📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید : شهرستان تنگستان
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا
@sangareshohadababol
وقت #نماز ؛
پهلوی او جا گرفتهایم
باشد گهِ سلام، نگاهی به ما کند
#هورالعظیم
#شهید_سردار_محسن_اکبری
#فرماندهگردانفجر_لشکر۷ولیعصر
#نمازاول_وقت
#دفاع_مقدس
@sangareshohadababol
امام علی علیه السلام: غیرت میوه شجاعت است.
تصنیف غررالحکم، ص259
#حدیث
🇮🇷 @sangareshohadababol
#نهج_البلاغه
#خطبه ۱۸۵
در ستايش پيامبر
خداشناسي
ستايش خداوندي را سزاست كه حواس او را درك نكنند، و مكانها او را دربرنگيرند، ديدگان او را ننگرند، و پوششها او را پنهان نسازند، با حدوث آفرينش ازلي بودن خود را ثابت كرد، و با پيدايش انواع پديده ها وجود خود را اثبات فرمود، و با همانند داشتن مخلوقات ثابت شد كه خدا همانندي ندارد. خدا در وعده هاي خود راستگو، و برتر از آن است كه بر بندگان ستم روا دارد، ميان مخلوقات به عدل و داد رفتار كند، و در اجراي احكام عادلانه فرمان دهد، حادث بودن اشيا، گواه بر ازليت اوست، و ناتواني موجود، دليل قدرت بي مانند او، و نابودي پديده ها، گواه دائمي بودن اوست. خدا يكي است نه با شمارش، هميشگي است نه با محاسبه زمان، برپاست نه با نگهدارنده اي، انديشه ها او را مي شناسند نه با درك حواس، نشانه هاي خلقت به او گواهي مي دهند نه به حضور مادي، فكرها و انديشه ها بر ذات او احاطه ندارند، كه با آثار عظمت خود بر آنها تجلي كرده است، و نشان داد كه او را نمي توانند تصور كنند، و داوري اين ناتواني را بر عهده فكرها و انديشه ها نهاد. بزرگي نيست داراي درازا و پهنا و ژرفا، كه از جسم بزرگي برخوردار باشد، و باعظمتي نيست كه كالبدش بي نهايت بزرگ و ستبر باشد، بلكه بزرگي خدا در مقام رتبت، و عظمت او در قدرت و حكومت اوست. ويژگيهاي پيامبر اسلام (ص) گواهي مي دهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده خدا، و پيامبر برگزيده، و امانتدار پسنديده اوست (درود خدا بر او و عترت او باد) خدا او را با حجت هاي الزام كننده، و پيروزي آشكار، و راه روشن فرستاد، پس رسالت خود را آشكار رساند و مردم را به راه راست واداشت، و به همگان نشان داد، و نشانه هاي هدايت را برافراشت، و چراغهاي روشن را بر سر راه آدميان گرفت، رشته هاي اسلام را استوار كرد، و دستگيره هاي ايمان را محكم و پايدار نمود. راه هاي خداشناسي اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگي نعمت هاي او مي انديشيدند، به راه راست بازمي گشتند، و از آتش سوزان مي ترسيدند، اما دلها بيمار، و چشمها معيوب است. آيا به مخلوقات كوچك خدا نمي نگرند؟ كه چگونه آفرينش آن را استحكام بخشيد؟ و تركيب اندام آن را برقرار، و گوش و چشم براي آن پديد آورد، و استخوان و پوست متناسب خلق كرد؟ به مورچه و كوچكي جثه آن بنگريد، كه چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درك نمي شود، نگاه كنيد! چگونه روي زمين راه مي رود، و براي به دست آوردن روزي خود تلاش مي كند؟ دانه ها را به لانه خود منتقل مي سازد، و در جايگاه مخصوص نگه مي دارد، در فصل گرما براي زمستان تلاش كرده، و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمي كند. روزي مورچه تضمين گرديده، و غذاهاي متناسب با طبعش آفريده شده است، خداوند منان از او غفلت نمي كند، و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمي سازد، گرچه در دل سنگي سخت و صاف يا در ميان صخره اي خشك باشد، اگر در مجاري خوراك و قسمتهاي بالا و پايين دستگاه گوارش و آنچه در درون شكم او از غضروفهاي آويخته به دنده تا شكم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمايي، از آفرينش مورچه دچار شگفتي شده و از وصف او به زحمت خواهي افتاد، پس بزرگ است خدايي كه مورچه را بر روي دست و پايش برپا داشت، و پيكره وجودش را با استحكام نگاه داشت در آفرينش آن هيچ قدرتي او را ياري نداد و هيچ آفريننده اي كمكش نكرد. اگر انديشه ات را بكار گيري تا به راز آفرينش پي برده باشي، دلائل روشن به تو خواهند گفت كه آفريننده مورچه كوچك همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقتي كه جدا جدا در آفرينش هر چيزي بكار رفته، و اختلافات و تفاوتهاي پيچيده اي كه در خلقت هر پديده حياتي نهفته است، همه موجودات سنگين و سبك، بزرگ و كوچك، نيرومند و ضعيف، در اصول حيات و هستي يكسانند، و خلقت آسمان و هوا و بادها و آب يكي است. پس انديشه كن در آفتاب و ماه، و درخت و گياه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش درياها، و فراواني كوهها، و بلنداي قله ها، و گوناگوني لغت ها، و تفاوت زبانها، كه نشانه هاي روشن پروردگارند. پس واي بر آن كس كه تقديركننده را نپذيرد، و تدبيركننده را انكار كند. و اختلافات صورتهايشان را سازنده اي نيست، بر آنچه ادعا مي كنند حجت و دليلي ندارند، و بر آنچه در سر مي پرورانند تحقيقي نمي كنند. آيا ممكن است ساختماني بدون سازنده، يا جنايتي بدون
@sangareshohadababol
#نهج_البلاغه
#خطبه ۱۸۵_۲
در ستايش پيامبر
جنايتكار باشد؟ شگفتي آفرينش ملخ و اگر خواهي در شگفتي ملخ سخن گو، كه خدا براي او دو چشم سرخ، دو حدقه چونان ماه تابان آفريد، و به او گوش پنهان، و دهاني متناسب اندامش بخشيده است، داراي حواس نيرومند، و دو دندان پيشين كه گياهان را مي چيند، و دو پاي داس مانند كه اشياء را برمي دارد، كشاورزان براي زراعت از آنها مي ترسند و قدرت دفع آنها را ندارند گر چه همه متحد شوند. ملخها نيرومندانه وارد كشتزار مي شوند و آنچه ميل دارند مي خورند، در حالي كه تمام اندامشان به اندازه يك انگشت باريك نيست! نشانه هايخدا در طبيعت پس بزرگ است خداوندي كه تمام موجودات آسمان و زمين، خواه و ناخواه او را سجده مي كنند، و در برابر او با خضوع چهره بر خاك مي سايند، و رشته اطاعت او را در تندرستي و ناتواني به گردن مي نهند، و از روي ترس و بيم زمام اختيار خود را به او مي سپارند. پرندگان رام فرمان اويند، از تعداد پرها و نفسهاي پرندگان آگاه است، برخي را پرنده آبي و گروهي را پرنده خشكي آفريد، و روزي آنها را مقدر فرمود، و اقسام گوناگون آنها را مي داند، اين كلاغ است و آن عقاب، اين شترمرغ است و آن كبوتر، هر پرنده اي را به نام خاصي فراخواند، و روزيش را فراهم كرد. خدايي كه ابرهاي سنگين را ايجاد، و بارانهاي پي درپي را فرستاد، و سهم باران هر جايي را معين فرمود، زمينهاي خشك را آبياري كرد، و گياهان را پس از خشكسالي روياند.
@sangareshohadababol
#نهج_البلاغه
#خطبه ۱۸۶
در توحيد
شناساندن صحيح خداوند سبحان كسي كه كيفيتي براي خدا قائل شديگانگي او را انكار كرده، و آن كس كه همانندي براي او قرار داد به حقيقت خدا نرسيده است،كسي كه خدا را به چيزي تشبيه كرد به مقصد نرسيد،آن كس كه به او اشاره كند يا در وهم آورد،خدا را بي نياز ندانسته است،هر چه كه ذاتش شناخته باشد آفريده است،و آنچه در هستي به ديگري متكي باشد داراي آفريننده است،سازنده اي غيرمحتاج به ابزار،اندازه گيرنده اي بي نياز نه به فكر و انديشه،بي نياز بدون ياري ديگران است،با زمانها همراه نبوده،و از ابزار و وسائل كمك نگرفته است، هستي او برتر از زمان است،و وجود او بر نيستي مقدم است،و ازليت او را آغازي نيست.با پديد آوردن حواس روشن مي شود كه حواسي ندارد،و با آفرينش اشيا متضاد، ثابت مي شود كه داراي ضدي نيست،و باهماهنگ كردن اشيا دانسته شد كه همانندي ندارد،خدايي كه روشني را با تاريكي،آشكار را با نهان،خشكي را با تري،گرمي را با سردي ضد هم قرار داد، و عناصر متضاد را با هم تركيب و هماهنگ كرد،و بين موجودات ضد هم، وحدت ايجاد نمود،آنها را كه با هم دور بودند نزديك كرد،و بين آنها كه با هم نزديك بودند فاصله انداخت. خدايي كه حدي ندارد، و با شماره محاسبه نمي گردد،كه همانا ابزار و آلات دليل محدود بودن خويشندو به همانند خود اشاره مي شوند،اينكه مي گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند پس قديم نمي توانند باشند و حادثند،و اينكه مي گوييم حتما پديد آمدند، ازلي بودن آنها رد مي شود، و اينكه مي گوييم اگر چنين بودند كامل مي شدند، پس در تمام جهات كامل نيستند، خدا باخلق پديده ها در برابر عقلها جلوه كرد، و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است، و حركت و سكون در او راه ندارد، زيرا او خود حركت و سكون را آفريد، چگونه ممكن است آنچه را كه خود آفريد در او اثر بگذارد؟ يا خود از پديده هاي خويش اثر پذيرد؟ اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها، تغيير مي كند، و اصل وجودش تجزيه مي پذيرد، و ديگري ازلي نمي تواند باشد، هنگامي كه آغازي براي او تصور شود پس سرآمدي نيز خواهد داشت، و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص، و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن، و نياز به خالقي ديگر داشتن است، پس نمي تواند آفريدگار همه هستي باشد، و از صفات پروردگار كه (هيچ چيز در او موثر نيست، و نابودي و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد) خارج مي شود. والاتر از صفات پديده ها خدا فرزندي ندارد تا فرزند ديگري باشد، و زاده نشده تا محدود به حدودي گردد، و برتر است از آنكه پسراني داشته باشد، و منزه است كه با زناني ازدواج كند، انديشه ها به او نمي رسند تا اندازه اي براي خدا تصور نمايد، حواس از احساس كردن او عاجز، و دست ها از لمس كردن او ناتوان است و تغيير و دگرگوني در او راه ندارد، وگذشت زمان تاثيري در او نمي گذارد، گذران روز و شب او را سالخورده نسازد، و روشنايي و تاريكي در او اثر ندارد.خدا با هيچ يك از اجزاء وجوارح و اعضا و اندام، و نه با عرضي از اعراض، و نه با دگرگونيها و تجزيه، توصيف نمي شود، براي او اندازه و نهايتي وجود ندارد، و نيستي و سرآمدي نخواهد داشت، چيزي او را در خود نمي گنجاند كه بالا و پايينش ببرد، و نه چيزي او را حمل مي كند كه كج يا راست نگهدارد، نه در درون اشيا قرار دارد و نه بيرون آن، حرف مي زند نه با زبان و كام و دهان، مي شنود نه با سوراخهاي گوش و آلت شنوايي، سخن مي گويد نه با بكار گرفتن الفاظ در بيان، حفظ مي كندنه با رنج به خاطر سپردن، مي خواهد نه با بكارگيري انديشه، دوست دارد و خشنود مي شود نه از راه دلسوزي، دشمن مي دارد و به خشم مي آيد نه با صوتي كه در گوشها نشيند، و نه فريادي كه شنيده شودبلكه سخن خداي سبحان همان كاري است كه ايجاد مي كند. شناخت قدرت پروردگار پيش از او چيزي وجود نداشته وگرنه خداي ديگري مي بود، نمي شود گفت (خدا نبود و پديد آمد) كه در آن صورت صفات پديده ها را پيدا مي كند و نمي شود گفت (بين خدا و پديده ها جدايي است) و (خدا بر پديده ها برتري دارد) زيرا سازنده و ساخته شده همانند تصور شوند، و خالق و پديدآمده با يكديگر تشبيه گردند، مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوي ديگران آفريد، و در آفرينش پديده ها از هيچ كسي ياري نگرفت، زمين را آفريد و آن را برپا نگهداشت بدون آنكه مشغولش سازد، و در حركت و بي قراري، حركت آن را نظم و اعتدال بخشيد و بدون ستوني آن را بپا داشت، و بدون استوانه ها حفظ كرد، ميخ هاي زمين را محكم، و كوه هاي آن را استوار، و چشمه هايش را جاري، و دره ها را ايجاد فرمود، آنچه بنا كرده به سستي نگراييد. و آنچه را توانا كرد ناتوان نشد. خدا با بزرگي و قدرت بر آفريده ها حاكم است، و با علم و آگاهي از باطن و درونشان باخبر است، و با جلال و عزت خود از همه برتر و بالاتر است، چيزي از فرمان او سرپيچي نمي كند، و چيزي قدرت مخالفت با او را ندارد كه بر او پيشي گيرد
@sangareshohadababol
#نهج_البلاغه
#خطبه۱۸۶_۲
و به سرمايه داري نياز ندارد تا او را روزي دهد، همه در برابر او فروتنند، و در برابر عظمت او ذليل و خوارند، از قدرت و حكومت او به سوي ديگري نمي توان گريخت كه از سود و زيانش در امان ماند، همتايي ندارد تا با او برابري كند، و او را همانندي نيست كه شبيه او باشد، اوست نابودكننده پديده ها پس از آفرينش، كه گويا موجودي نبود. معاد و آفرينش دوباره پديده ها نابودي جهان پس از پديد آمدن، شگفت آورتر از آفرينش آغازين آن نيست، چگونه محال است در صورتيكه اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپايان، آنچه در آغل است و آنچه در بيابان سرگرم چراست، از تمام نژادها و جنس ها، درس نخوانده و زيرك انسانها، گرد هم آيند تا پشه اي را بيافرينند، توان پديد آوردن آن را ندارند، و راه پيدايش آن را نمي شناسند، كه عقلهايشان سرگردان و در شناخت آن حيران مي ماند، و نيروي آنها سست و به پايان مي رسد، و رانده و درمانده باز مي گرداند، آنگاه اعتراف به شكست مي كنند، و اقرار دارند كه نمي توانند پشه اي بيافرينند و از نابود ساختنش ناتوانند و همانا پس از نابودي جهان تنها خداي سبحان باقي مي ماند، تنهاي تنها كه چيزي با او نيست، آنگونه كه قبل از آفرينش جهان چيزي با او نبود، بي وقت و زمان، نه روزگاري و نه مكان، در آن هنگام مهلت ها به سرآيد، سالها و ساعتها سپري شود و چيزي جز خداي يگانه قهار باقي نمي ماند كه بازگشت همه چيز به سوي اوست. پديده ها، چنانكه در آغاز آفريده شدن قدرتي نداشتند، به هنگام نابودي نيز قدرت امتناعي ندارند، زيرا اگر مي توانستند پايدارتر مي ماندند، آفرينش چيزي براي خدا رنج آور نبوده و در آفرينش موجودات دچار فرسودگي و ناتواني نشده است، موجودات را براي استحكام حكومتش نيافريده، و براي ترس از كمبود و نقصان پديد نياورده است، آفرينش مخلوقات نه براي پرهيز از دشمني بود كه به او هجوم آورد، و نه براي ازدياد دوران حكومت، و نه براي پيروز شدن بر شريك و معارض، و نه براي رفع تنهايي بوده است. سپس همه موجودات را نابود مي كند، نه براي خستگي از اداره آنها، و نه براي آسايش و استراحت، و نه به خاطر رنج و سنگيني كه براي او داشتند، و نه براي طولاني شدن ملال آور زندگيشان، بلكه خداوند با لطف خود موجودات را اداره مي فرمايد، و با فرمان خود همه را برپا مي دارد، و با قدرت خود همه را استوار مي كند. سپس بدون آنكه نيازي داشته باشد بار ديگر همه را باز مي گرداند، نه براي اينكه از آنها كمكي بگيرد، و نه براي رها شدن از تنهايي با آنها مانوس شود، و نه آنكه تجربه اي به دست آورد، و نه براي آنكه از فقر و نياز به توانگري رسد، و يا از ذلت و خواري به عزت و قدرت راه يابد.
@sangareshohadababol