eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 🌸🍃 86 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
خاڪ پاے آزادگـــان، سُرمہ چشمان وطـــــن سالـــــروز ورود ازادگـــــان مبارڪ باد.. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
. . . آزادگــان مـا شهیدان اند و مانـــدند تا نــامشان را گـــــرامے و راهشان را ادامہ دهند.. به میهن اسلامی گرامی باد.🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
خاڪ پاے آزادگـــان، سُرمہ چشمان وطـــــن سالـــــروز ورود ازادگـــــان مبارڪ باد.. #سید_
●از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:در اردوگاه شما را شکنجہ‌تان می‌کنند یا نہ؟همه بہ آقا سید نگاه کردند ولے آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجہ می‌کنند یا نه؟ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید. ●آقا سید باز هم حرفے نزد. پس شما را شکنجہ نمی‌کنند؟آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.نوشتند اینجا خبری از شکنجہ نیست.افسر عراقی کہ فرمانده اردوگاه بود، آقاے ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:تو بیشتر از همہ کتک خوردی، چرا بہ اینها چیزے نگفتی؟ ●آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند..دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمی‌برند. فرمانده اردوگاه کلاه نظامی کہ سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد می گفت شما الحق هستید. روایت در مورد " سلام برآنهایی کہ از همه چیز گذشتند تامابه هرچہ میخواهیم برسیم سلام برآنهایی کہ قامت راست کردند تاقامت ماخم نشود..سلام برآنهایی ک بہ نفس افتادندتا ما از نفس نیافتیم،، 🌷 🍃 🌺🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
در روز ورود آزادگان بعضی‌ها هم به دنبال يافتنِ سرانگشتانی گره‌گشا بودند و در جستجوی یوسف گمگشته‌شان از همه سراغ می گرفتند ... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❤️ ●غیور مردی که به هنگام اسارت با شجاعت مثال زدنی عبارت "مرگ بر صدام ضد اسلام"به زبان جاری کرد. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 شهادت برادر فروردین سال 61 به اتفاق پدرم در حال حفر چاه در منزل بودیم بنده 13 سال بیشتر نداشتم برادرم احمد که متولد آذر 43 بود در جبهه بازی دراز غرب . کرمانشاه حضور داشت وقتی مادرم فوت کرد ایشان 9 سال و من 5 ساله بودم دو خواهر هم دارم که اولی یکسال از من بزرگتر و دومی 4 سال از من کوچکتر بود پدرم یکسال پس از فوت مادرم ازدواج کرد که حاصل ازدواجشان یک خواهر و دو برادر تا آن تاریخ بود. برادرم برای دومین بار داوطلبانه به جبهه اعزام شده بود نزدیکی های ظهر روز 31 فروردین 61 پدرم که در حال حفر چاه بود از چاه بیرون آمد و گفت امروز نمی دانم چرا دستهایم توان ندارد عصر همان روز خبر شهادت برادرم رسید و ما از برادری مهربان وپشتبانی چون کوه محروم شدیم. منطقه ای که برادرم در انجا به شهادت رسید از سوی همرزمانش ( بچه های استان یزد ) به یاد ایشان تحت عنوان موقعیت شهید حکیمی نامگذاری شد. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠الگوی همرزمان آنروزها هنوز تیپ مستقل الغدیر شکل نگرفته بود و بچه های یزد بیشتر در تیپ نجف اشرف و... مشغول فعالیت بودند. عده زیادی از بچه های روستای ما (مزرعه نو) در طول دفاع مقدس به جبهه ها اعزام شدند و روستای ما در مقطعی سومین روستای نمونه کشوری در این زمینه بود یکی از همرزمان داداشم بنام مرادی تعریف می کرد شهید حکیمی با اینکه از ما کوچکتر بود همیشه سفارش می کرد به هنگام توزیع غذا سعی کنید بچه های مزرعه نو آخرین نفراتی باشید که در صف غذا می ایستند و بقولی آبروداری کنید. شهید حکیمی به اتفاق مرحوم محمدرضا مرادی از پست نگهبانی باز می گشتند که همرزمش توصیه می کند بهتر است ادامه مسیر را سینه خیز بروند ، شهید حکیمی می گوید راه چندانی نمانده که بلافاصله مورد اصابت خمپاره شصت واقع و شهید حکیمی با اصابت ترکشی در گردن جان به جان آفرین تسلیم و مرحوم مرادی با اینکه جراحت زیادی برداشته از جمله اصابت ترکش در سر به عقب بازگشته و در ادامه مسیر بیهوش می شود و پس از چند سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری به دوست شهیدش می پیوندد از همرزمان ایشان آقایان رفیعی و شاطری اسیر ،حاج محمد رضا مرادی جانباز 70 درصد و سایرین نیز همچنان در خدمت نظام مقدس می باشند . روستای ما در طول دفاع مقدس 18 شهید و 7 آزاده و تعداد زیادی جانباز تقدیم انقلاب کرده است . درود خدا بر ایثارگران ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سلام دوستان داستان به مناسبت سالروز ورودازادگان سرافراز از امشب در کانال دنبال کنید..چون نویسنده درحال نوشتن این خاطرات هستند مجبوریم شبی یک قسمت بزنیم که با نویسنده همزمان تموم کنیم... این خاطرات اسارت اردوگاه تکریت هست خیلی قشنگه حتما دنبال کنید🌷
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 7 📿 8 📿 12 📿 14 📿15 📿 23 📿 24 📿 25 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 87 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
برایــــمان قصہ ی را با لب هـــای خشڪیده روایــت میڪند... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
خَبر از حَـنجَره ی شاه وِلا مےآید خَبر از ڪَرب و بلا مےآید اَیُها النّاس‌بہ‌این‌نُڪتہ‌توجہ‌دارید؟ چند روز دگـر مےآید ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
چنان با عجین بود ڪہ در سخنرانے هایش مے گفت: "من با شهدا راه مےروم غذا مےخورم و مےخوابم و این آسایشے ڪه برای من شهیدان بوجود آورده اند هرگز نخواهم گذاشت پرچـم ، آن ناله های رزمندگان در نمازهای شب و هنگام شب عملیات زمین بماند..." همــواره در سخنرانے هایش میگفت: “جسمم را به خاڪ و روحم را به خـدا و راهم را به آیندگان مے سپارم ” جزو بهترین تڪ تیراندازهای ایران بود او همواره سخت ترین راه را انتخاب مےکرد چه آن زمان که فرمانده گردان صابرین تیپ امام زمان(عج) لشڪر عاشــورا بود و چه زمانے که بعد از بازنشستگے نشستن را بر خود حرام کرد و راه سوریه در پیش گرفت... منبع: کتاب مدافعان حرم، خاطرات 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 هر دم بہ گوشم می رسد آوای زنگ قافلہ این قافلہ تا کربلا دیگر ندارد فاصلہ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
اے ڪه گفتے "عشــق" را درمان بہ هجران میڪند .. ڪاش میگفتے ڪه "هجران" را چہ درمان میڪند؟ 📎پ ن: بر بالین و ، موقعیت گردان کمیل، منطقه شاخ شمیران عراق ۳۰ آبان ماه ۶۳ پس از شهادت محسن علیزاده و غلامحسین لطفی ۱۰ روز بعد شهید پهلوانی به آنها پیوست... روحشان شاد🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠خواب درحال رانندگی با موتور سیکلت داداشم مثل سایر بچه های روستا هم درس میخوند هم کار می کرد خانواده ما مثل سایر خانواده های روستایی در دامداری و کشاورزی و... فعالیت داشت و ما علاوه بر آن در پرورش گاو شیری هم فعالیت داشتیم که مستلزم فعالیت و کار بیشتری بود و تقریبا تمام فشار کار روی دوش داداشم بود علاوه بر آن در ایام تعطیلات خصوصا سه ماهه تعطیلات تابستان نیر می بایست در کارخانه موزائیک سازی عمویم فعالیت کند که بنده نیز کمک کارش بودم. کاری سخت و طاقت فرسا که با بنیه جسمی ایشان هیچ سنخیتی نداشت دوست ایشان تعریف می کرد یک مورد که ترک موتور ایشان نشسته بوده در مسیر به علت خستگی و کار شدید ، ایشان در حال رانندگی خواب می رود و زمین می خورند. شهید حکیمی علاوه بر این در درس نیز ممتاز بود. ایشان در قرائت قرآن کریم نیز دستی داشتند و در مراسم صبحگاه مدرسه راهنمایی با صوتی زیبا قرآن تلاوت می کردند دبیر ریاضی آقای طباطبایی تعریف می کند به هنگام برگزاری مراسم صبحگاه که از بلندگوی مدرسه پخش می شد بارها دیده که پدرم در حوالی مدرسه منتظر پخش صدای ایشان بوده است . ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 12 📿 14 📿15 📿 23 📿 24 📿 25 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 88 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
|بہ‌نام‌خداۍحسین| . ‏امسال که قاسم نیست، روضه عباس را دانسته تر گریه میکنیم... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
یا رب ز گناه خویش شرمنده منم بہ هرچه عقوبت هست زیبنده منم غفار تویی ، غنی تویی ،الله تویی بدڪار منم ،گدا منم ، بنده منم الهے با تو دارم گفت و گویے به سویت آمده بے آبرویی من آن ناخوانده مهمان تو هستم همان که بارها پیمان شڪستم 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💠نان حلال ●یکی از مهم ترین منش‌های ایشون وسواس درنون حلال بردنش به خونه بود.شایدهرکی داداشش توبانک بودیه وام روحداقل گرفته بود ولی تو۱۰سالی که من توبانک بودم و ایشان عمرپربرکتش درحیات بودن باتمام مشکلات مالی که میدونستم داره فقط درحداینکه شرایطشو بپرسه بود. ●وقتی پیگیری میکردم می‌گفت سوال کردم دیدم این وام برای اینکار شبهه داره استفاده شه اصرارمن هم برای نشون دادن راه شرعی کردنش هم بیفایده بود. ●هادی توسن خودش زندگی متوسطی داشت دوست داشت کاری بکنه که سرمایه مادیش هم مثل معنویاتش بالابره ولی نه ازهرراهی عجله هم نداشت یعنی این تلاش بایدپله ای میشد برای معنویات برای وارستگی وبرای زلالی دل شایددنیازده،بااینکه خونش استیجاری بودو مشکلات مالی بسیار اماسال مالیش و داشت وتوپرداخت خمس مقید واین وسواس وریاضت هاست که انسان سازاست وهادی ساز میشود. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
ڪم ڪم بساط روضہ و ماتم بیاورید آرے دگر سیاهے و پرچم بیاورید مهدے سیاه پوش عزاے محرم اسٺ عزاے مرا هم بیاورید...😭 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
گوش فلک را پرکرده: مــا ملت شهادتیم ما ملت امام حسینیم...! 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊