#تویی_که_نمیشناختمت
در جوانی در جنگ روحش زخمی می شود اسمش را گذاشتند: #جانباز_اعصاب_و_روان...
سی سال بیماری را همچون #صلیبی؛ خودش و خانواده اش به دوش می کشند...
آخر سر توی پارک به جای افغانی اشتباهش می گیرند، همراه بقیه می فرستندش افغانستان و در آنجا از سرما و گرسنگی جان می سپارد و او که برای خاکش جنگیده و هر چه داشته در این راه داده بود؛ سهمش یک وجب خاک همنمی شود و در خاک غربت گمنام دفن می شود و حالا خواسته همسرش این است که لااقل پیکر مطهرش را برگردانید...
#جانباز_شهید
#قاسم_رضایی🌷
#مدارک_شهید_درپست_بعدی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💢 «سندروم دست بیقرار» به روایت یک #جانباز_اعصاب_و_روان
● «.. چند بار خانمم را بدرقم زدهام، آن چنان که از دماغش خون آمد. پسر بزرگم حالا هفت سالش است. یکبار در اوج عصبانیت او را چنان زدم که صورت و چشمش کبود شد و ورم کرد.
●حالا آن اتفاقات که یادم میآید، گریهام میگیرد. دخترم را با پارچ آب زدم و پسرم را با لیوان چای داغ. با کوچکترین حرکات بچهها ناخواسته عصبانی میشوم؛ حتی برای عوض کردن کانال تلویزیون. ترجیح میدهم بیشتر بیرون از خانه باشم تا به بچهها آسیب نرسانم. همسرم مشکل قلبی پیدا کرده است. عصبانی که میشوم، همسرم از ترس میلرزد. بارها گفته است "اول سعی کن عصبانی نشوی. اگر شدی، من و بچهها را نزن. اگر زدی، به پاهای ما بزن"
ولی آن وقت کنترل ندارم و اختیار دست خودم نیست. مغزم فرمان میدهد بزن و نمیگوید کجا بزنم. ...»
📎پ ن : بریدهای از کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون»؛ خاطرات رزمندگان افغانستانیِ هشت سال دفاع مقدس🌷
#نویسنده: محمد سرور رجایی
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊