#کتاب_خوب😍
خلاصه ای از کتاب
درزمان دفاع مقدس دشمن به دلیل ناتوانی درجبهه ها شهرهای مرزی راخصوصا کرمانشاه رابارها وبارها (بیمارستان،شرکت نفت،خانه ها ومدارس) بی رحمانه مورداصابت موشک قرارداد،کتاب موردنظرخاطراتی ازحمله ی وحشیانه ی دشمن به دانش آموزان ومردمی که درمیدان شهر مجروح وشهید شدند.
#نویسنده: شعله جهانگیری
#نام_کتاب: روزی که شادی ام بمب باران شد
#پیشنهاد_مطالعه☺️
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💢 «سندروم دست بیقرار» به روایت یک #جانباز_اعصاب_و_روان
● «.. چند بار خانمم را بدرقم زدهام، آن چنان که از دماغش خون آمد. پسر بزرگم حالا هفت سالش است. یکبار در اوج عصبانیت او را چنان زدم که صورت و چشمش کبود شد و ورم کرد.
●حالا آن اتفاقات که یادم میآید، گریهام میگیرد. دخترم را با پارچ آب زدم و پسرم را با لیوان چای داغ. با کوچکترین حرکات بچهها ناخواسته عصبانی میشوم؛ حتی برای عوض کردن کانال تلویزیون. ترجیح میدهم بیشتر بیرون از خانه باشم تا به بچهها آسیب نرسانم. همسرم مشکل قلبی پیدا کرده است. عصبانی که میشوم، همسرم از ترس میلرزد. بارها گفته است "اول سعی کن عصبانی نشوی. اگر شدی، من و بچهها را نزن. اگر زدی، به پاهای ما بزن"
ولی آن وقت کنترل ندارم و اختیار دست خودم نیست. مغزم فرمان میدهد بزن و نمیگوید کجا بزنم. ...»
📎پ ن : بریدهای از کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون»؛ خاطرات رزمندگان افغانستانیِ هشت سال دفاع مقدس🌷
#نویسنده: محمد سرور رجایی
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊