eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فرد ، جناب صانعی است که به او می گویند آیت الله... او همان کسی است که می گفت بعد رسول الله، مظلوم ترین فرد ، سید محمد خاتمی است!!! حالا ببینید او چه می گوید... ان شالله قرار شده است از این دست کلیپ ها بیشتر بگذاریم تا چهره سران از الان آشکار شود. قطعا فتواهای این مثلا آیت الله هم ، بر آتش فتنه خواهد افروخت... کانال را از این به بعد با دقت بیشتری دنبال کنید... iD ➠ @sangarshohada🕊
در زندگـــــی ... دنبالِ ڪسانی حرڪت ڪنید ، ڪہ هرچه به جنبه‌های خصوصی‌ترِ زندگـی ایشـان نزدیڪ شوید تجلـی ایمـــان را بیشتـر ببینیـد . #ڪلام_شهـید #دڪتر_آیت_الله_بهشتی ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید علمدار لشکر سیدالشهداء جویای شهادت بود می‌گفت : « خدایا من خواهان شهـادتم ... نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده ام و خواسته باشم خود را از دست این سختی‌ها و ناملایمات دنیوی خلاص ڪنم بلکه می‌خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌ام موجودی نباشم که سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبـران ڪند و نهـال ڪوچڪی از جنگل انبوه انقلاب را آبیـاری ڪند...» #قائم_مقام_لشکر۱۰سیدالشهداء #شهیـد_سـردار_یدالله_کلهر🌷 #شهادت_عملیات_‌کربلای۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ڪلیپ قطار مى رود تو مى روى تمام ایستگاه مى رود و من چقدر ساده ام که سال هاى سال در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان به نرده هاى ایستگاه رفته تکیه داده ام #قیصر_امین_پور پ.ن: تقدیم به مناسبت سالروز شهادت #خـداحـافـظ_عـزیـزم! دردناڪ تـرین جمله ای ڪه یڪ #همسـر به شـوهـر شهیـدش میتـونه بگه: #شهـادتت_مبـارڪ_عـزیـزم...! در معــراج شهـدا #حمید_سیاهکالی_مرادی #سالروزشهادت #یادش_باصلوات 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#فرازے_از_وصیت_نامہ برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید : خداوندا نه برای بهشت و نه برای شهادت ، اگر تو ما را در جهنمت بیندازی فـقط از مـا راضی باشی برای مـا کافـی است . #شهید_علی_چیت_سازیان #سالروز_شهادت🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢مسابقه دو با مانع پاراالمپیک با ورود هر نفر به داخل این تونل مرگ، پذیرایی آغاز می شد و حجم زیادی از چوب و کابل و سیم خارادر بود که بر پیکر آزرده و خسته بچه ها مانند توفانی سهمگین وارد می شد. کمتر اسیری بود که از این صف خارج بشه و جایی از بدنش سالم مونده باشه . تعدادی دچار جراحات سنگین و بعضا شکستکی استخون شده بودن. نوبت اتوبوس ما که شد چن سرباز بعثی اومدن بالا و با فحاشی و تندخویی فریاد می زدن«واحد واحد». یعنی یکی یکی پیاده بشید. دو نگهبان هم جلوی درب اتوبوس قرار گرفتن و مراقب بودن که مبادا یه وقت دو نفر با هم پیاده بشن و کمتر مورد عطوفت و نوازش قرار بگیرن. تعدادی از بچه ها پیاده شدن و من با چشمای مضطرب به این صحنه های وحشتناک خیره شده بودم تا اینکه نوبه منِ بی نوا شد. با پایی مجروح و جثه ای کوچک باید از میون اون همه گرگ درنده عبور می کردم. جای تامل و فکر نبود و تنها راه زنده موندن ، این بود که با حداکثر سرعت از داخل این تونل باید عبور می کردم. هر کس توقفش بیشتر میشد یا به زمین میفتاد ، بیشتر درب و داغون میشد. پای چپم رو که مجروح بود و نمی تونستم زمین بزارم رو به پشت رانم چسبوندم و با پای راست و حداکثر سرعت شروع کردم به دویدن. دویدن که چه عرض کنم مثل کانگرو می پریدم. چه حالی میداد با یه پا پریدن و عبور کردن از میون اون همه موانع. چیزی شبیه مسابقات دو با مانع پاراالمپیک معلولا بود . تلاش کردم زودتر خودمو به انتهای صف برسونم. رسیدن به آخرِ صف یه موفقیت بزرگ بود. گرچه امکان نداشت بی نصیب نمونی و دهها ضربه سنگین رو نوش جان نکنی ، ولی به هر حال کمتر خوردن و زنده موندن غنیمت بود. هر ضربه ای می تونست منجر به مرگ یا نقص عضو بشه. هر یه ثانیه تاخیر مساوی بود با ضربات بیشتر و مهلک تر. لذا تموم انرژی و توانمو جم کردمو با تمام قدرت یه پایی شروع کردم به دویدن. خودم نمی دونم با چه سرعتی دویدم ولی اینو می دونم تو شرایط عادی اونم دوپایی همچین سرعتی نداشتم. عجب دویی داشتم و خودم نمی دونستم! باریک الله رحمان یادت باشه پات که به ایران رسید باید بشی عضو تیم ملی دو صدمتر. بعضی وقتا یکی از بعثیا کتف آدمو می گرفت و بقیه میزدن که هیچکس قِسر در نره. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sanarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢هیچکس خودشو نمی دید میدون جنگ بود و دو طرف تو این مبارزه تلاش می کردن. یه طرف برای کمتر کتک خوردن و طرف دیگه حریصانه برای بیشتر زدن و عقده خالی کردن. چشمتون روز بد نبینه هر چی باشه جون آدمیزاد شیرینه و اونام هیچ رحم و مروتی نداشتن. گر چه نسبت به خیلیای دیگه تونستم مسیر پر از موانع رو سریعتر طی کنم ولی در عین حال جایی از بدنم نبود که ضربه ای به اون نخورده باشه. تو اون شرایط و دقایق کوتاه با وجود اینکه با حداکثر سرعت می دویدم ولی انگار خط پایانی نبود و طول تونلِ مرگ کیلومترها به نظر می رسید و انگار ساعتا طول می کشید که به آخر برسی و این خاصیت لحظات سخته که بسیار کند سپری میشه. انگار زمان متوقف شده بود. هر چه بود تموم شد و هنوز زنده بودم و نفس می کشیدم ، حداقل شکر خدا استخونام سالم بودن و جایی نشکسته بود. با هر هول و ولایی بود به انتهای مسیر رسیده و داخل آسایشگاه شدم. با خودم می گفتم این منم؟ دور از جونِ بچه ها ، مثل گله گوسفند، داخل آسایشگاه تلنبار شدیم و درها بسته شد. هنوز نمی دونستیم چه بر سرمون اومده! با فروکش کردن خشونت دشمن، نگاهامون به یکدیگه دوخته شد و به سر و صورتای خونی و دست و پاهای پاره شده و بدنای سیاه شده از ضربات کابل و چوب نگاه می کردیم، عجب صحنه ای بود. انگار هیچ کس خودشو نمیدید و همه زُل زده بودیم به همدیگه. مات و مبهوت از این همه شقاوت و سنگدلی دشمن و از این همه لطف الهی بخاطر زنده موندن بچه ها وسط اون مهلکه بزرگ. حالا که بعد از ۳۲ سال از اون ماجرا قلم بدست گرفته و دارم خاطراتمو می نویسم ، موی بدنم سیخ شده. مگه میشه لطف خدا نباشه و این همه افراد که اکثرشون مجروح و بدحال بودن از داخل اون صف طولانی عبور کنن و هنوزم همه زنده باشن. توصیفش هم سخته تا چه برسه به خود ماجرا. یخورده که گذشت و حرارت و گرمی بدنها فرو نشست ، آه و ناله مجروحا شروع شد. اونجا ناله کردن هم جرم بود و صدایی از مجروحی بلند می شد پشت بند آن رگباری از کابل بود که بر بدنش فرود میومد. هنوز داشتن دور و برمون مثل اجل معلق می گشتن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 17 📿 22 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
باز روحم روی ڪارون مے‌رود سوے #فڪہ، سوے مجنون مے‌رود.. خاڪ اینجا قطعہ اے ازڪربلاست رد پوتین‌هاے #مردان بے ادعاست #شهید_سید_مرتضی_آوینی #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🔸️ : آمریکا در طول این ۴۱ سال هر روزنه ای( شاهراه که جای خود داره ) که میتوانست به انقلاب اسلامی و مردم ایران در جهت توسعه و رفاه و پیشرفت و استقلال کمک کنه کرد و هر روز دامنه تحریمهاش رو گسترده تر و عمیقتر کرد!! آمریکا در تحریمهای زعم خودش فلج کننده حتی به داروی بیماران هم رحم نکرد !!! 🔸️ : در طول این چند روزی که اینترنت بین الملل ایران قطع شده بسیاری از افراد و گروهها و موسسات و نهادها ( داخلی و بین المللی ) گزارشهای بلند و بالایی داده اند که نظام و مردم ایران چه زیان های اقتصادی هنگفتی از این قطعی اینترنت دیده اند!!!! حتی آمریکا و همپیمانانش هم چندین بار ابراز نگرانی و ناراحتی کرده بابت این موضوع!!!! ✴ حال سوال اینجاست !!! 👈 اگر واقعا اینترنت بین الملل اینقدر برای اقتصاد ایران مهم و سودآور است چرا آمریکا در لیست بلندبالای تحریمی اش قرار نداده ؟؟!!!! 👈 منافع آمریکا از اینترنت چیست که اینقدر برایش با اهمیت و ارزشمند است؟؟!!! که قطع بودنش را در جهت ضربه به منفع اش میبیند؟؟!! 👈 آیا واقعا ارقام و اعداد این آمارها درست و دقیق است یا صرفا در جهت القاء اهداف خاصی به مخاطبین منتشر میشوند؟؟!!! ( تکنیک مستندات علمی از مجموعه تکنیک های اقناء رسانه ای ) iD ➠ @sangarshohada🕊
توگودال #شهیدپیداڪردیم هرچہ خاڪ بیرون میریخت بازبرمیگشت! اذان شدگفتیم بریم فردابرگردیم شب خواب جوونے رودیدم گفت دوست دارم گمنام بمانم بیل رابردارو ببر.. سرے است درگمنامے سرے عاشقانہ iD➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ #گذرے_بر_سیره_شهید ✍بخشندگی و سخاوت شهید محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود #شهیدی_که_بازبان_روزه_به_شهادت_رسید راوے : #دوست_شهید #شهید_محمد_حسین_عطری🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊