eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
یعنی مردانی از جنس نـور با قلـبی از نوع دریـــا با چشمانـی بصـیر ؛ با قدم‌هـایی همچون فولاد ، با افکاری ناب ؛ با ایثاری بزرگ با شجـاعت و شـهامتی علـوی ؛ جهادی به یاد ماندنی در نبردی مردانه، در قلب تاریخ آفریدند که همچون خورشیدی تابان ، چـراغ راه جویندگان حقیقت شد. . 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 آخرین ایام حضور در سلول الرشید در روز های آخر حضورمان در سلولهای الرشید اینقدر از نظر جسمی تحلیل رفته بودیم که به هر نقطه ای از بدن که مختصر فشاری وارد می شد احساس سوزش می‌کردی خصوصا قسمت نشیمنگاه که در اثر تماس بیست و چهار ساعته با زمین دیگر امکان نشستن نبود. حتما تجربه کرده اید این حالت را در سفرهای طولانی روی صندلی‌های ابری اتوبوس . حالا در الرشید نه فرشی در کار بود و نه اشربه و اطعمه ای و طول سفر هم که الی ماشاء الله. اواخر بهمن بود ولی به علت ازدحام جمعیت محیط گرم و خفه کننده . دریچه ای کوچک بالای هر قفس وجود داشت که کار تهویه هوا را انجام می داد و اکثر شبها صدای آژیر آمبولانسهایی از آن شنیده می شد که کار حمل و به اصطلاح تشیع جنازه کشته هایشان انجام می داد و از آنجا که تجمع و راهپیمایی در عراق ممنوع بود کار تشیع جنازه را تاکسی ها با قرار دادن تابوت روی سقف خودرو به عهده داشتند. در طول مدت دو ماه حضور در الرشید ، بچه هایی که سن و سالی داشتند و محاسنشان بلند شده بود با قیچی کوچکی که از بازرسی ها قِسر در رفته بود مخفیانه کار اصلاح را انجام می دادند. ناخنها نیز با ساییدن به دیوار سیمانی کوتاه می شد دوستانی بودند که سر زنده و سرحال ، علی رغم وضعیت موجود به غرفه ها سر می‌زدند و با تعریف کردن لطیفه و.. سعی در دلداری و ایجاد نشاط بین بچه ها داشتند و بعضا هم اگر اخباری از ایران می رسید خصوصا وقتی اسرای جدید به بند می پیوستند آن اخبار را با آب و تاب برای سایر سلولها تعریف می کردند و روحیه می دادند. نکته قابل ذکر اینکه اکثر قریب به اتفاق بچه ها از پشتوانه قویِ مذهبی برخوردار بودند لذا تحمل این سختیها برایشان آسان می نمود و حتی از غذای ناچیز خود می گذشتند و به مجروحین اختصاص می دادند . بعد از پایان جنگ یکی از مسوولین صلیب سرخ جهانی در ملاقات با یکی از آزادگان گفته بود اگر این سختیها و فشارهایی که شما تحمل کردید بر سایر اسرای جنگی در جهان وارد می شد اکثرا منجر به دعوا و درگیری بین خود اسرا برای تصاحب و دریافت جیره غذایی و برخورداری از امکانات بیشتر می شد . بچه ها از قول عراقی ها دلداری می دادند که به زودی به اردوگاه منتقل و از اینجا راحت می شویم غافل از اینکه اردوگاه ، برزخی به مراتب وحشتناک تر از الرشید بود ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 6 📿 7 📿 9 📿 10 📿 22 📿 28 📿 29 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 137 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
نوشتند: «تا کربلا راهی نمانده» اما حرم را ندیدند... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ○این شیرزن مادر شهید ابومهدی المهندس هستند. درحال خدمت رسانی به زائران اربعین... ○حال مادر بعد از دیدن تصویر شهید... 🚫 تکذیب شده j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
💔 ○یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ ○ای برطرف کننده‌ی غم از چهره‌ی حسین (ع) غم من را هم به حق برادرت حسین برطرف کن... @sangarshohada🕊🕊
یادش بخیر... آن‌ها هم عاشقانه داشتند نه از نوع ، با هشتگ‌های ، عکس‌های دونفره ی رنگارنگ و دستان در هم گره کرده. از نوع قرارها و عهدهای آسمانی که تا بی‌‌نهایت وابدیت باقی‌مانده و خواهد ماند و تنها اکتفا به دنیای فانی ندارد. ... همسران شهدا انحصار طلب نبودند و نیستند. معشوق را هم برای خدا می‌خواهند. مثل غلامرضا و فهیمه که ۱۶ فروردین سال ۶۱ سعادت این را داشتند تا خطبه را حضرت امام (ره) بخواند. پس از خطبه، غلامرضا آرزوی شهادت را با امامش در میان گذاشت و از او خواست تا برایش دعای شهادت در دنیا و شفاعت در اخرت بکند. امام هم فرموند: "ان شالله پیروز شوید." فهیمه وغلامرضا پس از عقد در جماران عازم شهدای بهشت زهرا شدند. آرام از مزارها عبور می کردند، اما در دلشان غوغای خاصی بود. در دستانشان بود. همان حلقه ای که بجای هر نگینی، جمله ی معروف "تنها ره سعادت... ایمان، جهاد، شهادت" بر روی آن حک شده بود. این ها شعار نبود، حرف دل و آرمان‌هایشان بود که با واژه ها و کلمات حک کرده بودند. 🔻 در شماره ۲۰۹ ماهنامه فکه می‌خوانیم👇 💠 نورِ خرمشهر 📎 یادداشتی بر زندگی شهید غلامرضا صادق زاده قمصری ؛ به روایت خادمین شهدا_فدڪ 🔴 با ارسال عدد یک به شماره ۰۲۱۷۷۹۸۲۸۰۸ به جمع خوانندگان بپیوندید. ✅ www.jannatefakkeh.com j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
. یادش بخیر ... شورِ شب‌های جبهه با نوای کاروان بار بندیـد همرهان این قافله عزمِ کرببلا دارد ... . j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊