🏴 #با_کاروان_حسینی
🔸 وقایع روز ششممحرم
از روز #سوم_محرم که #عمرسعد وارد کربلا شد تا ششم محرم مرتب مذاکراتی بین #اباعبدالله و عمرسعد صورت می گرفت.
عمرسعد امیدوار بود بتونه بدون جنگ غائله رو تموم کنه.
بعضی وقت ها این مذاکرات بدون حضور حتی نزدیکترین افراد انجام می شد و بعضی وقتا هم با حضور افراد بسیار نزدیک عمربن سعد یا امام حسین(ع).
بعضی از افرادی که توی سپاه عمربن سعد بودن، از سر کینه و بعضی هم بخاطر اینکه ترفیع درجه بگیرن گزارش مذاکرات عمربن سعد رو مخفیانه برای عبیدالله زیاد می فرستادن.
یکی از اون افراد شخصی بود به اسم #خولی بن یزید اصبحی که با امام حسین(ع) کینه و دشمنی عمیقی داشت.
خولی مخفیانه نامه ای به ابن زیاد نوشت:
✍ "ای امیر! پسر سعد شبانگاه از لشکر خود بیرون می رود و همراه با حسین در ساحل #فرات، بساط گفتگو می گستراند و این گفتگوها تا نیمه های شب ادامه دارد . او با حسین نرمش و رافت و سازش دارد. اگر فرماندهی را به من بسپاری من کار را تمام خواهم کرد و به تنهایی بر این امر توانایم."
وقتی عبیدالله زیاد نامه خولی رو خوند برای عمرسعد نامه ای نوشت:
📜 ای پسرسعد خبر رسیده است که شب ها تا دیرگاه با حسین گفت گوها داری!
همین که نامه ام را خواندی حسین را وادار تا بر فرمان من فرود آید. اگر نپذیرفت آب را بر او ببند و میان او و فرات حایل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده اش حرام.
حسین و یارانش نباید از آب بنوشند تا همان گونه که بر امیرالمومنین عثمان گذشت، تشنه بمیرند.
📮وقتی عمرسعد این نامه رو دریافت کرد، از یه طرف، حجربن حرّ رو با چهارهزارسواره، و در بخش دیگه ی فرات، شبث بن ربعی با هزار نفر رو مامور کرد تا آب فرات رو نگهبانی بدن که امام حسین و یارانش آب بر ندارن.
عمربن سعد روز ششم محرم، نامه عبیدالله زیاد رو دریافت کرد.