🔥 در پی ورود کاروان نظامی لشگر ۱۷ ارتش #سوریه و کاروانی از نیروهای ارتش #روسیه به استان #دیرالزور در سواحل رود #فرات
✍ #آمریکا پس از اخراج از افغانستان و کاهش محسوس نیروهای خود در عراق، باید از #شرق_سوریه نیز اخراج شود. یا به زبان خوش و با پای خودشان میروند، یا به ضرب سرب داغ و با تابوت؛ فرقی نمیکند، سنگر آمریکایی #شرق_فرات اسرائیل و #یهود_مفسد، باید در هم شکسته شود. #مقدمات_نبرد_قرقیسیا
❤️ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَالله في اَرْضِه 🇮🇷
#گنج_فرات #فتنه_شام #سفیانی #قرقیسیا🎋🎋🎋🎋
🔥 منابع محلی در #دیرالزور سوریه اعلام کردند یک کاروان نظامی ارتش #روسیه شامل تجهیزات سنگین وارد این استان شد.
💥 همچنین این منابع اعلام کردند نیروهای لشکر ۱۷ ارتش #سوریه در کرانه فرات مستقر شدند.
✍ #شرق_سوریه و به صورت خاص #شرق_فرات باید از چنگ نیروهای اشغالگر و ارتش تروریست #آمریکا و تجزیهطلبان کرد و عرب، پاکسازی شود.
❤️ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَالله في اَرْضِه 🇮🇷
#مقدمات_نبرد_قرقیسیا #سفیانی #فرات🎋🎋🎋🎋
یکی از خصوصیات یاران #امام_حسین(ع) وحدت و همدلی بود که با همدیگه داشتن.
وحدت توی رفتارهاشون، وحدت در رهبری، وحدت در دیدگاه و جهت گیری و ....
کدوم صحنه شکوهمندتر از اینه که وقتی #حضرت_عباس(ع) به #فرات می رسه تشنگی و عطش دیگران، باعث بشه تشنه از شریعه بیرون بره....
نکته ی خیلی جالب اینه که توی هیچ منزلی و هیچ صحنه ای کوچکترین اختلاف نظر و نزاع فکری بین یاران اباعبدالله دیده نمیشه و جالب تر اینکه هیچ کس از افرادی که با امام همراه بودن به سپاه عمرسعد نپیوستند ولی افرادی مثل حر یا ابوالحتوف از سپاه عمرسعد به سپاه امام میان.
در میان سپاه دشمن وقتی #عمرسعد به نیروهاش پیشنهاد میدان رفتن میداد اول می پرسیدن چی بهمون میدی؟! چه قدر بهمون میدی؟!
ولی در کاروان امام حسین، اباعبدالله بارها چه توی مسیر چه توی کربلا اشاره می کردن که پایان کار همه ی ما اینه که کشته می شیم؛
یارانشون ابراز تاسف می کردن که چه حیف که فقط یه بار می تونیم برای تو بمیریم کاش هفتاد بار می مردیم و زنده می شدیم تا هر بار عاشقانه تر و پرسوز تر برای تو جان بدیم!
🏴 #با_کاروان_حسینی
🔸 وقایع روز ششممحرم
از روز #سوم_محرم که #عمرسعد وارد کربلا شد تا ششم محرم مرتب مذاکراتی بین #اباعبدالله و عمرسعد صورت می گرفت.
عمرسعد امیدوار بود بتونه بدون جنگ غائله رو تموم کنه.
بعضی وقت ها این مذاکرات بدون حضور حتی نزدیکترین افراد انجام می شد و بعضی وقتا هم با حضور افراد بسیار نزدیک عمربن سعد یا امام حسین(ع).
بعضی از افرادی که توی سپاه عمربن سعد بودن، از سر کینه و بعضی هم بخاطر اینکه ترفیع درجه بگیرن گزارش مذاکرات عمربن سعد رو مخفیانه برای عبیدالله زیاد می فرستادن.
یکی از اون افراد شخصی بود به اسم #خولی بن یزید اصبحی که با امام حسین(ع) کینه و دشمنی عمیقی داشت.
خولی مخفیانه نامه ای به ابن زیاد نوشت:
✍ "ای امیر! پسر سعد شبانگاه از لشکر خود بیرون می رود و همراه با حسین در ساحل #فرات، بساط گفتگو می گستراند و این گفتگوها تا نیمه های شب ادامه دارد . او با حسین نرمش و رافت و سازش دارد. اگر فرماندهی را به من بسپاری من کار را تمام خواهم کرد و به تنهایی بر این امر توانایم."
وقتی عبیدالله زیاد نامه خولی رو خوند برای عمرسعد نامه ای نوشت:
📜 ای پسرسعد خبر رسیده است که شب ها تا دیرگاه با حسین گفت گوها داری!
همین که نامه ام را خواندی حسین را وادار تا بر فرمان من فرود آید. اگر نپذیرفت آب را بر او ببند و میان او و فرات حایل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده اش حرام.
حسین و یارانش نباید از آب بنوشند تا همان گونه که بر امیرالمومنین عثمان گذشت، تشنه بمیرند.
📮وقتی عمرسعد این نامه رو دریافت کرد، از یه طرف، حجربن حرّ رو با چهارهزارسواره، و در بخش دیگه ی فرات، شبث بن ربعی با هزار نفر رو مامور کرد تا آب فرات رو نگهبانی بدن که امام حسین و یارانش آب بر ندارن.
عمربن سعد روز ششم محرم، نامه عبیدالله زیاد رو دریافت کرد.