مجیزِ دولت
#طنزیمات_ادبی
دفتر آوردم که بنویسم مجیزِ دولتت
از کرامات درشت و گاه ریزِ دولتت
جای دارد قبل از اینکه گویم از دولت، سخن
یک، دوبیتی گویم از شورایِ چیزِ دولتت
چیز یعنی: راهبردی، توی بیتم جا نشد
آنچه هست از خطِ قرمزهای جیزِ دولتت
میکُنم خیلی ظریف از او تشکر چونکه هست
کامران و کامکار و کامبیز دولتت
مصرفِ مازوت شده کم میشود شعری نوشت
از هوایِ خوب و زیبا و تمیزِ دولتت
چاره گردیدهاست خیلی مشکلات اقتصاد
از وفاقِ خوب و عالی و غلیظ دولتت
از تلاش و همت و سعی تو، هر روز خدا
میشِگِفتانادِمان یک سورپریز دولتت
در سخنرانی همیشه میکنی غوغا به پا
میشود اذهانِ ماها مستفیضِ دولتت
میخورد سُر سویِ ما انواعِ راه چارهها
از میان جادههای صاف و لیز دولتت
تا نگیرد هیچکس از دست تو این میز را
آفرین، چسبیدهای محکم به میز دولتت
آفرین بر تو سرای سالمندان ساختی
با حضور جیرهخوارانِ عزیزِ دولتت
از کراماتی که داری در علاج دردها
خوب شد دست چلاقِ آن مریضِ دولتت
بیفشار و درد و خونریزی و هر ناراحتی
میبُرد سرهایمان را تیغِ تیزِ دولتت
هرکه گرمش میشود از کشمش بازارمان
میخورد یک دانه تنها از مَویزِ دولتت
از چه چیز دولتت گویم؟ که میدانی خودت
واقعا عالیست دکتر هرچه چیزِ دولتت
خواستم بنویسم اینها را که ناگه برق رفت
از درون لامپ و سرپیچ و پریز دولتت
#احمد_رفیعی_وردنجانی