📜اصلاح نگاه به انسان در جریان اصلاح طلبی/ هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است
🔻علی شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹همان گونه که قبلاً یادآوری کردم به گمان بنده جریان اصلاحات در حوزه اندیشه و اخلاق نیازمند اصلاح است. یکی از مقولات نیازمند به اصلاح نگاه ایشان به انسان است. در نوبت پیشین از ضرورت رهایی انسانِ اصلاح طلبان از جنسیت سخن گفتم در این نوبت سخن از ضرورت رهایی انسان از عقیده است.
🔹در نگاه سنتی و اصول گرایان انسان به عقیده گره خورده است و لذا انسان غیر عقیده مند یا غیر همسو از حقوق انسانی برخوردار نبوده و از مناصب اجتماعی محروم است. در این نگاه هر کس هر اندازه عقیده مندتر برخوردارتر از حقوق انسانی و به همین میزان هر اندازه از عقیده مورد پذیرش اصول گرایان دورتر از حقوق دورتر. رفتار اصلاح طلبان در دوران حاکمیت نشان می دهد که هنوز ایشان نتوانسته اند با این واقعه کنار بیایند و خود را از این چالش رها کنند. ما هنوز برای واگذاری قدرت به انسان های غیر عقیده مند و غیر همسو هم در نظر و هم در عمل با مشکل جدی مواجهه هستیم.
🔹در نگاه اصلاح طلبان هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است و لذاست که کافران و غیر همفکران را نه تنها مورد تکریم قرار می دهند بلکه با آنان برخوردی درجه دوم می شود. به راستی آیا اصلاح طلبان حاضرند از حقوق اجتماعی و سیاسی کافران؛ بهائیان؛ اهل کتاب و سنی ها دفاع کنند؟ آیا ایشان حاضرند مناصب اجتماعی را به آنان واگذار کنند؟ تجربه عضو زرتشتی شورای شهر یزد آزمایشی خوبی بود برای این که جریان اصلاحات متوجه شود که هنوز نتوانسته است خود را از این سنخ مقولات رها کند.
@saraeer
سرائر | مجله دین و روحانیت
🔺مناظراتی درباره ازدواج سفید، اسلام و همجنسگرایی، ارتداد و آزادی، حجاب، دین و اخلاق با مشارکت کارشنا
📜آیا طرح مسأله همجنسگرایی به عادی سازی آن کمک نمیکند؟
🔻حسین سوزنچی، از کارشناسان حوزوی حاضر در دوره درس گفتارهای دین و اخلاق مدرسه آزاد فکری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹نکاتی درباره درس گفتگوی دین اخلاق وحقوق جنسی (مساله همجنسگرایی). برخی از دوستان میپرسند: آیا با طرح بحث همجنسگرایی به گسترش و عادی سازی آن کمک نمیشود؟ بنده در مقابل میپرسم: آیا باید صبر کنیم که یک موضوع به یک مساله حاد اجتماعی تبدیل شود و سپس درباره آن و چگونگی مواجهه با آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟ آیا وقتی علائم هجوم از دور سوسو میزند بهتر نیست که پیشاپیش درباره آنچه میخواهد رخ دهد بیندیشیم و بحث کنیم و با بحثهای خود امکان داوری عاقلانه و هوشیارانه در برابر این امواج غربی را برای جامعه فراهم آوریم؟
🔹از نظر حقیر، همجنسگرایی بسیار بیش از اینکه یک گرایش واقعی در معدودی از انسانها باشد، مصداق بارز سرکشی نفس اماره عده قلیلی است که با ابزارهای متعدد رسانهای میکوشند خود را حق به جانب و دارای عِدّه و عُدّه نشان دهد؛ در حالی که علیرغم ساخت هزاران فیلم در راستای عادیسازی و مظلومنمایی در این عرصه، و تبلیغات شدید درباره آن به عنوان یکی از حقوق طبیعیِ بشر، و ایجاد قوانین تسهیلکننده این روابط، و همراه کردن جو حمایتی در میان تودهها، به نحوی که مخالفت با آن مخالفت با حقوق آزادی و برابری انسانها قلمداد شود، آمارهای خود کشورهای غربی، از نفوذ ضعیف این پدیده شوم در مقام عمل، حتی در خود این جوامع حکایت دارد. مثلا حتی بعد از تصویب و قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا، طبق آمار موسسه گالوپ، تعداد کسانی که خود را همجنسگرا معرفی می کردند حدود 1.7 درصد بود و تنها یک دهم آنان اقدام به چنین ازدواجی کردند.
🔹آیا بهتر نیست که در مقابل این پروپاگاندای عظیم رسانهای، این واقعیتها نیز در معرض دید همگان قرار گیرد؟ آیا بهتر نیست که پیش از اینکه این موج دفاع از همجنسگرایی به ایران هم سرایت کند، با بحث و تامل، اندکی مردم را به فکر درباره منطق آنان واداریم که: آن انسانی که از کرامت و برابری حقوق او دم میزنید واقعا کیست و آیا همجنسگرایی در راستای کرامت انسان است یا در راستای تحقیر انسان و انسانیت؟ واقعا حق چیست که باید به رسمیت شناخته شود؟ و اگر حقی که واقعا حق و ارزشمند است معلوم گردد، هیچکس، حتی شخص همجنسگرایی که انصاف داشته باشد، همجنسگرایی را به عنوان یک حق خواهد دید؟
🔹آیا خداوندی که به همه زمانها و همه چیز آگاه و بر هر چیزی توانا و این اندازه در حق انسان مهربان است، نمیخواسته ویا نمیتوانسته با انسان چند کلمه سخن معنیدار بگوید؛ و اگر گفته آیا سزاست که کلمات خداوند را از هرگونه معنا تهی و آنگاه به دلخواه خود تفسیر به رای نماییم و آیا اگر کسی به هر بهانهای (حتی به بهانه عدالت جویی و آزادی طلبی ) کلمات و سخنان ما را از معنی اصلیاش خارج کند بر او نمیآشوبیم؟
🔹عدهای از جوانان این مرز و بوم، تصمیم گرفتهاند که پیش از اینکه باطل عرصه جولان پیدا کند پرده از رخ حقیقت برگیرند؛ و از پیش نیز درباره اینکه حق و حقیقت چیست پیشداوری نکنند و ابتدا امکان شنیدن سخنها را مهیا سازند تا بعدا افراد خودشان به تشخیص حق و باطل برسند؛ و برای این منظور از مدافع و منتقد این مساله دعوت کردهاند که در محیطی آرام و به دور از جنجال، رای خود را با مخاطب در میان نهند. و خداوند وعده داده که اگر کسانی بیهرگونه غل و غشی در مسیر خدا - که همان حق محض و حقیقت ناب است - گام برداند، و دربند باورها و تعصبات شخصی و شرقی و غربی نمانند، آنان را هدایت خواهد کرد. (سوره عنکبوت، آیه 69)
@saraeer
📜در مدرسه صدر بازار اصفهان چه گذشت؟ (بخش نخست)
🔻احمد عابدینی، استاد حوزه علمیه اصفهان و شاگرد آیت الله منتظری در نامه ای سرگشاده به امام جمعه اصفهان تشریح کرد:
🔹حضرت آيت الله آقاي حاج سيد يوسف طباطبايي نژاد امام جمعه محترم اصفهان زيد عزه العالي سلام عليكم: پس از سلام و تبريك به مناسبت شروع هفته وحدت و هفته كتابخواني، بر خود لازم دانستم گزارشي از آنچه امروز سه شنبه 29 /8 /97 آغاز هفته وحدت به مناسبت نمايشگاه كتابي كه در حجره 133 مدرسه صدر بازار اتفاق افتاد، برايتان بنويسم. آنچه از سخنان بزرگان عرصه علم و فرهنگ در رابطه با وظايف ما طلاب شنيدهام درس، تحقيق، نوشتن، مباحثه، نو آوري، نشست علمي، نقد علمي، كرسيهاي آزاد انديشي و..است و آنچه در باره هفته وحدت به ياد دارم احترام به بزرگان صحابه پيامبر(ص) و دوري گزيدن از سبّ و لعن به آنان است. و آنچه در باره جلسات و سخنرانيهاي دگر انديشان و .. سراغ دارم به هم نزدن اجتماعات آنان و بحثهاي علمي دقيق است و آنچه در باره كتاب و كتابخواني ميدانم شروع وحي بر پيامبر(ص)با «بخوان» بوده و معجزه جاويدش قرآن است كه براي خواندن و تدبر آمده است.
🔹ولي تمامي اين امور امروز در مدرسه صدر بازار كه تحت إشراف عام حضرتعالي است زير پا نهاده شد، از اين جهت به حضرتعالي و تمامي همكارانتان صميمانه تسليت عرض ميكنم. و نميدانم آيا اشكال از معلم، مدرس، مدير و... بوده يا اشكال از طلاب بوده كه اخلاق علمي و بحث طلبگي و تضارب آرا را فرا نگرفتهاند يا اشكال از دخالتهاي نهادهاي بيرون حوزه در امور حوزه است و يا واقعاً كساني در حوزه نفوذ كردهاند و چون بالأخره حضرتعالي مدير حوزه هستيد خدمتتان تسليت عرض ميكنم و لزوم تجديد نظر جدي در تمامي امور را خواهانم.
🔹سه چهار نفر از طلاب حوزه كه در حجره 133 در فضايي حدود 20 متر مربع بحث و درس دارند تا كنون 40 اثر علمي بيرون دادهاند كه از جمله 10 شماره گاهنامه باز انديشي ديني است. دوستان حجره تصميم گرفتند در هفته كتابخواني و وحدت آنها را در معرض ديد اساتيد و طلاب قرار دهند تا اهل علم نقد علمي كنند تا نقايص علمي كتابها روشن شود و طلاب جوان براي خواندن و نوشتن ترغيب شوند. و دعوتنامه آن براي حضرت آيت الله مظاهري مد ظله العالي و حضرت عالي فرستاده شد و ار آيات وحجج مهدوي، طحاني، نجفي، نصر، يزدينيا و.... دعوت شد، از ديروز تقاضاي لغو نمايشگاه و تهديد با تلفن و ترساندن از عواقب نمايشگاه شروع شد و امروز نيز عملاً كتابها پرت شد و تهديد به زدن و بستن و گِل گرفتن در حجره و...فحاشي به خلفاي اول و... معلوم است كه كساني از گسترش علم وحشت دارند و اهل هيچ بحث و منطقي هم نيستند. يكي از آنان با صراحت گفت: من لُر هستم و چنين و چنان ميكنم. و من در ابتداي هفته وحدت كه مصادف با ميلاد پيامبر (ص) است با خود گفتم اگر بتوانم كمي صبوري را از آن حضرت فرا بگيريم كه در مقابل ريختن خاكستر بر سر مباركش در مكه و ضربه شمشير بر صورت مباركش در مدينه صبر كرد من هم بتوانم در مقابل پرتاب نمودن كتاب و انداختن عمامه صبر كنم تازه به گوشه كمي از ذيل اخلاق آن حضرت تمسك كردهام.
🔹اما با اين حال فكر ميكنم او در برابر جاهليت صبوري و مهرباني ميكرد و امروز اينان ادعاي طلبگي داتند و فردي با لباس روحاني نيز در بين آنان بود كه از وسايل همراهش يه نظر ميآمد با نيروهاي امنيتي مرتبط است و... زيادتر از اين مزاحم نميشوم و خواستم اعلام كنم كه طي نمودن راه علم سختيهاي فراواني دارد كه ضربههاي اينگونهاي قسمتي از آن است فريادهاي اتهامي و بهتاني كه اينها پول از خارج ميگيرند و كتاب چاپ ميكنند و رايگان توزيع ميكنند قسمت ديگر ماجراست در حالي كه فردي كه از او شش ميليون تومان براي چاپ كتاب قرض گرفتهام حي و حاضر است و حتي گزهايي كه براي شيرين كردن كام طلاب خريدهام هنوز پولش پرداخت نشده است. با اين حال با اينكه تصميم اولي بود كه تنها كتاب بازانديشي ديني شماره 10 را هديه بدهيم وقتي چهره غمديده فردي كه دو كتاب برداشته و پولي ندارد ديده ميشد هردو به او هديه شده است تا كمكي به طلاب باشد ولي برخي ميخواهند به هر وسيله جلو پخش كتاب را بگيرند.
🔹اميدوارم مديريت حضرت عالي در آينده به گونهاي باشد كه ديگر چنين حوادثي رخ ندهد، شايد اگر تشريف آورده بوديد از سيادت و جايگاه علمي و اجتماعيتان خجالت ميكشيدند و چنين نميشد. اميدوارم كه فردا چهارشنبه آخرين روز نمايشگاه در بين ساعت 8:30 تا 11:30 در خدمتتان و خدمت ساير اساتيد باشيم به اميد اينكه اهل فحش و پرخاش كمكم اهل فرهنگ و اخلاق شوند.
@saraeer
📜در مدرسه صدر بازار اصفهان چه گذشت؟ (بخش دوم)
🔻احمدعابدینی، استاد حوزه اصفهان و شاگرد آیت الله منتظری:
🔹صبح چهارشنبه همانند هر روز براي تدريس به مدرسه صدر بازار رفتم. براي تدريس درس تفسير قرآن و نهج البلاغه كه به شدت عاشقشان هستم و حدود15 سال است به طور مستمر در حجره 133 به طور رايگان تدريس ميكنم و پس از برگشت به منزل نكتههاي بديع و نو را مينويسم كه حدود 15 جلد تا كنون تايپ و آماده شده است. تنها تفاوت اين بود كه چون در حجره نمايشگاه كتاب داشتيم ماشين را پر از گاهنامه باز انديشي شماره 10 و ساير كتابها كردم تا مثل روز قبل به طلاب هديه داده شود. زودتر از روزهاي قبل رفتم تا قبل از شروع درس كتابها را به حجره ببرم، پس از اينكه كليد وارد قفل نشد معلوم شد كه قفل عوض شده است، نزد مسؤلان مدرسه رفتم هر كسي اظهار بياطلاعي كرد و به ديگري ارجاع داد. به پشت در حجره برگشتم و كنار ساير طلاب و فضلايي كه براي درس آمده بودند با نور خورشيد خود را گرم ميكرديم.
🔹براي سرگرم شدن طلاب، تا روشن شدن وضع حجره، كپي نامهاي را كه روز قبل به مدير حوزه جناب آيت الله طباطبايي نژاد نوشته و گزارشي از به هم ريختن حجره، كتاب پرت كردن و عمامه انداختن داده بودم، را به حاضران دادم كه بخوانند، ناگهان همان روحاني اهانت كننده ديروزي آنها را گرفت و با عصبانيت پاره كرد و به طلاب گفت به سر جلسه امتحان بروند. ظاهراً او معاون آموزشي يا مسؤل امتحانات مدرسه است. منتظر بودم كه با گفتگو و رايزني مسأله حل شود تا اينكه يكي از آنان مرا صدا زد و گفت براي اينكه تجمع نباشد و درد سر ديگري درست نشود فكري بكن. گفتم: چشم، منتظرم درس آيت الله مظاهري شروع شود تا با شاگردانم به درس ايشان برويم. گفت: فكر خوبي است ولي به او چيزي در باره حجره نگوييد، چون پير مرد و مريض است. گفتم: چشم چيزي نميگويم.
🔹به سالن درس ايشان رفتم قبل از شروع درسِ ايشان، خبر دادند كه در حجره باز شده است خواستم براي تدريس بروم كه معلوم شد تنها باز كردند كه شاگردان ببينند همه كتابها، فرش و وسايل شخصي و غير شخصي حجره برده شده است، و از حجره و درس قطع اميد كنند. و به هر حال معلوم شد افراد مديريت در جريان بودهاند و كليد جديد را دارند و براي رضاي خدا!!! به من دروغ گفتهاند. بنابراين برايم معلوم نشد كه عوض كردن قفل و بردن وسايل، كار مديريت مدرسه صدر بازار است يا مديريت حوزه يا كار اطلاعات كشور يا اطلاعات سپاه يا بسيج يا حراست يا نگهباني يا....اما به هر حال سؤال اصلي اين است كه آيا وسايل شخصي من و ساير طلاب حجره با چه مجوّز شرعي برده شده است؟ آيا وسايلي كه در حجره از دوره مديريت قبلي و مرحوم آيت الله طاهري بوده چه شده است؟ همچنين برايم روشن نشد براي چه چنين كردند؟ اگر براي جلوگيري از تدريس است كه علم وابسته به مكان نيست و در هرجايي از زمين ميتوان درس گفت و پيوسته چند مستمع طلبه يا غير طلبه داشت. تازه بدون مستمع نيز مي توان درس گفت و فايل آن را در تلگرام و غيره گذاشت.
🔹 به همين دليل گمان ميكنم در ارگانهايي كه چنين كار غير عاقلانه غير شرعي را انجام دادند، حتماً افرادي نفوذ كردهاند كه ميخواهند به همه دنيا بفهمانند در جمهوري اسلامي، در پايتخت فرهنگ و تمدن اسلامي، در مدرسه صدر بازار كه حدود بيست سال آيت الله مظاهري درس اخلاق و فقه گفته است، فقه و اخلاق هيچ جايگاهي ندارد و تصميم يا دستور يك فرد نفوذي يا جاهل بر حرف عقل و دين ترجيح دارد، لذا دعا ميكنم فرد عاقلي پيدا شود و مشكل را حل كند تا بيش از اين براي حوزه هزينه ايجاد نشود؛ زيرا بدون بيان جرم و محاكمه، مجازات كردن غير عاقلانهترين روش است و تازه بستن درب حجرهاي كه حد اقل 5 نفر كليد آن را داشتهاند و در آن صاحب حق بودهاند براي مجازات يك نفر كار شرعي نيست. واقعاً اگر كسي با مطالب تفسيري يا فقهي من مشكل دارد راهش بحث علمي است نه تجاوز به حقوق ديگران و بستن درب حجره.
🔹به هر حال پاي درس آيت الله مظاهري نشستم و پس از آن فضلاي درس ايشان دور مرا گرفتند و سؤالات گوناگوني پرسيدند و برايم معلوم شد چقدر مطالب من، بد به آنان منتقل شده است و عميقاً از كساني كه در چند سال گذشته با شايعه پراكني فضلاي حوزه را از تماس با من منع كردند يا در مسير آنان ايستاده و گفتند درس «عابديني» نرويد يا مرا التقاطي معرفي كردهاند، آزرده خاطر شدم و از اينكه حوزه درسم را درس رسمي قرار نداده و چون طلاب مجبورند دو درس رسمي بروند تا شهريه و ساير خدمات حوزوي آنان برقرار باشد لذا نتوانستهاند در درسم شركت كنند عميقاً متأسف شدم. بالأخره وقتي پرسشهاي شاگردان درس آيت الله مظاهري را جواب ميدادم آثار رضايت و فرح در چهره آنان روشن ميشد ولي نميدانم چرا حوزه علميه نشست علمي، مناظره يا كرسيهاي آزاد انديشي نميگذارد؟! راستي حوزه از خواب ماندن طلاب يا تحويل دروغ به آنان چه نفعي ميبرد؟!
@saraeer
🔺مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران طی نامهای از آیت الله خامنهای خواسته تا با حضور در دانشگاه تهران نسبت به وظایف ولی فقیه در قانون اساسی پاسخگوی سوالات مردم و دانشجویان باشند
@sarareer
📜آیا دوقطبی حوزه انقلابی وغیر انقلابی خیالی است و غرض از آن استفاده شخصی و جناحی میباشد ؟
🔻کانال «سخن شیعه» منتشر کرد:
🔹کلمه انقلابی از الفاظی است که هر کس آن را با ذهنیت خود معنا میکند. اما به هر تعبیری که بگیریم مقابل آن فقط ضدانقلابی نیست بلکه هم شامل ضدانقلابی وهم بیتفاوت نسبت به انقلاب میشود. یکی از نشانه های انقلابی بودن در کلام رهبری اعتقاد به آرمان های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آن است این شاخصی است که میتوان هر فرد یا مجموعه ای را با آن سنجید. آیا با در نظر گرفتن این شاخص حوزه ما کاملا انقلابی است؟
🔹همه میدانیم حوزه علمیه قلب جامعه شیعی است لذا درهر زمانی خون پاک و سالم را به رگهای جامعه پمپاژ کرده وتفکر شیعی زنده نگه داشته است. جامعه شیعه درتاریخ فراز وفرود های بسیار داشته است اما در سال ۵۷کاملا متحول شد، روح وپیکر این جامعه دگرگون گشت وچون رهبر این انقلاب یک عالم شیعی بود طبیعتا نیاز این پیکر به قلبش یعنی حوزه علمیه چند برابر شد. حوزه از حاشیه به متن آمد ونقش محوری پیدا کرد.
🔹اما عکس العمل حوزه در مقابل این تحول چه بود آیا خود را آماده وضعیت جدید کرد؟ خیر ،حوزه همان مسیر آرام گذشته خود را ادامه داد وفقط یک طیف از آن نقش خودرا تشخیص داد.جامعه متحول شد اما مرکز هدایت آن نه! اینجا بود که جامعه از این بی تفاوتی حوزه شوکه شد وبه نظرم تا به امروز متحیر وسرگردان است.
🔹مردم میپرسند چطور شد حوزه ای که در حاشیه بود به متن جامعه آمد و دوباره به حاشیه برگشت؟ جوابش در نیروهای غیر انقلابی درون حوزه است. ور انقلاب باعث شد مردم فقط قسمتی از حوزه که علما و طلاب انقلابی بودند را ببیند اما بعد از فرونشستن آتش انقلاب، مردمی که از جان خود برای انقلاب گذشتند ناگهان چهره های حوزوی بی تفاوت نسبت به انقلاب را دیدند وبا آنان روبرو شدند اینجا آغاز شکاف بین حوزه ومردم بود.
🔹با این توضیحات آیا حوزه ما کاملا انقلابی است وهمه نیروهای تاثیرگذار آن درخط مقدم انقلابند؟ بله حوزویان غیر انقلابی هیچ وقت چهره حکومت را نمیخراشند این رویه را هم از قبل انقلاب داشتند اما قطعا این نشان از انقلابی بودنشان نیست.
🔹رهبر معظم انقلاب از حاکمیت اینها بارها هشیار دادند ایشان میفرمایند:"اگر طلاب ومدرسین حوزه علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند نمیتوان پیشبینی نمود که موفقیت از آن کیست واگر برفرض محال حاکمیت فکری از آن روحانی نماها و متحجرین گردد روحانیت انقلاب جواب خدا و مردم را چه میدهد؟"
@saraeer
📜درخواست «مدیریت» از سوی خسروپناه دروغ رسانه ای است
🔻نامه عبدالحسین خسروپناه به مدیرکل آموزش و پرورش استان قم جهت انتقال همشیره خود به قم واکنش کابران فضای مجازی را برانگیخت. خسروپناه در پاسخ به درخواست توضیح سرائر متن زیر را برای ما ارسال کرد:
🔹در ادامه حملات و تخریب های جریان های معاند ودشمنان جمهوری اسلامی علیه نیروهای ارزشی و نخبه کشوری اخیرا درفضای مجازی سندی در ادامه تخریب شخصیتی و حذف حجت الاسلام خسروپناه منتشر شده است مبنی براین ادعاکه ایشان نسبت به یکی از بستگان خویش سفارش ودرخواست پست مدیریتی کرده اند!!
🔹البته ناگفته نماند که این حرکت چندمین هجمه داخلی و خارجی علیه حجت الاسلام خسروپناه است و اتاق فکر و تشکیلاتی در خارج و داخل برای تخریب ایشان ایجاد شده است که به عنوان نمونه میتوان ساخت کلیپ توهین آمیز وهجو کننده علیه ایشان در شبکه بهاییت و ضدانقلاب منو تو و نوشتن مقاله های گسترده در روزنامه ها و مجلات مختلف داخلی وخارجی توسط طرفداران سکولاریسم و دشمنان نظام در حذف راهبردفکری ایشان اشاره کرد...
🔹البته این هجمه های منظم و پی در پی دور از انتظار نبود چرا که ایشان از شروع مدیریت بر موسسه حکمت و فلسفه این مجموعه را از یک مجموعه سیاسی تبدیل به مجموعه علمی و فلسفی کردند و در زمینه تحول علوم انسانی و اسلامی گام های محکم و موثری برداشتند که طبیعتا موجب خشم و نفرت نیروهای سکولار و رادیکال داخلی و خارجی و تلاش بی وقفه آنها برای حذف ایشان و بازپس گیری موسسه از نیروهای علمی وارزشی شده که تاکنون تلاش آن ها ناکام مانده است...
🔹اما در مورد نامه اخیر منتشرشده وبا توجه دقیق به متن آن باید چند نکته مورد توجه مخاطبین و دلسوزان واقعی نظام قرار گیرد: 1. نامه تنها درخواست انتقال دارد. 2. همشیره حجت الاسلام خسروپناه کارمند رسمی آموزش و پرورش است و قانون انتقال برای کارمندی که ازدواج می کند وجود دارد. 3. درخواست انتقال از یک موسسه هیچ منع حقوقی و قانونی ندارد و ایشان تاکنون برای هیچ فردی بخصوص برای نزدیکانشان درخواست و سفارش فراقانونی نداشته اند.
🔹4. درخواست "مدیریت" برای همشیره ایشان دروغ رسانه ای است، و تنها درخواست "انتقال و همکاری در یکی از پستهای زیرمجموعه مدیر آموزش و پرورش قم شده است به این معنا که فقط برای ادامه همکاری انتقال یابند .(به متن نامه دقت بیشتر گردد) 5.این نامه سال پیش یک بار توسط معاندین منتشر شده بود ولی چون نتیجه مطلوب مورد نظرشان را در افکار عمومی نگرفته بودند دوباره تصمیم به پخش و حمله مجدد به ایشان گرفتند
🔹درضمن با پیگیری های دوستان از آموزش و پرورش متوجه شدیم نامه ایشان هیچ تاثیری در انتقالی همشیره شان نداشته و طبق گذراندن مراحل قانونی آموزش و پرورش این انتقال صورت گرفته بود. در پایان متذکر میشویم هجمه سازمان یافته ای علیه ایشان برای سال هاست از داخل و خارج صورت گرفته وپیش می رود تا بلکه بتوانند دوباره موسسه حکمت و فلسفه (که سنگر علمی و ارزشی و استراتژیک) است را دوباره بازپس گیرند و بتوانند تبدیل به مکانی برای همفکری در جهت ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی کنند...
🔹در این برهه حساس امید است دلسوزان نظام و نیروهای ارزشی و انقلابی با بصیرت خود فریب این بازی و هجمه رسانه ای را نخورند ونسبت به تشکیلات پشت پرده و هجمه برای حذف نیروهای نخبه و ارزشی آگاهی وحساسیت بیشتری پیدا کرده و اطلاع رسانی و تحلیل دقیقی داشته باشند...
جمعی از دانشجویان و طلاب عدالتخواه
🔸این نامه را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://eitaa.com/saraeer/324
@saraeer
14.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سیدعلی میلانی در گفتگو با مباحثات از مناسبات «آیت الله میلانی» و «امام خمینی» می گوید
🔸مشروح گفتگو را اینجا ببینید:
http://video.mobahesat.ir/?p=138
@saraeer
📜عدالتخواهی غیر انقلابی
🔻علی مهدیان در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹اواسط دهه هفتاد وقتی علم مبارزه با فقر و فساد و تبعیض را رهبری افراشت، هیچ کس فکر نمیکرد این شعار تبدیل به یک حرکت موثر اجتماعی شود اما دیری نگذشت که با همین شعار دولت توسعه غربی نقد و سپس نفی شد. عدالتخواهی صورتهای مختلف و متفاوت اجتماعی پیدا کرد یک صورت آن شد جریانهای جوششی جهادی که خدمت به مردم و نزدیک کردن جوانان به متن محرومین را هدف گرفتند. یک صورت آن تبدیل شد به جریان مطالبه گری از مسوولین. یک صورت نیز تبدیل شد به گروههایی که تلاش میکردند راه حلهایی برای مشکلات اداره کشور پیدا کنند.
🔹اما به طور کلی تمام جریانهای عدالتخواه جوان را میشد به دو دسته تقسیم کرد عدالتخواهی مثبت که تلاش میکرد با تغییر فرهنگ مردم و ایجاد جوششهای مردمی و یا دادن راه حلهای اثباتی و یا نقدهای موثر تئوریک یا اجرایی به حرکت کشور به سمت عدالت مدد رساند و عدالتخواهی منفی. عدالتخواهی منفی بیشتر شور عدالتخواهی داشت ولی از بستر اندیشه انقلاب، خیلی داراییها را اخذ نکرده بود. او هنوز بلد نبود مفهوم مبارزه با مستکبرین را با عدالت جمع کند. هنوز بین حقیقت ولایت و عدالت پیوستگی روشنی را درک نکرده بود. حتی نسبت آزادی و مردمسالاری را نیز با عدالت نمیدانست. لذا اندیشه ای کاریکاتوری داشت که در عمل از گیر دادن به زندگی این مسوول و آن مسوول شروع کرد و تا قرار گرفتن پشت سر این متهم و آن زندانی پیش رفت و در نهایت نیز شد ابزار جدی تکمیل کننده پازل فلان جریان سیاسی مفلوک و بهمان نقشه خارجی ضد مردم.
🔹حتما داستان شکل گیری جریان شیطان پرستی در غرب را شنیده اید اینها جوانان مخالف سیطره زورمداران بودند اما جهالت و سطحی بودنشان باعث شد همان قدرتمندان بیایند و به اینها بگویند اگر میخواهید اعتراض کنید بروید پشت سر بزرگترین معترض عالم یعنی شیطان و بعد اینها شدند شیطان پرست. من مشکل امروز کشور را نه رهبری و نه بدنه نجیب امت میدانم. بلکه مشکل را باید دوگانه ای دانست به نام لیبرالیسم و انباشت جهالت نخبگان دردمند. تا وقتی عدالتخواهی از بستر انقلاب برنخیزد یعنی همه المانهای نظام اندیشه انقلاب اسلامی را در نسبت با عدالت درنیابد، یقین کنید ابزار دست ظالمین عالم خواهد بود. بلایی که بر سر بسیاری از جریانات چپ در دنیا آمد.
پ ن. نامه ای که جدیدا به نام جریان عدالتخواه دانشگاه تهران رسانه ای شد نماد یک درد بیست ساله در این جریان است.
@saraeer