📜وضعيت نابسامان زبان عربی در حوزههای علميه
🔻محمدرضا زائری در روزنامه خراسان نوشت:
🔹اساس درك دين يعني فهم قرآن و روايات متوقف بر درك زبان اين متون بنيادين و دريافت و فهم مخاطب جاهلي از آنهاست، پس امروز هم اگر كسي بخواهد مراد و مقصود متون ديني را درك كند ناچار بايد تسلط عميق و كامل بر زبان عربي داشته باشد، اما متأسفانه در نگاهي گذرا درمي يابيم كه وضعيت زبان عربي در حوزه هاي علميه بسيار نامطلوب است. در حالي كه روزگاري روحانيون و فضلاي حوزه علميه قم و مشهد و اصفهان از سرامدان اهل تخصص در ادبيات عربي به شمار مي رفتند و عالمان و اديبان ايراني حوزه هاي علمي مورد مراجعه پرسشگران عرب از مصر و سوريه بودند يا در الأزهر تدريس مي كردند و بسياري از كتابهاي آموزش صرف و نحو و معاني و بيان و لغت زبان عربي به قلم آنان نگارش مي يافت، اما امروز غالب روحانيان ما نه تنها توان گفتگو و سخنراني به زبان عربي را ندارند بلكه متاسفانه از خواندن متون بسياري از كتابهاي عربي عاجزند!
🔹دليل اصلي اين عقب ماندگي - جدا از تنبلي و رخوت عمومي روزگار جديد كه در همه عرصه ها و حوزه ها مشترك است - به تنزل جايگاه اين موضوع در ذهن و فكر روحانيت امروز برمي گردد. برداشت غلط و تفكر ناصوابي كه در دهه هاي اخير ترويج شده اين است كه فهم و يادگيري زبان تنها وسيله اي ابتدايي و سردستي براي قرائت متون فقهي و اصولي و يادگيري اقوال قدماست. وقتي شناخت دين را به فقه محدود كنيم و دايره فقاهت را نيز به نقل و حفظ اقوال محدود سازيم اين برداشت البته طبيعي است! اما اگر دين را مجموعه اي گسترده تر از نقشه خدا براي هدايت انسان و جامعه بدانيم و فقاهت را هم شناخت اقتضاءات عمل به اين نقشه ببينيم، آن وقت براي درك و فهم احكام الهي نياز به درك و فهم متون بنيادين يعني قرآن كريم و روايات داريم و براي فهم زبان قرآن و روايات ناچار هستيم تا فهم مخاطب زمان نزول و صدور را دريابيم.
🔹كساني كه مي گويند قرائت اشعار جاهلي يا تعمق در شواهد امثال تلف كردن وقت است و به جاي آن بهتر است كه مثلا طلاب متون ديني قديم يا برخي تأليفات متاخر را بخوانند، به اين نكته ظريف توجه ندارند كه فهم صحيح همين متون نيازمند تعمق در آن آثار قديم است.اگر پيشينيان ما در حوزه هاي علميه مثلا به حفظ الفيه اصرار داشتند يا سالها براي علوم ادبي عربي وقت مي گذاشتند از اين جهت بود كه مي دانستند بدون درك محيط جاهلي، بدون مطالعه شرايط اجتماعي صدر اسلام، بدون فهم زبان عربي مخاطب وحي الهي در چهارده قرن پيش از اين و ... نمي توان به دريافت درستي از متون ديني رسيد. نمونه هاي متعدد از خطاها در فهم و تحليل مسايل ديني به طور عام و استنباط هاي فقهي به طور خاص وجود دارد كه دقيقا به خاطر ضعف در همين زمينه هاست.
@saraeer
📜 سازمانهای حقوق بشری در حمایت از کشمیر دولت هند را تحت فشار بگذارند
🔻مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان:
🔹در شرایط کنونی ما شاهد ظلمهای زیادی علیه مسلمانان در نقاط مختلف جهان هستیم که آخرین نمونۀ آن لغو خودمختاری منطقۀ جامو و کشمیر توسط دولت هند بود. دولت و حکومت هند در زمینۀ آزادی و خوشرفتاری با مسلمانان زبانزد و ضربالمثل است، اما متأسفانه لغو خودمختاری منطقۀ مسلماننشین جامو و کشمیر تصمیمی عجولانه و کاملا اشتباه بود که چنین اقدامی از سوی حکومت هند دور از انتظار بود. از ملت هند و همچنین از جامعۀ جهانی و سازمانهای حقوق بشری میخواهیم که دولت هند را برای انصراف از تصمیم لغو خودمختاری کشمیر تحت فشار بگذارند تا حق مردم منطقۀ جامو و کشمیر به آنان بازگردد.
@saraeer
📜حکايت مردی که عمر خود را برای حقانيت غدير گذاشت
🔻حسن انصاری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹مرحوم علامه محقق سيد عبد العزيز طباطبایی تقریبا بیشتر عمر خود را وقف حدیث غدیر کرد. هم با مرحوم آقای امینی سالها همکاری کرد و هم در گردآوری منابع خطی حدیث غدیر و به ویژه تألیفات حدیثی اهل سنت تلاش کرد و هم در راستای تکمیل کتاب الغدیر کتابها و نوشته های مختلفی فراهم و تدوین کرد. تقریباً کتابی مهم در حدیث اهل سنت نبود که آن را در راستای گردآوری اسانید حدیث غدیر مورد کاوش و بررسی قرار نداده باشد. آن زمان بیشتر کتابها هنوز خطی بود و طبعاً این کار نیاز به زحمت و تلاش فراوان داشت.
🔹خود آن مرحوم به من می گفت تمام تاریخ دمشق ابن عساکر را چند بار خوانده بود تا احادیث مرتبط را یادداشت کند. مجلدی فراهم کرد به عنوان مستدرک راویان حدیث غدیر. این کار مستدرکی بود بر آثار سترگی مانند الغدیر و عبقات. در چارچوب چاپ جدید الغدیر، آن چند جلدی که پیش از درگذشت استاد به چاپ رسید هم حواشی مفیدی بر کتاب فراهم کرد و هم متن را تصحیح نمود و اغلاط چاپ اول را اصلاح کرد. در کاوش های خود در میان نسخه های خطی رساله کوتاهی از ذهبی در دانشگاه تهران پیدا کرد که طرق حدیث غدیر بود و ناشناخته مانده بود. با تبحری که در شناخت نسخه ها داشت توانست کتاب را شناسایی کند و آن را با تعلیقات به چاپ رساند.
🔹از پس سال ها تتبع در کتاب های خطی و فهرست ها و منابع تراجمی و کتابشناختی فهرستی فراهم کرد از نویسندگان غدیر. هر کس در طول تاریخ درباره غدیر کتابی نوشته بود را شناسایی کرد و با ذکر شواهد و استنادات آثار آنان را معرفی کرد. کتابهای متعددی را که هنوز خطی بود و به نحوی مرتبط با غدیر بود گاه استنساخ و گاه تا حد تصحیح متن ها فراهم کرد؛ از جمله بخش های مرتبط از تاریخ دمشق و فرائد السمطین و مناقب ابن المغازلی و مناقب ابن طلحه و چندین کتاب کوچک و بزرگ دیگر را استنساخ و یا تصحیح کرد و برای تخریج احادیث آنها یک عمر یادداشت فراهم کرد.
🔹زمانی که مؤلفین غدیر را می نوشت من در جزئیات پیشرفت کار بودم و از نزدیک شاهد بودم که با چه عشقی این کار را برای چاپ آماده می کرد. در خاطرم هست بعد از چاپ اول خیلی زود چاپ دومی از کتاب عرضه کرد با اصلاحات و تکمیل مطالب. بر روی نسخه شخصی او از کتاب تا روزهای آخر عمر شریفش من شاهد بودم که هنوز مطالبی را بر متن می افزود. گاه برای دیدن یک کتاب مرتبط تا تهران و تا مرکز آقای بجنوردی می آمد تا یک منبع جدید را ببیند. گاهی در خدمت او به دانشگاه تهران و کتابخانه مرکزی و یا منزل مرحوم اصغر آقای مهدوی و یا مرحوم فخر الدین نصیری می رفتیم فقط برای دیدن یک نسخه جدید به هدف تکمیل کارهای غدیری اش.
🔹آن مرحوم در چاپ بیشتر کتاب های مرتبط با غدیر که توسط دیگران چاپ می شد دست کم در فاصله دو دهه آخر عمر شریفش سهمی مهم داشت. در دفاتر یادداشت های او از سفرهای داخلی و خارجی بخش زیادی اختصاص داشت به تخریج طرق حدیث غدیر از روی منابع خطی کتابخانه ها و به ویژه کتابخانه های ظاهریه و سلیمانیه. خداوند او را غریق رحمت واسعه خود کند.
@saraeer
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سیدمحمد جواد علوی بروجردی: مرجعیت در شیعه آزاد است. یعنی هر کسی خودش را دارای صلاحیت میداند ورود پیدا میکند
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سید کمال حیدری: عالم دین باید بتواند به سوالهای زمانه خود پاسخ بدهد
@saraeer
📜نظرات دیگران را با حسن نیت بنگریم
🔻محمد کاظم شاه آبادی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹یکی از عواملی که انسان را در هنگام بحث عصبانی می کند این است که فرد مقابل مطلبی بدیهی را انکار می کند یا اینکه در برابر پذیرش کلام مستدل ما کرنش نمی کند. این امر باعث می شود که خشم ما برانگیخته شود و صدایمان را بلند کنیم و یا حتی سعی کنیم سخنان ناشایست بر زبان جاری کنیم. ریشه این ناراحتی، عدم توجه به تفاوت های فراوان انسان هاست.
🔹توجه به ویژگی های وراثتی، خانوادگی، محیط تربیتی، داده های ذهنی، تجربیات شخصی، استعدادهای خدادادی، ضعف ها و قوت های ذهنی و احساسی و روحیات فردی، همگی شرایطی را برای انسان ها فراهم می کند که موجب تفاوت بسیاری بین افراد می گردد، به نحوی که اگر در یک استدلال منطقی، دو مقدمه را کنار هم بچینیم ممکن است هر فردی یک نتیجه گیری متفاوتی با دیگری داشته باشد و یا یک رفتار موجب برداشت های متفاوتی توسط افراد مختلف شود مثلا یکی آن رفتار را توهین آمیز تلقی نموده و دیگری آن را نشانه ابراز محبت و صمیمیت فرد بداند.
🔹به همین جهت باید به این تفاوت ها احترام گذاشت و این حق را به دیگران داد که آن ها هم می توانند استدلال خاص خودشان را داشته باشند و نظرشان را به راحتی و بدون اضطراب و یا ترس از تمسخر و انکار بیان کنند. بایستی به نظرات دیگران با حسن نیت و خوشبینانه نگریست و اصل را بر این بگذاریم که دیگران نیز به دنبال حق و حقیقتند و آن ها نیز از منطق فکر و استدلال برخوردار هستند و قصد عناد یا صرف مخالفت با نظر ما را ندارند. با حفظ این کرامت انسانی است که می توانیم این گونه آرامش روحی خود را از اضطراب و هیجان زدگی و عصبانیت دور نگه داریم.
@saraeer
📜دوقطبی کردن جامعه ممنوع است/ وقتی امر به واجبی میکنید که ۶۰ درصد جامعه به آن واکنش نشان میدهد معلوم است که کار شما اشکال دارد/ متناسب با درجات دینداری مردم باید با آنها برخورد کنید
🔻مهدی نصیری در برنامه زاویه:
🔹اصل مفروض دیگر درباره این بحث این است که حفظ یک نظام دینی مستقر، ولو دارای حداقل مشروعیت دینی و مردمی، عقلاً و شرعاً لازم و واجب است. اما این مسأله با غلبه و اکراه و زور نیست بلکه با تدبیر است. این تدبیر چه باید باشد؟ یکی کارآمدی است. دوم عدالت است. ما پیش از انقلاب با توصیف حکومت عدل علوی مردم را به انقلاب جذب کردیم اما چقدر در این مسأله موفق بوده ایم؟ اگر در این زمینه کوتاهی کنیم و مسیر چهل سال گذشته را ادامه دهیم حتماً در ابعاد مختلف دچار مسأله خواهیم شد که یک نتیجه ملموس آن فاصله گرفتن جوانان از دین و دین داری است.
🔹حکومت قطعاً می تواند بستر مناسبی برای ترویج دین داری باشد اما به شرطها و شروطها که دو نکته از این شروط را عرض کردم. امیرالمومنین (ع) به مالک می فرماید: «فإنَّهُم صِنفانِ: إمّا أخٌ لَکَ فی الدِّین ، أو نَظیرٌ لَکَ فی الخَلقِ». یعنی مالک! دوقطبی کردن جامعه ممنوع است. اما ما امروز با تعابیری همچون انقلابی ها و ضد انقلابی ها، حزب اللهی ها و غیر حزب اللهی ها و بی حجاب ها و با حجاب ها به دوقطبی دامن می زنیم. در مقام تبلیغ دین قطب های مختلف و ضعیف و قوی داریم اما برای حکومت دینی قطب بندی ممنوع است.
🔹وقتی یک فرهنگی جا افتاد و اکثریت مردم واجبی را به عنوان معروف پذیرفتند آن جا امر به معروف می کنیم. وقتی امر به واجبی می کنید که ۶۰ درصد جامعه به آن واکنش نشان می دهد معلوم است که کار شما اشکال دارد. به عنوان مثال شهید آوینی در دهه ۶۰ در برابر ممنوعیت ویدیو مخالفت کرد چون می دانست کار اشتباهی است. ما دچار مسایل و تنگناهایی هستیم که باید متناسب با آن ها عمل کنیم. نباید به گونه ای عمل کنیم که تحقق قانون به تقابل با بخشی از جامعه منجر شود.
🔹 چتر دین داری را باید گسترده بگیریم. اسلام ۷ درجه است. برخی مثل انبیا و اولیا تمام این ۷ درجه را دارند اما مردم این گونه نیستند. متناسب با درجات دین داری مردم باید با آن ها برخورد کنید. در روایتی اصول و صفاتی مانند رفق، الفت، وقار، زیبایی معاشرت با مردم، ورع از محرمات و کوشش، برای حکومت دینی بیان شده است. خداوند وقتی می خواهد شراب را حرام کند قدم به قدم این کار را انجام می دهد. امیر المومنین (ع) ۲۶ بدعت را نام می برند و می گویند نزدیک آن ها نرفتم چون جامعه دچار تفرقه می شد.
🔸خبرگزاری مهر
@saraeer
📜ساحل حوزهها امن است، ولی نه تا ابدالدهر!
🔻مباحثات| صادق بابایی «در ضرورت نسبتسنجی میان سنت حوزوی و زیست مدرن طلاب» نوشت:
🔹ما در سنت حوزوی خودمان، اغلب بر سر فروعات است که بحث و نزاع میکنیم و در ورطهی نقادی، کمتر سراغی از زیربناهای مشهور قوم میگیریم. بنیانهایی که از فرط استوارنمایی بسان ستونهایی رخنهناپذیر میمانند و گویا به تخیل اهلِ علمِ همواره نقاد هم نمیرسد، که شاید با مرور زمان، تراکم موریانههای ناچیزی، قادر به متلاشی کردن این ارکان باشند!
🔹طلبهی امروز که زبان میداند، فلسفهی غرب میخواند، لپتاپ و گوشی هوشمند متصل به وب در دست میگیرد و هزار و یک امکانات دیگر که برق آنها حتی در پستوی تاریک اوهام و تخیلات فضلای سلف ما نیز نمیجهیده است را، در اختیار دارد، خب مسلّم است که همچون دیگران، برای ما طلاب علوم دینی نیز، تبعاتی سترگ به همراه خواهد داشت. درست است که موبایل و کامپیوتر و غیره، جملگی ابزارند و هر ابزاری نیز در ذات خود، بسان تیغ دودم است. اما کیست که نداند این ابزارها ابداً خنثی نیستند و در این همزیستی نوین قرن معاصر، ما در کوهپایه نشستهایم و دیگرانی بر نوک کوه! شیب فرهنگ مدرن، همواره به سمت جامعهی ما سرازیر است و کمتر کسی مانده که تا به امروز، پَرَش به پر مظاهر هزاررنگ این کرکس مهیب نگرفته باشد.
🔹درشتناکترین لازمهی این ارتباطات و مقارنتهای قرن حاضر، جابجایی مرزهای هویتی و ارزشی است. شاید امروز ممکن باشد که سرهای خود را در گریبان فرو بریم تا نبینیم میل وافر بخشی از طلاب را به سینما، فستفود، کافه، کنسرت، شهربازی، بدنسازی و بیلیارد و مواردی دیگر از این دست که بالجمله، فقط روبناهایی از زیست مدرن است. اما سوال اینجاست که تا کی میتوان چشم برهم نهاد و پشت چرخاند تا ندیده انگاریم، تغییرات زیربنایی ایجاد شده در فکر و فرهنگ طلبهها را!؟ این ساحل همیشه امن حوزهها که همواره مأمن تلاطم جامعه نیز بوده است، تا به کی امن خواهد ماند؟
🔹طلبهی امروز، چه درگیر عرصههای معرفتی اندیشههای مدرن شود، چه مبتلا به ابعاد غیرمعرفتی و سبک زندگی آن، در هر دو صورت با چالشهای قریب به بحران مواجه خواهد شد، مخصوصاً اگر از سر جَبرک موجود در سیستم سطوح عالی، عمامهای بر سر خود نیز بگذارد و بین مردم به شیخ علی و سیدحسن نامی شناخته شود. فراموش نکنیم که امروزه دیگر، خیلیها فقط دانشآموختگان حوزهها هستند و نه روحانیون مدافع از حریم قدسی دین. [در آینده، پیرامون این امر، بیشتر خواهم نوشت، بحوله و قوّته]
🔹یک سر این جاده بنبست است. امکان ندارد و به صلاح هم نیست که راه آشنایی طلاب را به سوی دستاوردهای جهان مدرن مسدود کنند، پس میماند آن یکی مسیر پیشرو که چیزی نیست بجز خودآگاهی و خودانتقادی از ریشههای پیشتر مسلّممان؛ آنچه سالهای سال به عنوان زیّ معیشتی_اخلاقی_رفتاری طلاب مطرح بوده است و حالا دیگر از چرخ دوران و بیمیلی ما، رنگی به رخساره ندارند. اصلشان ثابت است، فروعشان را ولی باید نو کرد تا گرههای امروز را از پایمان بگشاید. در یک کلام، رسالت روشنفکران حوزوی ما، اندیشیدن به این پرسش انتقادی است که: روشهای جمع میان سلوک اصیل طلبگی با مظاهر مختلف مدرنیته چیست!؟
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
http://mobahesat.ir/21381/amp
@saraeer
📜دین فروشی پس از خلع
🔻رسا| سیدتقی نوری:
🔹به تازگی در فضای مجازی کلیپی از یک روحانی خلع لباس شده، دست به دست میشود. او جاهلانه به واقعیتهای قرآن حمله ور شده است. اولین و مهمترین توصیه که میتوان به ایشان کرد این است: هر که با خدا و قرآن در افتاد ور افتاد. ابرهه با آن دبدبه و کبکبه وارونه شد. ابولهب با آن قدرت و ثروت کذایی، ور افتاد. شما که جای خود داری.
🔹اشتباه اول: این فرد در ابتدای کلیپ، خود را به مذهبیها میچسباند و میگوید «ما مذهبیها». میخواهد از این طریق سخنانش را به راحتی به مخاطب القا کند. با لحن اعتراض آمیز ادامه میدهد، «ما مذهبیها بیخیال دنیا میشویم به عشق بهشت» در پاسخ به او میگوییم؛ این سخن، ساخته شما است و به مذهبیها نسبت میدهی. هر مسلمانی این آیه را میداند: ای پیامبر از طریق دنیا، بهشت خود را بساز و آخرتت را آباد کن.(1)
🔹اشتباه دوم: میگوید بعضی بخاطر این دو آیه «وَ حُور عِین ¤ کَأَمثالِ اَللُّوْلُؤِ اَلْمَکنُون»(2) به دخترها نگاه نمیکنند. سپس با نگاههای خاص و شکلک در آوردن، سعی بر خنداندن حاضران میکند که موفق نمیشود. در جواب میتوان گفت: دوری از گناه به تناسب ظرفیتهای افراد قابل اجرا است. عدهای خدا را حاضر و ناظر میبینند و گناه نمیکنند. دسته دوم به طمع بهشت از گناه دوری میکنند. گروه سوم از ترس دوزخ از معصیت گریزانند. دو آیه فوق، اشاره به دسته دوم دارد.
🔹اشتباه سوم: آیه فوق را که میفرماید؛ حور عین از جنس بلور است، به استهزا میگیرد و میگوید اگر حور عین آب بخورد و درون گلوی او پیدا باشد خیلی وحشتناک است. اولا جنس بهشت با دنیای مادی به کلی متفاوت است چه برسد حور عین دارای گوشت و خون باشد. حور عین از انواع بهشتی است و نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند. نعمتهای بهشتی فراتر از قالب کلمات دنیا هستند. اصل نعمتهای بهشتی را تا جایی که فهم محدود ما، درک میکند بیان کردهاند و گرنه بهشتی جایی است که نه چشمی مانند آن را دیده و نه گوشی اوصاف آن را شنیده و نه به قلبی خطور کرده است.(3)
🔹اشتباه چهارم: میگوید: سلیقه قدیمیها بلور پسند بوده است. از این رو گفتند حور عین از جنس بلور است و این ساخته قدیمیها است. ایشان هنگام گفتن این جملات، ظاهرا از احوال طبیعی برخوردار نبوده است. این جمله؛ «حور عین از جنس بلور است» آیه میباشد، یعنی خداوند آن را فرموده است. منظور ایشان از «ساخته قدیمیها» این است که قرآن ساخته و پرداخته پیامبر اکرم(ص) است و کسانی که قدیمی بودند و از نعمت عقل بیبهره بودند به پیامبر(ص) کمک میکردند. به راستی اگر چنین است؛ چرا تاکنون فحول عرب و غیر عرب از آوردن تنها یک آیه مانند قرآن عاجز ماندهاند.
🔹اشتباه پنجم: میتازد و بر بیسوادی خود پافشاری میکند. میگوید:، چون مردم قدیمی، قامتهایشان کوتاه بود از این رو گفتند: حور عین، قدهای بلندی دارد. ایشان برای مرتبه دوم، غیر مستقیم به مخاطب خود القا میکند قرآن طبق امیال اشخاص قدیمی نوشته شده است. در اثبات توخالی بودن ایشان همین قدر کافی است که نمیداند با پیشرفت و پویایی همه جانبه دانش، هنوز کسی جرات رویارویی با قرآن را ندارد. نکته دوم؛ نسبت دادن قرآن به غیر خدا ایده مشرکان بوده است. نکته سوم: آیا مضحک نیست کسی بگوید مردم گذشته کوتاه قد بودند؟
🔹کلام آخر: دنیا زودگذر است و ارزش قربانی کردن دین برای جذب مخاطب و طرفدار را ندارد.
@saraeer
📜تضعیف و تکثر مرجعیت شیعه به بهانه آزادی و استقلال؛ مسأله این است!
🔻کانال روزنه:
🔹همزمان با علنی شدن و گسترش دامنه اعتراضات حوزویان نسبت به انتشار غیرقانونی رساله و اعلان نامتعارف مرجعیت توسط برخی سران نشست اساتید(که البته این امور محدود به آنان نبوده ممکن است در سایر طیفها هم بروز کند)، برخی بزرگان حوزه از جمله دبیر محترم جامعه مدرسین نیز اظهارات صریحی ابراز داشت که در محافل حوزوی بعنوان نقد صریح رویه جناب آقای علوی بروجردی، تفسیر شد.
🔹به فاصله چند روز، فیلمی از آقای علوی توسط رسانههای نزدیک به نشست انتشار یافت که به نظر می رسد در مقام پاسخ بدان اشکالات و انتقادات است.
🔹فارغ قضاوت پیرامون اصل چنین رویکردی که به نظر برخی خود اقدامی نامتعارف محسوب می شود و در سیره بزرگان شیعه مسبوق به سابقه نیست که به تئوری پردازی جهت دفاع از عملکرد انتقاد آمیز خود بپردازند (بلکه این امر معمولا توسط دیگران انجام شده یا کریمانه از کنار نقدها می گذشتند)، پیرامون مطالب مطرح شده در این فیلم چهار دقیقه ای، نکاتی به شرح ذیل قابل ذکر است:
🔹۱)ارائه فراتحلیل از سیره بزرگان تشیع تنها در صورتی پذیرفتنی است که منشأیی در تاریخ حوزه و روحانیت داشته باشد لذا ارائه تفسیرهای پسینی با هدف توجیه اقدامات شخصی و انتساب آن به تاریخ شیعه و بزرگان دین، اصلا درست و پسندیده نیست.
🔹۲) جناب آقای علوی بروجردی احتمالا بدون آنکه از عواقب گسترده چنین فراتحلیلی آگاه باشند، برخی از مهم ترین اصالت های حوزوی را منکر شده یا کمرنگ جلوه داده اند؛ مرجعیت گریزی، تلاش برای مطرح کردن دیگران بجای تمهید مقدمات مرجعیت شخصی، خط ممتد مرجعیت عامه و زعامت و رئاست دینیه در ادوار مختلفه، ظرفیت نقد پذیری و تلاش برای جبران، حفظ اقتدار مرجعیت شیعه با پرهیز از تشتت و انشقاق، پرهیز از هر نوع تزاحم راهبردی با فقیه حاکم و زعیم و حتی مرجع عام شیعه، برخی از این اصالت هاست.
🔹۳) حوزه مقدسه شیعی یک نهاد تهذیب محور است که تربیت انسانهای تکلیف مدار از بزرگترین کارکردهای آن است اما از یاد نبریم که در تشخیص وظیفه برای پذیرش مسئولیت های خطیر چون مرجعیت، همواره با وسواس و احتیاطی عجیب قرین بوده است. لذا بزرگان شیعه اولا خود را از معرض ریاست دینیه دور نگه می داشتند، ثانیا بدون تعاضد قرائن و حجج متکثره، هرگز به تکلیف نمی رسیدند! صرف احساس تکلیف برای ورود به عرصه مرجعیت منطق ندارد و منطبق با سیره بزرگان تشیع نیست.
🔹جناب ایشان شاید اگر کمی درنگ می فرمودند، ای بسا برخی از فضلا و بزرگان حوزوی در مطرح کردن ایشان برای مرجعیت اقدام می کردند اما پیشگام شدن شخص ایشان برای ورود به عرصه ریاست مذهبی، چندان موجه به نظر نمی رسد.
🔹۴) اذعان به سیاسی بودن ذات مذهب شیعه توسط ایشان اگرچه متضمن مطلب جدیدی نیست اما به مثابه یک اعتراف تاریخی است که نشان از عمق راهبردی گفتمان امام خمینی دارد! و نشان می دهد امروز کسی نیست که بتواند با حذف سیاست، به ریاست دینی بیاندیشد.
🔹حال باید از جناب آقای علوی پرسید، اگر چنین است که می فرمایید، جنابعالی و همفکران حوزوی تان از عصر مبارزات نهضت امام تا کنون که وارد دهه پنجم استقرار جمهوری اسلامی شدهایم، چه کارنامه قابل دفاعی در عرصه سیاست ورزی داشته اید؟! آیا کسانی با این سابقه، ولو اینکه بخواهند، به یکباره می توانند علمدار عرصه سیاسی شوند؟
🔹۵) مسئله پدری برای شیعه، از حوزه گرفته تا توده مردم، گرچه کلمه حقی است اما اراده ناروا از آن ممکن است تالی فاسدهای فراوانی در پی داشته باشد؛ خبرگان و نخبگان و بلکه عموم مردم نیک می دانند که ادعای پدری بدون ارائه کارنامه روشن در این زمینه، به مثابه خطبه خوانی های انتخاباتی است که صرفا کارکرد تبلیغاتی دارد! اکنون با وجود انواع مشکلات داخلی و بینالمللی برای تشیع، این سؤال مطرح است که برخی از مدعیان پدری تشیع، چه کارنامه و سابقه ای در این زمینه داشته اند!
🔹۶) اگر ملاک ورود در عرصه مرجعیت، صرفا تشخیص شخصی و تصمیم فردی افراد باشد، آیا در بلندمدت با نوعی آنارشیسم حوزوی مواجه نخواهیم شد؟! فرض کنید از صبح فردا هر کدام از فضلای ارجمند استاد درس خارج یا غیر از آنان که خود را مجتهد می پندارند، بخواهند تشخیص دهند که وجود آنان در عرصه مرجعیت لازم و تکلیف شرعی است؛ چه اتفاقی خواهد افتاد؟! به نظر می رسد برهم زدن ساختارهای تاریخی و نظام نانوشته نهاد روحانیت شیعه، خسارتهای جبران ناپذیری به دنبال دارد که نباید آن را العیاذبالله در پای منافع گروهی و جناحی قربانی کرد.
@saraeer
هدایت شده از سرائر | مجله دین و روحانیت
📜مراقب باشید اختلاف نظرها به تشنج و ناخن زدن به چهره یکدیگر نیانجامد
🔻آیت الله خامنهای در دیدار جمعی از طلاب حوزههای علمیه:
🔹در حوزه ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد، در مسائل گوناگون. در مسائل علمی که اختلاف نظر هست، در مسائل جهتگیریهای فکری که اختلاف نظر هست، در زمینههای سیاسی هم اختلاف نظر ممکن است باشد. این اشکال ندارد. اختلافات را باید مدیریت کرد. مواظب باشید اختلاف نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهره یکدیگر نیانجامد
🔹در حوزه از یک طرف طلبههای جوان باید ادب را، اطاعت را نسبت به بزرگان حوزه، نسبت به مراجع تقلید حفظ کنند. همانطور که در همین «منشور روحانیت» امام- رضوان الله علیه- همینها هست. بزرگان حوزه هم باید حلم را و تحمل را نسبت به جوانها در نظر داشته باشند. از یک طرف حلم و تحمل لازم است و از یک طرف هم ادب و اطاعت لازم است.
@saraeer