وصیتنامه شهید محمد استحکامی:
... همانطور که امام خمینی (رحمةالله) فرمودند: «پیرو ولایت فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد»، اصل ولایت فقیه اصل بسیار مهمی است که همه کسانی که به خدا و اهل بیت(علیهالسلام) اعتقاد دارند، باید توجه ویژه به آن داشته باشند.
هر کجا که دور شویم و غفلت کردیم ضربه خوردیم. مطمئن باشید که دین خدا و اسلام را خود خداوند به واسطه حجت خودش بر روی زمین محافظت می کند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، به واسطه نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت می شود و وظیفه ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستاده اند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهوده خود نابود کنند، سنگین است و باید تمام تلاش خود را به کار ببریم که فرمایشات قرآنی و اهل بیت (علیهالسلام) و نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عمل مان نشان دهیم، تا سعادتمند شویم.
به گفته شهید اهل قلم (آوینی): اگر شهید نشدیم لاجرم باید مرد ... چه بهتر که انسان به واسطه ریختن خون خودش بتواند به دین اسلام کمک کند. چه چیزی بالاتر از این است که خیر دنیا و آخرت در پی دارد. البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هر کس نمی دهند و خدا به بندگان ویژه خود می دهد و من این احساس را می کنم که لیاقت این امر را ندارم و از خدا می خواهم که این لیاقت را شامل من سر تا پاگناه و تقصیر کند ...
شهید #محمد_استحکامی
🔴@sarbazanzeynab🔴
15.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکان و نحوه شهادت شهید محمد استحکامی
شهید #محمد_استحکامی
🔴@sarbazanzeynab🔴
خاطرات شهید از زبان همسرش:
- همسرم آرامش خاصی داشت و بسیار متین بود. هیچ وقت صدای بلندش را کسی نشنید؛ چرا که خیلی راحت با مسایل و مشکلات کنار می آمد.
- ساده زیستی، کمک کردن به دیگران، حساس بودن نسبت به پرهیز از غیبت، همچنین مقید بودن به خمس دادن از ویژگی های بارز محمد بود. هر زمان که سال خمسی می رسید، محمد حتی حبوبات داخل کابینت آشپزخانه را هم حساب می کرد و خمس مالش را پرداخت می کرد.
- وقتی همسرم کارهای اعزامش را انجام داد خیلی دلم شور میزد. مدرسه ها تازه شروع شده بود، دوست داشتم که الان نرود و رفتنش را بگذارد برای تابستان؛ اما محمد رفتنش قطعی بود. انگار خودش یقین داشت که رفتنش برگشتی ندارد. از آرامشی که در چهره اش موج می زد، فهمیده بودم که اگر برود، حتما شهید میشود.
شهید #محمد_استحکامی
🔴@sarbazanzeynab🔴
50.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند شهید گرانقدر محمد استحکامی
شهید #محمد_استحکامی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه زیارت عاشورا تو جیبش داشت
شده تند تند می خوند ولی می خوند ...
شهید #علی_عابدینی
🔴@sarbazanzeynab🔴
صبح که میشود
قلبم را از نو
برایِ کنارِ شما تپیدن
کوک میکنم
این یعنی خودِ خود زندگی...😌
سلام صبحتون بخیر
روزتون مزین به نگاه شهدا
🔴@sarbazanzeynab🔴
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
صفحه 357
#قرآن_کریم
🔴@sarbazanzeynab🔴
امروز ۲۸ مهر ماه مصادف با سالروز:
🌹شهادت شهید #هادی_شجاع
🔴@sarbazanzeynab🔴
گزیدهای از وصیتنامه شهید
«فاطمه عزیزم؛ احترام به پدرو مادر را فراموش نکنید، بدانید پاسداری از انقلاب اسلامی و اطاعت از ولایت فقیه واجب است. در همه اتفاقات زندگی به خداوند توکل کنید، هر اتفاقی پیش خداوند حکمتی دارد، از خدا بخواهید هرچه صلاحِ زندگیتان هست همان شود.»
شهید #هادی_شجاع
🔴@sarbazanzeynab🔴
23.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽نماهنگ شهید والامقام هادی شجاع
شهید #هادی_شجاع
🔴@sarbazanzeynab🔴
در یک جا از زبان برادر شهید که تنها یک سال از او کوچکتر است میخوانیم: «همه خاطراتم از دوره بچگی تا روزهای آخر، جلوی چشمهایم میآیند و من از اول تا آخر گریه میکنم. پاییز، زمستان، بهار و تابستان، هر چهار فصل را با هادی داخل گلزار شهدا تجربه کردهام.»
🔴@sarbazanzeynab🔴
«وهب زمان» نام پرمسمایی برای کتاب زندگینامه شهیدی است که، چون وهب نصرانی در شرایط تازهدامادی به شهادت میرسد. جوانی ۲۶ ساله که ۲۳ روز بعد از برگزاری مراسم ازدواجش در سوریه آسمانی میشود. در کتاب وهب زمان که در گفتوگو با خانواده و دوستان شهید جمعآوری شده، شمهای از زندگی شهید هادی شجاع را پیش رو داریم، اما نقصان بزرگ این کتاب، عدم گفتوگو با همسر شهید است که خود نویسنده نیز در مقدمه به آن اشاره کرده است.
به هر روی هادی شجاع جوانی جنوب شهری بود که ۲۳ آبان ۱۳۶۸ در تهران متولد شد. خاطرات مادر شهید اولین روایتی است که در کتاب آورده میشود. نویسنده سعی کرده با توصیف صحنهها، بر جذابیتهای کار بیفزاید. مادر شهید از تولد و کودکیهای پسرش میگوید: «۹ ساله بود. یک روز وقتی آمد خانه، کاپشنش را درآورد، قوطی تیلههایش را توی کمد گذاشت و گفت: از این به بعد دیگه نمیرم کوچه. گفتم چی شده هادی جانم؟ گفت: تیلهبازی و الک، دولک دیگه بهم حال نمیده. میخوام از این به بعد بچه مثبت بشم. میخوام برم بسیج و بسیجی بشم.»
شهید #هادی_شجاع
🔴@sarbazanzeynab🔴