eitaa logo
مدافعان حرم
42.8هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
44 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/bs5.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ وصیت از شهید مدافع حرم علی اصغر الیاسی 🔹خواهر شهید الیاسی با اشاره به وصیت برادرش می‌گوید: " سه تا وصیت داشت اول گفت پیرو خط رهبری باشید. دومین حرفش این بود که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنیم و سومین حرفش درباره حجاب بود، خیلی به حجاب اعتقاد داشت و خودش هم هیچ وقت لباس نامناسب نپوشید. همیشه تیپ مردانه می زد و می گفت مردان هم مثل زنان باید حجاب داشته باشند." 🔹مادر شهید الیاسی ازز لحظه باخبر شدن شهادت فرزندش تعذیف می‌کند: " وقتی در اینترنت خبر شهادتش را شنیدم باور نمیکردم، پدرش که خواست پیگیر خبر شود، گفتم: دست نگه دار، خود اصغر برمی‌گردد. اول فکر می‌کردیم شایعه است، به مجلس امام حسین که رفتیم همه برای ما گریه می‌کردند من و خواهرش بقیه را دلداری می‌دادیم. به مجلس اباعبدالله (ع) رفتم، سینه زدم اما برای پسرم گریه نکردم تا دشمن شاد نشود." شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
😍 خاطره « اعتصاب غذا » 📚 منبع: کتاب 🛒 سفارش از طریق لینک زیر https://b2n.ir/h28763 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله صفحه57 #قرآن_کریم 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📞 صوت مکالمه تلفنی با یکی از همسایه های کرمانی و تأکید به او در خصوص مراسم شهادت (س) در آخرین حضورش در بیت الزهرای کرمان هدیه محضر همه شهدا ومادرشهدا حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات❣ 🔴@sarbazanzeynab🔴
🔸️ ام‌وهب‌های ایرانی 🔹️مادر شهید محمد حسین حدادیان در جمع تعدادی از مادران شهدای مدافع حرم و امنیت در شهر رشت: محمدحسین می‌گفت مادر در سوریه صحنه‌هایی را دیدم که برای هیچ مرد باغیرتی قابل تحمل نیست و خدا نکند که ایران سوریه بشود و امنیت‌مان خدشه‌دار شود. 🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
مجید بربری 🌹#قسمت_بیست_و_چهارم شهید مدافع حرم.مجید قربان خانی 🌟🌟🌟 اون روزها دیگه حس روزهای اولم رو
مجید بربری 🌹 شهید مدافع حرم.مجید قربان خانی 🌟🌟 مشهد مقدس رو به روی صحن و سرای امام رضا ع صحن انقلاب چند ماهی از شهادت مجید می گذشت . مریم خانم و آقا افضل رو به روی ایوان طلا نشسته بودند و زیر لب زیارت نامه می خواندند .مریم،عکس مجید را روی گوشی اش،جلوی خودش گذاشته بود و هرچند لحظه یک مرتبه،صفحه را روشن می کرد و نگاهی به عکس پسرش می انداخت . _افضل!زیارت امروزمون رو،به نیابت مجید انجام بدیم. _ما زیارت هرروزمون،به نیابت از مجیده،ما زندگیمون وقف مجیده. صحبت‌هایشان هنوز تمام نشده بود،که سید فرشید و خانواده اش هم از راه رسیدند. همه نشستند و گرم صحبت شدند.سید فرشید نگاهی به آقا افضل و مریم خانم انداخت.از نگاه شان فهمید که نگران چیزی هستند.دلهره ی اتفاقی را دارند .گفت: _انگار نگرانی و دلهره ای تو وجودتون هست؟ مریم خانم در جوابش درآمد: _از خدا که پنهان نیست،از شما چه پنهان،ما نگران مجیدیم. _نگران چی؟ _نگران گذشته ی مجید.این که خدا با گذشته مجید چه می‌کنه؟ _خانم!شما حواستون هست مجید کجا رفته و چی شده؟خدا او را خریده برای خودش هم خریده که حتی پیکرش هم برنگشته.شما مطمئن باشید خدا،مجید و همه خطاهای ریز و درشتش را بخشیده که رفته و شهید شده.خدا او را برای خودش انتخاب کرده. صدای ساعت میدان که یک ربع به یک را اعلام می کرد، به گوش می رسید.همهمه زائرین بود و هرازگاهی،صدای نوحه خوانی هیئت هایی که می آمدند و با خواندنشان، مردم دورشان جمع می‌شدند. سکوتی بین شان افتاده بود.فقط همین یکی جمله کافی بود که حالت دلهره و نگرانی افضل و مریم،کمی از چهره شان کنار برود. افضل دستی به محاسنش کشید و گفت: _حاجی!میشه یه کمی از آشناییتون با مجید برام بگید؟ _من مجید را زیاد نمیشناختم.از دوره ی آموزشی و بعد هم یک هفته ای که سوریه بودیم،باهاش آشنا شدم.ما توی دوره اموزشی،وعده های غذامون خرمای خشک، یه تکه نان و یه تکه کوچک پنیر بود.از کله صبح تا عصری،شاید چند تا از بچه ها نمی تونستن مقاومت کنن و کم می آوردن. هر روز چندین نفر ریزش داشتیم،روزی چندساعت بچه ها را می دواندیم. وسط دویدن اگر کسی،نفس کم می آورد ،می ایستاد و نمی تونست بدوه و یا به هر دلیلی ،از حرکت جا می‌ موند،حذف میشد. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
✅خاطرات دلتنگی 🌹مصطفی سعی می‌کرد سیستم مخابراتی را ببرد در دل دشمن و تلفن را وصل کند تا رزمنده‌ها راحت با خانواده‌هایشان تماس بگیرند. 🌹هرجا هم تلفن را وصل می‌کرد، زنگ می‌زد با من تست کند که درست شده یا نه. موقع تست با لهجه عربی می‌گفت: «ابوس ادیک!» یعنی دستت را ببوسم. 🌹من هم عربی‌ام خوب بود و می‌گفتم «السلام‌وعلیکم یا بعلی» و باهم کلی شوخی می‌کردیم. همسر شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ "شهدا زنده اند" 🎙روایتگری از ماجرای ازدواج فرزند شهید مدافع حرم با حضور مهمان ویژه 🌹 خاطره ای از کتاب 🔴@sarbazanzeynab🔴
⬆️ آخرين پيام شهید مدافع حرم 🌷🌷 امیدوارم که این حقیر را بخاطر بد رفتاری و سوء مدیریت عفو بفرمائید و اگر دینی به شما دارم بنده را حلال بفرمائید.. 🔴@sarbazanzeynab🔴
28.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 مادری که فرزند خود را از اروپا فراخواند و به سوریه فرستاد! 🔻حضور مادر شهید مدافع حرم فاطمیون «» در برنامه تلویزیونی باب القبله 🏴 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قاصدک
💘دلبرانه ای برای تو 💕 💝کانالی مخصوص عاشقان و شاعران💝 🌿https://eitaa.com/joinchat/1220018528C979b40fb7e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله صفحه58 #قرآن_کریم 🔴@sarbazanzeynab🔴
🔴مسابقه صدای مالک 🎧مسابقه تولید پادکست 🎼صدای مالک 🌷با موضوع شهید حاج قاسم سلیمانی و مقاومت جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمایید👇 Sedayemalek.ir
ایستاد پای امام زمان خویش امروز ۲۸آذر ماه سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
💠۲۸ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم اکبر ملکشاهی شهید اکبر ملکشاهی در قسمتی از وصیت نامه خود این چنین نگاشته است: خدایا مرا به عنوان کوچکترین سرباز در صف جانبرکفان امام زمان قرار بده، وشما را به خدا و به اولیای خدا قسم میدهم که پشتیبان ولایت فقیه باشید. و شما فرزندانم را به انجام فرایض دینی و قرار داشتن در راه راست و در خط ولایت فقیه سفارش می کنم. و با طلب حلالیت نمودن از همه به خصوص خانواده و فامیل و بستگان و حتی آشنایان و بعد با اعلام حلال کردن همه کسان. و در پایان با کلمه( الاحقر الاحقرین )آخرین متن دست نویس خود را به پایان رسانده . شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
مجید بربری 🌹#قسمت_بیست_و_پنجم شهید مدافع حرم.مجید قربان خانی 🌟🌟 مشهد مقدس رو به روی صحن و سرای اما
مجید بربری🌹 شهید مدافع حرم.مجید قربان خانی 🌟🌟 اما مجید با همه شرایط سخت،مقاومت کرد و ماند.اصلا مجید اومده بود که بمونه.حتی اگه شرایط بدتری هم بود،من حتم دارم ،دوام می آورد.اون هایی که حذف می شدند،می‌زدند زیر گریه و التماس می کردند که ما را حذف نکنید.ولی ما مرد شرایط سخت می خواستیم.کسی که نفس برای دویدن کم بیاره،به کار ما نمی اومد. یادمه مهدی حیدری را حذفش کرده بودند ،آمده بود به پهنای صورت اشک می‌ریخت. آخرش جواز آمدن گرفت و شهید شد.من حتی به مجید گفتم:به شرطی تو را میبرم که دیگه قلیان نکشی، بعدِ این حرف ،از بقیه بچه ها شنیدم که گفته بود :(روزی پونزده تا قلیون چاق میکردم و یک نفس می کشیدم.ولی حالا به خاطر اینکه ،من رو به سوریه ببرن،ترک کردم).یه بار توی سوریه رفته بودیم میدون تیر،داشتیم برمی گشتیم،که دیدم یه چغندر از توی زمین های اطراف برداشته.آمد با خنده بهم گفت:(سید،هر کی از این چغندر بخوره،شهید میشه!). _مجید جان نخوری که شهید میشی. مجید و مرتضی کریمی و مصطفی چگینی ،از آن دسته آدم ها بودند که هردفعه می‌دیدی شان،حالت را خوب می کردند.اگر بدترین شرایط را داشتی و مجید می آمد کنارت ،توی چند لحظه، حال بد و غمگین را،ازت می‌گرفت و یه حال خوبی بهت تزریق می کرد. در آن چند روزی که سوریه بودیم،من هربار که باهاش رو به رو میشدم،با خنده میگفتم:برو بچه ننه،باید برگردی و بری,آخه تک پسری.مجید برای هرحرفی که کسی میزد،یه جواب دست به نقد،توی آستین داشت.ولی معمولا جواب من را نمیداد.سرش را می انداخت پایین و میرفت.خارج از شوخی ،من چون می دانستم مجید تک پسره ،واقعا میخواستم نرمش عملیات و برگردانم ایران. ولی یک هرحرفی بهم زد که درمانده ام کرد. گفت:(سید!اگه من رو بردی که هیچ،ولی اگه نبردی،شکایتت رو به حضرت زهرا میکنم.دیگه تو میدونی و خانم فاطمه.خودت جوابش رو بده).وقتی مجید این حرف را زد،مو به تنم سیخ شد.با این حرفش واقعا بیچاره شدم.با این حال به مرتضی گفتم:مجید و یکی دیگه از بچه ها را نمی بریم.به عنوان نگهبان میذاریم دم ساختمان ها.ولی همان طور که شنیدید،مجید همه ما را قال گذاشت و آمد توی عملیات. لحظه های آخرش بود که رفتم بالای سرش.گفت حاجی! سه تا تیر خورده ام.میرم یا می مونم؟ با حرفش انگار تیر به قلبم زد.جلوی خودم را گرفتم و گفتم: _مجید جانم می مانی، مقاومت کن .ولی تقدیر همان بود که خودش آرزو کرده بود.بعد از چند ساعت درد کشیدن،مجید از بین ما پرکشید و به آرزویش رسید. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
معرفی شهید🌹 🌷 پاسدار مدافع حرم شهید محمدرضا فخیمی 🌷 تولد ۵ دی ۱۳۷۰ هریس استان آذربایجان شرقی 🌷 شهادت ۲۸ آذر ۱۳۹۴ حلب سوریه 🌷 سن موقع شهادت ۲۴ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ از شما امت شهید پرور تقاضا دارم که مطیع محض ولایت حضرت امام خامنه ای (مدظله ) نه در حرف بلکه در عمل باشید ✅ اینگونه نباشید که به خاطر حرف این و آن و عده ای منحرف، حرف ولی بر روی زمین بماند یا اگر حرف ولی را مخالف با میل شخصی خود دیدیم به آن عمل نکنیم. 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴