خاطره ای از مسعود بارزانی، نخست وزیر کردستان عراق!
داعـش بـه دروازه هـای اربیـل رسـیده بـود وبیـم آن میرفـت کـه شـهر عنقریـب اشـغال شـود.
بارزانـی مـی گویـد مـن پـس ازحملـه داعـش بـا امریکائـی هـا ترکهـا انگلیـس فرانسـه وحتـی عربسـتان تمـاس گرفتـم کـه همـه مقامـات ایـن کشـورها درجـواب گفتنـد کـه فعـا هیـچ کمکـی نمـی تواننـد بکننـد.
بارزانـی مـی گویـد : مــن فــورا بامقامــات ایرانــی تمــاس گرفتــم وبــه انهــا صریحــا گفتــم کــه شــهر درحـال سـقوط اسـت اگـر نمـی توانیـد کمکـی کنیدماشـهر راتخلیـه مـی کنیـم.
لـذا مقامـات ایرانـی فـورا شـماره تمـاس قاسـم سـلیمانی رابـه مـن دادنـد وگفتنـد
#حـاج_قاسـم نماینـده #تـام_الاختیـار مـا در امـور مبـارزه با #داعـش اسـت.
لـذا فـورا بـا #حــاج_قاسـم تمـاس گرفتـم واوضـاع رادقیقـا شـرح دادم. حــاج قاسـم بـه مـن گفــت مــن فرداصبــح بعــداز نمازصبــح اربیــل هســتم.
بــه اوگفتــم فــردا دیراســت همیــن حــاال بیاییــد. حاجــی گفــت کاک مســعود فقــط امشــب شــهر را نگهــدار...
بارزانـی در ادامـه مـی گویـد فـردا صبـح #حـاج_قاسـم درفـرودگاه اربیـل بـود و مـن
بـه اسـتقبالش رفتـم.
حاجـی بـا ۵۰ نفـر از نیروهـای مخصوصـش آمـده بـود. آنهـا سـریعا بـه محـل درگیـری رفتنـد ونیروهـای پیشـمرگه راسـازماندهی دوبـاره کردند ودرعــرض چنــد ســاعت ورق بنفــع مــا برگشــت...
درضمــن کمکهــای تســلیحاتی ایــران نیــز بــرای مارســید.
بارزانــی مــی گوید #حــاج_قاســم چنــد نفــراز نیروهایــش را جهـت مشـاوره نظامـی دراربیـل گذاشـت وخـودش بـه کربـلا بازگشـت.
بارزانـی مـی گویـد مـا بعدهـا یـک فرمانـده داعـش را اسـیر کردیـم و از او پرسـیدیم چگونـه شـد شـما کـه درحـال فتـح اربیـل بودیـد بـه یکبـاره عقـب نشسـتید...
؟؟؟؟؟
ایـن اسـیر داعشــی بمــا گفــت نفــوذی هــای مــا در اربیــل بمــا خبــر دادنــد.... #قاســم_ســلیمانی دراربیـل اسـت... لذا #روحیـه افـراد مـا بـه #هـم_ریخـت و #عقـب نشسـتیم...
#درود_خدا بر #سردار_شهیدی که همانند مقتدایش #عباس_بن_علی_علیهالسلام نامش #لرزه بر اندام #دشمنان می انداخت و #خون_پاکش به یاری #خدا بساط #ظلم_مستکبرین را درهم خواهد پیچید.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝