#مناجات_شهید_چمران_با_حضرت_علی(ع)
@sarbazekoochak
ای علی ، آرزو میکردم که بعد از هزار و چهار صد سال انقلاب اسلامی
ما پیروز شود ،حق و عدل مستقر شود ، حکومتی نظیر حکومت تو
بر قرار گردد ، عشق و محبت بین مردم انتشار پیدا کند ،ایمان و عرفان
در قلوب مردم جایگزین شود ،طاغوتها از بین بروند ، انسانها از
همهی قید و بندهای مادی و سیاسی و اجتماعی آزاد شوند ، فقط در
مقابل #خدا #سجده کنند ، مدینهی فاضلهای به وجود آید که دیگر استثمار
و استعمار و دیکتاتوری و ظلم و فساد در آن نباشد ، همه جا نور حق
را ببینیم ، از همه جا زمزمهی سبحان الله و فریاد
الله اکبر بشنویم ، همه استعدادهای ما بشکفد ، با همهی توان، با اخلاص و ایثار برای خود سازی و سازندگی جامعه بکوشیم .
هنگامی که دشمنی حمله کرد ، بی محابا به جنگ او برویم و به
آسانی خود را قربانی این مکتب کنیم ، و دیگر دغدغه خاطر و
وسوسهای نماند .....
اما ای خدا ، با کمال تعجب میبینم که #ظلم_و_ستم
به نامی دیگر رخ مینمایاند ، #ریا و #فریب و #دروغ در #لباس_زهد_و #تقوا خود
را میآراید تا جامعه را تسخیر کند.
@sarbazekoochak
افرادی ناچیز و بی تقوا با
تهمت و شایعه ، شیعیان راستین علی رامیکوبند تا از صحنه خارج کنند .
ای علی ، به لبنان رفتم تا با محرومین و مستضعفین آن جا
انیس و هم درد باشم . عدهای که لباس دین به تن کرده بودند مرا
دشمن میداشتند ، از علم و تواضع و فداکاری و استعدادهای من
وحشت داشتند ، مرا متهم میکردند که یا جاسوسم یا بهایی ؛
زیرا ممکن نیست که کسی با این همه علم و این همه امکانات و
مقام و زندگی خوب ، آمریکا را رها کند و با کمال تواضع ، در کمال فقر، بدون هیچ پاداشی ، در دامان خطر در جنوب لبنان با فقرا
همنشین و همدرد باشد . از نظر آنها باید دلیلی دیگر وجود
داشته باشد ، لابد زیر کاسه نیم کاسهای است !
@sarbazekoochak
هدایت شده از دانشنامه قرآن کریم
#شهید_محسن_حاجی_حسنی
#قرآن ، من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود ،همه از من می پرسند چه کسی مرده است؟ چه غفلت بزرگی که می پنداریم #خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است...
@Qoranekarim
@sarbazekoochak
#خاطراتي_از_شهيدمحمدعلي_رجايي
#خاطره_۱
«محمدعلی» تا آمد دست چپ و راستش را بشناسد یاد گرفت که کار کند و کار کند.
دست فروشی که می کرد همان جا کنار خیابان بساط ناهار را پهن می کرد و شکم گرسنه اش را با نان و خیاری آرام می کرد.باز هم کار بود و زحمت...
#خاطره_۲
مثل هر هفته،جوان های فامیل جمع شده بودند خانه رجایی!یک نفر نیامده بود، وقتی سراغش را گرفت جوانی بلند گفت: چون مشروب خورده خجالت می کشد داخل شود.
هیچ کس نفهمید رجایی در گوشی چه حرفی به جوان زد، دستش را گرفت و آورد سر سفره و گفت: با هم غذا می خوریم
- ولی دهان من نجس است
«تو مهمان من هستی» را گفت و غذا را شروع کرد، جوان می گفت که دیگر سراغ آن کار حرام نرفتم چون رجایی من را به لجاجت نینداخت.
#خاطره_۳
شیخ دانشسرا! به محمد علی و کاظم می گویند که ته ریش دارند و رفتارهایی که نشان مذهب دارد.کاظم را کشیده کنار و می گوید: اگر می خواهی مثل بقیه باشی، با همان شوخی ها و رفتارها بهتر است اول ریشت را از ته بتراشی!
مکثی می کند و بعد می گوید: من و تو با این ظاهر دینی اگر خلاف کنیم همه متدینین را به تظاهر متهم می کنند.
بحث حسابی گرم شده بود؛ یکی رجایی استدلال می آورد، یکی آن طرف کمونیست.
یک نفر توی جمع که ناظر بود یک دفعه فحشی پراند به لنین عصبانیت رجایی را که دید گفت: به لنین فحش دادم شما چرا ناراحت شدید ؟!
با خشم فروخورده گفت: حق نداریم به کسی که مورد احترام دیگری است توهین بکنیم چرا که به خود او توهین کرده ایم...
✅اثر این #احترام و #منطق را بعدها دید وقتی جوان کمونیست به آغوش #اسلام بازگشت.
#خاطره_۴
ضعف مرا به حساب انقلاب و مکتب من نگذارید
اين جمله با همه حرف می زد...نصب كرده بود پشت ميزش ....
خيلي مواظب بود خلاف زير دستانش را كسي به نام انقلاب نگذارد .از انقلاب براي خودش مايه نمي گذاشت، هيچ وقت.
#خاطره_۵
آقای رجایی شما حزب اللهی هستید؟
خبرنگار این را پرسید
زيركي كرده بود
مي خواست جواب نخست وزیر را بسنجد.
- اگر حزب اللهی باشم از نوع لاجوردیهاست...
#خاطره_۶
این چه وضعیتی است؟
- چه وضعیتی آقای رجایی؟
- آسفالت کوچه را می گویم !
- ببخشید، بد آسفالت کرده اند؟ می گویم درست کنند.
- نه آقا! هیچ کوچه ای آسفالت نشده آنوقت آمده اید کوچه ما را درست کرده اید.
- آخر شما ...
آخر نداره. این ها اخلاق طاغوتی است ما که با اسم کاری نداشتیم؛ مشکلمان با رسم بود.
#خاطره_۷
هر کس رجایی را دوست دارد، برود
همه از این حرف تعجب کرده اند
گفت: من مهمان دانشگاهم کار خوبی نکردید که برای استقبال به فرودگاه آمدید الان کار مردم زمین مانده و ناراحت می شوند اگر بشنوند به خاطر من اینجا آمده اید؛
آنوقت فحشش می ماند برای من و شما.
#خاطره_۸
دوست داری به من خدمتی کنی؟
ـ این چه سوالی است؟ هر کسی دوست دارد به رجایی رئیس جمهور خدمت کند
این سوال مثل صاعقه از ذهن مرد گذشت که روبروی رجایی نشسته و او را خطاب کرده است.
- بفرمایید، سراپاگوش !
ـ همیشه به یادم بیاورید که من محمد علی رجایی ام، پسر عبدالصمد و اهل قزوین. کاسه بشقاب فروش و دوره گرد مرد بهت زده فقط به رئیس جمهور کشورش نگاه می کند.
#خاطره_۹
باورش سخت بود، برای همه؛ همین دو ماه قبل بود که بهشتی و 72 تای دیگر...
برای خیلی ها انگار همه چیز به پایان رسیده بود.
فقط قلب آرام امام بود که همه را آرام کرد
آرام آرام وقتي فرمود:
«رجایی و باهنر اگر نیستند #خدا که هست»
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak 👈 عضویت
╚🕊✿ ••••══════╝
#نماز_شب
#کمک_از_نماز
بیسیم، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان را داد، آن هم در منطقه ای صعب العبور.
فرماندهان و شهید بروجردی خیلی ناراحت و نگران بودند. هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای
محاصره شده پیدا نمی کردند.
شهید بروجردی بلند شد وضو گرفت و به #نماز ایستاد. #نمازی پر از حضور #خدا؛ پس از نماز بر اثر خستگی خوابش برد. بعد از چند دقیقه، ناگهان از خواب پرید؛ سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید، مدتی به نقشه زل زد، بعد با صدای بلند همه فرماندهان را به اتاق فرا خواند و طرحی را برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد؛ طرحی نو که همه را به تعجب وا داشت. همه موافق این طرح بودند. با اجرای طرح، محاصره شكسته شد و رزمندگان آزاد شدند. با خوشحالی به سمت #شهیدبروجردی رفتم و در مورد طرح، سؤال کردم؛ اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: هر وقت با مشكلی مواجه می شوم به #نماز می ایستم و توسل به #ائمه_اطهار پیدا می کنم. این کار راه هایی را جلوی رویم باز می کند.
۱۵۳-📚زیر این حرف ها خط بكشید؛ ص۷۰
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#زرنگی_بعضی_ها
آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشكی نماز خواندنش را تماشا می کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود.
طوری حمد و سوره می خواند مثل این که خدا را می بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می کرد. بعدها در مورد نحوه ی #نمازخواندنش ازش پرسیدم، گفت: اشكال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم، جز برای #خدا!
نمازمون رو سریع می خونیم و فكر می کنیم #زرنگی_کردیم؛ اما یادمون میره اونی که به وقت ها #برکت میده، فقط خود #خداست.
۲۲۹-📚مسافر کربلا، ص ۳۲ ،شهید علی رضا کریمی
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#دیدار_خدا
برادرم عبدالله، همیشه لباس های ساده می پوشید. تمیز و مرتب بود. مخصوصاً هنگامی که می خواست #نماز بخواند، موهایش را به دقت شانه می کرد. عطر و گلاب بر بدنش می زد و می گفت: می خواهم به دیدار و مهمانی #خدا بروم، باید تمیز و نظیف به مهمانی #خدا رفت.
۲۳۱-📚کتاب سیرت شهیدان، ص ۴۳ ،شهید عبدالله فلاحی
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
مهدی در شب عملیات #وضو میگیرد و همه گردان ها را یك یك از زیر #قرآن عبور میدهد.
مداوم توصیه میكند:
برادران! #خدا را از یاد نبرید.
نام #امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زمزمه كنید.
#دعا كنید كه كار ما برای #خدا باشد.
از پشت بیسیم نیز همه را به #ذكر «لاحول و لاقوه الا بالله» تحریض و تشویق میكند.
#شهید_مهدی_باکری
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوت_زیبا_از_شهید_همت
اگرما انقلاب اسلامی را به جلو که #خدا داره میبره ، #شتابش رو زیاد بکنیم ، #آمریکا باید به دنبالش بدوه
❣سرباز کوچک 💕
eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_بادپا
یک بار #حاج_حسین_بادپا رو به من گفت #حاج_قاسم از غیب خبر داره!
گفتم یعنی چی؟ گفت: آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم اما... پرسیدم چه خوابی؟
حاج حسین گفت چندی قبل خواب
#شهید_کاظمی را که پیغام #شهید_یوسف_الهی را برایم آورد و گفت تو #شهید نمی شوی دیدم.
در خواب به #شهید_کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی #شهید_کاظمی دعا نکرد،گفتم من دعا میکنم آمین بگو و بعد گفتم خدایا منو به #شهدا برسون باز هم #شهید_کاظمی آمین نگفت و فقط #شهید_کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید.
#حاج_قاسم از کجا فهمیده که بهم گفت اگر آن کسی که باید برایت #دعا کند شهید می شوی.
حاج حسین درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار #شهید_کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند.
#حاج_حسین آنجا از #مادر #شهید_کاظمی
می خواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر #شهید_کاظمی در حالی که دست هایش را رو به آسمان می گیرد از #خدا #عاقبت_بخیری حاج حسین را می خواهد و دعا می کند.
و اینگونه اثر می کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش و حاج حسین یک ماه بعد در سوریه شهید می شود.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
خاطره ای از مسعود بارزانی، نخست وزیر کردستان عراق!
داعـش بـه دروازه هـای اربیـل رسـیده بـود وبیـم آن میرفـت کـه شـهر عنقریـب اشـغال شـود.
بارزانـی مـی گویـد مـن پـس ازحملـه داعـش بـا امریکائـی هـا ترکهـا انگلیـس فرانسـه وحتـی عربسـتان تمـاس گرفتـم کـه همـه مقامـات ایـن کشـورها درجـواب گفتنـد کـه فعـا هیـچ کمکـی نمـی تواننـد بکننـد.
بارزانـی مـی گویـد : مــن فــورا بامقامــات ایرانــی تمــاس گرفتــم وبــه انهــا صریحــا گفتــم کــه شــهر درحـال سـقوط اسـت اگـر نمـی توانیـد کمکـی کنیدماشـهر راتخلیـه مـی کنیـم.
لـذا مقامـات ایرانـی فـورا شـماره تمـاس قاسـم سـلیمانی رابـه مـن دادنـد وگفتنـد
#حـاج_قاسـم نماینـده #تـام_الاختیـار مـا در امـور مبـارزه با #داعـش اسـت.
لـذا فـورا بـا #حــاج_قاسـم تمـاس گرفتـم واوضـاع رادقیقـا شـرح دادم. حــاج قاسـم بـه مـن گفــت مــن فرداصبــح بعــداز نمازصبــح اربیــل هســتم.
بــه اوگفتــم فــردا دیراســت همیــن حــاال بیاییــد. حاجــی گفــت کاک مســعود فقــط امشــب شــهر را نگهــدار...
بارزانـی در ادامـه مـی گویـد فـردا صبـح #حـاج_قاسـم درفـرودگاه اربیـل بـود و مـن
بـه اسـتقبالش رفتـم.
حاجـی بـا ۵۰ نفـر از نیروهـای مخصوصـش آمـده بـود. آنهـا سـریعا بـه محـل درگیـری رفتنـد ونیروهـای پیشـمرگه راسـازماندهی دوبـاره کردند ودرعــرض چنــد ســاعت ورق بنفــع مــا برگشــت...
درضمــن کمکهــای تســلیحاتی ایــران نیــز بــرای مارســید.
بارزانــی مــی گوید #حــاج_قاســم چنــد نفــراز نیروهایــش را جهـت مشـاوره نظامـی دراربیـل گذاشـت وخـودش بـه کربـلا بازگشـت.
بارزانـی مـی گویـد مـا بعدهـا یـک فرمانـده داعـش را اسـیر کردیـم و از او پرسـیدیم چگونـه شـد شـما کـه درحـال فتـح اربیـل بودیـد بـه یکبـاره عقـب نشسـتید...
؟؟؟؟؟
ایـن اسـیر داعشــی بمــا گفــت نفــوذی هــای مــا در اربیــل بمــا خبــر دادنــد.... #قاســم_ســلیمانی دراربیـل اسـت... لذا #روحیـه افـراد مـا بـه #هـم_ریخـت و #عقـب نشسـتیم...
#درود_خدا بر #سردار_شهیدی که همانند مقتدایش #عباس_بن_علی_علیهالسلام نامش #لرزه بر اندام #دشمنان می انداخت و #خون_پاکش به یاری #خدا بساط #ظلم_مستکبرین را درهم خواهد پیچید.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#روایت_شهیدی_که_در_سردخانه_زنده_شد
#سردارعباس_برقی از همرزمان #حاج_احمدمتوسلیان و #شهیدهمت که در طی عملیاتی فکر میکنند او نیز به همراه یارانش شهید شده است، اما در #سردخانه به خواست #خدا زنده میشود.
به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،
همه افرادی که کمین خورده بودیم، به رگبار بسته شدیم و من پس از آن که یک تیر به دست، یک تیر به پام خورده بود بیهوش شدم؛ پس از چند ساعت توانستم چشم هایم را باز کنم، سردخانههای زمان جنگ هم مثل الان نبود؛ یک خانم پرستاری بود که داشت در کنار شهدا راه می رفت، گفتم خدایا من اگر شهید شدم، پس چرا این خانم پرستار را میبینم؟
@sarbazekoochak
این روایت #سردارعباس_برقی رزمندهای است که او را #شهیدزنده مینامند، سرداری که در تمامی #عملیاتهای_هشت_سال_دفاع_مقدس حضور پر رنگی داشته، او یکی از همرزمان شهید همت و حاج احمد متوسلیان است.
برای قرار ملاقات و گفتگو با ایشان با همسرش تماس گرفتم، او میگفت حال سردار چندان مساعد نیست و علاقهای هم به گفتگو با رسانهها ندارد، بعد از اصرارهای من او #کرونا را بهانه کرد، اما در نهایت او را راضی کردم تا برای یک گفتگو کوتاه با سردار عباس برقی ملاقات داشته باشم.
قرارمان را بعد از نماز مغرب و عشا در منزل ایشان گذاشتیم، از محل کار به سمت خانه او در غرب تهران حرکت کردم و پس از گذشت یک ساعت به منزل سردار رسیدم، با استقبال گرم سردار و همسرش با ورود به آنجا حس نمیکردم که دفعه اولم است؛ در نگاه اول به دلیل دستگاه اکسیژن بزرگی که به او وصل شده بود میشد فهمید که گذشت زمان نفسش را تنگ کرده است، اما بازهم لبخند بر لب داشت.
پس از سلام و احوال پرسی گفتگو با سردار برقی را آغاز کردم و از او خواستم تا از خاطره شهید شدن و دوباره زنده شدنش در سردخانه برایمان توضیح دهد....
او گفت: سال ۶۲ عملیاتی برای پاکسازی و راه اندازی دوباره منطقه مهران انجام شد و رزمندگان اسلام برگشته بودند به #قلاجه (اردوگاهی که در آن زندگی میکردند)، #شهیدنورانی و #شهیدپکوک متاهل بودند و خانواده شان در اردوگاه ابوذر زندگی میکردند، میخواستند بروند پیش خانواده شان و من را هم به منزلشان (اردوگاه ابوذر) دعوت کردند.
#شهیدنورانی با #شهیدهمت جلسهای داشت و رفت، هنگام غروب بازگشت و به همسرش و همسر شهید پکوک گفت که جنگ تمام شد و میتوانید به پادگان برگردید، ماهم سوار ماشین شدیم تا دوباره به سمت مهران حرکت کنیم، پکوک پشت فرمان بود و ماهم بغلش بودیم، چون پکوک گواهی نامه نداشت جا به جا شدیم و من پشت فرمان نشستم، رسیدیم به میدان اسلام آباد و پر بود از بچههای رزمنده.
@sarbazekoochak
۱۵ نفر از این رزمندهها پشت ماشین تویوتا ما سوار شدند، رفتم بهشون گفتم: برادرا بشینید اینجوری میفتید، بشینید تا من حرکت کنم، در مجموع ۱۰ نفری شدیم و به سمت #قلاجه حرکت کردیم.
در جاده کرمانشاه به اسلام آباد متوجه شدم که #انفجاری شدیدی پشت ماشین اتفاق افتاد در ابتدا فکر کردم که شاید مانور ارتشی هاست به محسن گفتم که اینجا محله مانور... تا گفتم مانور، یک تیر به دست راستم برخورد کرد، یک حالت بیهوشی برای چند دقیقه به من دست داد و سرم روی فرمان افتاد، بعد از چند دقیقه متوجه شدم که ماشین به سمت دره ایستاده است.
میخواستم در ماشین را باز کنم که دیدم هیچکدام از دست هام تکان نمیخورد، اینجا بود که متوجه شدم هر دوتا دستام و پام تیر خورده، به سختی بود سینه خیز خودم از ماشین انداختم پایین، صدا زدم محسن کجایی؟ که یکی داد زد: داد نزن #کمین_خوردیم. تازه متوجه شدم که به ما کمین زدند، همه ما ۱۰ نفر را ردیف کردند و به #رگبار بستند، من هم که جانی در بدنم نبود، بیهوش شده بودم و بعدا متوجه شدم یک تیر هم در سینه من زده است.
یک ماشینی که پشت ما بود وقتی ما را دید همه ما را سوار کرد و برد بیمارستان، کف ماشین از خون رزمندهها پر شده بود، بالاخره رسیدیم به بیمارستان اسلام آباد و من هم آنقدر درد داشتم نمیدانستم کی شهید شده و چه کسی زنده است.
در بیمارستان یک لحظه متوجه شدم که یک دکتر هندی بالا سر من است، دوباره بیهوش شدم و هیچ حرکتی نداشتم، اما صدای آنها را می شنیدم ، دکتر هندی بعد از چک کردن ضربان قلب من گفت: این هم تموم کرد، ببریدش #سردخانه.
#سردخانههای زمان جنگ هم مثل الان نبود که یک اتاقی بود که فقط #دمای_سرما داشت.
یک خانم پرستاری بود که داشت در کنار شهدا راه میرفت، گفتم خدایا من اگر شهید شدم، پس چرا این خانم پرستار را میبینم؟
ادامه👇👇👇👇
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#نماز_شب
#کمک_از_نماز
بیسیم، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان را داد، آن هم در منطقه ای صعب العبور.
فرماندهان و شهید بروجردی خیلی ناراحت و نگران بودند. هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای
محاصره شده پیدا نمی کردند.
شهید بروجردی بلند شد وضو گرفت و به #نماز ایستاد. #نمازی پر از حضور #خدا؛ پس از نماز بر اثر خستگی خوابش برد. بعد از چند دقیقه، ناگهان از خواب پرید؛ سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید، مدتی به نقشه زل زد، بعد با صدای بلند همه فرماندهان را به اتاق فرا خواند و طرحی را برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد؛ طرحی نو که همه را به تعجب وا داشت. همه موافق این طرح بودند. با اجرای طرح، محاصره شكسته شد و رزمندگان آزاد شدند. با خوشحالی به سمت #شهیدبروجردی رفتم و در مورد طرح، سؤال کردم؛ اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: هر وقت با مشكلی مواجه می شوم به #نماز می ایستم و توسل به #ائمه_اطهار پیدا می کنم. این کار راه هایی را جلوی رویم باز می کند.
📚زیر این حرف ها خط بكشید؛ ص۷۰
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
هدایت شده از ابوذر ۳۱۳
🔰 #عبور_از_بحرانها_با_یاری#خدا
⭕️ #جزء_چهارم
❇️ تبیین قرآنی
دنیا به گونهای طراحی شده که بدون عبور از بحرانها، امکان رسیدن به قلهها وجود ندارد.
🔺هنر انقلاب ایران این است که از دل بحرانها، به #پیشرفتهای_شگفتانگیز رسیده است.
♦️ در این بخش فقط به نمونههایی از این بحرانها، آنهم فقط در بخش اقتصادی به صورت تیتروار اشاره می شود:
● بلوکه شدن داراییهای ایران؛
● تحریم کالاهای اساسی مورد نیاز؛
● ممانعت در روند همکاریهای بانکی ایران با سایر کشورها؛
● جلوگیری از رشد اقتصادی با تحریم ارزی ایران؛
● جلب مشارکت کشورها در تحریم ایران؛
● راهاندازی اتاق جنگ با هدف پیگیری لحظه به لحظهی مبادلات ایران؛
● طراحی توطئه کاستن از سهم فروش نفت ایران؛
● مدیریت تحولات بازار نفت جهانی علیه ایران؛
● حمایت جبهه ی استکبار از حمله موشکی بعث عراق علیه زیرساختهای حیاتی و اقتصادی کشور؛
● جلوگیری از صدور نفت ایران و حدود ۲۸۰۰ بار حمله به جزیره خارک؛
● خروج سرمایههای ملی ایران با توطئه آمریکا؛
● تخریب فضای صنعت داخلی ایران؛
● خرابکاری آمریکا در کارخانههای صنعتی و کشاورزی کشور از طریق عوامل نفوذی؛
● فشار آمریکا بر دیگر کشورها جهت ممانعت از معاملهی آنها با ایران؛
● ایجاد جنگ روانی با عنوان جنگ ارزی؛
● ایجاد جریانهای نفوذی در حوزههای اقتصادی؛
● ایجاد تنشهای شدید در بازار ارز ایران برای اخلال در بازار و قاچاق ارز.
🌐 #تبیینقرآنی
✅ #اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
🎊🎊🎊🎊🎊🎊
📌#انتشارحداکثری_با_شما
#لبیک_یا_خامنه_ای
@SAboozar313
هدایت شده از ابوذر ۳۱۳
🍃🌿🌸🍃🌼
📑#دستنوشته| #شهیدحاج_علی_چیت_سازیان
💎کسی که به #خدا توکل داشته باشد ، به آمریکا سجده نخواهد کرد.
🔹اگر بنا بود آمریکا را سجده کنیم، انقلاب نمی کردیم.
🇮🇷🌼🇮🇷🌼🇮🇷
🎙بخشی از سخنرانی شهید علی چیت سازان
📚کتاب فداییان ولایت ص ۱۶۸
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#انتشارحداکثری_با_شما
#ابوذر۳۱۳
╔══════•••• ✿🕊╗
@SAboozar313
╚✿ ••••🕊══════╝
🍃🌿🌸🍃🌼
هدایت شده از ابوذر ۳۱۳
⭕️ عبدالملک الحوثی،رهبر جنبش انصارالله #یمن:
🔹وقتی دریا با توست، جو با توست،خشکی با توست، نفت با توست،پول با توست، مزدوران با تو هستند.آمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و اتحاد کشورهای عربی با تو هستند، اما پیروز نمیشوی،یقین بدان که #خدا با تو نیست.
#یمن
#ظهور_نزدیک_است
🔝#انتشار_حداکثری_با_شما
@SAboozar313
هدایت شده از ابوذر ۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ
⁉️خیلی وقت ها برامون سوال هست
از کجا می تونیم بفهمیم در رشد معنوی هستیم !!
🟡 هرچه در مشکلات آرامش بیشتری داشته باشی نشانه رشد شماهست
#خدا
#عشق
#ایران
#علیرضا_حدادی
#انتشار_حداکثری_با_شما
@SAboozar313
هدایت شده از ابوذر ۳۱۳
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله):
او از شهید شدن در راه #خدا و #نجات_بندگان_خدا باک نداشت، ولی ما در این حادثهی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، #خونخواهی_او_را_وظیفهی_خود میدانیم.
#شهید_القدس
#خونخواهی_هنیه_عزیز
🔝#انتشار_حداکثری_با_شما
@SAboozar313