eitaa logo
|🇮🇷シ︎جَـنّٺ‌اݪحُسِـيݩ|
851 دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
5.9هزار ویدیو
126 فایل
بسم‌الله...💕 اَللهم‌عجل‌لوليڪ‌الفرج✨! گمنام بگو:)↓ https://harfeto.timefriend.net/17506212135099 براے‌تبادل‌ و...آیدےمدیر کانال 🌸🕶️↓ @t_p001 چیزایی که شاید ندونی🤫↓ @poshte_pardehh تلگرام مون🗿 https://t.me/nasle_z80 کپی؟! آزاده، همه جوره 🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
‹🍫🥜› ‌ 🧔🏻پدرش می گوید:👇🏻 وقتی میخواست بره ،سوریہ من گفتم ڪه دیگه برنمی گرده😞 بابڪ شهید میشه...🕊 اومی گوید: موقع‌خداحافظےنای بلند شدن نداشتم..🌿 منو و با چشم👀 هایمان ازهمدیگر خداحافظےڪردیم ومن ازپشت‌سر‌پسرم‌رایڪ‌دل‌سیرنگاه‌ڪردم...✨ 🧕🏻خواهرش می‌گوید:وقتےبابڪ سوارماشین شد و رفت من و مادرم‌خیلے گریہ میڪردیم😭 ڪہ دیدیم بابڪ برگشت‌وگفت: خواهش میڪنم گریہ نڪنیداین جورےاشڪ ها تون همیشہ جلوےچشمامہ..🌾 بابڪ سہ بارورفت‌وبرگشت‌ودفعہ چهارم‌ماروخنداند😅 و رفت...🍂 •° 🥜🍯¦⇢ شهید بابک نوری 🥜🍯¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ↱
‹⛈❄️› ‌ •° همرزم‌شهید🧔🏻 توی‌روستایی‌به‌اسم‌حمیمه‌مستقربودیم.🦋 ڪارما،پشتیبانی‌از‌نیروهای‌پیاده‌حزب‌الله بود.🌿 باید یه‌۲۰-۱۰کیلومتری‌عقب‌تر‌آماده‌می بودیم‌تا‌در‌صورت‌لزوم‌وارد‌عمل‌بشیم.🥊 به گ‌ما‌گفتند‌برید‌و‌تو‌منطقه‌ای‌به‌اسم T2 بمونید..🌱یه‌منطقه‌ای‌کنار‌پالایشگاه‌بود. من‌و و‌حسین‌راه‌افتادیم. مسیر‌رو‌بلد‌نبودیم‌و‌داشتیم‌پشت‌سر ماشین‌شهید‌نظری‌حرکت‌میکردیم.🚙 البته‌اون‌موقع‌شهید‌نظری‌صداش نمیکردیم...یهو‌تو‌مسیر‌یه‌جعبه‌مهمات دیدیم...فشنگ‌کلاش‌بود.🔗 گفتم‌بابڪ‌بابڪ ‌نگه‌دار.‌یه‌جعبه‌فشنگ اونجا‌افتاده..🤨🌸 گف‌ولش‌کن‌بابا‌حتما‌خالیه.. گفتم‌نه‌،‌نگه‌دار،جعبه‌پلمبه‌حیفه،‌اونجا‌که بی‌کاریم..واسه‌خودمون‌میریم‌تیر اندازی..هیچی‌نباشه ۱۰۰۰تا‌گلوله‌هست.. بابک‌گف‌دیگه‌ازش‌رد‌شدیم‌ولش‌کن. گفتم‌خب‌برگرد.👀 گفت‌ماشین‌اقای‌نظری‌رو‌گم‌میکنیم.‌گفتم اخه‌تو‌این‌بیابون‌که‌فقط‌همین‌جاده هست،مسیر‌رو‌گم‌نمیکنیم. خب‌یه‌ذره‌بیشتر‌گاز‌میدی.. بابک‌تاکید‌داشت‌که‌اون‌جعبه‌خالیه.. خلاصه‌اینکه‌نگه‌نداشت‌و‌رفتیم.. اون‌شب‌با‌بقیه‌بچه‌ها‌دور‌اتیش‌نشسته بودیم...🔥 راننده‌آماده‌و‌پشتیبانی‌اومد بهمون‌اضافه‌شد. داشت‌میگفت:‌‌امروز‌موقعی‌که‌اومدم اینجا متوجه‌شدم‌یه‌جعبه‌فشنگ‌کلاش‌گم شده..احتمالا‌وسط‌راه‌افتاده. یه‌لحظه‌من‌و‌بابک‌چشم‌تو‌چشم‌شدیم، بابک‌یه‌لبخندی‌زد.👀😆 اون‌لحظه‌دلم‌میخواست‌خودم‌شهیدش کنم.😐🔪 بعد‌من‌بهش‌گفتم‌الان‌چیڪارت‌کنم؟ گف‌ببین‌یه‌بار‌حرف‌فرمانده‌رو‌گوش ندادما.🙆🏻‍♂ •° ❄️👀¦⇢ شهید بابک نوری ❄️👀¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ↱
‹🌸🍀› ‌ •° 🍃رفیق‌شهید شهید نوری سفارش کرده بودن 💢هرگز نذارید بابک بیاد جلو دو نفر اونجا بودن، آقای حسن قلی زاده و داوود مهر ورز که تاکید فراوان داشتن که پدر سفارش کرده ایشون رو جلو نیارید🌱 همراه و و یکنفر دیگه قسمت موشکی بودن. اینارو از ما دور کردند. مارو بردند جلو. بابک اومد گریه میکرد میگفت: "مگه‌من‌دل‌ندارم‌منم‌دوست‌دارم‌❤️جلو باشم..." و خواست بود که ایشونم آوردن جلو. بازهم نه اون جلویی که ما بودیم. یه مقدار فاصله داشتن و که نصیبشون شد واقعا عجیب بود.....💔🍂 •° 🌿🌸¦⇢ شهید بابک نوری 🌿🌸¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ↱