eitaa logo
سردبیر سایت ضیاءالصالحین
10.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
108 فایل
☫☫☫☫☫ «اهمیت فضای مجازی به‌اندازهٔ انقلاب اسلامی است.» ☫☫☫☫☫ سربازی مقیم تنگۀ اُحُد، پیرامون مسائل روز، حوزه #آذربایجان و #قفقاز ☫☫☫☫☫ 🌸 استفاده از تمام مطالب کانال مجاز می باشد 🌷فقط با ذکر یک صلوات ☫☫☫☫☫ تبلیغات و ارتباط با ما : 🆔 @Admin_sardabir313
مشاهده در ایتا
دانلود
🐀 دکتر زئف رایش: حین حفاری در بقعه یوشع نبی علیه‌السلام گرفتار طلسم رضوان شد!!ادامه _ ۱/۲
سردبیر سایت ضیاءالصالحین
🐀 دکتر زئف رایش: حین حفاری در بقعه یوشع نبی علیه‌السلام گرفتار طلسم رضوان شد!! ⏬ادامه _ ۱/۲
ادامه _ ۲/۲ 🐀 دکتر زئف رایش: حین حفاری در بقعه یوشع نبی علیه‌السلام گرفتار طلسم رضوان شد!! ✍️ 🐀 بنا بر گزارش رسانه‌های صهیونستی، دکتر زئف رایش، دانشمند، محقق، نویسنده و چهره فعال در معرفی اماکن کهن و آثار باستانی یهود در خاورمیانه، به‌ویژه در عربستان سعودی بودند! این دانشمند فرهیخته از پرهیزکاری در مصاحبه‌ها خود را فقط زمین‌شناس معرفی می‌کردند😭. 🐁 برخی از خاخام‌های صهیونیست در معرفی ایشان گفتند: او یک یهودی متشرع و معتقد بود. ایشان در حوزه علوم باطنی، انواع جادو و طلسمات به‌ویژه طلسم گنج‌های نهان، توانمند بودند. هر نگاره‌ای متشکل از واژگان، شمارگان، اشکال و جداول که دارای قدرت ماورایی، مذهبی و جادویی داشتند را به‌درستی می‌شناختند! 🐀 وی در گشودن، رموز طلسم‌ها که غالباً با رسم‌الخط‌های کهن نوشته شدند و قدما برای محافظت از اشیای قابل حمل یا محافظت از اشخاص و گنج‌ها در ورودی خزائن نصب می‌کردند، خبره به‌معنای دقیقش بودند! 😜 مدیران کتابخانه بزرگ لندن و واتیکان از او به‌عنوان فروشنده‌ی کتاب‌های خطی یاد کردند. همچنین برخی موزه‌‌داران و کلکسیون‌داران بزرگ، ایشان را به‌عنوان نهان‌دار، مال‌خر، سارق آثار آنتیک هنری، سلطان قاچاق آثار باستانی و رهبر شبکه حفاران جهان می‌شناسند. برخی دانشمندان بیولوژیک از ایشان به‌عنوان چهره ماندگار در تجارت میکروب و ویروس یاد می‌کنند. 🐀🐀این حفار قهار بعد از عملیات طوفان‌الاقصی برای انجام تحقیقات باستان‌شناسی همراه با ارتش اسرائیل در غزه فعالیت می‌کردند!. بعد از شدت گرفتن جنگ در مناطق شمالی فلسطین اشغالی، با چند تیم فرهنگی و مطالعاتی از لشگر گولانی وارد روستای شمع در جنوب لبنان شده بود تا در موصوع زمین‌شناسی، آثار باستانی و اماکن تاریخی به‌ویژه تاریخ بقعه یوشع نبی علیه‌السلام به مطالعه بپردازند. 😂 ایشان به همراه تیم تحقیقاتی از لشگر گولانی در روز چهارشنبه (۳۰ عقرب) ۱۴۰۳/۸/۲۹شمسی، ۲۰ نوامبر در حین مطالعه و حفاری مقبره حضرت یوشع نبی گرفتار طلسم رضوان شدند!! 👻 ‌آن‌ها بر اساس اطلاعات غلط پنداشته بودند، قبل از ورود آن‌ها، جنگنده‌های اسرائیلی طلسم رضوان را باطل کردند و منطقه توسط دیگر تیم‌های مطالعاتی به‌ویژه تیم نیروی هوایی پاک‌سازی شده است. برای همین کلیات وِرد و و رموز طلسم‌گشایی را با خود نبرده بودند. لذا هرچه تلاش کردند تا از کمین چند نیروی رضوانی خود را خلاص کنند! نشد! یعنی نتوانستند. چرا که طلسم کمین با رسم‌الخط عجیبی نوشته شده بود. این خط که بر روی مجسمه شیر سنگی حک شده بود برای آن‌ها قابل درک نبود. در گام نخست، آقای رایش قیاس به نفس کردند و پیشنهاد مذاکره دادند. اما همین قیاس هم موفق عمل نکرد. یکی از افسران گولانی توسط طلسم کشته شد!! ناچار ایشان به زعم خود تلاشی دوباره کردند و با پیشنهاد مشارکت ۴۰ به ۶۰ سعی کردند نیروهای ماورایی رضوان را با خود همراه کند. اما روز چهارشنبه ۲۸ / ۸ / ۱۴۰۳ (سی‌ام عقرب) روز خوش یُمنی برای حفاری نبود!. ناچار کلنگ را زمین گذاشت و بیل‌چه را از گودال حفر شده به بیرون پرت کرد ولی طلسم رضوان از داخل قبر به پاهایش چسبید و هاتف غیبی گفت، بهتر است با دستگاه گنج‌یاب، طناب، بیل‌چه، و این کلنگ تک‌سر در همین محوطه بقعه بمانی و بخشی از حافظه تاریخی این بقعه باشی! ☠️ او هرچه فریاد زد کمک... کمک... کمک اما خبری نشد، تا این‌که متوجه شد زمین بقعه درحال مکیدن خون افسر ارشد و چند سرباز این پروژه مطالعاتی می‌باشد. فکر کرد تا زمین مشغول مکیدن خون این افسر و سربازان است. آرام فرار کند!. ناگهان متوجه شد یک شیر در چند قدمی او با دو نارنجک عتیقه از دوره رضا پهلوی و شاید هم لننین در دست به سمت او می‌دود. در همین حین ناخودآگاه رمز گشودن طلسم رضوان به زبانش جاری شد. رمز با لهجه لری نوشته و تنظیم شده بود. وفق طلسم ۳۲۳۰ بود بدون کسر. تند تند شروع کرد به گفتن رمز: (گی خوردم گی خوردم گی خوردم هرچه شما بگید!!) هنوز چند مرتبه بیشتر تکرار نکرده بود که متوجه شد یکی می‌گوید آقا اسد الله بدو بالگردهای دشمن صهیونستی!. زئف سرش را بالا گرفت! در همین حین متوجه شد نارنجک‌های عتیقه، در حال معامله با مدیران ارشد دوزخ هستند و بدون چونه زدن، زئف را به نیم شِکل فروختند. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
🚨 فوران نفرت رسانه باکو از امام جمعه اردبیل! 🔻 ینی‌مساوات، رسانه غیر رسمی اما اصلی ریاست‌جمهوری آذربایجان در ادامه عقده‌‌گشایی باکو به‌خاطر شرکت نکردن مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران در اجلاس COP29 در باکو، به نفرت‌پراکنی علیه سید حسن عاملی، امام جمعه اردبیل ادامه داد! ▪️ الشاد پاشاسوی، پان‌ترکیست فراافراطی ینی‌مساوات در جمله احمقانه و اهانت‌آمیز نوشت: «عکسی که چند سال پیش با سید حسن عاملی با برداشتن پرچم جمهوری آذربایجان گرفته بودم، خیلی معنادار بود برای کسانی که بفهمند!!» ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 روزمان را با قرآن آغاز کنیم | تلاوت ترتیل صفحه ۴۱۹ ↩️ شامل آیات ۷ تا ۱۵ سوره مبارکه 🔻 پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرمایند: خیارکم من تعلم قرآن و عـلمه؛ بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و آموزش دهد. 📚 (نهج‌الفصاحه، ص۴۷۳،ح۱۵۲۴ - وسائل‌الشیعه، ج۶، ص۱۶۷، ح۷۶۴۱) 🎙 استاد پرهیزگار 🏷 ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
تولّد_تاریخِ_قدسی_از_متن_مقاومت_تمدّنی.pdf
823.3K
📝 مقاله: تولّد تاریخِ قدسی از متن مقاومت تمدّنی (ایران به‌مثابه گرانیگاه جابجاییِ ساختارشکنانه) ✍️ ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
✍️ - [۱۵۳] - بخش چهارم ⬇️ جلال لنکرانی (۱۳۰۲ - ۱۳۸۰ ق) مسلماً پیش‌گویی شیخ اندك تأملی و امعان نظری در اوضاع و احوال سیاسی وقت می‌خواست که البته ایشان قدرت توجه و تحلیل آن را داشته است. درباره شیوه تعلیم و تربیت شیخ جلال، فرزندش مرحوم طاها می‌گفت: به‌رغم آنکه در تعلیم و تربیت کودکان سخت‌گیری می‌کرد اما درعین‌حال با رأفت و مهربانی و روش‌های تفریحی و تشویقی جالب آنان را مجذوب خود و برنامه‌هایش می‌نمود. روزهای جمعه با طلبه‌های خود به‌صورت دست‌جمعی به طرف دشت و جنگل‌های اطراف روستا که منطقه‌ای کاملاً سرسبز با مناظر دلپذیر و زیباست حرکت می‌کرد و اشعار و سرودهایی در مدح حضرت صاحب‌الامر امام زمان - سلام‌الله‌عليه ـ می‌خواند و بچه‌ها را با خود هم صدا می‌کرد و در همان مسیر در جاهای مناسب می‌نشست و برای آن‌ها موضوعاتی از عقاید و دیگر معارف اسلامی مطرح می‌نمود. هر از چند گاهی جمع شاگردانش را با خود به قبرستان می‌برد و ضمن قرائت فاتحه به روح اموات، به موعظه و نصیحت شاگردان می‌پرداخت. روش‌های متنوع و تأثیرگذار ایشان موجب گردید در اندک زمانی تعداد شاگردانش به قدری شود که دیگر مسجد گنجایش تعداد طلاب را نداشته باشد. این امر موجب شد بانویی به نام بالاقیز که از زنان ثروتمند بود و خانه‌ای وسیع داشت خانه خود را جهت تعلیم و تربیت در اختیار شیخ بگذارد. وی برنامه‌های درسی خود را به آن خانه منتقل کرد و با شور و اشتیاق و همت والا به تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان مشغول گردید. اما این روزگار خوش بیش از چند سال معدود به طول نینجامید و بالاخره در سال ۱۳۴۷ق (۱۹۲۸م) موج ستیز با دین و دین‌داران چنانچه شیخ خود پیش‌بینی کرده بود به منطقه لنکران و روستای کلاتان رسید و پس از عموی بزرگوارش - آخوند شیخ برهان - به سراغ او آمدند. در یکی از روزهایی که شیخ جلال در سر کلاس مشغول تدریس بود، چند مأمور پلیس با بی‌احترامی وارد کلاس درس شیخ شده و با ایجاد رعب و وحشت او را مخاطب قرار داده و گفتند: اینجا چه خبر است؟ و چه چیزی درس می‌دهید؟ شیخ در پاسخ گفت: قرآن تدریس می‌کنم. مأمور از شیخ خواست آموخته یکی از شاگردان را ارائه کند. شیخ به یکی از شاگردانش دستور داد برخیز و جزء سی‌ام قرآن را از حفظ بخوان. شاگرد برخاست و تا نصف جزء سی‌ام را از حفظ تلاوت کرد. سپس شیخ از یکی دیگر از شاگردان می‌خواهد که نصف دوم را از حفظ بخواند. پس از اتمام جزء، مأمور پلیس به شیخ گفت: بعد از این باید این برنامه را تعطیل کنی و طبق برنامه‌های ما و آن‌چه ما می‌خواهیم تدریس کنی! شیخ گفت: ما مسلمانیم و من روحانی هستم و وظیفه خود را تدریس قرآن و علوم دینی و یا آنچه بر اساس دین ماست می‌دانم. مأمور گفته خود را تکرار و شیخ را تهدید کرد که در صورت ادامه تدریس قرآن و معارف دینی باید منتظر عواقب کار خود باشد. شیخ به فراست و از تهدید مأموران دریافت که هر آن احتمال دستگیری وی می‌رود. پس از اتمام درس شاگردان را مرخص کرد و خود به خانه آمـد و هـمـســر و سـه فـرزنـد خردسالش طاهر و طاها و زهرا را برداشت و به شهرستان بیله‌سوار رفت و دو ماه پنهانی در آن‌جا به‌سر برد. در خلال این مدت به‌صورت محدود برخی امور شرعی مردم از قبیل اجرای احکام نکاح و سؤالات شرعی و غیره انجام می‌داد که این امر توسط جاسوسان به مأموران اطلاع داده شد و محل اختفای شیخ لو رفت و سرانجام در مجلس عقـدی خصوصی دستگیر شد. ادامه دارد... 📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۵۳-۱۵۴. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
🚨 تلاش باکو و رژیم صهیونیستی برای جبران مافات تبلیغاتی صهیونیست cop29 باکو! 🔻 خبرهای رسانه‌های باکو حاکی‌ست که مقامات رژیم صهیونیستی و باکو در روزهای پایانی اجلاس cop29 باکو تلاش مضاعفی را برای جبران مافات این رژیم جنایت‌کار در cop29 باکو به کار بستند! 🔴 رژیم صهیونیستی که به‌علت توحش بی‌سابقه‌اش علیه انسانیت در غزه و لبنان طی یک سال اخیر در روزهای نخست اجلاس بین‌المللی cop29 باکو منزوی و طرد شده به نظر می‌رسید، در روزهای پایانی این اجلاس سعی کرد از ارتباطاتش با باکو استفاده کرد تا خود را در زمینه حفظ محیط زیست جهان فعال نشان دهد! 🔴 میری رگو، وزیر حمل‌ونقل و امنیت راه‌های رژیم صهیونیستی در دیدار با الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان ادعا کرد که اجلاس cop29 باکو نقش مهمی در حفاظت از محیط زیست جهان خواهد داشت! 🔴 هم‌چنین در دیدار میری رگو با رشاد نبی‌اف، وزیر حمل‌ونقل و توسعه دیجیتال جمهوری آذربایجان، دو طرف گروه کاری جدیدی برای همکاری‌های دوجانبه تشکیل دادند. 🔴 علاوه بر این، باکو و رژیم صهیونیستی سند جدیدی را در خصوص افزایش همکاری‌های خود در زمینه محیط زیست و مسائل اقلیمی امضاء کردند که دست رژیم صهیونیستی را برای حضور و دخالت در هر نقطه از جمهوری آذربایجان و دریای خزر به بهانه حفاظت از محیط زیست باز می‌کند. 🔴 آمیر گیواتی، مدیرکل سازمان هواشناسی اسرائیل نیز در نشستی تحت عنوان "ما اهمیت آب را برای اقلیم، طبیعت و انسان‌ها جشن می‌گیریم"، گفت: «اسرائیل آماده است تا دانش و فناوری خود را در مبارزه با بحران آب‌وهوا با سایر کشورها به اشتراک بگذارد!» 🔴 گفتنی است برنامه‌هایی که رژیم صهیونیستی برای بهره‌برداری‌های تبلیغاتی از cop29 باکو تدارک دیده بود و قصد داشت در محل این اجلاس برای مظلوم‌نمایی خود نمایشگاه‌هایی را دایر کند، تا حد زیادی در هفته اول این اجلاس به‌علت حاکم بودن فضای نفرت علیه دروغ‌گویی و ظاهرسازی کاذب رژیم صهیونیستی محقق نشد و حتی اسحاق هرزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی اعلام کرد به دلایل امنیتی حضور خود در اجلاس باکو را لغو کرده است! 🔗 مرجع ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 درخواست امام جمعه پردیسان قم از رهبر معظم انقلاب: شرایط تغییر کرده و ما درخواست داریم از معظم‌له در فتوای هسته‌ای تجدیدنظر شود. ©️ ┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا | 🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 | من با تو‌ می‌مونم 🎤با صدای: حسین حقیقی ✍️ شاعر: محسن مرادی شریفی 🎼 آهنگساز: شروین معینی 💳 برای مشارکت در پویش (کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان) از [اینجا] وارد شوید. ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 روزمان را با قرآن آغاز کنیم | تلاوت ترتیل صفحه ۴۲۰ ↩️ شامل آیات ۱۶ تا ۲۲ سوره مبارکه 🔻 پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرمایند: «قارِئُ القُرآنِ وَ المُستَمِعُ فِی الأَجرِ سَواءٌ»؛ قاری قرآن و گوش‌کننده آن در پاداش مساوی هستند. 📚 (مستدرک الوسائل ۴/ ۲۶۱) 🎙 استاد پرهیزگار 🏷 ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
🚨 - [۱۵۳] - بخش چهارم 🔻 جلال لنکرانی (۱۳۰۲ - ۱۳۸۰ ق) شیخ از مأموران خواست او را ابتدا به خانه‌اش ببرند تا با زن و بچه‌های خود وداع کند. مأموران پذیرفته و او را دست‌بسته به خانه‌اش بردند. فرزندش مرحوم طاها نقل می‌کند: ما در خانه بودیم که ناگهان دیدیم مأموران پدرم را دست‌بسته وارد حیاط خانه کردند. وحشت سراپای وجود من و برادر و خواهرم و مادرم را فراگرفت و به‌شدت گریه و شیون به‌پا خاست. پدرم با ما او و مادرم، در حالی که همه به شدت گریه می‌کردیم خداحافظی کرد و سپس مأموران او را بردند. او را به زندان موقت شهر بردند و پس از چند روز در دادگاه نظامی توسط يك افسر روس به‌عنوان قاضی، محاکمه کردند. قاضی دادگاه نظامی او را مورد بازجویی قرار داد و تهدید به اعدام کرد. شیخ در جواب گفت تو روس و کافر هستی و صلاحیت بازجویی و حکم و قضاوت درباره من را نداری. بنابراین حکم تو در مورد من فاقد ارزش است و نافذ نیست. اگر بناست من محاكمه شوم باید توسط يك قاضی مسلمان محاکمه شوم. افسر روس از این سخن قاطع و شجاعانه شیخ به‌شدت عصبانی شد و به‌سویش حمله کرد و با دسته طپانچه خود چنان به دهان شیخ کوبید که دندان‌هایش را خرد کرد و سپس به مأموران دستور داد که ریش او را بکنند و شیخ را پس از این شکنجه و اهانت به ده سال زندان محکوم کرد و در حالی که خون از لب و دندان و صورت شیخ جاری بود او را به زندان شهر بردند تا مقدمات انتقال به زندان اصلی فراهم شود. در خلال این چند روز شیخ توسط فردی به همسر خود پیغام فرستاد که مرا به ده سال زندان محکوم کرده‌اند. اولاً به روستای خودمان برگرد و در پناه پدرم و سایر ارحام و اقوام زندگی کن. اگر زنده ماندم پیش شما بر می‌گردم و اگر هم بخواهی من حاضر به طلاق تو هستم تا با کسی دیگر ازدواج کنی و به زندگی خود ادامه دهی چرا که سرنوشت من معلوم نیست و شاید دیگر برای من بازگشتی نباشد که در این صورت فرزندانم را به پدرم بسپار همسر باوفای شیخ در پاسخ پیغام فرستاد که من تا آخر عمر به انتظار تو خواهم نشست. شیخ جلال در زندان ظلم و کفر دژخیمان کمونیست زندانی شد. پدر و پدر زن او از جریان دستگیری و زندانی شدنش مطلع شده و به بیله‌سوار آمدند و خانواده او را به روستای کلاتان بازگرداندند. مرحوم گل‌محمــد پـدر شیخ پس از يك سال در اثر غم و اندوه اين حادثه دردناك دق مرگ شد و اسیر خاک گردید. خانواده شیخ در کمال عسرت و سختی در روستای کلاتان زندگی کردند با همه این اوضاع اسفبار اشخاص مغرض و مزدور که طرفدار حکومت کمونیستی بودند این خانواده داغدار و بی‌سرپناه را مدام اذیت می‌کردند تا این که در سال ۱۳۴۹ق (۱۹۳۰م) پدر زن شیخ به ناچار و جهت در امان ماندن آنـان از شر اشرار، همسر و فرزندان شیخ را برداشته و راهی شهرستان ایمیشلی شدند و در آن جا ساکن گردیدند. حادثه‌ای دردناک در راه رفتن به ایمیشلی، غمی جانکاه بر تلخی زندگی این خانواده مظلوم افزود و آن مرض و فوت زهرا دختر كوچك شیخ جلال بود. این حادثه تأثیری شدید بر روحیه همسر و دو فرزند او گذاشت. خانواده شیخ به مدت ۸ سال در آن شهرستان زندگی کردند؛ در این سال‌ها باز واقعه تأسف‌بار دیگری رخ داد و آن بیماری و مرگ طاهر فرزند ارشد شیخ بود. گویی روزگار سر سازگاری با این خانواده نداشت. پس از این رنج و اندوه فراوان خانواده شیخ در سال ۱۳۵۷ق (۱۹۳۸م) به شهرستان ماساللی بازگشته و در آنجا اقامت کردند. مرحوم طاها نقل می‌کرد: شبی در خانه با مادرم کنار سفره نشسته بودیم که در زده شد. مادرم گفت: چه کسی پشت در است؟ شخصی از پشت در گفت صاحب این خانه کیست؟ مادرم پاسخ داد صاحب این خانه در زندان است شما چه کسی هستید؟ ناگهان در باز شد و مرد پشت در گفت من صاحب این خانه هستم و من با اینکه از کودکی پدر را ندیده بودم و ۱۰ سال از رفتن او می‌گذشت و تصور چندانی از قیافه او نداشتم متوجه شدم که او پدرم می‌باشد. شور و احساسات من و مادرم را به‌شدت دست‌خوش خود کرد. تا لحظاتی با هم گریستیم. مادرم در آن سوز و گداز و شور و احساسات خبر وفات پدر شیخ را به او داد. وقتی پدرم از طاهر و زهرا پرسید طوفانی از گریه و غم و اندوه برپا شد و مادرم داستان وفات هر دو را به ایشان گفت. پدرم کسی را فرستاد و عمه‌هایم را از آمدن خود خبردار ساخت و همه به خانه ما آمدند. ادامه دارد... 📚 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۵۴-۱۵۶. ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313
64.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ حماسی و جدید"منتصرون" 🔺 نماهنگی ویژه و رجزخوانی با موضوع اقتدار امت حزب‌الله و پیروزی‌های محور مقاومت در مقابل ضعف و نابودی جبهه باطل 🎙 با صدای ⏱ مدت زمان: 00:05:17 #️⃣ | ◦◦◉✿ ✿◉◦◦ ┘◄🌐| سایت | بله | ایتا | تلگرام | 🆔 ☫ @sardabir313