eitaa logo
از فکه تا دمشق
206 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
58 فایل
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رِیحانَةُ الحُسین(علیه‌السلام) ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17344486346515 تبادلات: @R_khalili2004
مشاهده در ایتا
دانلود
مصطفی تا می‌دید یک چیزی نیاز است، اولین نفری بود که به سمتش می رفت، مدتی احساس کرد که فیس بوک نیاز است. مثلا درباره ی زرتشت اطلاعات از همه جمع آوری می کرد و می برد داخل فیس بوک می ریخت. آن قدر در صفحه اش مباحثش بالا گرفت که مدیریت فیس بوک، حساب کاربری اش را بست. https://eitaa.com/sardar_313_martyr
وقتی کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است. زیرا شیطان به سراغتان می آید، اگر فکر کرده اید که شیطان می گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز... https://eitaa.com/sardar_313_martyr
یک بار مصطفی گفت که دانشگاه آزاد، بدون کنکور دانشجو می گیرد، از من خواست که بروم و ادامه تحصیل دهم. به او گفتم: تو دیگر آخرشی! بعضی از آقایان اجازه نمی دهند که خانم هایشان به دانشگاه بروند ولی تو به اصرار می خواهی من را به دانشگاه بفرستی... https://eitaa.com/sardar_313_martyr
مثلا می رفت دست در گردن کسی که کنار جوی آب نشسته بود می انداخت و می گفت: "داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون." حتی افرادی که همه به چشم اراذل و اوباش به آن ها نگاه می کردند، جذب هیئت می کرد. آن ها هم بچه های خوبی می شدند و خیلی به نفع اهالی محل می شد.. ◾️کانال از دمشق تا فکه https://eitaa.com/sardar_313_martyr
اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید. سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید... سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد. ◾️کانال از دمشق تا فکه https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🌱و سلام بر او که می گفت: «وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می‌آید، اگر فکر کرده‌اید که شیطان می‌گذارد شما به راحتی برای حزب‌اللّٰه نیرو جذب کنید، هرگز!» شهید 🌷 @sardar_313_martyr
یک روز که حسابی از کارهای خانه و بچه‌ها خسته و کلافه بودم، داشتم زیر لب غر می‌زدم که مصطفی آمد کنارم و دست دور گردنم انداخت و به عادت همیشگی گونه‌ام را بوسید و گفت: آبجی می‌دونم خسته‌ای، اما یه وقت بابت کارایی که انجام می‌دی سر شوهرت منت نذاری. اون خودش می‌فهمه که تو چقدر زحمت می‌کشی! با خستگی گفتم: ولی کلا مدل آقایون با خانوما فرق می‌کنه. شاید واقعا متوجه خیلی چیزا نباشن! خندید و گفت: اتفاقا ما آقایون همیشه حواس‌مون هست. اگه چیزی رو نمی‌گیم دلیل بر ندیدنش نیست. تو هم اگه بابت زحمتی که می‌کشی منت بذاری، اجر کار خودت خراب می‌شه. حتی ظرفای خونه رو هم به خاطر خدا بشور؛ این‌طوری اجرشم بیشتره! ◾️کانال از دمشق تا فکه @sardar_313_martyr
یک روز بی‌خبر آمد خانه‌مان و یک جعبه داد دستم. با تعجب پرسیدم: این چیه؟ خندید و روی مبل نشست و گفت: آبجی به تلافی تمام عروسکایی که توی دوران بچگی ازت خراب کردم این رو برات خریدم! یک عروسک شبیه همان‌هایی که در آن سال‌ها داشتم، برایم خریده بود. ◾️کانال از دمشق تا فکه @sardar_313_martyr
یک بار سر سفره‌ی شام بودیم که با ناراحتی گفت: توی یکی از عملیاتا یکی از مناطق رو از داعش پاکسازی کردیم. رسیدیم به خونه‌ای که احتمال دادیم خونه‌ی یه عروس و داماد باشه. نمی‌دونستیم براشون چه اتفاقی افتاده. برای احتیاط اتاق‌ها رو بررسی کردم تا به اتاق خواب‌شون رسیدم. لباس عروس هنوز آویزون و طلاهاش روی میز بود. در اتاق رو بستم و به بچه‌ها گفتم کسی حق نداره به این اتاق نزدیک بشه‌. شب مجبور به موندن شدیم و چون هوا سرد بود، باید از نفت همون خونه استفاده می‌کردیم. صبح موقع رفتن، پول نفت رو کنار طلاها گذاشتم و نوشتم این پول نفتیه که از سر ناچاری استفاده کردیم! ◾️کانال از دمشق تا فکه @sardar_313_martyr
📌بخشی از کتاب که در مورد شهید «مصطفی صدرزاده» عزیز است تقدیم می‌گردد: روز تاسوعا خبر شهادت  را که آوردند، حال همه دگرگون شد. آوازۀ مصطفی در کل جبهه پیچیده بود. حال‌وهوای همه بارانی بود. شبی که شهید شد، همه دور هم جمع شدند. اسماعیل که بیشتر از همه او را می‌شناخت، شروع کرد از منش و اخلاقش گفتن و از رشادت‌ها و تلاش‌هایی که برای آمدن به سوریه انجام داده بود. همه تحت‌تأثیر صحبت‌های اسماعیل یک گوشه کز کرده بودند و در حال خود بودند.  چند روز بعد از شهادت مصطفی، همسرش سخنرانی کوبنده‌ای کرد. صوت سخنرانی‌اش بین بچه‌ها پخش شده بود که می‌گفت: «مصطفی رو دادم الحمدلله فدای سر حضرت زینب. خودم و دخترم و پسرمم فدای ولی فقیه می‌شیم.» علی[روح‌الله] بعد از چند باری که آن را گوش کرد، گفت: «عجب شیرزنیه، شوهرش شهید شده چه صحبتی کرد. احسنت!» پ ن: مچکر بابت فاتحه و صلوات های شما عزیزان🙏🏻❤️ ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ @sardar_313_martyr ╚══❖•°❤️ °•❖══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❤️شهید مصطفی صدر زاده❤️ دوست شهیدت کیه؟ شهیدمصطفی صدرزاده همیشه تاکید داشت يه شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشيد حاجت بگیرید شهید میشید تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟ از اون رفیق فابریکا؟؟ از اونا که همیشه باهمن؟؟ امتحان کردی؟؟ هرچی ازش بخوای بهت میده!! آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه میخوای باهاش رفیق شی؟؟!! ✅گام اول: انتخاب شهید به یه گردان نگاه کن به صورت شهدا نگاه کن به عکسشون، به لبخندش ببین کدوم رو بیشتر دوس داری با کدوم یکی بیشتر راحتی؟! ✅گام دوم: عهد بستن با دوست شهیدت یه جایی بنویس؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره. با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی خود به هیچ وجه روی نمیگردانم. ✅گام سوم: شناخت شهید تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن. عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه.. ✅گام چهارم: هدیه ثواب اعمال خود به شهید از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی، فقط یه جمله بگو:"خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم." طبق روایات نه تنها ازت چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم میشه! بچه ها! شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه! تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی! ✅گام پنجم: درگیر کردن خود با شهید. سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بزار!! در طول روز باهاش درد دل کن.باهاش حرف بزن.آرزوهاتو بهش بگو.. ✅گام ششم: عدم گناه در حضور رفیق روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟ حجاب، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و ..... ✅گام هفتم: اولین پاسخ شهید کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه.. خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ... ✅گام هشتم: حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ) گام های سختی رو کشیدین!درسته؟! مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده.... ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══❖•°🏴 °•❖══╗ @sardar_313_martyr ╚══❖•°🏴 °•❖══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📌 کتابی که می شود ساعت ها با آن خندید و روزها با آن اشک ریخت. کتاب را که ورق می زنی انگار برایت همه شهدا تصویر می شوند و تازه می فهمی آنهایی که فدایی زینب شدند، چقدر شبیه هم هستند. فرقی نمی کند اسمشان چه باشد! اینها همگی «یادشون بود» تا ما «یادمان باشد» راه از آسمان می گذرد... اگر دنبال کتابی برای آرامش روح،برای پیدا کردن راه هستید،این کتاب را حتما بخوانید. از آن دست کتاب هایی که نمی شود بدون گریه تمام کرد! از آن دست کتاب هایی که دوست نداری تمام شود... از آن دست کتاب هایی که وقتی به آخر می رسی، نمی دانی اول راهی یا آخر راه...! فقط می شود گفت باران کلمات که می بارد، دلمان برایشان تنگ می شود،راه می افتیم بدون چتر ما بغض می کنیم،آسمان گریه...!! ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══❖•°🏴 °•❖══╗ @sardar_313_martyr ╚══❖•°🏴 °•❖══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از فکه تا دمشق
❗️معرفی کتاب که درباره ی شهیدِ والامقام،شهید هست رو پین کردم که بیشتر با این شهید بزرگوار آشنا بشیم...❤️
میگن عاشق که باشی شبیه معشوق میشی عاشق بودی که شبیه او با زخم سینه پرکشیدی ... ✍🏻راضیه تجار،نویسنده ی کتاب : حالا معنی حرف رو میفهمم شرط شهید شدن شهید بودنه ؛ مصداق این جمله ی حاج قاسمه .مصطفی در تمام مدت زندگی اش خودش را وقف اسلام کرد همیشه دغدغه ی کار فرهنگی و حل مشکلات دیگران را داشت.با خط به خط این کتاب دلشوره ها و نگرانی های همسر شهید رو چشیدم . خیلی سخته عاشق کسی باشی که میدونی جاش روی زمین نیست و دیر یا زود وقت رفتنشه . اگر صبر زینب وار همسران شهدا نبود شاید اتفاقات دیگری رقم میخورد . ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══❖•°🏴 °•❖══╗ @sardar_313_martyr ╚══❖•°🏴 °•❖══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از فکه تا دمشق
💫🕊
💢آشنایی بیشتر با شهید : روایت داستان زندگی افراد به ظاهر کم نام و نشان مانند گشت و گذار در لابلای فرش های دست بافت قدیمی پستوی خانه مادربزرگ است. هر یک که به چشم می آید زیبایی خاصی را نمایان می کند که لحظه ای سکوت و حیرت را به همراه دارد. سکوتی شگفت انگیز. تجربه ای خاص و دلنشین. ، شهید مدافع حرم، در تاریخ 1 آبان سال 1394 در سوریه به فیض نائل آمد. کتاب اسم تو مصطفاست ویژگی‌های برجسته اخلاقی و رفتاری شهید مصطفی صدرزاده را بیان می کند و الگویی برای جوانان این مرز و بوم است . راوی در کتاب اسم تو مصطفاست ضمن معرفی مصطفی و خانواده او ، به بیان فعالیت‌های مصطفی در بسیج در دوران جوانی و دفاع از انقلاب و حضورش در جریان و مجروحیتی که در این خصوص برایش به وجود آمده پرداخته ، سپس نحوه آشنایی مصطفی با فتنه در عراق و سوریه و تلاش مصطفی برای حضور جهت را بیان می‌کند . از نکات قابل تامل در زندگی شهید مصطفی صدرزاده ، جدّیت در انجام و تربیتی برای نوجوانان ، بخصوص و همچنین اصرار در تهیه و استفاده از است . تا حدی که باعث می‌شود شهید علیرغم دانشجو بودن به کار گاوداری بپردازد . از دیگر نکته‌های جالب در زندگی شهید مصطفی صدرزاده اصرارش برای حضور در صحنه نبرد با داعش و دفاع از حریم اسلام است . با توجه به این که مصطفی سربازی نرفته و اجازه خروج از کشور را نداشته ، دو مرحله با رفتن به عراق سعی می‎کند از آن طریق خود را به سوریه برساند که موفق نمی‌شود ، لذا تصمیم می‌گیرد به عنوان افغان و همراه با تیپ عازم سوریه گردد که نهایتاً با سعی و تلاش پیگیر موفق می‌شود . در سوریه به لحاظ نبوغ و شجاعتی که از خودش بروز می‌دهد مسئولیت تعدادی از رزمندگان افغان را به عهده گرفته و موفق به آزادسازی مناطق مهم و استراتژیکی از خاک سوریه می‌گردد که ضمن مورد تقدیر و تمجید قرار گرفتن از طرف سردار ، تا سطح تیپ فاطمیون رشد می‌کند . شهید مصطفی صدرزاده سرانجام در روز سال ۱۳۹۴ در منطقه حلب سوریه به شهادت رسیده و پیکر پاکش در بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد . ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══❖•°🏴 °•❖══╗ @sardar_313_martyr ╚══❖•°🏴 °•❖══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📚 📖کتاب « » ؛ روایتی از زندگی و زمانه بسیجی مدافع حرم، شهید ▫️پژوهش و مصاحبه : محمدمهدی رحیمی. پریسا وزیرلو. فرزانه مردی ▫️تحقیق و تدوین : نوید نوروزی. پریسا وزیرلو ▫️بازنویسی : نعیمه منتظری 📌انتشارات راهیار ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══❖•°🏴 °•❖══╗ @sardar_313_martyr ╚══❖•°🏴 °•❖══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📖  نوشته نعیمه منتظری (نویسنده کتاب)، داستان زندگی شهید مدافع حرم  را روایت می‌کند.کتاب پیش رو حاصل زندگی مجاهدانه و خستگی ناپذیر شخصی است که می‌تواند در دوره حاضر، بی شک الگویی دست یافتنی باشد. او که از سال ۱۳۹۲ با ده‌ها ترفند پایش را به سوریه باز می‌کند، ظرف دو سال از چهره‌های مؤثر می‌شود؛ تا جایی که را به تمجید وامی‌دارد. ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══❖•°🏴 °•❖══╗ @sardar_313_martyr ╚══❖•°🏴 °•❖══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از سه شهدای مدافع حرم در کنار هم: محمدحسین محمدخانی، محسن حججی و مصطفی صدرزاده شهید شهید شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
همیشه یکی از چیزهایی که خاطرات سید را برایم یادآوری میکند، صدای اذان است...✨ شهید ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══🍃•°🌸 °•🍃══╗ @sardar_313_martyr ╚══🍃•°🌸 °•🍃══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از از فکه تا دمشق
همیشه یکی از چیزهایی که خاطرات سید را برایم یادآوری میکند، صدای اذان است...✨ شهید ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══🍃•°🌸 °•🍃══╗ @sardar_313_martyr ╚══🍃•°🌸 °•🍃══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
همیشه یکی از چیزهایی که خاطرات سید را برایم یادآوری میکند، صدای اذان است...✨ شهید ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══🍃•°🌸 °•🍃══╗ @sardar_313_martyr ╚══🍃•°🌸 °•🍃══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
همیشه یکی از چیزهایی که خاطرات سید را برایم یادآوری میکند، صدای اذان است...✨ شهید ✨کانال از دمشق تا فکه✨ ╔══🍃•°🌸 °•🍃══╗ @sardar_313_martyr ╚══🍃•°🌸 °•🍃══╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرى؛آنجا نيز، رایحه ظهور موعود دل شیفتگان حق را بي‌تاب كرده بود و آنان را به صحنه‌ حضور كشانده بود.🪴 شهید
از فکه تا دمشق
آرى؛آنجا نيز، رایحه ظهور موعود دل شیفتگان حق را بي‌تاب كرده بود و آنان را به صحنه‌ حضور كشانده بود.🪴
گفت تاسوعا پیش عباس(علیه السلام) ام.. و ظهر تاسوعا پرواز کرد🕊🤍 سالروز شهادتت مبارک فرمانده🍃 شهید
شهید ❤️‍🩹
♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در مُحرم خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در کربلا، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف حرم عمه سادات آرام گرفت. 🍃 نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که سردار دل‌ها از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، نگاهی کن به ما اسیران بلاتکلیف. 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 🥀مزار شهید : بهشت رضوان 🕊محل شهادت : حلب، سوریه