eitaa logo
سردار شهید سلیماني
2.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
142 فایل
🚩 بِسْـمِ اللهِ قاٰصِـمِ الجَبّٰـاریٖݩ به یاد سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ تشنگی امانش را بریده بود از خط بر می گشت بود ... به سنگر که رسید را گفتند را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد لبهای تشنه علیه السلام✨ لیوان را از دستانم گرفت و رفت دم ، منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید سوت خمپاره ایی آمد ... گرد و خاک شد ... چشمانم را که باز کردم او را غرق در یافتم، سیرآبِ سیرآب.‌..! 🌱 🆔 @sardar_shahid_soleimani
سردار شهید سلیماني
#جات‌اینجاست❤️ روز دختر بر تمام دخترهای شهدا که حالا بیشتر از هر وقت دیگه نبود باباشون رو احساس می‌
💚 هر وقت می‌خواست باباش رو بیدار کنه، همون معروفشون رو می‌گفت و رو بی‌خواب می‌کرد تا باهاش بازی کنه. اولین بار نصفه بود که صدای گریه‌ی بچه‌ش بلند شد، از جاش پرید و رفت تا آرومش کنه. رو دست‌هاش تابش داد، ماچش کرد، قربون و صدقه‌اش رفت و بعد که دید داره گرم می‌شه آروم برد تا روی جاش درازش کنه. وقتی دست‌هاش رو از کمر باز کرد تا برگرده و ‌سر جاش بخوابه، دخترش با همون لحن بچگونه دست کوچکش رو برد سمت چپ سینه‌ش و گفت: ... اون شب به قدری از این حرف دخترش خوشش اومد که توی صورتش جریان پیدا کرد و دیگه نتونست بخوابه. گرفت، خوند و از فردا صبح این "جات اینجاست" دخترونه تبدیل شد به یه اسم رمز که دخترش یاد گرفته بود و باهاش می‌تونست خواب رو از چشم بابایی بگیره. یادمه اون عصر آوردنش تا ببیننش، دخترش خودش رو پرت کرد تو و کلی بغلش کرد. از شنیدن صدای گریه‌ی اطرافیان کرده بود؛ ولی گریه می‌کرد. بابا رو ناز کرد، براش پرت کرد، تکونش داد؛ ولی فایده نداشت! دست آخر که دید مجبورن از کنار بابایی برند، تصمیم گرفت اون اسم رمز رو بگه تا باباش رو بیدار کنه. با همون بغض و لحن بچگونه دست کوچکش رو برد سمت قلبش و گفت: - جات اینجاست... ولی بابا بیدار نشد ...! ✍🏻 کپی این متن بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🆔 @sardar_shahid_soleimani