☑️امیرالمومنین عليهالسلام:
فاطمه
همیشه مظلوم
و از حقش و از میراثش محروم بود
📚امالی طوسی ص۱۵۵
لعناللهظالمیک یا فاطمةالزهرا
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به عاشقان اهل بیت 🖤
به همرا ه زیبا ترین دعاها🙏🥀🍃
◾️شهادت بانوی دوعالم
🖤حضرت فاطمه زهرا س
◾️تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا جز تو پناهی نیست🍃
🌷یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ
✍ رسول الله صلى الله عليه و اله :
لو كانَ الحُسنُ شَخصاً لَكانَ فاطِمَةَ ،
بَل هِىَ أعظمُ .
إنَّ فاطمةَ سلام الله عليها ابنَتى خَيرُ
أهل الأرضِ عُنصُراً و شَرَفاً و كَرَماً .
✍پیامبر خدا صلی الله علیه و اله
اگر خوبی به صورت آدمی مجسم می شد،
🌹او فاطمه بود ؛
بلکه فاطمه با عظمت تر است .
فاطمه سلام الله علیها دخترم ،
بهترین فرد روی زمین از نظر اصالت نژاد
و شرف و کرم است .
📓 : حکمت نامه فاطمی : ص ۱۲۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷ایـن ڪَلهای زیبـا
💞همراه با فنجانی از عشق
🌷تقدیم بہ دوستانی ڪہ
💞شڪفتن هیـچ گلی
🌷زیبـاتر از لبخنـد آنهـا نیـست
صبحتون زیبا ☕🌷🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️🍁در مقابله با مسائل زندگی
آرام و صبور باشيد
به خداوند شكايت نكنيد
نگران آينده نباشيد
به خدا اعتماد كنيد
و همه چيز را به بزرگی و عشق او بسپاريد
خداوند از همه مسائل ما بزرگـتر است...🧡
🍁🍂🍁
خدا راهحل مسائل ما را بهتر ميداند
خدا از درون ما باخبر است
مشكلات را از تخت پادشاهی پايين بكشيد
و به خود بگوييد
"خدا از همه چيز بزرگتر است"
"خدا بر همه چيز تواناست"
"خدا از همه چيز آگاه است"
پس رها كنيد و رها شويد ...
🍁🍂🍁🍂🍁
خداوند، با همه عظمت و شكوهش
با همه بخشش و مهربانیاش
با همه بزرگی و عشق خدايیاش
همراه و يار و ياور ماست
خود گفته است :
"فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ"
او به ما بسيار نزديک است و ما را اجابت میكند ...
🍁🍂🍁🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم قُرص است!
دلم قُرصِ خدايىست كه
هميشه هوايم را دارد.
تا نزديکترين لبه تيغها میروم
ولى چنان دستم را میگيرد
كه آسمان تنهايىام پُر از رنگ او میشود.
دلم قُرص است
و قاطعانهتر از هميشه قدم بر مىدارم،
ستارههاى اميد را مىچينم
و پلههاى موفقيت را بالا مىروم.
خدا جايى همين حوالى
چشم از من بر نمىدارد.
كافىست باورهايم را باور داشته باشم!
#نازیلا_زارع
🍁باور هایی که به شما
آرامش و شادی هدیه می دهند
🍁من باور دارم که......
همیشه باید کسانی را که صمیمانه دوستشان دارم با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم، زیرا ممکن است آخرین باری باشد که آنها را می بینم.
🍁من باور دارم که.......
زمینه ها و شرایط خانوادگی و اجتماعی بر آنچه که هستم تاثیرگذار بوده اند اما من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.
🍁من باور دارم که........
دو نفر ممکن است که دقیقا به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملا متفاوت را ببینند.
🍁من باور دارم که.......
شاد ترین مردم لزوما کسی که بهترین چیزها را دارد، نیست بلکه کسی است که از چیزهایی که دارد بهترین استفاده را می برد.
🍁من باور دارم که...
خداوندی همیشه زنده ، توانا و حکیم هست که لحظه ای از من چشم بر نمی دارد و مراقب من است.
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦚قشنگ تر از
💫این دو بیت شعر داریم؟!
🦚خواهی که جهان
💫در کف اقبال تو باشـد؟
🦚خواهان کسی باش
💫که خواهان تو باشد
🦚خواهی که جهان
💫در کف اقبال تو باشـد؟
🦚آغاز کسی باش
💫که پایان تو باشد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دوستی های پاک
🎀مدیون صداقت اند
🌹صداقتی که
🎀هرگز به دروغ تبدیل
🌹نمی شوند.
🎀صداقت هایی که
🌹بوی وفاداری
🎀حقیقت،و اعتماد می دهند
🌹تقدیم به دوستانی که
🎀رسمشون وفاست
#خاطرات_شهید
اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت.
✍راوی، همسرشهید
#شهید_علی_شفیعی🕊🌹🕊
سرداران ورزمندگان عاشورایی
#خاطرات_شهید اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. ا
#خاطرات_شهید
💠باید از کار او سر در می آوردم، آن شب تا نماز تمام شد، سریع بلند شدم ولی از او خبری نبود زودتر از آنچه تصور می کردم رفته بود، قضیه را باید می فهمیدم، کنجکاو شده بودم هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بودکه غیبش زد.
💠شب دیگر از راه رسید، نماز و عبادت. مصمم بودم بدانم علی کجا می رود . طوری در صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد ، من هم بلند شدم به بیرون از مسجد می رود.
در تاریکی کوچه ای رها می شود و من هم تا به خود می آیم، بر دوش او یک گونی می بینم، از کجا آورده بود نفهمیدم؛ کوچه ها را در تاریکی یکی پس از دیگری طی می کند . هنوز متوجه من نشده بود.
💠درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت .
💠من به دنبالش راه افتادم، دومین منزل ، سومین منزل و ..... وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف مسجد حرکت کردم زودتر از او رسیدم منتظرش ماندم ، علی وارد مسجد شد .
💠جلو رفتم ، سلام کردم جواب داد . گفتم جایی رفته بودی : نه ... مثل اینکه جایی رفته بودی ؟ با نگاهش مرا به سکوت وا داشت. من جایی نبودم ، همین اطراف بودم
فایده ای نداشت . به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم . کاری که بعضی شبها تکرار میکرد . می خواست همچنان مخفی بماند.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
📎فرمانده محور لشگر ۴۱ثارالله
#شهید_علی_شفیعی🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۴۵/۸/۱۸ کرمان
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴ امالرصاص ، عملیات کربلای ۴🕊🌹🕊
حدیث مادری و پسری:
اگر چه دوســت نـدارم بری،
بـرو امّـا قرار بعدۍ ما
عصرِ عاشـورا در کربلا....
گفت: «مامان حالا که اجازه دادی برم جبهه، میخوام برم برات راه کربلا رو باز کنم»...
اولین باری که رفتم کربلا، همه اش مجید جلوی چشمم بود...
#شهید_مجید_تهرانی
#شهید_نوجوان🕊🌹🕊
📌 حسن سرطلا، ماجرای شهادت خودش را برای فرمانده تعریف کرد
🔹️شهید حسن فاتحی معروف به حسن سرطلا، بیسمچی و غواص لشگر امام حسین(ع) که متولد نجف عراق است در شب عملیات نحوه شهادت خودش را برای فرمانده تعریف میکند و می گوید...
◇ ادامه این ماجرای زیبا را از زبان راوی فیلم گوش دهید.
#شهید_حسن_فاتحی
#حسن_سرطلا
#لشگر_امامحسین_علیهالسلام
| دیدن این فیلم توصیه می شود |
🕊🌹🕊
شهادٺ یعنـــــے
مٺفاوٺ بہ آخــــر رسیدن
وگرنہ مــــرگ پایان همہ قصہ هاست..
#سرباز_ولایت
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🕊🌹🕊
#فرازی_از_وصیت_نامہ
«ذرات وجودم به وحدانيت و رسالت حضرت محمد (ص) و ولايت حضرت علی (ع) و يازده فرزند معصوم امام علی (ع) شهادت میدهد.
خدايا! بخاطر ارادتی كه به صديقه كبری حضرت زهرا (س) دارم، اگر دست خالی به سويت میآيم مرا ببخش و قبولم فرما!.
ای خدای بزرگ! رهبر عزيز انقلاب و انقلاب اسلامی ملت ايران را تا ظهور آخرين ذخيرهات حفظ بفرما و با ظهور حضرت مهدی (عج) در دلهای اين ملت ستم كشيده را با دستهای مباركش شفا عنايت فرما.
ای خدای بزرگ مرگ مرا و خانوادهام را شهادت مقرر فرما.
از پدر و مادر عزيزم و همسر مهربانم كه در طول سالهای دفاع مقدس و بعد از آن ياری صديق برای حقير بوده و با دست خالی من ساخت و دم برنياورد حلاليت میطلبم.
#شهید_محمدجعفر_نصراصفهانی🕊🌹🕊
سرداران ورزمندگان عاشورایی
#فرازی_از_وصیت_نامہ «ذرات وجودم به وحدانيت و رسالت حضرت محمد (ص) و ولايت حضرت علی (ع) و يازده فرزند
#خاطرات_شهید
🔹در سال ۱۳۶۱ بود که من با شهید نصر اصفهانی آشنا شدم و آن زمان او هنوز بصورت رسمی وارد نیروی زمینی ارتش نشده بودند.
🔸در همان سال با شهید نصر اصفهانی عقد ازدواج بستم و بعد از آن با همفکری یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که او در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کند. این پیشنهاد را دوستان شهید بویژه شهید صیاد شیرازی به ایشان دادند.
🔹و محمد در حالی که خدمت سربازی را تمام کرده بود، به تشویق شهید صیاد شیرازی وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شدند. و ما سالیان بسیار سختی را گذراندیم. او در طول دوره دانشجویی هم بارها به منطقه اعزام می شد.
🔸سال ۱۳۶۳ محمد جعفر افسرشده بود و من مادر، و او برای همیشه به جبهه رفت. او از روحیه و شهامت فوق العاده ای برخودار بود. در عین اینکه شجاعانه در مقابل دشمن می ایستاد، قلب رئوفی در محبت ورزیدن به دوستان و همرزمانش داشت.
🔹در آن دوران سخت و دلهره آور او به جنگ می رفت و ماهها در منطقه بود و ما تنها از طریق نامه در ارتباط بودیم.
🔸خدا می داند هر نامه ای که از طرف او بدستم می رسید،انگار که دوباره متولد شده باشم. در عملیات مرصاد در یک نبرد تن به تن در منطقه مریوان به شدت مجروح شده بود.
🔹ترکشی داشت که تا لحظه شهادت در بدنش مانده بود و دائم در گردش بود حتی بگونه ای بود که از کمر درد توان بلند شدن و نشستن را نداشتند و خیلی برایش مشکل ساز شده بود که پزشکان ترجیح داده بودند به خارج برای مداوا بروند اگر در ایران درمان می شد احتمال قطع نخاع وجود داشت. اما مهمترین موضوع این بود که همسر مجروح من شیمیایی شده بود و این رنج مضاعفی برایش بود.
🔸آن ترکش ها درد و رنجی که داشت باعث شده بود که پزشکان به شیمیایی شدن ایشان توجه نکنند. از طرفی علایم خاص و مشهودی هم بر روی بدن وجود نداشت. در حدود سه الی چهار سال قبل از شهادت، علایم درونی ظاهر شد و روز به روز بیشتر وخیم تر می شد.
🔹او چندین مرتبه تحت عمل جراحی قرار گرفت و متاسفانه بهبودی حاصل نمی شد. در روزهای آخر جسمشان نحیف شده بود و داروها دیگر تاثیر نمی گذاشت.
🔸شیمی درمانی دیگر جواب نمی داد و پزشکان اعلام کردند که ایشان را به منزل ببرید. متاسفانه داروها دیگر جواب نمی دهند.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ تیپ ۱ لشگر ۷۷ پیاده ثامن الائمه
#شهید_محمدجعفر_نصراصفهانی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۹/۶/۱۰ اصفهان
●شهادت : ۱۳۷۵/۸/۱۹ بیمارستان ۵۰۲ ارتش🕊🌹🕊
" امام عزیز و ولی فقیه
دستور فرموده الی بیت المقدس
باید تا بیت المقدس جنگید ؛
پس ما میجنگیم و باید بجنگیم
و تا ظهور آقا امام زمان (عج)
چارهای جز انتخاب این راه نداریم.."
#شهید_همت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🕊🌹🕊
📲از این همه خبرگزاری دردنیا ڪسے نیست خبری از پسر من بیاورد؟
أمَّن يُجيبُ ال... چشم های خیره بر در
أمَّن يُجيبُ ال... من كه دلتنگ تو هستم
📎مادرم! گاهی که دلـت شور کسی را مےزند و اضطراب فرصت نفس کشیدن را از تو می گیرد آرام زمزمه کن: فَاللّهُ خَیرٌ حافظاً و هو أرحـَمُ الراحمین
باشد که روی فرزند بیند و آرام گیرد.🕊🌹🕊
#خاطرات_شهید
سید رسول در مراسم خواستگاری گفت كه هدف من جبهه رفتن و شهید شدن است و ازدواج من به دلیل كامل شدن دینم است تا یادگاری از خود داشته باشم. او با وجود سن كم، سراپا صداقت و راستی بود.»
پدرم كمی در قبول این ازدواج تردید داشت، من خواب دیدم كه لباس عروسی بر تن دارم و برادرم- كه شهید شده بود- آمد و پیشانی مرا بوسید و تبریك گفت و گفت: تو عروس فاطمه الزهرا (س) شدی، خوشا به سعادتت، عاقبتبه خیر شدی، وقتی از خواب بیدار شدم،به این ازدواج و وصلت رضایت دادم.
✍ راوی ؛ همسرشهید
#شهید_سیدرسول_اشرف🕊🌹🕊