eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
215 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
13.4هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 بی حساب کتاب آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!” یاد کنیم شهدا را با ذکر صلوات بر محمد وآل محمد
خدا به ما دستور داده متعرض او نشویم بعد از اینکه از دنیا رفت به خواب پسرش آمد، فرزند از او پرسید که احوال تو چگونه گذشت ؟ شب اول قبر چگونه بود ؟ پاسخ داد چیزی نبود! همین که وارد قبر شدم ، دو فرشته قبر آمدند! پیامبر آمد، امیرالمومنین آمد ، اهل بیت همگی آمدند! دو فرشته قبر شروع به سوالی کردن نمودند ... سوال اول این بود : خدای تو کیست؟ پاسخ مناسبی دادم. سوال دوم امروز پیغمبر تو کیست؟ باز هم پاسخ مناسبی دادم. تا رسیدیم به سوال سوم که من امامُک؟  امام تو کیست؟ شروع کردم به پاسخ دادن : اول آنها علی بن ابی طالب و دوم آنها حسن بن علی و سوم آنها حسین بن علی است ... تا به اینجا رسیدم و نام اباعبدالله علیه السلام را به زبان آوردم گریه ام گرفت و گوشه کفن خود را گرفتم و روی چشمانم گذاشتم تا اشک هایم را پاک کنم... سرم را که بالا آوردم دیدم پیامبر دارد گریه میکند ، امیرالمومنین دارد گریه میکند حضرت زهرا دارد گریه میکند,  دو فرشته قبر دارند گریه می کنند... و رو کردند به پیامبر و گفتند یا رسول الله! چرا به ما نگفته اید که این شخص گریه کن حسین است ؟ خداوند متعال به ما امر کرده که متعرض گریه کنان حسین نشویم نقل از فرزند آیت‌الله کوهستانی
گـرچہ میدانم نمی‌آیی ولی هر دم ز شوق سـوی در می‌آیـم و هر سو نگاهـی میکنـم .'
است و ياد درگذشتگان🌷 🌸 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ  🌸      🙏  التماس دعا   🙏 🍃🌸با ذکر صلوات و فاتحه یادی کنیم از عزیزانی که با ما زیستند و اکنون در کنارمان نیستند 🌸🍃 🌸گرامی باد یاد عزیزانی کـه 🌿در بین ما نیستند اما دعایشان 🌸یادشـان خاطرشان با ماست 🌿خدایـا ؛ جایگاه آنها را بهشت 🌸همنشین خوبانت قرارده 🌿الــــهــــی آمــــیـــن🤲
مهدی جان ❤️ ای تجلی آبی ترین آسمان امید دلــــ♥️ـها به یاد تو می تپد و روشــــنی نگاه 🥺منتظران به افق خورشید ظهـور توست 👌 بیا و گـرد گامهایت را توتیای چشــمانمان قرار ده🥰
❣کسی که عاشق است و در آرزوی رسیدن به معشوق است چه آرزویی بهتر و عالی تر از این آرزو که در آرزوی شهادت باشد. از اینکه خداوند توفیق چنین سعادتی را نصیب این حقیر نمود که بتوانم به جبهه حق علیه باطل حرکت کنم بسیار سپاسگزارم. هر انسانی برای سیر تکاملی خود باید راهی را انتخاب نماید که درست نهایت کمال انسانیت باشد، پس چه راهی از این راه به سوی کسب لقاء الله بهتر. خداوندا از اینکه نتوانستم زودتر از این زمان خود را بشناسم و خودآگاه باشم و درآمدن به جبهه زودتر اقدام نمایم. دلیلش را در خودم چنین جستجو می‌نمایم که در برابر راه و صراط مستقیم ناآگاه و ضعیف و ناتوان بودم و نفس عماره‌ام بر من غلبه کرده بود و از اینکه توانستم عقلم را و نفس عماره خودم به صعود رسانم، از خداوند منان متشکرم که در این راه کمکم نمود. چرا که یاری دهنده انس و جن خداست. «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌷 لاله‌ای از لاله‌زار بهبهان 🌹شهید: سید مهدی مدیرنژاد تاریخ ولادت: ۱۳۴۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸ محل شهادت:هورالهویزه نام عملیات:خیبر🕊🌹🕊
❣خیلی اشکش را نگه می داشت، توی چشمش. همسرش فقط یکبار گریه اش را دید، وقتی امام رحلت کرد. دوستش می گفت: «ما که توی نماز قنوت می گیریم، از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد. اما «صیاد» توی قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست. بارها می شنیدم که می گفت « اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای »، بلند هم می گفت، از ته دل. 🕊🌹🕊
❣نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها” یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد 🕊🌹🕊
❣از مادرم می‌خواهم که زینب‌وار مقاومت نماید. زیرا من امانتی بودم نزد شما. خداوند این امانت را به شما داده بود و من از آن خدا بودم نزد شما. خدا این امانت را از شما پس گرفت. شما باید افتخار کنید که فرزندتان را در راه خدا داده‌اید. انسان یکروز به دنیا می‌آید و یکروز هم از دنیا می‌رود. چه خوب است که با افتخار و سربلندی از این دنیا برود. «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌷 لاله‌ای از لاله‌زار بهبهان 🌹شهید: مصطفی پور خنجر تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۴/۱۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۹/۱۷ محل شهادت: بستان نام عملیات: طریق القدس🕊🌹🕊
❣خداوندا، ای عزیز! من سال‌ها است از كاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته كسانی را به‌سوی آن روانه می‌كنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلكه در قلبم و در چشمم، با اشك و آه یاد شدند. بخشی از 🕊🌹🕊
❣به همه... عزیزان سفارش میکنم؛ به نماز اول وقت توجه کنند که نماز در بردارنده همه چیز است... 🕊🌹🕊
❣شهبازی می گفت: وقتی کاری تکلیف شد، روی چند و چونش نباید حرف زد، بلکه باید عمل کرد. واقعا هم همین طور بود. همان حاج محمودی که در راه مقر فرماندهی، مثل کوه سفت و سخت ایستاده بود که نباید عملیات کنیم، حال که پای تکلیف شرعی شده با تمام وجود آماده ی انجام عملیات بود. 🕊🌹🕊
❣فرمانده پا برهنه با دکمه های لنگه به لنگه سردار شهید محمد نصراللهی... 🔹تا لباسی را پاره و نخ نما نمی کرد دست از سرش بر نمی داشت در این عکس یادگاری هم که با حاج قاسم انداخته مشخص است از لباس چند سال کار کشیده و دکمه هایش با هم متفاوت هست. 🔸در مسجد یک نفر اشتباهی پوتین هایش را پوشیده بود و رفته بود وقتی همه از مسجد خارج شدند یک جفت پوتین در کنار جا کفشی مانده بود. 🔹هر چه اصرار کردند پوتین ها را به جای مال خودش بپوشد قبول نکرد و پا برهنه از مسجد خارج شد. 🔹می گفت : می ترسم این پو تین ها را بپوشم و نتوانم صاحبش را پیدا کنم. 🔸آن شب فاصله مسجد تا قرارگاه را پا برهنه رفت و از آن به بعد به شوخی پا برهنه صدایش می زدند. 🕊🌹🕊
❣چند ماهی جبهه بود و برگشت. تعریف می کرد می گفت مادر این بار به خیر گذشت, برای نماز صبح رفتم وضو بگیرم, برگشتم دیدم خمپاره امده روی سنگرم! اماده شد دوباره برگردد. گفتم علی, بابات که جبهه است. منم که ناخوش احوالم, برادرت هم که مریضه. بمان بعد برو. گفت مادر, بابا برای خودش رفته جبهه من هم باید برای خودم برم. برای تو و برادرم هم دعا می کنم. علی رفت. پدرش برگشت. من هم در بیمارستان بستری شدم. یک روز ظهر هر چه منتظر شدم کسی ملاقاتم نیامد. شب قبلش مرتب خواب های عجیب می دیدم, دلم شور می زد. اخر وقت شوهرم امد. گفتم علی چی شده؟ گفت امانتی خدا بود, حالا پس دادی, دیگه نباید منتظر برگشتنش باشی. دوزاریم افتاد, علی شهید شده. 🌷 دخترم ۴-۵ سالش بود. با اینکه بردیم جنازه علی را دید, اما شهادت و نبودن او را باور نمی کرد. تا چند روز کارش گریه بود و صدا زدن علی. یک شب عصبانی شدم. او را دعوا کردم و گفتم علی شهید شده, دیگه نمیاد, بس کن. صبح شد. رفتم کنار جوی اب بیارم. وقتی برگشتم دیدم مادرم که نابینا بود میگه ننه,این دختر دیونه شده! گفتم چرا؟ گفت مرتب با خودش حرف می زنه . دیدم دخترم ارام گوشه ای نشسته, پیراهنش هم مشت در دست گرفته. گفتم چی شده؟ گفت دیدی گفتن داداش علی زنده است. امد پیشم, ناز و نوازشم کرد. بهم شکلات داد, گفت من زندم, دیگه اذیت مادر نکن. دستش را باز کرد یک ۲۰ تومنی کاغذی نشانم داد و گفت این را هم داداش بهم داد. دیگر هیچ وقت بهانه برادرش را نگرفت, آن پول متبرک را سال ها داشتیم. هدیه به شهید علی مرزبان صلوات🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 - دَری شکستہ می‌شَـود .. دو دَست بستہ می‌شَـود .. یَلی سُکوت می‌کند ؛ بہ اِحترامِ فاطمھ :) گره های کفنت، به کار علی گره انداخت ...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ عاشورا درحال تکرار است... ندای "هل من ناصر" لحظه به لحظه داره اتفاق میفته❤️‍🩹
. شب‌جمعه‌است‌ودلم‌کرببلا‌می‌خواهد کربلا‌ هم که دلِ غرقِ صفا می‌خواهد چه‌کنم‌من‌که‌ندارم‌بجز این قلبِ سیه دلِ‌من‌ازتو‌حسین،قدری‌دوامی‌خواهد
حاج حسین یکتا: بچه ها دستتون که روی این خاک ها باشه تو دست شهیداست؛ میدونید چرا؟ استخوناشون و بردن، گوشت شون اینجاست، پوست شون اینجاست، اینجا شلمچه س.
هدیه سوره قدر در شب جمعه به امام زمان آیت الله سید علی قاضی (ره): شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانید و به امام زمان علیه السلام هدیه کنید.که این عمل در صفا و جلاء دادن قلب اثر بسیار زیادی دارد. __________________________________