eitaa logo
کانال سید مقدام حیدری
294 دنبال‌کننده
752 عکس
99 ویدیو
25 فایل
مدیر و نویسنده‌ی کانال @meqdam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻بار ما بر دوش دشمن ✍ سید مقدام حیدری: کار خدا را می‌بینی؟ هر از گاهی چیزی می‌شود که آدم فکر می‌کند گند خورده به زندگی‌اش! ولی بعدش می‌بیند هم‌چین هم بد نشد. و بعدترش می‌فهمد خیلی هم خوب شد. در وقت بدی یک‌باره بدحال می‌شود و برنامه‌هایش به هم می‌ریزد. بعد که چکاپ می‌دهد، تازه شستش خبردار می‌شود که این بدحالی وسیله بود برای چکاپ دادن و خبردار شدن از بیماری فوری‌فوتی دیگری، که اگر دیرتر فهمیده بود، کارش تمام بود. یک‌باره میانه‌اش با مدیر اداره‌اش به هم می‌خورد و کم‌کم می‌فهمد دیگر آنجا، جایش نیست. می‌زند بیرون و بی‌کار می‌شود. نگو شغل بهتری در انتظارش بود که تا شغل اول را از دست نمی‌داد، آن دیگری را پیدا نمی‌کرد. بین زن و شوهر دعوای اساسی پیش می‌آید، که مجبور می‌شوند سنگ‌های هم را وا بکنند و همین باعث آشتیِ عمیق و رابطه‌ی بهتر می‌شود. طرف ورشکسته می‌شود، آن وقت مجبور می‌شود کلی مطالعه کند و چیز یادبگیرد و فحص و تحقیق کند و در نتیجه کاروبارش را از نو، و این بار خیلی اساسی‌تر از چیزی که از اول می‌خواست، راه می‌اندازد و می‌ترکاند. بچه استعداد درس خواندن ندارد و هر چه پدر و مادر خرجِ درسش می‌کنند بی‌هوده از آب درمی‌آید. آخر اخراج می‌شود و همین باعث می‌شود یک اوستاکار فنی کاربلدی شود که کم‌تر دکتر و مهندسی درآمدش را داشته باشد. ادیسون اگر از مدرسه‌اش اخراج نمی‌شد، فوقش کارمند می‌شد؛ نه مخترع برق. یوسفِ نبی(ع) اگر هجران نمی‌کشید، عزیز مصر نمی‌شد. رسول ترک اگر آن شب از هیئت دک نشده بود و دندان روی جگر نمی‌گذاشت، رسول ترک نمی‌شد. سید علی خامنه‌ای اگر پدرش نابینا نمی‌شد و با همه‌ی تعلقی که به قم داشت، به مشهد برنمی‌گشت تا عصای دست پدر باشد، مقام معظم رهبری نمی‌شد. مراحل تربیت حضرت موسی(ع) را ببین؛ از لحظه‌ی تولدش، با چالش و تعقیب و گریز شروع شد تا آن آخر. انگار بدون آن سختی‌ها و دربه‌دری‌ها و آوارگی‌ها، نمی‌توانست پیامبر شود. حتا درست قبل از لحظه‌ی باشکوه بعثتش باید با خانواده راه را گم می‌کرد و دربه‌در می‌شد. به صورت کلان هم که ببینی همین است. سکوی پرشِ جامعه، چالش‌ها است؛ خواه در عرصه‌ی علم و بهداشت و فن‌آوری و صنعت و امنیت باشد، خواه در بصیرت و هدایت و تعالی. یا بهتر بگویم گاهی مسیر رسیدن به اهداف، غیر مستقیم است. هدفی را که جامعه دنبال می‌کند، به خودی خودش که باشد حالاحالاها نمی‌رسد. اما کافی است دشمن همان هدف را ناجوان‌مردانه و وحشیانه بزند؛ درجا پادزهری در جامعه تولید می‌شود که به سرعت به همان هدفی که سال‌ها بل‌که قرن‌ها دنبالش بودند، می‌رسانَدشان. قانون پیچیده‌ای است که بازی را همیشه سه - هیچ به نفع جبهه‌ی حق تمام می‌کند. به صنعت‌های کشورمان نگاه کن؛ در همان‌هایی که دشمن بیشتر حرص و جوش خورده که نابودشان کند پیشرفته‌تریم. امنیت‌مان تقریبا از همه‌ی دنیا به‌تر است، شاید چون به امنیتِ هیچ کشوری به اندازه‌ی ایران حمله نشد. سطح مقبولیت مردمی حکومت ایران هم واقعا بالا است. البته که اعتراض‌ها را حاشا نمی‌کنم، ولی با وجود همین اعتراض‌ها باز سطح مقبولیت بالاست. این هم لابد به خاطر این است که برای هیچ کشوری دشمن، هم‌چین آشی برای شکاف بین مردم و حاکمیت نپخته است. این بار هم حدس می‌زنم هم امنیت و آرامش‌مان، و هم اقتدار و محبوبیت پلیس‌مان، و حتا حجاب زنان و دختران‌مان چند پله به‌تر شود. تا یک جایی هر گلی به سرمان زدیم، زدیم. از آن به بعدش لابد کار دشمن است. زحمات مادر موسی(ع) در حفظ فرزندش مأجور و مشکور، الباقی‌اش با خود فرعون! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۶ به کانال خوش آمدید 👇 eitaa.com/sayedmeqdam
🔻اعتدال امام جامعه! سید مقدام حیدری: زیادی که دل‌رحم و احساسی باشی، اقدامات بجای پلیس را خشونت می‌بینی. زیادی که متین و باکلاس باشی، شاید با بسیج و هیئت و اربعین حال نکنی. اگر در عمرت دعوا نکرده باشی و همه جا با لبخند و سیاست کارت را پیش برده‌ای، آن وقت شاید فکر کنی هر جا به گیر و گوری خوردیم، تنها راه، گفتگو است؛ حتی با آمریکا! اگر اهل رودربایستی باشی، با هیچ قاطعیتی نمی‌توانی کنار بیایی. اگر خوش‌اخلاق و خوش‌مشرب و اهل روابط اجتماعی بالا باشی، ای بسا با هر کافر و منافقی هم نشست و برخاست کنی؛ حتی آنها که مطرودند و باید کسی تحویلشان نگیرد. اگر روی حجاب زیادی حساس بودی، شاید کارت به این بکشد که به جای مرگ بر آمریکا و اسرائیل فریاد بزنی: مرگ بر بی‌حجاب! اگر خیلی مذهبی باشی شاید با دیدن بدحجابان سینما و تلویزیون، جامعه‌ی هنری را ام‌الفساد بپنداری! کلا هر ویژگی خوبی داشته باشی، با کمی بی‌احتیاطی یا از این ور بام میفتی یا از آن ورش. اما رهبر جامعه‌ی دینی را خدا معتدل نگه می‌دارد؛ جدای اعتدال ذاتی که دارد که آن هم لابد از خداست برای عهده‌داری چنین مسئولیتی! رهبر، امام جامعه است و از بالا به جامعه نگاه می‌کند. بهتر از همه می‌فهمد الآن از کی باید دفاع کرد و کی را باید زد! قطعا او از خیلی‌ها بیش‌تر دلش برای مهسا امینی سوخت. ولی رهبر است دیگر؛ احساساتش مدیریت شده است. این نیست که تا دلش برای دختری سوخت، به فحش بکشد سرتاپای نیروی انتظامی را؛ مثل بعضی‌ها. و این نیست که تا چندتا بازیگر و ورزشکار حرف مفتی زدند، به فحش بکشد همه‌ی جامعه‌ی هنر و ورزش را! و این نیست که تا عده‌ای به خیابان ریختند و علیه نظام شعار دادند، همه را با یک چوب براند و مزدور دشمن و کافر و منافقشان بخواند. این که در بین چند اتفاق ناگوار یا در میان چند ظلم؛ کدام اصلی و کدام فرعی است، این که از میان چند مسئله‌ی حرف و حدیث‌دار، هر کدام چه ضریبی دارد، این که در جنگ و بمباران روایت‌ها و رقابت بین زوایه‌های دید، کدام زاویه‌ی دید بهترین و درست‌ترین نتیجه را به ما می‌دهد، این که از بین این همه حرف و ادعا، راست و دروغ کدام است، همه را امام جامعه بهتر از دیگران تشخیص می‌دهد. از این روست که می‌بینی به صورت اعجاب‌برانگیزی منصفانه و دقیق سخن می‌گوید. این میزان از بصیرت و دقت و عدل و انصاف را فقط حضرت آقا دارد که رهبر جامعه است. یا بهتر بگویم این میزان از عدل و انصاف را خدا فقط به نائب امام زمان(عج) می‌دهد که وظیفه‌ی رهبری امت را بر عهده دارد. الباقی به اندازه‌ای که پای سخنان آقا، بصیرت و دقت و عدل و انصاف آموخته‌اند بهره‌ای دارند. اصل منبعش نزد آقاست! خواص اگر زیادی اعتماد به نفس داشته باشند و بدون شاگردی در مکتب خامنه‌ای بخواهند اظهار نظر کنند، یکی در میان تقّ سستی نظر و موضعشان درمی‌آید. باز هر جور صلاح است! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۷ به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
✍ سید مقدام حیدری: هر جا که اسلام آزادی ما را محدود کرد، برای این بود که بی‌قیدی در این مورد، باعث گرفتاری و دردسر می‌شود. نپذیرفتن این محدودیت‌ها زندگی فردی و جمعی ما را شیرین نمی‌کند؛ بدتر از جایی که فکر نمی‌کنیم، خواهیم خورد. 1401/7/17 به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
✍ سید مقدام حیدری: ما انسان‌ها مطلبی را که دوست داشته باشیم، هر چند بی‌سند و مدرک باشد می‌پذیریم. و چیزی را که دوست نداشته باشیم، هزاری هم که مدرک و سند داشته باشد، فوقش به زور می‌پذیریم. تقریبا چاره‌ای نیست؛ باید دل را تنظیم کرد. کسی که دلش با بدان عالم صاف باشد و با خوبان عالم ناصاف، هر چه تحقیق و تفحص کند باز آخر به نتیجه‌ی غلط می‌رسد. انسان است دیگر؛ از دل خود که نمی‌تواند بگذرد. 1401/7/17 به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻کمی از قواعد آزادی! ✍ سید مقدام حیدری: از آزادی مهم‌تر قدرت است. حالا گیرم دست آدم را نبسته باشند، چه فایده اگر دستش فلج باشد؟ گیرم چشمش را نبسته باشند، چه فایده اگر کور باشد؟ گیرم دهانش را نبسته باشند، چه فایده اگر لال باشد؟ گیرم آدم آزاد باشد هر چه دلش خواست بخرد، اگر قدرت خرید نداشته باشد چه؟ آدمِ ضعیف، آزادی‌اش را نفله می‌کند. وقت و عمر کافی خدا به او می‌دهد به اضافه‌ی آزادی که هر جوری خواست از وقتش استفاده کند. ولی چه فایده؟ ضعیف است. نمی‌تواند درست برنامه‌ریزی کند. قدرت تمرکز ندارد. در نتیجه هیچ چیزی نمی‌شود. آدم ضعیف و بی‌اراده را به کتاب‌خانه ببر و آزادش بگذار هر کتابی را که خواست، و هر چه دلش خواست بخواند. فوقش یکی ـ دو صفحه می‌خواند و بعدش هیچ. این آزادی به چه کارش آمد؟ هیچ! آزادی که کفایت نمی‌کند؛ باید قدرت و اراده هم کنارش باشد. ارث کلان به طرف می‌رسد و حالا آزاد است با این سرمایه هر پروژه‌ای را که خواست راه بیندازد. ولی دقیقا چه کار کند وقتی قدرت کسب ثروت ندارد؛ وقتی مهارتش را ندارد؛ وقتی مدیریت اقتصادی بلد نیست؛ وقتی جگر ریسک کردن ندارد؟! او با این سرمایه و آزادیِ استفاده از آن چه می‌کند؟ نابودش می‌کند! برای جامعه هم قدرت، مهم‌تر از آزادی است. جامعه‌ی مقتدر، خودش مرزهای محدودیت‌هایش را جابه‌جا می‌کند. یعنی هر چه قوی‌تر شود، آزادانه‌تر فعالیت خواهد کرد. یک ملت قوی هر چیزی را که خواست می‌تواند بگوید. هر چه نیاز داشت می‌تواند بسازد. با هر کشوری که مصلحت دید می‌تواند رابطه برقرار کند. و با هر کشوری که تشخیص داد، می‌تواند قطع رابطه کند. اگر ملتی مقتدر بود، می‌تواند سیاست‌های کشورش را خودش مقرر کند. می‌تواند علیه ظلم فریاد بکشد، هر چند این ظلم را یک ابرقدرت جهانی مرتکب شده باشد. می‌تواند زیر بار یک عرف یا هنجار بین‌المللی نرود و بر اساس ارزش‌ها و منافع خودش رفتار کند؛ چون زورش را دارد. چنین ملتی نمی‌ترسد و از آزادانه رفتار کردن و آزادانه موضع گرفتن و آزادانه زندگی کردن لذت می‌برد، و همه‌ی اینها از لطف قدرتی است که دارد. در مقابل اگر ملتی ضعیف باشد، حتی اختیار ثروت‌ها و منابع خود را ندارد؛ دیگر اختیارات و آزادی‌ها پیش‌کش. امّا رابطه‌ی بین قدرت و آزادی از این قرار است که برای کسب قدرت، اتفاقا باید از خیر آزادی‌های دم دستی و سطح پایین گذشت. انسان هر چه بی‌قیدتر، ولنگ‌وبازتر، رهاتر و ول‌تر باشد، رفته‌رفته ضعیف‌تر می‌شود. بچه‌ای که در دوران مدرسه، آزاد و بی‌قید باشد، در بزرگ‌سالی حسرت قدرت علمی و اقتصادی و اجتماعی دیگران را خواهد خورد. بی‌قیدی در خورد و خوراک، تن آدمی را ضعیف می‌کند. تن که ضعیف شد نایی برای حرکت و فعالیت نمی‌ماند. دیگر چندان هم فرقی نمی‌کند انسان خودش نتواند راه برود یا با غل و زنجیر دست و پایش را بسته باشند. هر دو، محرومیت از آزادی است. آزادی‌هایی که اسلام با احکام واجب و حرامش محدود می‌کند، همه از جنس آزادی‌های دم دستی و سطح پایین است که اگر انسان در مرحله‌ی همین آزادی‌ها گیر کرد، دیگر به آزادی‌های سطح بالاتر و لذت‌بخش‌تر که پیش‌نیازشان قدرت است نمی‌رسد. حجاب محدودیت است قبول! ولی محدودیتی که برای قدرت فرد و جامعه، و آزادی‌های جوشیده از این قدرت، لازم است. خانواده در جامعه‌ی باحجاب، مستحکم‌تر است. درس خواندن در یک فضای باحجاب آسان‌تر است. تمرکز ذهن و هم‌چنین ابتکار و نوآوری در فضای کاری باحجاب راحت‌تر است. قطعا چنین جامعه‌ای که در فضای پوشیده نفس می‌کشد، کارهایی می‌تواند بکند که دیگران نمی‌توانند. معلوم است که همه‌ی پیشرفت‌ها و قدرت‌ها بسته به حجاب نیست و هر مشکل و ضعفی که داریم، از بدحجابی و بی‌حجابی نیست. ولی به حکم عقل و تجربه و دین باید فهمید که آزادی بی‌حجابی از آن آزادی‌های نابجا و مضری است که قطعا از قدرت جامعه می‌کاهد. آدم‌های موفق برای رشدشان با خورد و خواب و استراحت و تفریح و خیلی چیزهای دیگر، آزادانه برخورد نمی‌کنند. ذهن یک آدمِ دنبال رشد، کاملا با محدودیت و سلب آزادی‌های سطح پایین سازگار است. یک جامعه‌ی دنبال رشد و پیشرفت هم چنین ذهنیتی دارد. می‌بینیم کشورها و ملت‌ها را که در مسیر رشد و پیشرفت، چه محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای را تحمل می‌کنند تا بلکه حظی از توسعه و پیشرفت ببرند. قطعا پذیرش محدودیت‌هایی که اسلام پیشنهاد داده، کارسازتر است؛ بلکه در مسیر پیشرفت، نقش میان‌بر دارد. دشمن خوب می‌داند که آزادی‌های دم‌ دستی و هوس‌آلود، چه می‌کند با قدرت و اراده‌ی ملت. وگرنه اگر واقعا برای آزادی ما دلشان سوخته، بگذارند هر چه می‌خواهیم غنی‌سازی هسته‌ای بکنیم و هر چه دلمان خواست موشک بسازیم. اگر راست می‌گویند آزادمان بگذارند با کل جهان مبادلات تجاری داشته باشیم. آنها از ایران قوی می‌ترسند! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴.۱/۷/۱۸ به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻جای سلبریتی‌ها خالی! ✍ سید مقدام حیدری: در سیره‌ی پیامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) زیاد می‌بینیم که به بزرگان و اشراف و سران قبائل احترام می‌گذاشتند و به قول ما دمشان را می‌دیدند؛ هر چند آن آدم، آدمشان نبود. این حکم عقل و ادب و سیاست با هم است. حتی اگر پشیزی احترام برای طرف قائل نباشند، به حکم عقل، و به پاس جاه و آبرو و حوزه‌ی تأثیری که داشت، به او بی‌اعتنایی نمی‌کردند. اگر کم‌محلی می‌کردند، بی‌خود و بی‌جهت، دشمن درست کرده‌اند برای خودشان. خب چه کاری است؟ نظام این سبک مدیریت اسلامی را کمی تا قسمتی با سیاسیون قدیمی و برخی چهره‌های علمی و دینی که الآن دیگر، چندان هم‌فکر نیستند اعمال می‌کند. اما به سلبریتی‌ها که پدیده‌ی نوظهوری در عصر دیجیتال و دنیای شبکه‌های اجتماعی هستند، گویا نظام فقط حال داده و تقریبا چندان کاری به کارشان نداشته است. خب این خوب نیست. نقش سلبریتی‌ها چه بخواهیم چه نخواهیم جدی است، پس باید جدی گرفت‌شان! تحویل گرفتن یک سلبریتی، شرط احترام به میلیون‌ها جوان و نوجوانی است که او را دوستش می‌دارند و از او تأثیر می‌پذیرند. گاهی بعضی از این سلبریتی‌ها حرف‌هایی می‌زنند که آدم دهنش وا می‌ماند که مگر این حد از بی‌اطلاعی هم وجود دارد! اصلا گاهی جدی سؤال پیش می‌آید که این‌ها مگر کجا زندگی می‌کنند! همین است که هست و نمی‌شود فقط آنها را ملامت کرد. باید بپذیریم که این نیست که همه‌ی این بی‌اطلاعی و در نتیجه هم‌دل نبودن‌شان با نظام و انقلاب، تقصیر خودشان باشد؛ شاید خود نظام هم می‌توانست کارهایی بکند و نکرد. باورم این است که آزادیِ کار دادن به سلبریتی‌ها و بستن قرارادادهای میلیاردی با آنها کافی نیست؛ در کنار این باید نمک‌گیرشان کرد. توضیح می‌دهم چه جوری. مثلا روز راه‌پیمایی 22 بهمن که می‌شود، می‌طلبد که مسئولین با نامه‌ای رسمی از چند سلبریتی شاخص دعوت کنند و برای امنیت و آمد و شدشان هم برنامه‌ریزی کنند. کلا جایگاه خاص سلبریتی‌ها در مراسم رحلت حضرت امام(ره)، روضه‌ها و مراسم بیت، سخنرانی‌ها و مراسم رسمی مثل نماز جمعه، بلکه برخی از مراسم خصوصی حرم امام رضا(ع) و خیلی جاهای دیگر خالی است. خب چرا؟ آیا همه جا دعوت می‌شوند و نمی‌آیند؟ فکر نمی‌کنم. ادامه‌ در پست بعدی 👇👇 👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
ادامه‌ی پست قبلی 👇👇 از آن مهم‌تر، هر جا انقلاب ما شاه‌کاری می‌کند، هر جا خدمت عظیمی ارئه می‌دهد، هر جا دانشمندان ما قله‌ای از قله‌های علم را فتح می‌کنند، هر جا قوای مسلح ما رزمایش، بلکه حتی عملیات باشکوهی را انجام می‌دهند، هر جا میدانی از میدان‌های فداکاری و ایثار و شجاعت و حماسه‌آفرینی جوانان انقلابی این مرز و بوم است، سلبریتی‌ها را هم باید دعوت کرد، تا از نزدیک حاضر و شاهد باشند و طعم انقلاب را بچشند. آن لحظه‌ای که سپاه یا ارتش، موشک نقطه‌زن جدیدی را آزمایش می‌کند، در همان لحظه و در همان جا در کنار مرآتی، خبرنگار صدا و سیما، چند سلبریتی کشور ما هم باید باشند. آسمان که به زمین نمی‌افتد! چه عیبی دارد هم مسائل امنیتی را رعایت کرد، هم یکی دوتا سلبریتی را چند هفته با مراحل نهائی پروژه‌ی ساخت مثلا یک ماهواره همراه کرد، تا وقتی با موفقیت به آسمان شلیک می‌شود، بچه‌ی من در کنار فریاد «الله اکبر» مرآتی، اشک خوش‌حالی سلبریتی محبوبش را هم ببیند؟! سلبریتی مملکت کم از خبرنگار ندارد که؛ باید این دستاوردها و حماسه‌ها را از نزدیک ببینند نه از بولتن‌های خبری روزنامه و تلویزیون؛ تازه اگر ببینند. نظام که میلیارد میلیارد خرج این سلبریتی‌ها می‌کند؛ این هم روش! اتفاقا این یکی جای دوری نمی‌رود. می‌طبد نظام سلبریتی‌هایش را به تور انقلاب‌گردی ببرد. یکی راهیان نور است، یکی هم اربعین. هزارتا تور دیگر هم می‌شود تعریف کرد. سلبریتی‌ها فرزند همین آب و خاکند و آدم خوب و باشرف و ایران‌دوست و مردم‌دوست، در میانشان کم نیست؛ ولی باید دستششان را گرفت. به پاسِ شهرت و محبوبیت‌شان باید توان دفاعی، صنعتی، پزشکی و امنیتی نظام را و خیلی چیزهای دیگر را از نزدیک ببینند و لمس کنند. نباید گذاشت نظام را فقط از زاویه‌ی بروکراسی‌های اداری‌اش ببییند. سلبریتی‌ها را به سوریه ببرید تا از نزدیک ببینند همدانی‌ها و سلیمانی‌ها آنجا چه کردند و چرا باید ایران دخالت می‌کرد. باید از نزدیک دعوت بشوند و بشنوند مسئولین برای اتمام فلان پروژه چقدر زحمت کشیدند. باید از نزدیک بشنوند مسئولین برای شکستن فلان تحریم، چه کردند. هر جا نیروهای انقلابی دارند کار مهمی انجام می‌دهند ـ به جز محرمانه‌ها و فوق سری‌ها ـ در مرزها، در ناوهای خلیج فارس، در وسط آب‌های آزاد دنیا، در میان گروه‌های جهادی بسیجی، به همراه نیروهای اکتشاف مواد مخدر، در وسط عملیات آزاد کردن یک گروگان یا کشف مواد مخدر، کلا هر جا که انقلاب حضور دارد و دارد با قدرت کار می‌کند، جای یک تیم مستندساز هنری کاربلد با یکی دوتا سلبریتی مشهور و محبوب، آنجا خالی است. نگذارید سلبریتی در خانه‌اش بنشیند پای گوش‌اش. او باید یک پایش در ناوهای خلیج فارس باشد و یک پایش در بیت. باور کنید بسیاری از سلبریتی‌ها پایه‌اند. هر چه هم نظام، خرج این پروژه‌ها و مستندها بکند، نوش جان سلبریتی‌ها باشد. ما هم راضی هستیم. منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۹ 👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
وقتی یه عمر شهادت‌طلبی رو خشونت می‌دونستن و قهرمان‌های شهید ملت رو مسخره می‌کردن و به عزاداری امام حسین(ع) که الهام‌بخش شجاعت و شهادته گیر می‌دادند. باید فکر الآن رو می‌کردن که دربه‌در دنبال شهید می‌گردن ولی نیست😂 دیگه با زنده‌ها چی‌کار دارید آخه؟🤦🏻‍♂ 👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
ادامه‌ی یادداشت👇 از آن طرف، فتنه و بحران، بهترین بسترِ بر ملا شدن واقعیت‌ها است. در دل فتنه خیلی‌ها به این می‌رسند که بابا صد رحمت به همین جمهوری اسلامی! این را هیچ نهاد رسمی کشور نمی‌توانست شیرفهمشان کند، جوری که این فتنه می‌کند. جماعت از صدر تا ذیلشان، از لیدرهای آن ور آب تا سربازهای صفر فریب‌خورده‌ی کف خیابان، آن هم در همه‌ی سطح‌ها و لایه‌های کنش‌گری‌شان چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی، هیچ رخی جز رویِ سگِ خشونت و تهدید و توهین از خود نشان نداده‌اند. طرف کافی است از ده‌تا پویشی که راه انداخته‌اند، فقط با یکی مخالف باشد. با همان یک‌دانه مخالفت، دهانش را با شعار بی‌شرف خورد می‌کنند! وعده‌هایشان فقط وعید است و تهدید؛ ریشه‌کن کردن آخوندها، پاسدارها، بسیجی‌ها، عناصر نیروی انتظامی، جیره‌خواران رژیم جمهوری اسلامی و غیره! دریغ از یک جو ایده و پیشنهاد برای رفع تبعیض و فساد و علاج اقتصاد! همین الآنش که نه به بار است نه به دار، گشت‌های مجازی‌شان دوره افتاده‌اند در مجازستان، برای به فحش کشیدن مخالفین! لابد تا بستر هموار شود برای تشکیل حکومتِ زنده باد مخالف من! جماعت دل‌سوخته و عزادار دخترانِ ایران‌زمین و دلواپسان جانِ بیماران و زندانیان و کلا همه‌ی مردم ایران، شدند دلّال تحریم و امضا پشت امضا برای تحریم هر چه بیشتر همین مردم. لگد زده‌اند به دل‌خوشی و تفریح و هیجان؛ بلکه به قهرمانانِ ملیِ مردم ایران. نکردند لااقل حرمت قهرمانان ملی فوتبال کشور را نگه دارند که چند صباحی پشت دستشان بازی کردند. هنوز جوهر استوری علی دایی خشک نشده بود که افتادند به امضا جمع کردن برای حذف تیم ملی! همین قدر مردم‌نشناس و وقیح! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۸/۳ به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
فقط چند ساعت آدم باشید! ✍سید مقدام حیدری: راه‌اندازان و دست‌اندرکاران ـ یا بهتر بگویم ـ اولیا و مربیانِ تجمع برلین، مجموعه‌ای از ضوابط و مقررات اخلاقی و رفتاری را برای جماعت برانداز، مقرر کردند که یک وقت زیادی گند نزنند به آبروی اپوزیسیون! نوشتند: «شما می‌توانید پرچم خود را به همراه بیاورید، با وجود این از شما خواهشمندیم به حفظ اتحاد توجه کنید. نکته مهم این است که پرچم‌ها در جمعیت پخش باشند و در یک قسمت جمع نشوند. هرگونه لفظ توهین‌آمیز، ناراحت‌کننده و تبعیض‌آمیز ممنوع است. لطفا در نظر داشته باشید که شعار دادن در حین سخنرانی‌ها مجاز نیست. چنان‌چه مایل به گرفته شدن عکس و فیلم از چهره خود نیستید ما از شما می‌خواهیم که چهره خود را با ماسک بپوشانید. می‌توانید نشانه‌ای به شکل دایره روی ماسک خود بکشید تا ما تصویرتان را در رسانه‌های اجتماعی منتشر نکنیم. هرگونه رفتار زننده، توهین‌آمیز، تحریک‌آمیز و مربوط به نژاد، قومیت، ملی‌گرایی، مذهب، رفتار علیه جوامع مسلمان یا افراد باحجاب، کرد، عرب، افغان، بلوچ، هزاره، و سایر جوامع، رفتار توهین‌آمیز مربوط به هویت جنسی یا جنسیتی قابل تحمل نخواهد بود. زن‌ستیزی و کوییرستیزی و هر گونه آزار و اذیت جسمی و جنسی در این تظاهرات جایی ندارد. از شما تقاضا داریم که به محیط زیست و محیط پیرامون خود احترام بگذارید و از ریختن زباله در جایی غیر از سطل زباله خودداری کنید!» از همین تذکرها پیدا است با چه جماعتی طرفیم! از زندان در رفته‌اند انگار. با همین ضوابط، رسما معرفی کردند جماعت برانداز را؛ که مگر به ضرب و زور تذکر و هزار خواهش و تمنّا، و صد البته سگ و باتوم و شوکرِ پلیس آلمان، بشود جمعشان کرد. همین مانده بنویسند: آدم باشید، آدم‌خواری و وحشی‌گری ممنوع! نمی‌خواهیم شلوغش کنیم؛ ولی به آدم بی‌آزار که این تذکرها را نمی‌دهند. می‌دهند؟ فرض کن سازمان تبلیغات اسلامی قبل از راه‌پیمایی 22 بهمن، اطلاعیه دهد که: توصیه می‌شود مردم انقلابی ایران در هنگام راه‌پیمایی، اکیدا از فحش‌های ناموسی، شعارهای زن‌ستیزی، نژادپرستی، و هر گونه آزار و اذیت جسمی و جنسی خودداری کنند! هم‌چین اطلاعیه‌ای بدهند، توهین آشکار به مردم ایران است. مگر این که ـ خدای نکرده ـ واقعا مردم، استعداد و زمینه‌ی چنین بزه‌کاری‌هایی داشته باشند. به کسی بر نخورد، همه را هم نمی‌گوییم. لابد آدم باشخصیت هم در میان تجمع برلین هست. ولی با همین مقررات و ضوابط و تذکرهای عجیب و غریب معلوم شد، لیدرهای اپوزیسیون، جماعتِ خودشان را دقیقا همان طور که ما در این یک ماه شناختیم‌شان، می‌شناسند؛ یک مشت فاشیستِ بزه‌کارِ بی‌فرهنگِ تکفیری! معلوم شد خودشان هم می‌دانند که این جماعتی که با اتوبوس ریختند کف برلین تا شعار «زن زندگی آزادی» بدهند، اگر ولشان کنند نه زن باحجاب از دستشان ایمن است، نه بی‌حجاب. چشم سگ پلیس را دور ببینند، روی سگ زن‌ستیز و نژادپرست و دین‌ستیز و کلا همه‌چیزستیزشان بالا می‌زند. بد نیست حامد اسماعیلیون روشنمان کند که رؤیاهای شیک و مجلسی نطقش را باور کنیم یا تذکرهای عصر حجری به جماعت بی‌فرهنگ را؟ دقیقا با کدوم جماعت می‌خواهد رؤیاهایش را محقق کند؟! با همین جماعتی که به ضرب و زور تذکر اولیا و مربیان و سگ‌های پلیس آلمان کنترل شده‌اند؟! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۸/۵ 👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
ما پشت دست این دو رهبر بازی می‌کنیم! ✍سید مقدام حیدری: فرض کن خبری غیبی، قطعی و یقینی به تیم ملی می‌رسید که در جام جهانی، تیم‌تان به فینال می‌رسد و می‌برد. چه اتفاقی می‌افتاد؟ یک‌باره بچه‌های تیم بمب انرژی می‌شدند و در عین حال، آرامش و خاطرجمعی همه‌ی وجودشان را فرا می‌گرفت. در گیر و دار تمرین و مسابقات و رده‌بندی و جام حذفی، هزار جور مشکل و درگیری و مصدومیت و حتی شکست، ممکن است به جان تیم بیفتد، حتی شاید بعضی‌ها شک کنند که پس کو آن وعده‌ی بُرد؟ ولی کسی که به این خبر یقین کرده، خاطرش جمع است که بالأخره می‌بریم. هر چالشی هم پیش آمد، شگفت‌زده می‌پرسد: یعنی ما هم‌چین چالشی را هم می‌توانیم رد کنیم و نمی‌دانستیم؟ یعنی ما هم‌چین قدرتی داشتیم و نمی‌دانستیم؟ ماجرای انقلاب ماست. هم امامین انقلاب وعده‌های سفت و سخت دادند که این انقلاب تا آخر می‌ماند، هم دیگر اولیای الهی! بالأخره شستمان خبردار شده که خبری درکار است، وگرنه این مقدار تاب‌آوری انقلاب طبیعی نیست. آرامش عجیب و غریب دو امام انقلاب هم در برخورد با طوفان بحران‌ها جالب است؛ گویا می‌دانند چه خبر است! چند سال پیش سید حسن نصرالله در همایش اجتهاد و نوآوری فکری امام خامنه‌ای گفت: در جنگ 33روزه که اراده‌‌اش جهانی بود، حمایت مالی‌اش عربی بود و اجرایش اسرائیلی، و هدف آن از بین بردن مقاومت لبنان بود، که همه‌ی شما قساوت و خشونت و وحشی‌گری اسرائیل را دیدید و در شرایطی که سخن از هر گونه پیروزی، بلکه خلاصی و به سلامت بیرون آمدن از این جنگ، چیزی شبیه به جنون بود، چرا که تو با جنبش مقاومتی طرفی که امکاناتش معلوم است، آن هم در کشوری کوچک، و همه‌ی دنیا بر علیهش توطئه کرده و جنگی با چنین قساوت و خشونتی بر آن تحمیل کرده است، در آن شرایط که ساختمان‌ها یکی یکی زیر بمباران اسرائیل فرو می‌ریخت، یکی از دوستان نامه‌ای شفاهی از مقام معظم رهبری به دستم رساند که برخی از جملاتش چنین است: «برادرانم، این جنگ، بسیار شبیه جنگ خندق و احزاب است؛ آن‌گاه که قریش و یهود همه‌ی عشایر و قبائل و همه‌ی توان خود را بسیج کردند و رسول خدا(ص) را محاصره کردند و عزمشان را جزم کردند که این جماعت مؤمن را از بین ببرند. این جنگ، شبیه آن جنگ است و جان‌ها به گلو خواهد رسید، ولی به خدا توکل کنید. من به شما می‌گویم: شما حتما پیروزید؛ بل‌که بیشتر از آن را هم بگویم که بعد از این که این جنگ با پیروزی شما به پایان رسید، به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ قدرتی در برابر شما نتواند بایستد.» سید حسن نصرالله بعد از خواندن این جملات گفت: چه کسی می‌توانست چنین چیزی را پیش‌بینی کند و به چنین نتیجه‌ای برسد، آن هم در آن روزهای اول! در جنگ داعش هم همین شد. جوری مثلثِ شومِ غربی عبری عربی، با داعش بر سر سوریه ریخت که دوست و دشمن همه یقین کردند کار بشّار تمام است؛ الا رهبر انقلاب! این شد که سید حسن نصرالله از آن طرف، حاج قاسم و سردار پرافتخار ما، شهید حسین همدانی از این طرف خاطرجمع زدند به خط. و هر چه اوضاع ناجورتر می‌شد، دلشان به وعده‌ی رهبرمان خوش بود که سوریه به دست داعش نمی‌افتد و آینده‌ی منطقه را نه آمریکا رقم می‌زند، نه اسرائیل نه عربستان؛ ما رقم می‌زنیم. و همین هم شد! دشمنان ما با این همه رصد و جاسوسی و بانک اطلاعات، 40 سال است که دائم شمارش معکوس چند ماهه برای سرنگونی جمهوری اسلامی، کلید می‌زنند و هر بار کنف می‌شوند. خمینی را ولی وقتی ساواک دست‌گیر کرد، مأموری از او پرسید با کدام یار می‌خواهید انقلاب کنید؟ گفت: سربازان من در گهواره‌ها هستند. سیاست‌مدار واقع‌بینِ نقطه‌زن یعنی این؛ شمارش معکوس پیروزی انقلاب را 15 ساله آغاز کرد و تمام! هی مثل این سیاست‌مدارهای فیک، ریست نکرد شمارش معکوسش را! نامه به گرباچف داد که کارتان تمام است و باز، تمام! قداست و حکمت نائب امام زمان(عج) به کنار؛ این دو رهبر، در تحلیل و پیش‌بینی حوادث انقلاب و منطقه و جهان، نقطه‌زنی کرده‌اند. خیلی دین و ایمان نمی‌خواهد، به حکم تجربه و عقل ترجیح می‌دهیم پشت دست این دو رهبر بازی کنیم. گفتند این انقلاب ماندنی است پس می‌ماند. براندازها هر چه دلشان می‌خواهد در برلین، رؤیا بفروشند؛ ما پشت دست سیدعلی، واقع‌بینانه داریم برای جهانِ بدون اسرائیل، بل‌که بدون آمریکا برنامه‌ریزی می‌کنیم. سر راه‌مان هم اگر وقت شد، گاهی جواب شما را می‌دهیم. این توصیه‌ی خود آقا به شهید خوش‌لفظ بود: آرام باشید! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۸/۵ 👇 @sayedmeqdam
🔻 سپاه، بسیج و پلیس، خدا نیستند که هر چی بزنیم تو سرشون، هیچی نشه! اونام آدمند! وقتی این همه فشار روانی براشون درست می‌کنیم، طبیعیه کم بیارن. بعدش هم ناامنی قطعیه. باز هر جور صلاحه! 👇 @sayedmeqdam