eitaa logo
کرسی های علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
216 دنبال‌کننده
82 عکس
0 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅گزارش جلسه: عنوان: پربسامدی یا آتوریته دینی 👤آقای دکتر حدادی در ابتدای بحث خود به این نکته اشاره کردند که در پانصد سال اخیر بزرگترین بحرانی که در تفکر دینی مسیحیت بویژه در غرب با آن مواجه بوده بحران مرجعیت و آتوریته دینی بوده است. از زمانی که مارتین لوتر اساس الهیات را کتاب مقدس و کلام خدا دانست و الهیات را از بند متافیزیک یونانی رها کرد، بحث و جدل‌ها آغاز شد. به باور آنها کتاب مقدس به تنهایی آتوریته دینی دارد و دیگر هیچ. کمی بعدتر، در دوره مدرن چرخش دیگری اتفاق افتاد و عقل خودبنیاد و راسیونالیسم معیار قرار گرفت و به معیارهای عقلی مرجعیت کامل داده شد. در دوره پست مدرن بار دیگر همه این معیارها دچار تردید شدند. دکتر حدادی اینطور ادامه دادند که: در نگاه درون دینی چهار منبع (کتاب، سنت، عقل، اجماع) در اسلام مطرح است و در مسیحیت نیز اجماع جای خود را به تجربه دینی می‌دهد. هرچند در جریان‌های مختلف این مورد ممکن است جابه جا شود و هر یک بر یک عنصر تاکید خاصی داشته باشد. نکته مهم به هارناک پدر علم ادیان بازمی‌گردد که بحث‌های مهم را در کتابهای تاریخ باوره، و کتاب مسیحیت چیست مطرح کرد و اظهار داشت آنچه در الهیات معتبر دانسته میشود محصول تفکر هلنی است نه عیسی مسیح و به طور خاص موضوع تجسد را مطرح کرد. در ادامه جنبش نقادی کتاب مقدس شکل گرفت، که در این جنبش با بیطرفی و به شکی علمی، کتاب مقدس به نقد کشید شد. جنبش تاریخ دگما نیز مطرح کرد که وقتی می‌توان کتاب مقدس را مورد نقد قرار دهیم بنابراین می‌توان به دگماها/اعتقادات جزمی و آموزهها نیز نگاه منتقدانه کرد و به این سوال پاسخ داد که چگونه بعضی آموزهها به ستون‌های الهیات مسیحی تبدیل شدند؟ دکتر حدادی افزود: امروزه ما همچنان در بحران آتوریته دینی قرار داریم. اگر آموزه ای امروزه در کانون الهیات است، باید بازتابی در هسته و سنت اولیه داشته باشد. برای مثال، توحید و تثلیث در مسیحیت جنبه بنیادین دارند و هر چه دارای جنبه بنیادین در دین باشد باید در کانون و هسته اولیه نیز به آن بها داده شده باشد. حال سوال اینجاست که چرا درباره بعضی از آموزهها مثل تثلیث این نکته نمی‌بینیم و چرا در مسیحیت با توجه به قراردادن مسئله تثلیث در ارکان مسیحیت در هسته اولیه و کتاب مقدس، به این موضوع توجهی نشده است؟ این موضوع درباره آموزه‌های دیگر و نیز ارزشها و شغایر دینی و غیره نیز مطرح است. 👥 با ما همراه باشید 📋 دبیرخانه کرسی‌های علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب 🆔https://eitaa.com/sccrrc
👤آقای دکتر دانشور نیلو بیان کردند: موضوع مورد بحث با چند بحث در تاریخ الهیات مسیحی ارتباط عمده پیدا می‌کند. یکی از آنها بحث تاریخ و ایمان است. مصداق بارز این موضوع مسیح ایمان و عیسای تاریخی است. مسیحیت به‌عنوان یک دین تاریخی تا چه اندازه برای تبیین و استخراج آموزه‌های خود نیاز به تاریخ دارد. ‎(البته منظور از تاریخ، تاریخی است که از همه پیش‌فرض‌های الهیاتی مبرّاست.) این بحث همچنان ادامه دارد و جریان‌هایی مانند تاریخ دگما، نهضت حیات مسیح، تا حدی نقد کتاب مقدس را بوجود آورد. و این سوال در بین مسیحیان مطرح شد که مسیح ایمان می‌تواند منابع و آبشخورهای دیگری هم داشته باشد هرچند که می‌تواند متفاوت باشد مانند دخالت‌های کلیسا، تجربیات، شهودات، مکاشفات و ...). دکتر دانشور در ادامه مطرح کردند اما این مسئله همچنان باقیمانده که در پاسخ به این سوال مکاتب الهیاتی بسیاری بوجود آمدند. ایشان افزودند: جان هنری نیومن در نیمه قرن 19 مطرح کرد، مسیحیتی که ما وارث آنیم درگیر هر دو مورد بسط و آموزه هستیم. نکته‌ای که طرح شده از منظر یک مورخ سکولار می توان مطرح کرد. اینکه الهیات به عنوان یک رشته آکادمیک مطرح است یا یک رشته درون دینی؟ این بحث باید در بستر الهیات تاریخی خود طرح شود و این‌گونه که طرح شده، انتزاعی است. نکته دیگری که مطرح است آیا بسامد وقوع یک اندیشه در متن مقدس تابع اهمیت آن است یا عناصر و عوامل دیگری هم می‌توانند مداخله کنند؟ که احتمالا بتوانند. به عنوان مثال اگر توحید ناب در زمان آدم مطرح شده به آن نحوی که در زمان خاتم(ص) آمده، اگر درک نمی‌شده از بین می‌رفته است لذا این تعالیم به تدریج آمده البته تمایزات را متوجه هستم. در اینجا یک معنای Development documentary را می‌بینیم. همین موضوع را در مسیحیت می‌توان بیان کرد که اینطور پاسخ دهند مسائلی که شما قصد پرداخت آن را را دارید در آن زمان یا درک نمی‌شده و یا مقاومت می‌شده و حتی منفعت‌ها و اغراض سیاسی هم دخالت داشتند. نکته مهم اینجاست که مسئله فقط تثلیث مسیحی یا توحید اسلام نیستو آن را باید به عنوان یک اصل دین شناسانه مطرح کرد. ما بر چه اساسی می‌توانیم پربسامدی یا کم بسامدی را میزان اهمیت بدانیم؟ ممکن است مسئله‌ای بسیار مهم بوده ولی آن زمان قابل طرح نبوده و باید زمان می‌گذشته تا قابل فهم شود. ناقد محترم صحبت‌های خود را با طرح این سوال جمع بندی کردند که : آیا واقعا تاریخ الهیاتی که کاملا بیطرفانه باشد داریم یا نه؟ آیا با تاریخ سکولار می‌توان الهیات را پیش برد؟ البته به نظر ناقد محترم روی این سوال باید تأمل کرد که روایت الهیاتی از تاریخ سکولار می‌تواند وجود داشته باشد و آنجا عقلانیت دین می‌تواند خود را بروز دهد، در آنجا ممکن است کسی و بر این اساس عقلانیت سکولار را دست کم بدین معنا زیر سوال ببرد. در نهایت دکتر دانشور نیلو سخن خود را این‌گونه به پایان رساندند که این بحث‌ها، ناظر به یک تعبیر آموزه‌ای و به یک تعبیر معرفت شناختی و در ادامه فلسفی بوده است. 👥 با ما همراه باشید 📋 دبیرخانه کرسی‌های علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب 🆔https://eitaa.com/sccrrc